گپ و گفتی خواندنی با سعید شهروز ، خواننده
خوانندهها جایی برای تبلیغ ندارند…..سعید شهروز با آلبوم موفق «غزلک» در سال ۱۳۷۹، نگاهها را به سمت خودش جلب کرد. غزلک، پرفروشترین آلبوم سال ???۹ شد و با بیش از ۴ میلیون نسخه فروش در ردیف پرفروشترین کارهای موسیقی پس از انقلاب قرار گرفت.حتما این بخش از ترانه او را به یاد میآورید که میخواند:
«پشت پلکام عکستو نقاشی کردم غزلک…» شهروز در این آلبوم، آهنگ گل یخ را همراه زندهیاد ناصر عبداللهی اجرا کرد.
همچنین یکی از محبوبترین و عاشقانهترین کارهای او این ترانه است:»پسرم بزرگ شدی لالاییهام یادت نره، چقد واسهات قصه بگم دوباره خوابت ببره»او در سالهایی که تازه موسیقی پاپ در ایران پا گرفته بود، مجوز فعالیت گرفت و به دلیل این که به تقلید و شعرهای بیمحتوا و سبک روی نیاورد، طرفداران زیادی پیدا کرد.این
خواننده، ترانههای مناسبتی زیبایی را در وصف امام زمان (انتظار زمین)، شهید فهمیده (بچههای بهشت)، حضرت فاطمه (سفر) و… خوانده است.
معبد، پسرم، گلابتون، نقرهداغ و پسرای مشرقی از مطرحترین آلبومهایی هستند که شهروز روانه بازار کرده است. این خواننده متولد ???? است و اصلیتی نهاوندی دارد. بین هفتمین و هشتمین آلبوم شهروز یعنی «پسرم و بیخوابی» ۳ سال فاصله افتاد. این فاصله زمانی باعث شد که خیلیها فکر کنند او از عرصه خوانندگی کناره گرفته است؛ اما شهروز با جدیدترین آلبومش به شایعهها پایان داد.
خوانندهها جایی برای تبلیغ ندارند…..سعید شهروز با آلبوم موفق «غزلک» در سال ۱۳۷۹، نگاهها را به سمت خودش جلب کرد. غزلک، پرفروشترین آلبوم سال ???۹ شد و با بیش از ۴ میلیون نسخه فروش در ردیف پرفروشترین کارهای موسیقی پس از انقلاب قرار گرفت.حتما این بخش از ترانه او را به یاد میآورید که میخواند:
«پشت پلکام عکستو نقاشی کردم غزلک…» شهروز در این آلبوم، آهنگ گل یخ را همراه زندهیاد ناصر عبداللهی اجرا کرد.
همچنین یکی از محبوبترین و عاشقانهترین کارهای او این ترانه است:»پسرم بزرگ شدی لالاییهام یادت نره، چقد واسهات قصه بگم دوباره خوابت ببره»او در سالهایی که تازه موسیقی پاپ در ایران پا گرفته بود، مجوز فعالیت گرفت و به دلیل این که به تقلید و شعرهای بیمحتوا و سبک روی نیاورد، طرفداران زیادی پیدا کرد.این
خواننده، ترانههای مناسبتی زیبایی را در وصف امام زمان (انتظار زمین)، شهید فهمیده (بچههای بهشت)، حضرت فاطمه (سفر) و… خوانده است.
معبد، پسرم، گلابتون، نقرهداغ و پسرای مشرقی از مطرحترین آلبومهایی هستند که شهروز روانه بازار کرده است. این خواننده متولد ???? است و اصلیتی نهاوندی دارد. بین هفتمین و هشتمین آلبوم شهروز یعنی «پسرم و بیخوابی» ۳ سال فاصله افتاد. این فاصله زمانی باعث شد که خیلیها فکر کنند او از عرصه خوانندگی کناره گرفته است؛ اما شهروز با جدیدترین آلبومش به شایعهها پایان داد. او قصد دارد در نخستین روزهای تیرماه، پس از ۷ ماه کنسرتش را به سرپرستی بهنام ابطحی برگزار کند. به همین بهانه سراغش رفتیم و با او درباره فعالیتهای جدیدش همصحبت شدیم.
