گفتوگو با محسن افشانی بازیگر سریال ستارههای سربی
حضور پررنگم در نقشهای منفی اتفاقی است
محسن افشانی جزو بازیگران جوانی است که خیلی اتفاقی وارد این کار شده و هیچگاه هم دغدغه شهرت یا دیده شدن را نداشته است.
او در رشته مهندسی مکانیک مشغول به تحصیل است و میخواهد اولین کار بلندش را به عنوان کارگردان بسازد.
او با بازی در سریال ترانه مادری و نقش پویا نظری به مخاطبان تلویزیون معرفی شد و حالا یکی از پرکارترین بازیگران جوان است.
افشانی از جمله بازیگرانی است که اجرای تلویزیونی را هم تجربه کرده است. ما دوتا، آستانه، سلام بهار و بوم سفید از جمله برنامه هایی بود که او در آنها به عنوان یک مجری جلوی دوربین رفت.
اگر یادتان باشد او دیالوگ هایی را در برنامه کودک و نوجوان به زبان های آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی و اسپانیایی اجرا می کرد. این بازیگر تاکید می کند که کارگردانی جزو دغدغه هایش نیست اما دوست دارد آن را تجربه کند.
به بهانه حضورش در سریال ستارههای سربی با او به گفتوگو نشستیم.
بازیگری برایتان یک برنامه از پیش تعیین شده بود یا فقط یک شانس؟
خیر. همه چیز اتفاقی پیش آمد و شاید هم همان شانسی که شما نام بردید.
حضور پررنگم در نقشهای منفی اتفاقی است
محسن افشانی جزو بازیگران جوانی است که خیلی اتفاقی وارد این کار شده و هیچگاه هم دغدغه شهرت یا دیده شدن را نداشته است.
او در رشته مهندسی مکانیک مشغول به تحصیل است و میخواهد اولین کار بلندش را به عنوان کارگردان بسازد.
او با بازی در سریال ترانه مادری و نقش پویا نظری به مخاطبان تلویزیون معرفی شد و حالا یکی از پرکارترین بازیگران جوان است.
افشانی از جمله بازیگرانی است که اجرای تلویزیونی را هم تجربه کرده است. ما دوتا، آستانه، سلام بهار و بوم سفید از جمله برنامه هایی بود که او در آنها به عنوان یک مجری جلوی دوربین رفت.
اگر یادتان باشد او دیالوگ هایی را در برنامه کودک و نوجوان به زبان های آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی و اسپانیایی اجرا می کرد. این بازیگر تاکید می کند که کارگردانی جزو دغدغه هایش نیست اما دوست دارد آن را تجربه کند.
به بهانه حضورش در سریال ستارههای سربی با او به گفتوگو نشستیم.
بازیگری برایتان یک برنامه از پیش تعیین شده بود یا فقط یک شانس؟
خیر. همه چیز اتفاقی پیش آمد و شاید هم همان شانسی که شما نام بردید. چون نه رشتهام بازیگری است و نه هرگز به آن فکر میکردم.
این اتفاق و بهتر است بگویم این مسیر از کجا شروع شد؟
در سال ۸۳ از طریق یکی از بستگانم به کلاسهای آموزش تئاتر رفتم. البته آن موقع فقط هدفم این بود که تفریح کنم و وقتم را بگذرانم ولی کمکم به این حرفه علاقهمند شدم بخصوص کارگردانی و قصد دارم بزودی اولین کار بلندم را هم بسازم.
پس بازیگری جزو دغدغههایتان نبوده و نیست؟
راستش هیچ وقت به شکل جدی به آن فکر نکردهام.
کارگردانی چطور؟ مثل این که خیلی به این کار علاقهمندید؟
کارگردانی هم به آن شکل دغدغهام نیست. ولی همیشه دوست داشتم تجربهاش کنم. اما جرات نمیکردم جلو بروم چون با تکنیکهای این کار آشنایی زیادی نداشتم. الان مدتی است کتابهایی که در این زمینه چاپ شده است را مطالعه میکنم.
