گفت و گو با اصغر سمسارزاده، بازیگر سریال چهارچرخ
به نقشهای طنز عادت کردهام
سالهاست که بازی میکند. ۱۶ ساله بوده که وارد حرفه بازیگری شده است. نسلهای مختلف از او خاطره دارند. اصغر سمسارزاده را این سالها بیشتر در کارهای طنز تئاتر و رادیو دیدهایم.
میگوید خیلی اتفاقی وارد دنیای طنز شدم و از این اتفاق بسیار خوشحالم. او پس از سالها با بازی در سریال چهارچرخ به تلویزیون بازگشت، اگرچه نقش قرهگزلو در این سریال چندان باب میلش نبوده است. به هر حال به بهانه حضورش در این سریال با او به گفتوگو نشستیم.
آقای سمسارزاده چند سال است که در زمینه بازیگری فعالیت میکنید؟
من ۷۰ سال دارم و از ۱۶ سالگی هم وارد این حرفه شدهام. حالا خودتان پیدا کنید پرتقالفروش را.
آیا هنوز هم با عشق کار میکنید یا دیگر این حرفه برایتان عادت شده است؟
خیر. هنوز هم با عشق کار میکنم و هر روز هم مشتاقتر میشوم. چون دنیای هنر آنقدر وسیع است که هر چه بیشتر جلو بروی، به عمق بیشتری دست پیدا میکنی. به هر حال هیچ گاه از سر عادت کار نکردهام و اگر روزی این احساس به من دست بدهد، قطعا مرگ هنریام فرا رسیده است.
پیش از انقلاب شما کارتان را با بازی در سریالهای تلویزیونی آغاز کردید، اما امروز بیشتر شما را به عنوان یک بازیگر تئاتر میشناسند تا یک بازیگر تلویزیون. چرا؟
به نقشهای طنز عادت کردهام
سالهاست که بازی میکند. ۱۶ ساله بوده که وارد حرفه بازیگری شده است. نسلهای مختلف از او خاطره دارند. اصغر سمسارزاده را این سالها بیشتر در کارهای طنز تئاتر و رادیو دیدهایم.
میگوید خیلی اتفاقی وارد دنیای طنز شدم و از این اتفاق بسیار خوشحالم. او پس از سالها با بازی در سریال چهارچرخ به تلویزیون بازگشت، اگرچه نقش قرهگزلو در این سریال چندان باب میلش نبوده است. به هر حال به بهانه حضورش در این سریال با او به گفتوگو نشستیم.
آقای سمسارزاده چند سال است که در زمینه بازیگری فعالیت میکنید؟
من ۷۰ سال دارم و از ۱۶ سالگی هم وارد این حرفه شدهام. حالا خودتان پیدا کنید پرتقالفروش را.
آیا هنوز هم با عشق کار میکنید یا دیگر این حرفه برایتان عادت شده است؟
خیر. هنوز هم با عشق کار میکنم و هر روز هم مشتاقتر میشوم. چون دنیای هنر آنقدر وسیع است که هر چه بیشتر جلو بروی، به عمق بیشتری دست پیدا میکنی. به هر حال هیچ گاه از سر عادت کار نکردهام و اگر روزی این احساس به من دست بدهد، قطعا مرگ هنریام فرا رسیده است.
پیش از انقلاب شما کارتان را با بازی در سریالهای تلویزیونی آغاز کردید، اما امروز بیشتر شما را به عنوان یک بازیگر تئاتر میشناسند تا یک بازیگر تلویزیون. چرا؟
بله من با بازی در سریالهایی چون پهلوانان، آدم و حوا، روزهای خوش تیمارستان و… معروف شدم و در ادامه به صحنه تئاتر سوق پیدا کردم. شاید چون در سینما و تلویزیون فضا برایم محدودتر بود و نقشها آن طور که باید دلخواهم نبودند.
خب، در این مدت دلتنگ تلویزیون نبودید؟
چرا. خیلی زیاد، ولی متاسفانه بخت با من یار نبود و نتوانستم طی این سالها در این رسانه فعالیت کنم.
خب، برویم سراغ چهارچرخ. چه شد که در این سریال بازی کردید؟
از طرف اصغر نعیمی که کارگردان ابتدایی این سریال بود برای بازی در این کار دعوت شدم. او متنها را در اختیار من قرار داد و گفت که دوست دارد من در این سریال حضور داشته باشم. بعد هم با تهیهکننده صحبت کردم و پس از خواندن متنها هم پذیرفتم که در این کار بازی کنم.
