گزارش پشت صحنه سریال «مثل شیشه»
جموعه پلیسی «مثل شیشه» ـ که با رویکردی متفاوت، معضل اعتیاد و مواد روانگردان را میان نسل جوان به تصویر میکشد ـ قرار است بزودی روی آنتن برود. با افزایش مصرف و گسترش واردات و قاچاق….
گام هایی لرزان برای آرزوهای بزرگ
برای دومین بار شبکه یک سیما با مشارکت پلیس مبارزه با مواد مخدر به تولید یک سریال چندقسمتی اقدام کرده است. مجموعه پلیسی «مثل شیشه» ـ که با رویکردی متفاوت، معضل اعتیاد و مواد روانگردان را میان نسل جوان به تصویر میکشد ـ قرار است بزودی روی آنتن برود. با افزایش مصرف و گسترش واردات و قاچاق مواد مخدر به کشور، شبکههای مختلف سیما هم به تکاپو افتادهاند تا در اطلاعرسانی و جهتدهی به تغییر نگرش نسل جوان سهیم باشند.
مجموعه مثل شیشه درباره زندگی ۲ جوان است که ناخواسته وارد باندهای تولید مواد مخدر میشوند. یکی از آنها دانشجویی نخبه است که در برخورد با باندهای قاچاق تسلیم وسوسه درآمدزایی حاصل از تولید شیشه شده و با ورود پلیس به داستان، گرههایی در قصه ایجاد میشود.
در مجموعه مثل شیشه که جواد مزدآبادی آن را کارگردانی کرده است، سام درخشانی، زیبا بروفه، فقیهه سلطانی، امیرمحمد زند، امیر غفارمنش، حسن جوهرچی، هاله میرهادی، وحید شیخزاده و علیرضا اوسیوند ایفای نقش میکنند.
حضور متفاوت پلیس در یک مجموعه پلیسی
جواد مزدآبادی ـ که پیش از این کارگردانی مجموعههایی چون چهارچرخ، خونبها و تلهفیلمهایی چون خونمردگی، جشن وحشت و آدمخوار را به عهده داشته است ـ میگوید: معاونت سینمایی نیروی انتظامی ناجا در سال اخیر به فکر افتاد تا به جای تولید تلهفیلمهای بیشمار با رویکرد پلیسی، مجموعههایی را با تعداد قسمتهای کم تولید کند. این طرح به ما پیشنهاد شد و چون قبلا هم کارهایی در زمینه مواد مخدر انجام داده بودم، برایم جذابیت داشت. افیون شیشه از مباحثی است که مردم و خانوادهها کمتر از اثرات مخرب آن آگاه هستند. به نظر میرسد قصه جدا از درام بسیار خوبش در مبحث اطلاعرسانی به خانوادهها هم پتانسیل خوبی دارد.
این کارگردان تلویزیونی در ادامه میگوید: یکی از مسائلی که مثل شیشه را از کلیشههایی که در این زمینه ساخته شده جدا میکند این است که برای نخستین بار نقش پلیس، متفاوت از دیگر مجموعههای سالهای اخیر به تصویر کشیده شده است. غیر از همه اینها، موضوع مواد مخدر معضلی است که باید خود تلویزیون و دیگر رسانههای ارتباطی به صورت مداوم به آن توجه کنند، چراکه این معضل به گذشته و حال اختصاص نداشته و ادامه خواهد داشت. چیزی که در اینجا باید توجه شایانی به آن کرد این که در انتخاب قصه و پرداختن به آن باید نوآوریهایی به وجود آورد تا روایت مجموعه خیلی حالت کلیشهوار و شعارگونه پیدا نکند.
