گفتگوي ورزشي > مدال هاي جهاني تقديم به پدر و مادرم


    
    
    
    
    محجوب و سر به زير است، خجالتي خجالتي، انگار نه انگار كلكسيوني از افتخارات را در كارنامه ورزشي خود دارد... 29 سال سن دارد، اما از هفده سالگي طعم طلاي جهاني را چشيده است. او سال‌هاست كه عضو تيم تكواندوي ايران است و به مقام تيمي نايب قهرماني تكواندو در عرصه جهاني افتخار مي‌‌كند.(مهدي بي‌‌باك) تنها در عرصه مسابقات جهاني، سه طلا، دو نقره و يك برنز را كسب كرده و مي‌‌گويد(تمامي اين مدال‌هاي جهاني را به پدر و مادرم تقديم مي‌‌كنم...)پدر براي او زحمات بسياري كشيده است؛ تر و خشكش كرد، تشويقش كرد. پايش شكست، كولش كرد؛ دستش شكست، گچ گرفت؛ روحيه‌اش ضعيف شد، به او روحيه بخشيد و هميشه مي‌‌گفت: پسر، تو قهرمان جهان مي‌‌شوي... اين را به ياد داشته باش... اما افسوس كه اجل مهلتش نداد. پسر 18 ساله بود و تازه در آوردگاههاي جهاني به دنبال كسب مدال و افتخار براي ايران، كه پدر در سال 74 به رحمت ايزدي پيوست. مهدي مي‌‌گويد( اي كاش زنده ‌‌بود و قهرماني‌هاي متوالي مرا مي‌‌ديد.) او ته‌تغاري خانواده است. خانواده‌اي كه داراي شش پسر هستند، داريوش، كورش، كيانوش، كيوان، كاوه و مهدي...بي‌‌باك، آخرين قهرماني‌اش را همين چندي پيش در تايلند جشن گرفت. او سه بار طعم شيرين قهرماني جهان در رشته تكواندو را چشيده است. همچنين دو بار نايب قهرمان و يك بار هم سوم جهان شد؛ گرچه بايد به اين مقام‌ها، قهرماني ارتش‌ها و دانشجويان جهان را هم اضافه كرد...در ضمن او دانشجوي رشته تربيت بدني هم است.تصميم گرفتيم براي اين شماره با (مهدي بي‌‌باك) به گفتگو بنشينيم...
    
    
    
    _ بيوگرافي كاملي از خود و خانواده‌تان برايمان بگوييد؟

    بي‌‌باك: در 29 تير ماه سال 1357 در تهران به دنيا آمدم. نام خانوادگي‌ام به طور كامل (بي‌‌باك اصل) است. پدرم اصليت سرابي داشتند و مادرم مهاجر باكو بودند، آشنايي آن دو باعث ازدواجشان شد و ثمره ازدواج هم شش پسر... من هم به عنوان آخرين فرزند خانواده در خيابان معلم تهران به دنيا آمدم، هم ‌اكنون به همراه مادرم و برادرم (كيوان) در محله پاسداران زندگي مي‌‌كنيم. چهار برادر ديگرم، همگي متاهل هستند...
    
    _ آيا برادرانتان هم ورزشكار هستند؟
    بي‌‌باك: جالب است، نه هيچ كدام ورزش نمي‌‌كنند، همگي مثل پدر، در كار آزاد مشغول كاسبي هستند، اما همه‌شان ورزش را دنبال مي‌‌كنند.
    
    _ فوتبال يا تكواندو؟
    بي‌‌باك: به طور حتم هر دو را...
    
