گزارشی جالب از زندگی جواد نکونام و مسعود شجاعی در اسپانیا!
آن اوایل که مسعود شجاعی به پامپلونا رفت، هر دو با هم در یک خانه زندگی میکردند ولی جواد نکونام هم بخوبی میدانست که مسعود موقتا در خانهاش میهمان است. شجاعی میگوید: «خب فقط یک مدتی در کنار هم بودیم و الان جدا هستیم.» این جدایی هم به خاطر میهمانهایی بود که از ایران میآمدند.
ولی جدا کردن خانهها به این منظور نیست که جواد نکونام و مسعود شجاعی خیلی همدیگر را نمیبینند. آنها بیشتر وقتها در خانه هم هستند و ایام را با هم سر میکنند. زمانی که با هم در یک خانه بودند همه چیز خیلی اصولی پیش میرفت.
طبق برنامه یک روز در میان باید یکی از آنها خانه را تمیز میکرد تا مبادا همه جا کثیف بماند. برای درست کردن غذا هم همیشه مکافات داشتند. از آنجا که هر دو آشپزی بلد نبودند، تخممرغ معمولا سفره آنها را مزین میکرد. شجاعی با خنده میگوید: «بله، بیشتر تخممرغ درست میکردیم و میخوردیم.» اما یک رستوران خوب Fast Food هم در نزدیکی خانه جواد بود و هست که پیتزاهایش در شهر شهرتی دارد.
روزهایی که هر دو برای تخممرغ درست کردن تنبلی به خرج میدادند، با این رستوران تماس میگرفتند تا برایشان پیتزا یا ساندویچ بیاورد. الان هم این تماسها ادامه دارد و این دو بازیکن ایرانی رستوران مورد نظر را آباد کردهاند.
آن اوایل که مسعود شجاعی به پامپلونا رفت، هر دو با هم در یک خانه زندگی میکردند ولی جواد نکونام هم بخوبی میدانست که مسعود موقتا در خانهاش میهمان است. شجاعی میگوید: «خب فقط یک مدتی در کنار هم بودیم و الان جدا هستیم.» این جدایی هم به خاطر میهمانهایی بود که از ایران میآمدند.
ولی جدا کردن خانهها به این منظور نیست که جواد نکونام و مسعود شجاعی خیلی همدیگر را نمیبینند. آنها بیشتر وقتها در خانه هم هستند و ایام را با هم سر میکنند. زمانی که با هم در یک خانه بودند همه چیز خیلی اصولی پیش میرفت.
طبق برنامه یک روز در میان باید یکی از آنها خانه را تمیز میکرد تا مبادا همه جا کثیف بماند. برای درست کردن غذا هم همیشه مکافات داشتند. از آنجا که هر دو آشپزی بلد نبودند، تخممرغ معمولا سفره آنها را مزین میکرد. شجاعی با خنده میگوید: «بله، بیشتر تخممرغ درست میکردیم و میخوردیم.» اما یک رستوران خوب Fast Food هم در نزدیکی خانه جواد بود و هست که پیتزاهایش در شهر شهرتی دارد.
روزهایی که هر دو برای تخممرغ درست کردن تنبلی به خرج میدادند، با این رستوران تماس میگرفتند تا برایشان پیتزا یا ساندویچ بیاورد. الان هم این تماسها ادامه دارد و این دو بازیکن ایرانی رستوران مورد نظر را آباد کردهاند.
تفریحات نکونام و مسعود در شهر پامپلونای اسپانیا خیلی محدود و در واقع تکراری است. یک پارک زیبا در کنار خانه جواد هست که معمولا برای قدم زدن به آنجا میروند. هر دو خوره پلیاستیشن هستند و اگر به خانه همدیگر بروند اولین کاری که میکنند روشن کردن پلیاستیشن است. هر دو خوب بازی میکنند، اما معمولا این مسعود است که برنده میشود.
اینترنت هم یکی از سرگرمیهایشان است. اخبار ایران و جهان را خیلی ریز دنبال میکنند تا مبادا از قافله عقب بمانند. نکونام و مسعود هم مثل هر فوتبالیست دیگری به مد و ماشین خیلی اهمیت میدهند. نکو عاشق بیام دبلیو است. پیش از اینکه به اسپانیا برود، در آلمان سفارش یکی از این بیام دبلیوهای جدید و فول آپشن را داد که الان هم زیر پایش است.
شجاعی هم عاشق ماشینهای آلمانی است و مثل جواد از بیام دبلیو خوشش میآید. جواد نصفی از درآمدش را خرج لباس و کفش میکند و حاضر است هر پولی را بالای چیزی که از آن خوشش میآید، بپردازد. در تیم ملی با اغلب بازیکنان کل خوشتیپی میاندازد.
مادرش میگوید: «زمانی که در امارات بود، هر چه پول درآورد خرج لباس و کفش کرد.» وقتی درآمد میلیاردی باشد این چیزها خیلی طبیعی است. شجاعی هم به شیکپوشی خیلی اهمیت میدهد و از زمانی که به اسپانیا رفته بیشتر به این مساله اهمیت میدهد.
او از نکو خیلی تاثیر گرفته اما خودش هم میداند که نمیتواند به خوشتیپی جواد باشد.
گوش دادن به موسیقی هم قسمتی از سرگرمیهای آنهاست. نکو عاشق صدای رضا صادقی است و تمام آهنگهای او را دانلود میکند. شجاعی هم هر موسیقیای دم دست باشد گوش میدهد اما بیشتر ترجیح میدهد غمگین باشد.
جواد از سینما رفتن خیلی بدش میآید درست مثل مسعود. اما فیلم دیدن را دوست دارند و دیویدیهای روز را رد و بدل میکنند. یک ایرانی در کنار هر دوی آنها است که کارهایشان را خیلی خوب راه میاندازد و هر جا که گیر کنند، به دادشان میرسد. در واقع او مترجم این دو محسوب میشود. تفاوت اصلی مسعود و نکونام در این است که جواد هیاهو و شلوغی را دوست دارد، اما مسعود عاشق سکوت و آرامش است.
بزرگترین آرزوی شجاعی این است که روزی وقت مناسبی گیر بیاورد و برای مدتی از شهر بزند بیرون: «به خدا آرزو دارم مدتی را در یک جای دنج در طبیعت سپری کنم. شاید هم در کنار دریا. نمیدانم، از این زندگی شهری خسته شدهام. دنبال یک وقت خالی هستم.»
او کلا تفکرات خاصی دارد ولی در مجموع جزو بچه باحالهای تیم ملی محسوب میشود. با همه گرم میگیرد و همیشه آرام است. اما نکونام اینطور نیست، از خبرنگاران کمی فراری است و پیچاندن را خوب بلد است.