ولادت حضرت علی(ع) و روز پدر مبارک باد
شخصیت علی (ع) مقیاس شناخت جلال و عظمت انسانی است
دانشمندان بزرگ اسلامی، اعم از شیعه و پیروان مذاهب دیگر درباره شخصیت مولا امیرالمؤمنین بسیار سخن راندهاند و شخصیت بیهمتای او را مقیاسی برای شناخت جلال و عظمت انسانی دانستهاند.به گزارش خبرنگار آئین و اندیشه فارس، در طول تاریخ همواره دانشمندان مسلمان از فضائل و خصائل امیرالمؤمنین علی (ع) سخنها گفتهاند. گوشهای از این سخنان در ادامه میآید:
دانشمندان بزرگ اسلامی، اعم از شیعه و پیروان مذاهب دیگر درباره شخصیت مولا امیرالمؤمنین بسیار سخن راندهاند و شخصیت بیهمتای او را مقیاسی برای شناخت جلال و عظمت انسانی دانستهاند.به گزارش خبرنگار آئین و اندیشه فارس، در طول تاریخ همواره دانشمندان مسلمان از فضائل و خصائل امیرالمؤمنین علی (ع) سخنها گفتهاند. گوشهای از این سخنان در ادامه میآید:
* “جاحظ “:
جامهای از جلالت بر سخن امیر مؤمنان پوشانیده شده است
ادیب و سخنور قرن سوم و نویسنده کتاب “البیان و التبیین ” مینویسد: در همه کتابها، اگر جز این جمله نبود “قال علی علیهالسلام: قیمه کل أمر ما یحسنه؛ ارزش هرکس به میزان دانایی اوست “، از نظر مفید بودن کافی و بس بود. بهترین سخن آن است که اندک آن، تو را از بسیارش بینیاز کند و معنی در لفظ پنهان نشده باشد، بلکه معنا، ظاهر و نمودار باشد.
گویا خداوند، جامعی از جلالت و پردهای از نور حکمت و معرفت متناسب با نیت پاک و تقوای گویندهاش بر این جمله کوتاه پوشانیده است.
* “ابن شهرآشوب “:
در قرن هفتم یک هزار کتاب و رساله درباره علی (ع) موجود بود
نویسنده کتاب “مناقب آل ابیطالب ” از علمای قرن هفتم هنگامی که میخواستم در مورد فضایل علی (ع) کتابی تألیف کنم، بیش از یکهزار کتاب و رساله در مورد آن بزرگوار، پیش دستم بود.
* “ابن ابیالحدید “:
سقراط باید در مکتب علی (ع) زانوی شاگردی بزند
دانشمند معروف قرن هفتم مینویسد: بزرگ است پروردگار عالم که جهانی از حکمت و فصاحت و بلاغت و فضیلت را در وجود مردی جای داده است؛ پسری از فرزندان عرب مکه، پسری که در میان مردم عادی آن عصر بزرگ شده، با حکما و فلاسفه و اندیشمندان معاشرت نکرده است. معالوصف به دقایق علوم الهی و حکمت از افلاطون و اسطوره، گوی سبقت را ربوده است. با اینکه با علمای اخلاق، انس و ارتباط حاصل نکرده است، ولی سقراط باید در مکتب او زانوی تعلیم و تلمّذ بر زمین زند و کسب اخلاق کند. با وجودی که در میان شجاعان پرورش نیافته است ـ چون که اهل مکه شغل تجارت داشتند و اهل جنگ و کارزار نبودند ـ ولی او شجاعترین مردم روی زمین است. با اینکه قبیله قریش، فصیحترین مردم عرب نبودند، بلکه قبیله “جرهم ” فصیحتر بود، ولی او فصیحتر از “سبحان ” (از بزرگترین فصحای عرب) و فصیحترین فرد زمان خود و همه زمانهای دیگر بود.