در این سالها خیلیها از روی دست خوانندگان دیگر تقلید کردهاند. تو به فکر تقلید نیفتادهای؟
نه. من سعی کردم از اول خودم باشم. کسانی که متهم به تقلید هستند هم الزاما تقلید نکردهاند. شاید آن جور خواندن در خونشان بوده است. نمیشود بگویی حتما تقلید کردهاند. تقلید ممکن است در شروع منجر به تولید یک کار نسبتا خوب شود؛ اما در درازمدت اگر با تو عجین شود، به کارت لطمه میزند.
در ترانههایت بعضی وقتها مضمون خشم و انتقام و نفرت زیاد دیده میشود. مثل ترانهای که در آن میخوانی «سر به دیوار میزنم از لج تو» یا «آهای زمین یه لحظه تو نفس نزن».
در آن ترانه یک نفر دارد التماس میکند. خیلی موضوع انتقام مطرح نیست. من سعی میکنم اشعار احساسبرانگیز انتخاب کنم و میکوشم واقعیت دل طرف را بگویم، حتی سعی میکنم قهر را هم لطیف بگویم. در یکی از ترانههایم میگویم «بیا این خونه این کبریت تلافی کن ولی برگرد»، «بیا زندگیام را آتش بزن ولی باز هم برگرد» من ترانهای میخوانم که شعرش را دوست داشته باشم.
قبول داری یک مدت ترانههایی با مضمون «نفرت» خیلی محبوب شدند؟
بله. اما من هیچ زمانی این طوری نخواندم. فکر میکنم یک خواننده باید از یک احساس لطیف بگوید. هر کسی سلیقهای دارد. جنس کار من این طوری نیست که از انزجار بگویم. من دوست دارم مضمون کارهایم عاشقانه باشد. «پسرم» عشق یک پدر به پسرش را نشان میداد. مضمونهای اجتماعی را هم دوست دارم.
تاکنون با خوانندههای دیگر کار مشترک هم خواندهای؟
من در آلبوم «غزلک» یک کار مشترک با ناصر عبداللهی داشتم. او خودش ترانه آهنگ «گل یخ» را ساخته بود و افتخار داشتم که با او بخوانم.
هوادارانت برای تو وبلاگهای زیادی راه انداختهاند. نظرت درباره این وبلاگها چیست؟
من اصلا در جریان اینها نبودم. آنها سالها این مطالب را منتشر میکردند و من نمیدیدم. بعدها بود که دیدم خیلی به من محبت دارند. گاهی اگر سوالی داشته باشند، به آنها جواب میدهم و یک سایت رسمی هم دارم.
الان مشغول چه کاری هستی؟
صبح تا شب تمرین میکنم. کنسرت در یک شب اتفاق میافتد؛ اما پیشتولیدش دو سه ماه طول میکشد.
تا حالا تیتراژ سریال نخواندهای؟
نه. قرار بود تیتراژ سریال «نرگس» را بخوانم. با تهیهکنندهاش هم صحبت کردم؛ اما این اتفاق نیفتاد. به من خیلی کملطفی شده؛ اما خدا را شکر میکنم که مردم صدایم را دوست دارند و کارهایم را گوش میدهند و فقط دلم به اینها خوش است.
خواندن تیتراژ چقدر در موفقیت یک خواننده تاثیر میگذارد؟
هر خوانندهای که الان دارد خوب کار میکند، باید ممنون تلویزیون باشد. تلویزیون بعد تبلیغاتی خیلی خوبی دارد. این خوانندهها تریبونی داشتهاند که خواه ناخواه دیده میشوند. وقتی یک تیتراژ سریال مکرر پخش بشود، نام خوانندهاش در ذهن مردم میماند.
ما خوانندهها جایگاه خاصی برای تبلیغ نداریم. ما شبکه تخصصی موسیقی نداریم که صدای ما را به گوش این و آن برساند. کسی نمیآید تخصصی بحث کند که خوانندههای ما چه سبکی میخوانند. وقتی اینها نیست تیتراژ یک غنیمت است. بویژه وقتی سریالی پربیننده باشد و مردم را پای تلویزیون بنشاند. مثل سریالهای «دلنوازان» و «میوه ممنوعه».