    _ تكواندو را از كجا آغاز كرديد، كمي توضيح دهيد كه پله‌هاي ترقي را چگونه طي كرديد؟
    بي‌‌باك: در سال 1365، زماني كه‌ نه ‌ساله بودم، علاقه‌ وافري به تكواندو پيدا كردم؛ نمي‌‌دانم چرا اين اتفاق افتاد، اما هر چه بود، علاقه شديدي به اين ورزش داشتم. به پدر گفتم كه مرا در يك باشگاه ثبت‌نام كند. مادر مخالف بود و مي‌‌گفت به درس و مشقت لطمه مي‌‌خورد، اما پدر او را قانع كرد كه اجازه بدهيم (مهدي) از حالا كه كودكي بيش نيست، قدرت تصميم‌گيري براي آينده‌اش را داشته باشد و مادر هم به همراه پدر همفكر شدند و اين شد كه دستم را گرفتند و به باشگاه (صحرا) بردند. مربي‌ام و بهتر بگويم استادم (علي‌اكبر سلطاني) به من آموزش تكواندو داد و خيلي زود توانستم كمربندهاي رنگ و وارنگ بگيرم و سرانجام به كمربند مشكي رسيدم و دان‌هاي مختلف... تا امروز هم همچنان زير نظر استاد سلطاني تمرين مي‌‌كنم... چرا كه زندگي ورزشي‌ام را مديون وي هستم.
    
    _ از آن دست ورزشكاراني هستيد كه كلكسيوني از مدال در كارنامه‌ ورزشيتان به چشم مي‌‌خورد، كمي‌ در مورد اين افتخارات توضيح دهيد
    كه خوانندگانمان، بيشتر با آن آشنا شوند؟
    بي‌‌باك: در سال 72 و 73 قهرمان كشور شدم. هيچ‌گاه لبخندها و خوشحالي پدر از يادم نمي‌‌رود، به‌خصوص وقتي كه براي اولين‌بار روزنامه‌ها از من مطالبي نوشتند، پدر و مادر را خيلي خوشحال كرد. پدر به مادر مي‌‌گفت: نگفتم كه اين پسر آينده‌اي روشن دارد...

    در سال 74 به عضويت تيم ملي جوانان درآمدم و به آرزوي چندين ساله‌ام رسيدم، اما افسوس كه پدر، در همان سال از دنيا رفت؛ در مسابقات برون مرزي مالزي، در همان سال به مقام اول رسيدم... در سال 1997 ميلادي به عضويت تيم بزرگسالان درآمدم و در مسابقات جهاني مصر مقام اول دنيا را كسب كردم. زماني كه روي سكو بودم و سرود ملي كشورم پخش مي‌‌شد، به جز افتخار براي كشورم، نگاه پدرم روبه‌روي ديدگانم بود. در همان سال، قهرمان ارتش‌هاي جهان شدم. در بازي‌هاي آسيايي بانكوك در تايلند در سال 98 هم قهرمان آسيا شدم. در سال 2000 در مسابقات جهاني، يك‌بار ديگر طلا به دست آوردم و در سال 2006، هم قهرمان جهان و هم قهرمان دانشجويان شدم، كه در اين بين بايد به آن، مدال‌هاي نقره و برنز جهاني و نقره دانشجويان جهان را هم اضافه كنيد، اما در آوردگاه جهاني، سه بار قهرمان جهان، دو بار نايب قهرمان و يك‌بار سوم جهان شدم...
    
    _ پس المپيك چي؟
    بي‌‌باك: يادآوري‌اش هم براي من مشكل است، با اين‌كه حدود ده سال در تيم ملي بزرگسالان عضويت دارم، اما حضور در المپيك (2000 سيدني) و2004 آتن را به خاطر آسيب‌ديدگي از دست دادم، در بهترين وضعيت روحي بودم كه پيش از آغاز المپيك، دچار آسيب ديدگي شدم؛ فكرش را بكنيد، شايد هر كس جاي من بود، براي هميشه تكواندو را كنار مي‌‌گذاشت، اما عشق به اين ورزش باعث شد تا پس از هر بار ناكامي، دوباره روحيه از دست رفته‌ام را به دست آورم، به‌خصوص پس از المپيك 2004 آتن... مادرم خيلي به من كمك كرد، او هميشه به من مي‌‌گفت(مهدي به ياد پدرت باش كه هميشه مي‌‌گفت، مرد نبايد روحيه‌اش را از دست بدهد)، حال اميدوارم در المپيك (2008 پكن) جبران كنم، چون تنها مدال طلاي المپيك را در كارنامه ورزشي خود كم دارم.
    
