گفتوگو با رابرت دنیرو، بازیگر «فوکرهای کوچولو»
دیگر خیلی دیر شده است
۱۰ سال پیش که کمدی خانوادگی «ملاقات والدین» ساخته شد، کمتر کسی فکر میکرد این فیلم صاحب دنباله شود و تماشاگران زیادی پیدا کند. رابرت دنیرو بازیگر کهنهکار سینما در این فیلم نقش جک بایونز را بازی کرد که یک مامور بازنشسته ضد جاسوسی است و برای داماد آینده خود (با بازی بن استیلر) شرایط بسیار سختی میگذارد و او را مجبور به شرکت در یک سری آزمون سخت میکند. دومین قسمت فیلم با نام «فوکرها را ملاقات کن» سال ۲۰۰۴ به نمایش عمومی در آمد و موفقیت نسخه اصلی را تکرار کرد. جی روج که این دو فیلم را کارگردانی کرده بود در سومین قسمت فیلم «فوکرهای کوچولو» در مقام تهیهکننده و مدیر تولید ظاهر شد و امر کارگردانی آن را به پل ویتس سپرد. تحلیلگران اقتصادی سینما برای فیلم ـ که هفته قبل به روی پرده سینماها رفت ـ پیشبینی فروش بالایی در جدول گیشه نمایش میکنند. رابرت دنیرو که کار بازیگری را از سال ۱۹۶۸ شروع کرد، تا به حال در فیلمهای زیادی بازی کرده که در ژانرهای مختلف سینمایی ساخته شدهاند. او در کنار بازیگری، کارگردان چند فیلم سینمایی هم بوده که البته نتوانستهاند موفقیت کارهای او به عنوان یک بازیگر را کسب و تکرار کنند. وی در گفتوگوی زیر درباره کار تازهاش، سینمای کمدی و هنر کارگردانی صحبت میکند. «فوکرهای کوچولو» در زمانی به نمایش عمومی در میآید که رسانهها خبر از همکاری مشترک دوباره دنیرو با مارتین اسکورسیزی (فیلمساز مورد علاقه این بازیگر) در پروژه تازهای به نام «شنیدهام تو خانهها را رنگ میکنی» میدهند.
دیگر خیلی دیر شده است
۱۰ سال پیش که کمدی خانوادگی «ملاقات والدین» ساخته شد، کمتر کسی فکر میکرد این فیلم صاحب دنباله شود و تماشاگران زیادی پیدا کند. رابرت دنیرو بازیگر کهنهکار سینما در این فیلم نقش جک بایونز را بازی کرد که یک مامور بازنشسته ضد جاسوسی است و برای داماد آینده خود (با بازی بن استیلر) شرایط بسیار سختی میگذارد و او را مجبور به شرکت در یک سری آزمون سخت میکند. دومین قسمت فیلم با نام «فوکرها را ملاقات کن» سال ۲۰۰۴ به نمایش عمومی در آمد و موفقیت نسخه اصلی را تکرار کرد. جی روج که این دو فیلم را کارگردانی کرده بود در سومین قسمت فیلم «فوکرهای کوچولو» در مقام تهیهکننده و مدیر تولید ظاهر شد و امر کارگردانی آن را به پل ویتس سپرد. تحلیلگران اقتصادی سینما برای فیلم ـ که هفته قبل به روی پرده سینماها رفت ـ پیشبینی فروش بالایی در جدول گیشه نمایش میکنند. رابرت دنیرو که کار بازیگری را از سال ۱۹۶۸ شروع کرد، تا به حال در فیلمهای زیادی بازی کرده که در ژانرهای مختلف سینمایی ساخته شدهاند. او در کنار بازیگری، کارگردان چند فیلم سینمایی هم بوده که البته نتوانستهاند موفقیت کارهای او به عنوان یک بازیگر را کسب و تکرار کنند. وی در گفتوگوی زیر درباره کار تازهاش، سینمای کمدی و هنر کارگردانی صحبت میکند. «فوکرهای کوچولو» در زمانی به نمایش عمومی در میآید که رسانهها خبر از همکاری مشترک دوباره دنیرو با مارتین اسکورسیزی (فیلمساز مورد علاقه این بازیگر) در پروژه تازهای به نام «شنیدهام تو خانهها را رنگ میکنی» میدهند. این فیلم براساس قصه کتابی ساخته میشود که درباره یک رهبر تروریست مافیایی است که گفته میشود در قتل تعدادی چهره سرشناس دست داشته است. چارلز براندت نویسنده کتابی است که فیلم جدید دنیرو با نگاهی به آن جلوی دوربین خواهد رفت.
حضور دوباره در نقش جک بایرنز پدر زن شکاک و بدبین مجموعه فیلم «ملاقات والدین» چگونه بود؟
خب، حالا دیگر این نقش را خیلی خوب میشناسم و با آن راحت هستم. وقتی قرار شد سومین قسمت فیلم ساخته شود، مثل این بود که میخواهیم به یک مهمانی خانوادگی برویم و با بعضی از آشنایان قدیمی خود دوباره دیدار کنیم. هم قصه و حالوهوای آن و هم کاراکترهای اصلیاش را خوب میشناختم و هم دلم میخواست که دوباره در یک ماجراجویی تازه در ارتباط با آن قرار گیرم.