فکر نمیکنید که اول باید در بازیگری به مرحله بالایی برسید و بعد به واسطه تجربههایی که در این زمینه کسب میکنید. سراغ کارگردانی بروید؟
خیر. چون این دو هیچ ارتباطی باهم ندارند.
اما من فکر میکنم هر چقدر که شما به بازیگری تسلط بیشتری داشته باشید، راحتتر میتوانید از بازیگرانتان بازی بگیرید؟
بله، برای همین هم فکر میکنم ۵ سال برای کار کافی است. چون طی این ۵ سال از کارگردانهای مختلف معلومات زیادی کسب کردم ضمن اینکه چون بازیگر تئاتر بودم خیلی راحتتر میتوانم با بازیگرانم کنار بیایم و حسهای آنها را بیرون بکشم.
تا به حال در چند تئاتر بازی کردهاید؟
من تا سال ۸۶ تئاتر کار میکردم اما از آن زمان به بعد بیشتر درگیر بازی مقابل دوربین هستم و کمتر پیش آمده که در زمینه تئاتر مشغول به کار شوم.
بازی در مقابل دوربین برایتان جذابتر است یا روی صحنه تئاتر؟
قطعا روی صحنه، چون من کارم را از آنجا شروع کردهام و همیشه هم دلتنگ بازی در تئاتر هستم؛ اما آنقدر کارهای تلویزیونیام زیاد شد که کمتر فرصت کردم تئاتر را تجربه کنم.
شهرت چقدر روی زندگیتان اثر گذاشت؟
شهرت باعث شد آدم توداری شوم، چون پیش از این مساله کمی بازیگوش بودم؛ اما حالا آدم ساکتتری هستم.
خیلی از نوجوانهایی که همسن و سال شما بودند و وارد حرفه بازیگری شدند، پس از مدتی حذف شدند. از این مساله هراسی ندارید که دیگر سراغی از شما نگیرند؟
خیر. حتی بدترین اتفاقهای دنیا هم من را آزار نمیدهد. همچنان که با بهترینش هم چندان ذوقزده نمیشوم. اگر این اتفاق بیفتد، میروم سراغ ادامه تحصیل تا مراحل آخر آن.
چرا بیشتر نقشهای منفی بازی میکنید؟
عمد خاصی در این مساله وجود ندارد. به طور خیلی اتفاقی، سریالهایی که در آنها نقشهای منفی داشتهام، زودتر پخش شدهاند وگرنه اندازه نقشهای منفی و مثبتم یکسان است.
وقتی بازی در یک نقش را قبول میکنید، به عنوان یک تجربه به آن نگاه میکنید یا فقط میخواهید پرونده هنریتان را سنگینتر کنید؟
افزایش تعداد کارهایم هرگز برایم مهم نبوده و نیست. برای من گروه، کارگردانی، فیلمنامه و بازیگران خیلی مهمند. بعضی وقتها نقش خیلی چشمگیر نیست؛ اما گروه کاملا حرفهای هستند. بعضی وقتها هم همه چیز درست در کنار هم قرار میگیرند، مثل سریال آقای فخیمزاده یعنی «ساختمان ۸۵». به هر حال خیلی برایم مهم نیست که پرکار باشم.
به رقابت هم فکر میکنید؟
خیر. چون همین جوری با کشف موقعیتهای مختلف خواه ناخواه رقابت میکنم. بنابراین انجام این کار خیلی برایم مهم نیست.
آقای افشانی جزو آن دسته از بازیگرانی هستید که با نقش کلنجار میروند یا تنها به نظر نویسنده و کارگردان بسنده میکنید؟
من همان روز اولی که نقش را میخوانم، میتوانم با آن ارتباط برقرار کنم و کدهایی از آن نقش میگیرم و روی آنها کار میکنم. اگر سر صحنه کارگردان اجازه بحث در مورد نقش را به من بدهد که خب ایدههایم را میگویم وگرنه سعی میکنم طبق خواسته کارگردان رفتار کنم.