    _ گويا اين قهرماني‌ها براي خانواده‌تان عادي شده، همين‌طور است؟
    بي‌‌باك: عادي كه نه، اما هر كدام از اين قهرماني‌ها مزه خاصي داشت... اولين قهرماني در مصر، برايم لحظه‌اي عجيب بود، انگار كه دنيا را به من داده‌اند. قهرماني 2000 هم جالب بود؛ چرا كه پيش از المپيك اين مدال را به دست آوردم، گرچه آسيب ديدگي به من مجال نداد... و قهرماني‌ اخيرم در تايلند هم برايم مزه‌اي ديگر داشت؛ چرا كه از بند مصدوميت رهايي پيدا كرده بودم. از وضعيت آرماني به دور بودم، اما آن‌قدر تمرين كردم كه خودم را براي مسابقات جهاني برسانم و از اين رو كه سعي و تلاشم نتيجه داد خوشحالم... از طرفي، دوباري كه قهرمان جهان شدم، تيم ايران نايب قهرمان جهان شد. در مصر به سال 97، براي اولين‌بار نايب قهرمان جهان مي‌‌شديم و البته در سال 2000 كه براي اولين‌بار قهرمان جهان شديم؛ يعني در طول مسابقات تكواندو در عرصه جهاني و المپيك اين كره‌اي‌ها بودند كه هميشه قهرمان مي‌‌شدند، جز آن يك‌بار... گرچه بايد اضافه كنم، حدود ده سالي است كه ما پس از كره‌اي‌ها، نايب قهرمان جهان مي‌‌شويم اما هم‌اكنون ايران، يكي از قدرت‌هاي تكواندو در جهان به شمار مي‌‌رود...
    
    _ امسال هادي ساعي در تيم نبود؟
    بي‌‌باك: به علت آسيب‌ديدگي، نتوانست در مسابقات شركت كند.

    
    _ تيم امسال با چه مدال‌هايي، دوم جهان شد؟
    بي‌‌باك: با طلاي من و (نفجم) كاپيتان تيم، همچنين يك نقره و يك برنز، دوم جهان شديم...
    
    _ شما تنها در يك وزن، مقام اول جهان را به دست نياورديد، كمي در اين‌باره صحبت كنيد؟
    بي‌‌باك: نه، بار اول در وزن دوم، بار دوم در وزن چهارم و بار سوم در وزن هفتم، قهرمان جهان شدم، اما جالب است كه بگويم در تمامي وزن‌هاي هشتگانه تكواندو براي ايران مقام كسب كردم.
    
    _ تفاوت تكواندوي ايران با كره‌جنوبي در چيست؟
    بي‌‌باك: ببينيد، آنان صاحب اين ورزش هستند، تجربياتشان بيشتر است، از طرفي فدراسيون جهاني و كميته داوران، هميشه با آنان است، اما بچه‌ها، زحمت مي‌‌كشند تا مقام كسب كنند و اين براي ما از ارزش ويژه‌اي برخوردار است. ما سال‌هاست كه براي آنان، هميشه يك مدعي جهاني بوده‌ايم...
    
    _ پس چرا در ايران، مطبوعات كم‌تر به اين ورزش مي‌‌پردازند، ورزشي كه طي سال‌هاي اخير، بيشترين مقام را براي كشور كسب كرد؟
    بي‌‌باك: البته اين وضع تنها در ايران نيست، در همه كشورها، ورزش اول آنها فوتبال به حساب مي‌‌آيد، اما در ايران اين توجه به فوتبال بيش از حد است... به نظر من اين ديگر جزو كم‌لطفي‌ رسانه‌هاست، ما در طول سال‌هاي اخير با كم‌ترين هزينه و امكانات، حتي از كشتي و وزنه‌برداري، به افتخارات بيشتري نايل شديم؛ ما توانستيم در مسابقات جهاني 2000 و دانشجويان به سال 2006، كره‌اي‌ها را به زير بكشيم. اين كار آساني نبود، اما گويا ديگر براي مطبوعات عادي شده كه ما يا قهرمان مي‌‌شديم يا نايب قهرمان... شايد به اين علت از تكواندو كم‌تر مي‌‌نويسند، البته اين وضعيت در رابطه با ساير ورزش‌ها نيز به همين صورت است.
    