تعجب و شگفتی ندارد کسی که محمّد (ص) مربی او باشد و عنایت و لطف پروردگار او را یاری دهد و امداد کند، حتماً دارای چنین مقامی خواهد شد. سخن علی (ع) را فروتر از سخن خالق و فراتر از سخن مخلوق خواندهاند.
* “خطیب خوارزمی “:
جوانمردی چون بوتراب هست؟
حافظ قرآن، ادیب و فقیه نامدار حنفی میگوید: آیا جوانمردی چون علی ابوتراب هست؟ آیا پیشوای پاکنهادی مانند او روی تمام زمین وجود دارد؟ علی (ع) همان است که شبانگاهان در محراب میگریست و از اعماق دل میخروشید و برای دوری از دید دشمنان سر به چاه مینهاد و درد دل خود را با چاه میگفت و روزها با چهره سرشار از خنده و شادی در میان گردوغبار میدان جنگ فرو میرفت. او به زر و سرخ (طلا و جواهر) بیتالمال مسلمانان با بیاعتنایی مینگریست و دستش از آنها خالی بود. او مردی بود که به دوش پیامبر (ص) پای نهاد و بتها را شکست و در یک کلام باید گفت که علی (ع)، مولای ما، مغزی است که سایر مردم بسان پوست آنند.
* “خواجه نصیرالدین طوسی “:
علی (ع) مجسمهای از کمال است
این فیلسوف و دانشمند قرن هفتم مینویسد: او داناتر از همه بود. هوشی نیرومند و حدسی توانا داشت. بخششی از همه افزونتر داشت و پس از پیامبر، پارساترین عابدان و فرزانهترین مردم بود. ایمانی بر همه مقدم و سخنی از همه فصیحتر داشت. رأیاش از همه محکمتر بود و به حفاظت کتاب خدا و اجرای احکام آن از همه بیشتر توجه داشت. علی (ع) بزرگترین مردی است که مادر روزگار تا پایان عمر خویش مانندش را نخواهد زاد و همان است که هرگاه طالبان حقیقت و هدایت به جستجوی اخبار و گفتارش بروند، از هر خبری که مربوط به او باشد، شعاعی را خواهند یافت که میدرخشد. آری او مجسمهای است از کمال که در قالب بشریت جای گرفته است.
*شیخ بهایی:
او پرشکوهترین انسان بود
این دانشمند بزرگ قرن دهم میگوید: او جوانمردی بود که در مقام بزرگداشتن وی، هرچه خواهی بگو جز آنچه عیسویان درباره عیسی مسیح (ع) گفتند. او بود که پیامبر در روز عید غدیر به امر خدایش او را به پیشوایی خلق گماشت و بدان تصریح کرد. او گرامیترین مخلوقات و پرشکوهترین انسانها بود. او در نسب و دودمان، پاکیزهترین فرزندی بود که در دامن قریش پرورش یافت.
* “سید شریف رضی “:
در سخن علی (ع) رایحهای از سخن نبوی است
گردآورنده و شارح نهجالبلاغه میگوید: من که نهجالبلاغه را گرد آوردم، تنها به این دلیل بود که مقام امیرالمؤمنین علی (ع) را در سخن و بلاغت نشان دهم. با اینکه او را نیکوییها و برتریهای بیشماری است که در آنها به آخرین درجه کمال رسیده و از تمام انسانهای پیشین که از آنان سخنانی حکمتآمیز به یادگار مانده، پیش گرفته است.
سخنان علی (ع) سرچشمه فصاحت و ریشه و زادگاه بلاغت است. اسرار و قواعد علم بلاغت از علی(ع) مایه گرفت و قوانین خود را از او اقتباس کرد. هر گوینده سخنور از او دنبالهروی کرد و هر واعظ سخندانی از سخن او مدد گرفت، ولی هیچکدام به او نرسیدند و از او عقب ماندهاند، از آن روی که در کلام او نشانهای از دانش خدایی و رایحه و عطری از سخن نبوی موجود است.