اما «ستارههای سربی»؛ چه شد که در این سریال بازی کردید؟
بازی در این سریال برمیگردد به ۲ سال پیش. این کار خیلی با تاخیر پخش میشود. به هر حال از طریق دستیار آقای آهنج برای بازی در این سریال دعوت شدم.
قصه ستارههای سربی را دوست داشتید؟
بله. به نظرم قصه تازه و متفاوتی داشت و خوشبختانه مخاطبان هم که توانستهاند با این کار ارتباط برقرار کنند.
ستارههای سربی با کارهای دیگرتان چه فرقی داشت؟
جالب است بدانید وقتی در این سریال بازی میکردم، همزمان در ۵ کار دیگر هم حضور داشتم برای همین خیلی متوجه تفاوتهای خاص این سریال نشدم. چون بین تمام نقشهایم به گونهای گم شده بودم.
بازی در این همه نقش آن هم در یک زمان سخت نبود؟
چرا. مثلا در کار آقای فلاحپور به نام «کبوتر جلد چنگوله» نقش یک سرباز را بازی میکردم که لهجه هم داشت. در خیلی از صحنهها اسم شخصیتها را اشتباه میکردم یا سر صحنه دیگری که میرفتم، با لهجه صحبت میکردم. به هر حال خدا را شکر یک جوری همه آن کارها بخوبی به پایان رسید.
در ابتدای کارتان سعی میکردید فقط دیالوگها را حفظ کنید یا روی آنها و حستان هم کار میکردید؟
خیر. من چون از تئاتر به تلویزیون آمدم به دیالوگهایم خیلی توجه میکردم. و بعد از مدتی دغدغهام دیگر متن نبود بلکه بیشتر بازیام بود.
وقتی کارهای خودتان را میبینید از آن لذت میبرید؟
از خودم همیشه توقع بیشتری دارم. البته ناگفته نماند که در تدوین کارها هم همیشه حذفیات زیادی صورت میگیرد که قطعا در بازیها اثر میگذارد.
چه نقشی را دوست دارید بازی کنید که هنوز به شما پیشنهاد نشده است؟
دوست دارم نقش یک آدم عقبمانده ذهنی یا یک روانی را بازی کنم.
چرا؟
چون جای کار بسیاری دارد و میتوان لحظههای تازهای را به واسطه آنها تجربه کرد.
بعد از ترانه مادری، چرا با سهیلیزاده دیگر همکاری نداشتید؟
چون ۱۵ ماه سر کار آقای فخیمزاده بودم و نتوانستم در ۲ سریال دیگر آقای سهیلیزاده حضور پیدا کنم. به هر حال قسمت نبود.
افقتان برای بازیگری و کارگردانی کجاست؟
چون از فردایم خبر ندارم نمیتوانم افقی هم داشته باشم.
ولی به هر حال باید یک برنامهریزیای داشته باشید. اینطور نیست؟
برنامهام این است که پیشرفت کنم و بتوانم انتخابهای درستی داشته باشم.
تا به حال شده به خاطر خستگیها و مشکلاتی که در حرفه بازیگری وجود دارد، تصمیم گرفته باشید این حرفه را رها کنید؟
خیر. فقط گاهی احساس کردم باید استراحت کنم چون یکدفعه خالی از انرژی میشوم آن هم به دلیل تعدد کارهایم.
کدام یک از نقشهایتان بیشتر به دل خودتان نشسته است؟
پویا نظری در «ترانه مادری» و نقشی که در سریال «کلانتر» داشتم. البته از نقشم در سریال «ستارههای سربی» هم راضی هستم.
در آینده چه کارهایی را از شما شاهد خواهیم بود؟
سریالهای «شوق پرواز»، «از یاد رفته»، «دستان سبز» و «اینجا تهران است» را در نوبت پخش دارم.
پس حسابی پرکار هستید؟
بله. البته این کارها مال خیلی وقت پیش است.