پس مجبور نبودید به انجام کارهایی مثل شناخت نقش و این جور چیزها بپردازید؟
خیلی زیاد نه. ولی کاراکتر جک این بار در شرایط تازهای قرار میگیرد و باید واکنشهای جدید و بعضا متفاوتی از خودش ارائه دهد. درست است که شخصیت من و بقیه آدمهای فیلم از قسمتهای قبلی فیلم میآمدند، ولی قصه آن کاملا با قصه فیلمنامههای قبلی فرق داشت و این نکته، همه ما را وا میداشت که کندوکاو تازهای در شخصیتهای خود و نوع روابط آنها با دیگران داشته باشند.
جی روج کارگردان قسمت قبلی فیلم شما را یکی از بامزهترین آدمهای دنیای سینما خطاب کرد. در این باره چه فکر میکنید؟
خب، این خیلی خوب است. جی همزمان یک فیلمساز و یک آدم بسیار خوب و عالی است. همه ما عوامل این مجموعه فیلم، آدمهای خوششانسی بودیم که او را در مقام کارگردان ۲ قسمت اول و دوم داشتیم.
کارگردان فیلم میگفت به دلیل اتفاقاتی که در زندگی شخصیتان رخ داده، خیلی مایل بودید که درباره این افسانه رابرت دنیرو بیشتر فکر کنید. آیا نگاه شما به زندگی و آدمها تغییر کرده است؟
فکر میکنم بله. نگاهم تا حدودی تغییر کرده است. شما متوجه میشوید که زندگی در حال گذر است و ناگزیر به تصمیمگیریهای جدید هستید. اگر قرار است کاری را انجام دهید، خیلی بهتر است که آن را همین الان انجام دهید و آن را برای زمانی نگذارید که دیگر خیلی دیر شده است. اصلا خوب نیست که مثلا ۱۰ سال دیگر به خودتان بگویند «خیلی دلم میخواست فلان کار را انجام دهم، ولی نتوانستم.
آیا بازیگران دیگر سر صحنه مرعوب بازی شما میشوند؟
وقتی چندین روز پشت سر هم سر صحنه فیلمبرداری حاضر شده و سخت کار میکنید، واقعیت این است که در حال انجام یک کار دستهجمعی هستید و باید با بقیه همکاری داشته باشید. همان طور که به عنوان یک بازیگر تلاش میکنم به کاراکتر مورد نظر نزدیک شوم، باید سعی کنم به همکارانم هم نزدیک شده و با آنها رابطهای منطقی و دوستانه برقرار کنم. شرایط صحنه فیلمبرداری به گونهای است که تو خیلی هم فرصت فکر کردن به این جور چیزها را پیدا نمیکنی.
در کنار بازیگر بودن، شما همچنین یک مالک رستوران موفق هم هستید. کدام یک از این دو حرفه را بیشتر دوست دارید و شما را سر ذوق میآورد؟
شیفته و عاشق بازیگری هستم. این بهترین کاری است که انجام میدهم. کارگردانی را هم دوست دارم، ولی نه به اندازه بازیگری. در کار رستورانداری هم آدم موفقی هستم. تنها دلیلی که باعث شده به سراغ این حرفه هم بروم، این است که غذاهای خوب و خوشمزه را دوست دارم و احساس میکنم با رستورانداری میتوانم غذاهای خوشمزهتری بخورم.
مجموعه فیلم «ملاقات والدین» درباره پدر و مادرها و روابطه آن با فرزندان و اطرافیان است. بدترین حادثه یا اتفاقی که میتوانید در ارتباط با والدین با بچههایتان تعریف کنید کدام است؟
آنچه که باعث ناراحتی یا خجالت بچههایم میشود، این است که آنها اصلا دوست ندارند مرا در تشویق یک آدم احمق یا بانمک ببینند.
آیا فیلمهایتان را تماشا میکنید؟
نه خیلی زیاد. احساس میکنم فیلمهای قدیمیترم که مربوط به سالهای آغاز فعالیت بازیگریام میشوند، اصلا به درد تماشا کردن نمیخورند!
خیلیها میگویند بازی در نقشهای کمیک سختتر و چالشیتر از نقشهای دراماتیک است. نظر شما چیست؟
خب، بعضی وقتها این مساله بستگی به نوع نقش و شرایطی دارد که شما براساس آن، نقش خود را بازی میکنید. نقش کمدی را به شیوه خودم و به آن صورتی بازی میکنم که احساس میکنم درست و منطقی است.
برایم جالب است که انتخابهایی داشته باشم که نتوانم در موقعیتهای دراماتیک آنها را داشته باشم. به دست آوردن چنین موقعیتهای ویژهای برایم بانمک و جالب است. به همین دلیل، اگر شما بتوانید کاری را که دراماتیک است انجام دهید و در همان حال بازیگر نقشهای کمدی باشید، کار بسیار جالبی انجام دادهاید. انجام چنین کاری حس و حال خوبی به من میدهد.