شخصیتهای قابل باور
وحید حسنزاده، نگارش قصه مثل شیشه را به عهده دارد. وی معتقد است: طرح کلی مثل شیشه خیلی متفاوت از دیگر مجموعههای پلیسی نیست. آنچه سعی کردهام در نگارش این قصه در نظر بگیرم پرداخت شخصیتها و عملکرد دراماتیکی آنها بود. شخصیتهای این قصه به هیچ عنوان منفعل نیستند و بیننده در بطن داستان متوجه این قضیه میشود که کاراکترها را با همه وجوه شخصیتیشان بپذیرد. عموما وقتی در سیر یک داستان نویسنده میخواهد به مخاطبش تزریق کند که فلان کاراکتر درگیر معضل اعتیاد و مواد مخدر شده است، همیشه شخصیت را ناخواسته و بدون آگاهی از پیش مشخص شده درگیر این معضل نشان میدهد. رویکرد جدید سریال مثل شیشه کاملا از این کلیشه به دور است و اتفاقا شخصیتها زمانی وارد گرداب این معضل میشوند که کاملا از آن آگاهی دارند و به انتخاب خودشان پای در این مسیر میگذارند.
حسنزاده در ادامه میافزاید: آنچه وظیفه اصلی یک نویسنده در وادی نگارش فیلمنامه است این که اولا تصویرسازی منسجم و خوبی از شخصیتهایش داشته باشد و دیگر اینکه با تجسم درستی از کاراکترها بتواند به پیشرفت قصه کمک کند.
وی در ادامه میگوید: متن قصه و کارگردانی در کار کاملا به موازات هم پیش میرود و کوشیدهام با ایجاد گرهافکنی در داستان به جذابیتهای داستان کمک کنم.
او میگوید: در انتخاب بازیگران هم با کارگردان تعامل بسیار خوبی داشتیم و یکی از نقاط قوت مثلشیشه حضور بازیگرانی است که بهخوبی در جایگاه خود قرار گرفتهاند.
حسنزاده از جمله نویسندگانی است که معمولا همیشه سر کار حضور دارد و خود را متعهد به قصه و کار میداند. وی در خاتمه میگوید: امیدوارم مجموعه در زمان پخش بتواند ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کند، چراکه مثل شیشه به حضور پلیس و آشنایی جوانان با مواد اعتیادآور و روانگردان نگاه متفاوتی دارد.
ره صدساله
سام درخشانی در این مجموعه نقش کاوه را بازی میکند. یکی از خصوصیات ویژه این بازیگر در همه سالهای فعالیتش این بوده که نقشهایش هیچگاه در یک دستهبندی مثبت یا منفی قرار نمیگیرند.
درخشانی معتقد است: یکی از دلایل پذیرفتن این نقش پرداخت بسیار خوب آن بود و مثل خیلی از مجموعههای دیگر نبود که تنها وجوه منفی نقش به مخاطب عرضه شود، بخصوص که کاوه قرار بود جزو نقشهای تا حدودی منفی این قصه باشد.
درخشانی میگوید: کاوه مابهازای زیادی در جامعه دارد. جزو آن دسته از آدمهایی است که بشدت خواستار پیشرفت در زندگی است، ولی از آنجا که شرایط خانوادگیاش این اجازه را به او نداده دنبال راهی است که بتواند در زندگی خود به قول معروف یکشبه ره صد ساله را برود. جوانهایی مثل کاوه خواسته یا ناخواسته خود را با اطرافیانشان مقایسه میکنند و خیلی از آنها با چشم و گوش بسته زمانی به خود میآیند که دیگر کار از کار گذشته و به ناگاه میبینند برای به دست آوردن ثروت و موقعیت در زندگی، آلوده این مواد شدهاند. حتی خیلی از آنها برای به دست آوردن آرامش موقتی و زودگذر درگیر اعتیاد میشوند و این مصرف گذرا خیلی زود آنها را به مصرفکنندگانی همیشگی مبتلا میکند.