من ۸ تا آلبوم دارم. ترانههایم از رادیو خیلی کم پخش شده است. البته رادیو جوان خیلی به من لطف داشته و آقای مهران دوستی، زمانی که هنوز خواننده نشده بودم، مرا به برنامهاش دعوت کرد. قرار بود آلبوم «پسرای مشرقی» من بیرون بیاید.
فکر میکنم کارهایت به خاطر سرقتهای اینترنتی خیلی لطمه خوردهاند. در این رابطه توضیح بده.
بله. هر کاری که میخوانم، بلافاصله فایلهایش را روی اینترنت آپلود میکنند. همین اینترنت باعث شد بزرگان موسیقی و پخشکنندهها شغلهایشان را عوض کنند. طرف با هزاران زحمت کاری را تولید میکند؛ اما ثروتش به باد میرود. واقعا اگر عشق به خوانندگی نبود، این کار را کنار میگذاشتم؛ چون اصلا درآمدی از آن حاصل نمیشود.
از این موضوع شکایت نکردهای؟
نه. جایی برای شکایت نیست. اگر بود آنهایی که تغییر شغل دادهاند، شکایت میکردند. اصلا این کار به من ربطی ندارد. تهیهکننده باید دنبال شکایت برود. من در مصاحبه با رسانهها از مردم خواستهام که ما خوانندهها را حمایت کنند.
برخی مردم دوست دارند یک چیزی را راحت به دست بیاورند. آنها نمیدانند پشت آن آلبوم چند سال زحمت بوده است. من برای آلبوم «بیخوابی» واقعا زحمت کشیدهام و سعی کردم آلبوم متفاوتی به بازار بفرستم؛ اما واقعا برخیها حمایت نکردند.
آلبوم غزلک خیلی پرفروش بود. فکر میکنی یکی از علتهایش این بود که دچار سرقت فرهنگی نشد؟
بله. جالب است که هنوز هم دارد میفروشد. آلبوم «معبد» و «نقرهداغ» هم خوب فروخت. آن موقع هنوز سیدی نیامده بود. مردم از نوار کاست استفاده میکردند. طرف میدید اگر بخواهد نوار کاست را کپی کند، برایش گرانتر تمام میشد. در همه جای دنیا، قیمت محصولات فرهنگی در طول زمان بالا میرود؛ اما اینجا برعکس است. من اهل گله و شکایت نیستم. شاید تقدیر این است.
درباره ترانه «لری» آلبوم بیخوابی توضیح بده.
من به خاطر اصالت خانوادگیام در هر آلبومی، یک ترانه با لهجه «لری» میخوانم. کسانی که این لهجه را دوست دارند، از این کارها استقبال میکنند.
در این آلبوم یک کار بازترکیبی (رمیکس) هم خوانده بودی.
بله این کار گلچینی از ترانههای محبوب همه آلبومهایم بود. اولین بار است که ترانههایی از آلبومهای مختلف بازترکیب (رمیکس) میشود. اولین بار صفاریان در آلبوم فریدون، کارهایش را به صورت رمیکس خواند. بعدش این کار مد شد.
معمولا چه ترانهای از رادیو گوش میدهی؟
معمولا رادیو گوش میدهم یا اگر ترانهای بهروز و زیبا باشد، میشنوم. ترانه خودم را هم گوش میدهم. معمولا زمانهایی که کارهایم در حال تولید هستند، گوش میدهم تا اگر ایرادی داشت، آن را برطرف کنم و همچنین صدایم را برای نزدیکانم میگذارم تا نظر بدهند.
در زندگینامهات نوشته شده پدرت با خواننده شدنت مخالف بود، چرا؟
پدرم اولش زیاد با من همکاری نمیکرد. پدر و مادرها همیشه دوست دارند بچههایشان دکتر یا مهندس شوند.
از کی فهمیدی به خوانندگی علاقه داری؟
از وقتی در جمع دوستان میخواندم و چند تا «بهبه و چهچه» میشنیدم. حدود سال ۷۰ بود و پس از آن جسته و گریخته میخواندم. استاد مجتبی میرزاده مرا به شرکتی معرفی کرد و آنجا صدایم را تست کردند و با من قرارداد آلبوم «پسرای مشرقی» را بستند.
احسان رحیمزاد