نقشتان را دوست داشتید؟
اگر راستش را بخواهید خیر. چون این نقش آن چیزی نبود که ما در ابتدا در موردش صحبت کرده بودیم. پس از رفتن اصغر نعیمی و تغییر کارگردان، نقش من هم کمرنگتر شد و آن طور که باید به آن توجهی نشد و در ادامه این نقش بلاتکلیف ماند.
خب شما اعتراضی به این موضوع نکردید؟
خیر. البته من باید اعتراضم را همان موقعی که اصغر نعیمی رفت و جواد مزدآبادی به جای او آمد، میکردم اما به لحاظ حرفهای درست نبود که کارم را نیمهکاره رها کنم، اما به هر حال متاسفم که نقش قرهگزلو به معنای واقعی قلع و قمع شد.
ارتباطتان با سایر بازیگران چطور بود؟ به هر حال شما پس از سالها دوباره این فضا را تجربه میکردید؟
ارتباطم با بازیگران خوب بود. آنها همکاران من بودند و خیلی راحتتر توانستم با تکتک آنها همبازی شوم. بخصوص حمید لولایی و مریم امیرجلالی که بازیگرانی بسیار حرفهای بودند.
با توجه به این که سالهاست در زمینه تئاتر آن هم در ژانر طنز فعالیت میکنید چقدر از بداههگویی برای ارائه بهتر نقشتان استفاده کردید؟
ما اصلا اجازه این کار را نداشتیم. در صورتی که اساس کار طنز بداههگویی است. چون بعضی چیزها در لحظه اتفاق میافتد و به ذهن بازیگر میرسد. به هر حال ما طبق فیلمنامه رفتار میکردیم. البته متنها هم بسیار خوب نوشته شده بودند و کمبودی در این زمینه احساس نمیکردیم.
فکر میکنید مخاطب توانسته با این مجموعه ارتباط برقرار کند؟
من با عکسالعملهای خوبی روبهرو بودم، اما بهتر بود که این سریال در ایام نوروز پخش میشد چون خیلیها سرکار هستند و نمیتوانند این سریال را دنبال کنند. به نظرم زمانی که برای پخش این سریال در نظر گرفته شده، ضربه بزرگی به این کار وارد کرده است.
شما پس از سالها به واسطه بازی در نقش قرهگزلو و سریال چهارچرخ به تلویزیون بازگشتید. فکر میکنید این نقش و کلا خود کار بتواند مسیر تازهای را برای شما باز کند؟
امیدوارم. البته متاسفم که این نقش آن طور که باید پرداخت نشد ولی در همین حد هم خدا را شکر و مطمئنم در آینده اتفاقات بهتری برایم خواهد افتاد.
بازی روی صحنه تئاتر برایتان جذابتر است یا مقابل دوربین؟
من تئاتر را با هیچ چیزی عوض نمیکنم. چون نقش تماشاگر و زنده بودن کار به من انرژی زیادی میبخشد که بسیار دلپذیر است. ضمن این که بازی در تئاتر کار هر کسی نیست.
در مورد تلویزیون چطور؟ چقدر مخاطبان این رسانه برایتان مهماند؟
کار در تلویزیون را هم دوست دارم چون یک رسانه مردمی است و بهتر است بگویم خودمانی. من برای عام کار میکنم و نه خاص. به همین دلیل هر رسانهای که مرا به مردم وصل کند فعالیت در آن برایم شیرینتر است.
چرا طی این سالها بیشتر در زمینه طنز فعالیت کردید. فکر نمیکنید از این نظر خودتان را محدود کردهاید؟
اتفاقا من در ابتدا اصلا هنرپیشه طنز نبودم و بیشتر کارهایم جدی بود و کاملا بر حسب اتفاق وارد کارهای طنز شدم. البته از این مساله ناراضی نیستم و خوشحالم که توانستهام مخاطبانم را به خنده مهمان کنم.
اما خیلیها معتقدند که اساسا فیزیک و صدای شما چندان به درد این کار نمیخورد؟
بله. اوایل خودم هم به این موضوع فکر میکردم، اما خوشبختانه توانستم راهم را در این زمینه پیدا کنم و خدا را شکر تا حد زیادی هم موفق شدهام.
نمیخواهید خودتان را در نقشهای جدیتر محک بزنید؟
چرا. اگر فرصتش برایم فراهم شود حتما این کار را خواهم کرد.
باز هم در تلویزیون بازی خواهید کرد؟
بله، اما این بار کمی بیشتر وسواس به خرج میدهم و بسادگی جواب مثبت نمیدهم چون کار در تلویزیون شوخی نیست و تو در برابر میلیونها آدم بازی میکنی و طبیعتا مورد قضاوت قرار میگیری. بنابراین این بار حواسم را بیشتر جمع خواهم کرد.