درخشانی در ادامه توضیحاتش میگوید: همیشه برایم مهم بوده نقشی ایفا کنم که بیننده خیلی نتواند قضاوت درست و مطلقی راجع به آن داشته باشد. همانطور که این اتفاق در ارتباط با آدمهای اطرافمان میافتد و خیلی جاها کنار همه خوبیهایی که دارند، بدیهایی هم به چشم میخورد. بخصوص این که برای آسیبشناسی معضل مواد مخدر به نظر من چه در بحث نگارش متن و چه در کارگردانی باید آهسته گام برداشت و با ریسکپذیری بسیار بالایی عمل کرد. چون در غیر این صورت شخصیتها غلوشده و گلدرشت به نظر میآیند.
قدم زدن در فردا
امیرمحمد زند این بار در نقشی متفاوت ظاهر شده است. خودش میگوید در این مجموعه نقش سرگردی را ایفا میکنم که در تعقیب و گریز و شناسایی باند مواد مخدر شیشه است. این نقش برایم جذابیتهای زیادی داشت چون نخستین بار بود که در نقشی ظاهر میشدم که برای ایجاد ایدهپردازی جذابیتهایی داشت.
امیرمحمد زند معتقد است: این نخستین بار است که در یک مجموعه پلیسی در ایران پلیس آن گونه که باید و شاید به مخاطب معرفی میشود و در کنار فعالیت نیروی انتظامی، خود شخصیت پلیس هم شناسانده میشود. البته به اعتقاد این بازیگر جوان، هدف مجموعه بیشتر از این که به جزئیات مواد مخدر معطوف باشد آشناسازی مردم با اقدامات نیروی انتظامی برای شناسایی و حذف باندهای قاچاق است.
وی در ادامه میافزاید: چالش بین ۲ گروه متقابل در این مجموعه بسیار خوب و بجاست و یکی از مسائلی که خود من فکر میکنم جزئی از امتیازات برتر مجموعه باشد این است که به هیچ عنوان قصد بزرگنمایی یک سری مسائل را ندارد و تلاش نمیکند به زور و اجبار به مخاطب خود بفهماند اعتیاد بد و خطرناک است. بستر کار به گونهای طراحی شده که خود مخاطب در نهایت نتیجه میگیرد.
توجه به رنگ و نور
مسعود اوسطی، طراح صحنه و لباس این مجموعه است که طبق گفته خودش سابقهای ۸ سالهای در تلویزیون دارد. اوسطی که همراه یک گروه ۵ نفره در سمت طراحی صحنه و لباس مشغول فعالیت است، میگوید: سعی کردم در طراحی لباسها به گونهای عمل کنم که مابهازای خارجی داشته باشند بخصوص این که ما در مجموعه با گروهی از دانشجویان روبهرو هستیم که از نظر مالی و اقتصادی خیلی در شرایط مساعدی به سر نمیبرند. در جایی از نیمههای این مجموعه، بخشی از شخصیتها به دلیل ورود به گروههای قاچاق و در نتیجه تغییراتی که در محل زندگی و حتی نوع ساختار زندگیشان به وجود آمده است باید از لحاظ طراحی لباس هم تغییراتی داشته باشند و بیننده با فاز جدیدی از مسیر زندگی آنها روبهرو شود. در کل مثل شیشه به لحاظ طراحی لباس خیلی متفاوت از دیگر مجموعهها عمل کرد.
وی در ادامه میگوید: این سریال لوکیشنهای زیادی داشت و بافت خود کار این گونه میطلبید که خیلی از رنگهای تند و شاد در آن استفاده نشود. تغییر فازهایی هم در مجموعه اعمال میشود که ما سعی کردیم با تغییر در رنگ و فضا برای القای حس بیشتر کمک کنیم.
عوامل تولید سریال مثل شیشه در پارک ساعی همچنان مشغول تصویربرداری هستند. هوا کمکم سرد میشود. قرار است در این صحنه ندا با بازی زیبا بروفه و کاوه با هم ملاقات داشته باشند. صحنه یکی دو بار به برداشت مجدد میرسد و پس از تایید کارگردان برداشت نهایی گرفته میشود.
