گفتگو با هریسون فورد جدید سینما
سوار بر موج موفقیت
گفتوگو با کریس پاین، بازیگر متوقف نشدنی
اشاره: کریس پاین ۳۰ ساله که از سوی منتقدان لقب هریسون فورد جدید سینما را گرفته در درام دلهره آور «متوقف نشدنی»، نقش یک مامور قطار را بازی میکند که در داخل یک قطار در حال حرکت و افسارگسیخته گیر افتاده است.
این قطار حامل مواد خطرناک شیمیایی است و در آستانه برخورد در یک شهر کوچک قرار دارد. این برخورد باعث نابودی شهر و مرگ ساکنان آن میشود. مامور جوان قطار باید به یک متخصص حرفهای (با بازی دنزل واشنگتن) که توانسته وارد قطار در حال حرکت بشود کمک کند تا از بروز یک فاجعه جلوگیری کنند.
فیلم را تونی اسکات ساخته است. این فیلم هفته قبل با افتتاحیهای 40 میلیون دلاری، صدرنشین جدول هفتگی گیشه نمایش سینماهای آمریکای شمالی شد و پاین در گفتوگوی تازه خود درباره بازی در فیلمهای پرخرج، بدلکاری صحنههای خطرناک و کاپیتان کرک صحبت میکند.
شما در فیلم متوقفنشدنی نقش شخصیتی را بازی میکنید که در حین تلاش برای جلوگیری از یک فاجعه، بسیار ترسیده است. شاید برای شروع گفتوگو سوال مناسبی را انتخاب نکرده باشم، ولی بازی در نقش آدمی که ترسیده است، چقدر سخت است؟
سوار بر موج موفقیت
گفتوگو با کریس پاین، بازیگر متوقف نشدنی
اشاره: کریس پاین ۳۰ ساله که از سوی منتقدان لقب هریسون فورد جدید سینما را گرفته در درام دلهره آور «متوقف نشدنی»، نقش یک مامور قطار را بازی میکند که در داخل یک قطار در حال حرکت و افسارگسیخته گیر افتاده است.
این قطار حامل مواد خطرناک شیمیایی است و در آستانه برخورد در یک شهر کوچک قرار دارد. این برخورد باعث نابودی شهر و مرگ ساکنان آن میشود. مامور جوان قطار باید به یک متخصص حرفهای (با بازی دنزل واشنگتن) که توانسته وارد قطار در حال حرکت بشود کمک کند تا از بروز یک فاجعه جلوگیری کنند.
فیلم را تونی اسکات ساخته است. این فیلم هفته قبل با افتتاحیهای 40 میلیون دلاری، صدرنشین جدول هفتگی گیشه نمایش سینماهای آمریکای شمالی شد و پاین در گفتوگوی تازه خود درباره بازی در فیلمهای پرخرج، بدلکاری صحنههای خطرناک و کاپیتان کرک صحبت میکند.
شما در فیلم متوقفنشدنی نقش شخصیتی را بازی میکنید که در حین تلاش برای جلوگیری از یک فاجعه، بسیار ترسیده است. شاید برای شروع گفتوگو سوال مناسبی را انتخاب نکرده باشم، ولی بازی در نقش آدمی که ترسیده است، چقدر سخت است؟
نمیدانم! میدانید قوه تخیل و تصور یک هدیه و موهبت گرانبها و فوقالعاده است که همه ما از آن برخورداریم. به کمک آن میتوان همه چیز را خلق کرد و ساخت. به همین خاطر، وقتی شما در لحظات سختی قرار دارید و در حال راندن یک قطار هستید و از شما خواسته میشود که بترسید، طبیعی است که شما این ترس را در وجود خود خلق میکنید، ولی یکمشکل در این رابطه وجود دارد و آن هم این است که در فیلمی مثل متوقفنشدنی حتما یک بدل حضور دارد که صحنههای خطرناک و بسیار مشکل را به جای شما بازی میکند. این نکته باعث میشود که خیلی هم نترسید و کارتان چندان هم سخت نباشد. البته من تلاش کردم که بخش مهمی از بدلکاریهای فیلم را خودم بازی کنم و وحشتی از حضور در صحنههای سخت و خطرناک فیلم نداشتم. قرارگرفتن در این صحنهها، به خودی خود ترس و وحشت را نیز به همراه خودش میآورد و نیازی نبود که حالت ترس به خودم بگیرم. ترسی که در این صحنههای سخت و خطرناک وجود دارد و میبینید،یک ترس واقعی است و نه بازی آن در جلوی دوربین.
چقدر از بدلکاریهای فیلم را خودتان انجام دادید؟
تقریبا تمام بدلکاریهای سخت فیلم با خودم بود. به جز بخشهایی که من کارم در ارتباط با قطار نبود، در بقیه بخشها خودم صحنههای خطرناک را بازی کردم. تونی اسکات کارگردان فیلم اصرار داشت که برای برخی از صحنههای خیلی سخت از بدلکار استفاده شود. او نگران سلامتی من بود. ولی مایل بودم اجرای آنها را خودم به عهده بگیرم. اینطوری حال و هوای فیلم خیلی واقعیتر میشد.