    _ اين برخورد در رسانه‌هاي خارجي چگونه است؟
    بي‌‌باك: خيلي بهتر است. زماني كه ما عازم سفرهاي برون‌مرزي مي‌‌شويم، آنان از تكواندو ايران به عنوان يك تيم پر مدعا ياد مي‌‌كنند و همه بر اين باورند كه تنها ما مي‌‌توانيم حريف كره‌اي‌ها شويم... اميدوارم داخلي‌ها از ما بيشتر بنويسند و به تكنولوژي، توجه ويژه‌اي داشته باشند.
    
    _ چرا در جريان رقابت‌هاي جهاني، در بين ورزش‌هاي رزمي، تكواندو از حساسيت بيشتري برخوردار است؟ با توجه به اين كه كاراته سابقه طولانيتري دارد.
    بي‌باك: به اين دليل كه تكواندو المپيكي شده، در ‌حالي كه كاراته هنوز به اين موقعيت دست پيدا نكرده است.
    
    _ بي‌‌باك 29 سال سن دارد، تا چه زماني مي‌‌خواهد ادامه بدهد؟
    بي‌‌باك: تا هر زمان كه بدنم پاسخ دهد، اما به طور حتم تا المپيك 2008 پكن در ميدان خواهم ماند؛ چرا كه تنها مدال المپيك در كارنامه‌ ورزشي من به چشم نمي‌‌خورد.

    هر كس جاي من بود، شايد پس از آن آسيب‌ديدگي شديد و دوري دو ساله از ميادين ورزشي، ديگر سراغ تكواندو نمي‌‌رفت، من اگر آن زمان تكواندو را كنار مي‌‌گذاشتم، ديگر هيچ‌وقت خودم را نمي‌‌توانستم ببخشم؛ گرچه جا دارد طي اين مدت از زحمات مادر عزيزم سپاسگزاري كنم، كه طي دوران مصدوميت، هر روز درس اميد به زندگي را از او مي‌‌آموختم، او هر روز برايم از آرزوهاي انسان‌ها صحبت مي‌‌كرد و خوشحالم كه حالا مزد زحمات خود را دريافتم، شايد اگر حضور او نبود، هيچ‌گاه نمي‌‌توانستم از بند مصدوميت، رهايي پيدا كنم و هيچ‌گاه اميدم را براي ادامه دادن به اين ورزش به دست نمي‌‌آوردم.
    
    _ راستي بچه‌هاي برادرانت، نظرشان نسبت به عمو مهدي چيست؟
    بي‌‌باك: يكيشان نه ساله و ديگري ده ساله است، اما فيزيك بدنيشان در حال حاضر اين اجازه را به آنها نمي‌‌دهد كه اين ورزش را دنبال كنند...
    
    _ و در پايان...
    بي‌‌باك: از همه افرادي كه برايم زحمت كشيدند تشكر مي‌‌كنم، مي‌‌ترسم نام ببرم، چون ممكن است تعدادي از آنها از قلم بيفتند. از خانواده، از مربيان، مسئولين و... كه در موفقيت من نقش مهمي ايفا كردند.

 


 

 

 

جستجو
WWW Tafrihi

Copyright © 2005 Tafrihi.com  All rights reserved




 
 

ارسال اين صفحه براي دوستانتان

مشخصات شما :
اسم شما: *

ايميل شما: *

مشخصات دوستان شما :
ايميل دوستان شما: *

ايميل دوستان شما 2:

ايميل دوستان شما 3:

 پيغام: (optional)

Created by Tafrihi