اگر در یک سریال ۹۰ شبی پیشنهاد بازی شود میپذیرید؟
بستگی به نقش دارد. اگر به درد بخور باشد میپذیرم ولی اگر حالت فانتزی داشته باشد، خیر، نمیپذیرم.
قصه سریال چهار چرخ را چقدر دوست داشتید؟
به نظرم قصه خوبی بود. چون اشارهای داشت به مشکلات جامعه و قشر متوسط آن. ضمن این که خیلی فضایی فانتزی نداشت و شخصیتها کاملا قابل باور بودند.
آقای سمسارزاده به عنوان یک بازیگر به این سطح رسیدهاید که آن دانش کسب شده در شما نهادینه شود و بدون این که تلاش کنید وقت بازی خودش را بیرون بریزد؟
اگر منظور از تلاش عرقریزان باشد باید یک جور به آن توجه کرد و اگر به معنای معطوف کردن همه وجود به یک نقطه است باید طور دیگری درباره آن حرف زد. من فکر میکنم لازمه کار هر انسانی در هر حرفهای این است که چنین توجهی داشته باشد. کاری که بدون این توجه، شوق و نگرش صورت بگیرد، اصلا کار نیست، یک اتفاق غیرارادی است. به نظر من بازیگری در والاترین شکلش به نمایش گذاشتن تکهای از زندگی یک انسان است، بدون این که این نمایش به صرف فعل نمایش انجام شود.
اگر قرار باشد من ۳۰ سال در همه آکادمیهای دنیا تحصیل کنم و بعد که میروم جلوی دوربین مرتب به آموختههایم فکر کنم تا بازیام جلوه خاصی کند به نظرم بازی نکردهام بلکه عرض اندام کردهام.
چقدر لحظاتی را که بازی میکنید، زندگی میکنید؟
همه لحظههایی را که بازی میکنم دارم زندگی میکنم. چون اگر زندگی در بازیام جریان نداشته باشم، دیگر نقشم و خودم جلوهای نخواهند داشت و تصنعی خواهد بود.
در طی این سالها مخاطبانتان را چگونه شناختهاید؟
آنها سلایق مختلفی دارند و راضی نگهداشتن تمامی آنها کار بسیار دشواری است اما آنها در عین حال که سختگیر هستند، بسیار مهربان و همراهند و بزرگترین منتقدان کارهایم بودهاند که از این نظر برایم ارزش زیادی دارند. باور کنید گاهی اوقات بچههای ۷، ۸ ساله میآیند و در مورد کارهایم با من حرف میزنند و نظراتشان را در میان میگذارند.
طنز این روزها، با طنز آن سالها چقدر فرق دارد؟
خیلی زیاد. در آن سالها مردم راحتتر میخندیدند. اصلا دنبال بهانه بودند که بخندند، اما طنز این روزها سختتر است چون مخاطب به هر قیمت نمیخندد یا حوصلهاش را ندارد یا خندهاش نمیگیرد. بنابراین بازی در کارهای طنز این روزها مشکلتر است.
به کدام یک از نقشهایتان تعلق خاطر بیشتری دارید؟
به نقشی که در سریال مرادبرقی داشتم. چون به واسطه این نقش مسیر زندگیام عوض شد و مخاطب هم همیشه این نقش را به خاطر دارد.
آقای سمسارزاده، امکانات سینما و تلویزیون را بهتر از تئاتر نمیبینید؟
چرا، در تئاتر شرایط کار دشوارتر از تلویزیون است. هم از لحاظ فیزیکی و مکانی و هم از لحاظ پشتیبانیهای مالی و مادی. تئاتر ما هنوز به امکانات زیادی نیاز دارد، اما عشقی که در تئاتر وجود دارد در تصویر نیست. تئاتر خانه اول همه بازیگران دلخسته این کار است و بازی در آن باعث تولد دوباره آدمی میشود.
آیا هنوز هم به تجربههای تازهتر آن هم پس از پنجاه و اندی سال در این زمینه علاقه دارید؟
بله. چون هر چه بیشتر جلو میروم مشتاقتر میشوم و دوست دارم کارهای تازهتری انجام دهم، البته اگر فرصتش را به من بدهند.
به تازگی پیشنهاد بازی در سینما یا تلویزیون داشتهاید؟
بله. قرار است در یک کار سینمایی که فضایی طنزگونه دارد ایفای نقش کنم ولی چون هنوز قرارداد نبستهام اسم آن را نمیتوانم بگویم.
باز هم طنز… چرا؟
چون حالا هم خودم به این ژانر عادت کردهام و هم مخاطبانم مرا در کارهای طنز بیشتر میپسندند.