وقتی آدمها در مسیر خطا گام برمیدارند
امیر غفارمنش در این مجموعه نقش آرش، همسر زیبا بروفه را بازی میکند. وی که به گفته خودش سال پرباری را پشتسر گذاشته پس از مجموعههایی چون راه دررو و خوشنشینها این بار در یک مجموعه پلیسی ایفای نقش میکند. غفارمنش جزو آن دسته از بازیگرانی است که معمولا نقشهای با شر و شور و هیجانی را بازی میکند، ولی گویا قرار است حضورش در این مجموعه برای مخاطبی که تا امروز چنین شناختی از او داشته کاملا متفاوت باشد. وی میگوید: آرش جوانی است که شخصیتی بسیار مثبت دارد و در واقع دانشجویی نخبه است که در یک غفلت دچار انحراف میشود و طمعورزی و وسوسههایی که ممکن است برای هر فردی به وجود آید او را به مسیری نادرست میکشاند. وی میگوید: شاید بتوان گفت در جامعه کنونی خودمان هم شاهد حضور این دسته از افراد هستیم که برای رسیدن به موقعیتی که در زمانی بسیار گذرا ممکن است عواید سودمندی برای آنها در پی داشته باشد، حاضرند دست به هر کاری بزنند.
غفارمنش شخصیت آرش را در این مجموعه به هیچ عنوان یک بعدی و انعطافناپذیر نمیداند. وی در ادامه صحبتهایش میگوید: در قسمتهای مختلفی بیننده وجوه مختلف شخصیتی و زندگی آرش و همسرش را میبیند و حتی خیلی جاها ممکن است به او حق بدهد. سعی کردم آرش را به نوعی به مخاطب بشناسانم که قضاوت یکدست و مطلقی نشود برای او کرد. آرش هم مثل خیلی از ما ممکن است خواسته یا ناخواسته بسته به شرایطی که با آن درگیر است، خطا کند.
ارتباط با ساختارهای بصری تصاویر
تصویربرداری مجموعه مثل شیشه را حسین ناظریان بهعهده دارد؛ تصویربرداری که پیش از این هم سابقه همکاری با جواد مزدآبادی را داشته است و به قولی سلیقه این کارگردان را میشناسد. وی که همزمان در حال انتخاب محل مناسبی برای قرار دادن دوربین برای گرفتن سکانس بعدی است، میگوید: این مجموعه ریتم تند و بالایی را در نماهای تصویربرداری شده میطلبید. یکی این که ساختار مجموعه پلیسی بود و دیگر این که در صحنههای تعقیب و گریز باید ریتم بالایی در روند تصویربرداری کار اعمال میشد. ناظریان میگوید: مثل شیشه نماهای حرکتی زیادی دارد، ولی در عین حال سعی کردیم خیلی این نماها به صورت دوربین روی دست گرفته نشود، چرا که این مدل تصویربرداری در عین حال که جذابیتهای تصویری بسیار بالایی به وجود میآورد، ولی در درازمدت ممکن است بیننده را خسته کند و به نوعی موجب شود مخاطب تصویر را پس بزند. این تصویربردار باسابقه تلویزیون در ادامه صحبتهایش میگوید: تمام نماهایی که در این کار استفاده شده است در خدمت پیشبرد خط اصلی قصه بوده و تنوعی که در تکتک نماها به کار رفته موجب میشود بیننده در مدت زمانی که پای تماشای این مجموعه مینشیند با همه ساختارهای بصری کار ارتباط برقرارکند.