در کنار تمرین برای ایفای نقش، کار فیالبداهه هم سر صحنه فیلمبرداری «فوکرهای کوچولو» داشتید؟
بله. نقشهای کمدی فضای خوبی برای بداههپردازی فراهم میکنند و من هم با استفاده از این موقعیت، یک سری بداههسازی در صحنههای مختلف کردم.
قصد دارید به کار تهیهکنندگی و فیلمسازی ادامه دهید؟
صددرصد. آنها تکمیلکننده کار بازیگریام هستند. در حال حاضر قرار است روی چند کار سرمایهگذاری کنم که البته هنوز نامی برایشان انتخاب نشده است. بعد از «چوپان خوب» هم درصدد کارگردانی فیلم تازهای به نام «اجاره» هستم.
مجموعه فیلم «ملاقات والدین» اولین کار سینمایی کمدیتان بود که صاحب قسمتهای بعدی شد. آیا در بین کارهای درام شما هم فیلمی وجود دارد که قرار باشد به قسمتهای دوم و سوم برسد؟
یک بار با مارتین اسکورسیزی درباره این موضوع صحبت کردیم. شاید «راننده تاکسی» چنین وضعیتی را پیدا کند و شما کاراکتر مرا در این فیلم ببینید که حالا پیرتر شده است. البته تولید قسمت دوم این فیلم هیچ وقت به مرحله عمل نرسید و اکنون هم خبری از ساخت آن نیست.
فکر میکنید بالاخره چنین اتفاقی بیفتد؟
نمیدانم. نمیدانم. میدانید، ما دربارهاش چند بار حرف زدیم و همین.
برای بازی در نقش پدر مجموعه فیلم «ملاقات والدین» از تجربیات شخصی و خانوادگی خودتان هم استفاده کردید؟
صددرصد. البته من شبیه او نیستم و به روش وی عمل نمیکنم، ولی میتوانم خیلی خوب او را درک کنم. هیچ وقت نوع رابطهای را که کاراکترم در فیلم با دخترش دارد، خود من با دخترم نداشتهام.
منظورتان این است که به اندازه کاراکترتان در فیلم، حامی او نیستید؟
حامی او هستم و از وی مراقبت میکنم، اما نه به شیوه کاراکترم در این مجموعه فیلم.
کار کردن و همکاری با داستین هافمن در۲ قسمت دوم و سوم فیلم چگونه بود؟
داستین خیلی خوب است. تا به حال چند فیلم با یکدیگر کار کردهایم و بسیار خوشحالم که این اتفاق میافتد. او آدم و بازیگر بسیار بامزهای است.
از چه نظر؟
او معمولا ایدهها و طرحهایی همراه خودش دارد. اگر صحنهای مطابق میلش نباشد، درباره تغییر دادن آن نظر میدهد این کار را نیز به شیوه خودش انجام میدهد. نمیتوان گفت این روش بیمانند یا خیلی متفاوت است. البته در مقایسه با من و بقیه همکارانم، او آدم متفاوتی است. سر صحنه فیلمبرداری تلاش زیادی میکند تا تنش یا مشکل خاصی به وجود نیاید.
سالهای سال است که مشغول بازی هستید و کاراکترهای شگفتانگیزی طی این مدت خلق کردهاید. آیا هنوز نقش خاصی مانده که دوست داشته باشید جلوی دوربین بازی کنید؟
خب، البته. ولی نمیتوانم بگویم کدام نقش. احساس میکنم هنوز هم نقشهایی وجود دارد که دوست دارم جلوی دوربین بازی کنم.
این اواخر شما را بیشتر در نقشها و فیلمهای کمدی دیدهایم تا نقشهای دراماتیک، آیا معنی این کار این است که این روزها کمتر خودتان را جدی میگیرید یا اینکه آدم بانمکتری شدهاید؟
خب، طی ۳۰ سال گذشته کارهایی انجام دادهام که کاراکترهای آنها آدمهای بانمکی بودهاند. آنها در ذات خود دارای یک شوخطبعی خاص در نوع رفتار خود بودهاند. حتی آن زمان که در نقشهای جدی هم ظاهر میشدم، باورم این بود که حس خوبی برای شوخطبعی دارم. نقشهایم را براساس میزان علاقهام به فیلمنامهها و کاراکترهای آنها انتخاب میکنم. شاید یکی از دلایلی که این روزها کارهای کمدی بیشتری بازی میکنم، این است که این جور نقشها بیشتر به من پیشنهاد میشود.
چرا دوست دارید کارگردانی فیلمها را هم انجام دهید؟
برای من این کار باعث میشود تا ذهنم توسط چیزهای دیگری هم اشغال و پر شود و به چیزهای متفاوتی فکر کنم. البته کار بسیار سختی است که پشت دوربین قرار بگیری و فیلمی را کارگردانی کنی. ولی انجام این کار سخت را دوست دارم و به آن علاقهمندم.