برای بازی در این صحنهها و بدلکاریهای آن هم تمرین زیادی کردید؟
به هر حال بازی در اینجور فیلمها که سرشار از تحرک است، یک آمادگی خاص جسمانی را میطلبد. در کنار ورزشی که خودم به صورت طبیعی همیشه انجام میدهم، برای این فیلم هم یک دوره فشرده دو ماهه کار بدنی و تمرینات مربوط به بدلکاری را دیدم. این تمرینات فشرده کمک خیلی زیادی کرد تا بتوانم از نظر فیزیکی، نقش را با آمادگی بیشتر و بهتری بازی کنم.
فیلم براساس یک ماجرای واقعی ساخته شده است. با آن حادثه آشنا بودید و چیزی دربارهاش شنیده بودید؟
تا قبل از قبول دعوت برای بازی در فیلم، خاطره گنگی از آن داشتم و جزئیات آن در خاطرم نبود. اما وقتی قرار شد در فیلم بازی کنم، تحقیقات زیادی دربارهاش کردم و با جزئیات کامل آن آشنا شدم. در زندگی عادی ما اتفاقات متعددی در دوروبرمان رخ میدهد که معمولا توجه زیادی به آنها نمیکنیم یا اینکه آنها ما را جذب خودشان نمیکنند. ولی وقتی قرار میشود در فیلمی بازی کنیم که قصهاش درباره یکی از همین اتفاقات است، آن وقت متوجه موضوع میشویم و یادمان میآید که یک روزگاری چیزهایی دربارهاش شنیده بودیم.
بازی در این فیلم چقدر سخت بود؟
هر کاری سختیهای خاص خودش را دارد و نمیتوان گفت این فیلم سختتر از آن یکی است یا برعکس. نزدیکشدن به کاراکتری که در فیلم نقش او را بازی میکردم خیلی سخت نبود و خیلی زود توانستم با حال و هوای او کنار بیایم. ولی بخش بیرونی کار ـ یعنی اکشن زیاد و هیجانانگیز مربوط به سفر با یک قطار افسارگسیخته ـ کمی سخت بود و بازی در آن صحنههای پرتحرک و نفسگیر، انرژی زیادی از من گرفت.
کار کردن با دنزل واشنگتن چگونه بود؟
عالی و فانتزی. او بدون هیچ شک و تردیدی یک ستاره فیلمهای سینمایی است. شخصیت پیچیدهای دارد و نقشهای خود را با همان پیچیدگی بازی میکند. از زمانی که بچه بودم بازی او را تحسین میکردم، به همین دلیل برایم همبازیشدن با او یک افتخار بزرگ بود. او واقعا بازیگر بزرگی است.
اگر از دوران کودکی علاقهمند به بازیهای این بازیگر بودهاید، آیا سر صحنه فیلمبرداری هیچ وقت به این نکته فکر میکردید که این شما هستید در کنار او مشغول بازی در یک فیلم هستید؟
در تمام مدت فیلمبرداری «متوقفنشدنی» به این مساله فکر میکردم و هیجانزده بودهام. این مساله یکی از بزرگترین رویاها و آرزوهای تمام سالهای زندگیام بود که رنگ واقعیت به خودش گرفت.
کارکردن با تونی اسکات به عنوان کارگردان این پروژه چگونه بود؟
فوقالعاده بود. او انرژی یک جوان فعال را در خودش دارد و آن را به راحتی به دیگران منتقل میکند. هنگام کار با او اصلا احساس خستگی نمیکنید و متوجه گذر زمان نمیشوید.
چند فیلم آخر شما کارهایی پرهزینه و گرانقیمت بودهاند. از این که بازیگر چنین فیلمهایی هستید، شگفتزده نیستید؟
واقعیت امر را بخواهید هیچوقت واقعا فکر نمیکردم که روزی بازیگر چنین فیلمهای بزرگی بشوم. همیشه در این فکر بودم که میخواهم در چنین فیلمهایی بازی کنم و منتظر فرصت همکاری با چنین کارهایی بودم. البته من کارهای قبلی و کمخرج خودم را فیلمهای کوچک خطاب نمیکنم. فکر نمیکنم چنین اصطلاحی برای آنان خوب و درست باشد. آن فیلمها بیشتر شخصیتمحور بودند و بر خلاف فیلمهای پرخرج، اکشن و ماجراجویی حرف اصلی و اول را در آنها نمیزند. با این حال، حالا با حضور در کارهای گرانقیمت دارم خودم و کارم را جدیتر میگیرم و احساس میکنم که صنعت سینما هم به همین شکل دارد مرا جدیتر میگیرد.
بازی در فیلمهایی مثل «سفرهای ستارهای» یا «متوقفنشدنی» سود زیادی به همراه دارد.
نکته بامزه در ارتباط با بازی در فیلمهای پرهزینه این است که شما موفقیت را به خودتان نزدیکتر میبینید، اما در کنار سود و منفعتی که بازی در این فیلمها به همراه دارد، شما با مشکلات و مسائل تازهای هم روبهرو میشوید که ضرورت حضور در چنین کارهایی است.
هماکنون مشغول بازی «این جنگ بیمعنی» به کارگردانی مک جی هستید. در اینباره توضیح میدهید؟
این فیلم یک کمدی ـ اکشن رمانتیک درباره ۲ دوست قدیمی و صمیمی است که با ورود یک جوان فعال در محدوده زندگیشان، اختلاف شدیدی با یکدیگر پیدا کرده و تبدیل به ۲رقیب سرسخت میشوند. حال و هوای این فیلم کاملا متفاوت از چند کاری است که در ۲ سال اخیر بازی کردهام.