خیلی جاها به ندا حق میدهم
زیبا بروفه نقش ندا را بازی میکند. بازیگری که طی سالهای اخیر حضور چندان پررنگی در تلویزیون نداشته است. وی در نخستین تجربه همکاری خود با جواد مزدآبادی میگوید: خوشحالم این اتفاق افتاد، چون چند بار قرار بود افتخار این همکاری را داشته باشم که بنا به دلایلی نشد. بروفه از جمله بازیگرانی است که به گفته خودش برای هر نقشی که به عهده میگیرد یک پیشینه شخصیتی در نظر میگیرد. به قول خودش تا وقتی همه ابعاد وجودی آن شخصیت برایش شناخته نشده باشد نمیتواند با نقش ارتباط برقرار کند.
او میگوید: نقشی که در فیلمنامه خوانده بودم برایم بسیار جذاب بود. مثل شیشه، روایت زندگی زن و شوهری بود که به دلیل برخی مسائلی که برایشان پیش میآید از سمت و سوی زندگی عادی و سالم زندگی خود خارج میشوند. در بازنویسی اولیه فیلمنامه نقش ندا پررنگتر بود، ولی با اضافه شدن برخی شخصیتهای دیگر این نقش کمی کمرنگ شد و به قولی محوریت این حضور بین نقشهای دیگر این مجموعه تقسیم شد.
بروفه میگوید: ندا در این مجموعه شخصیتی است که مثل خیلی از آدمها که ممکن است در زندگی روزمرهشان دچار خطا بشوند به بیراهه میرود. زمانی که فیلمنامه را میخواندم خیلی اوقات به ندا حق میدادم، چرا که این شخصیت خیلی جاها برای حفظ زندگی و حتی کمک به همسرش مشکلات را به جان میخرد تا در همه ابعاد زندگی مشترکش سهیم باشد.
تعدد لوکیشن
حبیب قلیزاده، برنامهریز مجموعه مثل شیشه است. او این کار را یکی از کارهای پرلوکیشن سالهای اخیر میداند. وی میگوید: این کار حدود ۵۵ لوکیشن داشت که در جاهایی مثل تهران، جاده ورامین، کهریزک، قم و کیش تصویربرداری شد. مثل شیشه از جمله کارهای اکشن و پرحادثهای بود که میبایست برای القای حس بیشتر به مخاطب از همه لوکیشنهای پیشبینی شده برای آن استفاده میشد.حتی خیلی جاها مجبور بودیم از گروه بدلکار برای برخی صحنههای خاص استفاده کنیم و حتی تعدادی از سکانسها در فیلمنامه وجود داشت که باید زیرآب تصویربرداری میشد و بالطبع امکانات و تجهیزات خاص خود را میطلبید.
قلیزاده در ادامه صحبتهایش به این نکته اشاره میکند که خیلی از روزها گروه مجبور بوده چندبار جابهجایی لوکیشن داشته باشد و از آنجا که بیشتر نماها خارجی و در لوکیشنهای شلوغ و پررفت و آمد بود، خیلی جاها روند ادامه کار را با مشکل روبهرو میکرد.
شلوغ و پر بازیگر
مجتبی برهانیزاده، مدیر صدابرداری این مجموعه که پس از حضور مداوم در سریالهایی که جواد مزدآبادی کارگردانی آنها را به عهده داشته دیگر به عضوی ثابت از این مجموعه تبدیل شده است درباره حضور خود در سمت صدابردار میگوید: سکانسهای جادهای این کار بسیار زیاد بود و ما مجبور بودیم همراه گروه تولید قبل از شروع فیلمبرداری خیلی از صحنهها را از قبل ببینیم. علاوه بر حضور بازیگران ثابت، بازیگران فرعی این کار هم بسیار زیاد بودند و گاهی پیش میآمد ما در یک سکانس تعداد زیادی بازیگر داشته باشیم. در کل مثل شیشه کار شلوغی بود و امیدوارم من و گروهم توانسته باشیم در انجام مسوولیت خود ادای دینی به پیشبرد این کار کرده باشیم.
ساعت از نیمهشب گذشته است و هنوز هم تصویربرداری مثل شیشه در یک شب پاییزی با سه دو یک کارگردان در پارک ساعی ادامه دارد.