* “شیخ محمد عبده “:
سخن علی (ع) بعد از قرآن و کلام نبوی، بلیغترین سخنان است
رئیس اسبق دانشگاه الازهر هم میگوید: در همه مردم عربزبان، یک نفر نیست، مگر آنکه معتقد باشد سخن علی (ع) بعد از قرآن و کلام نبوی، شریفترین و بلیغترین و پرمعنیترین و جامعترین سخنان است. من هرگاه در مطالعه نهجالبلاغه از فصلی به فصل دیگر میرسیدم، حس میکردم که پردههای سخن عوض میشود و آموزشگاههای پند و حکمت تغییر مییابد. گاهی خودم را در جهانی مییافتم که ارواح بلند معانی با زیور عبارات تابناک، آن را آباد ساخته است. این معنی بلند، پیرامون روانهای پاک و دلهای روشن میگردد تا بدانها الهام رستگاری بخشد و به مقاصد عالی برساند.
* “محمود عقاد “:
اخلاص علی (ع) مقیاس شناخت عظمت انسانی است
نویسنده و دانشمند مصری مینویسد: من همیشه اخلاص علی (ع) و موهبتهای خدایی وجود او را و آنچه را که شخصیت بیهمتایش را تشکیل میدهد، مقیاسی برای شناخت جلال و عظمت انسانی قرار میدهم. بدینسان بعد از محمّد (ص) ندیدهام، جز او کسی را که شایستگی قرار گرفتن پس از او را داشته باشد، یا بتواند در ردیف او بیاید. من در این سخن به طرفداری تشیع برنخاستهام، بلکه این رأی و نظری است که حقایق تاریخ آن را میگوید.
* “علامه طباطبایی “:
او نخستین کسی است که درهای استدلال آزاد را باز کرد
نویسنده تفسیر “المیزان ” مینویسد: امیرالمؤمنین (ع) به شهادت تاریخ و اعتراف دوست و دشمن، در کمالات انسانی نقیصهای نداشت و در فضایل اسلامی نمونه کاملی از تربیت پیغمبر اسلام بود. بحثهایی که در اطراف شخصیت او شده و کتابهایی که در این باره نگارش یافته است، درباره هیچیک از شخصیتهای تاریخ اتفاق نیفتاده است. علی (ع) در علم و دانش داناترین یاران پیامبر اکرم (ص) و سایر اهل اسلام بود و نخستین کسی است که در اسلام در بیانات علمی خود، درهای استدلال آزاد و برهان را باز کرد و در معارف الهیه بحث فلسفی، دستور زبان عربی را وضع کرد. در سخن و شجاعت، ضربالمثل بود و در جنگها هرگز ترس و اضطراب از خود نشان نداد و بارها در جنگهایی مانند احد، خیبر و خندق، یاران و لشکریان پیغمبر (ص) لرزیدند و پا به فرار گذاشته و متفرق شدند، ولی او هرگز به دشمن پشت نکرد و با کمال توانایی از اسلام حمایت و دفاع کرد. او در تقوای دینی و عبادت حق نیز یگانه بود. شیفته خدا و عاشق او بود. در مهربانی به زیردستان و دلسوزی به بینوایان و بیچارگان و کرم و سخا به فقرا و مستمندان نمونه بود. هرچه به دستش میرسید در راه خدا به مستمندان و بیچارگان میداد و خود با سختترین و سادهترین وضع زندگی میکرد. کشاورزی را بسیار دوست داشت و اغلب به استخراج قنوات و درختکاری و آباد کردن زمینهای بایر میپرداخت و هر ملک و محصولی را که از این راه به دست میآورد، وقف فقرا و مستمندان میساخت.
* “علامه امینی “:
علی (ع) در مسجد چشم باز کرد و در مسجد چشم بست
نویسنده کتاب “الغدیر ” میگوید: علی (ع) در دامن کعبه گرامی بزاد و خانه یکتاپرستی را از آثار بت و بتکده پاک کرد و در خانه خدا (مسجد کوفه) هنگامی که خونش برجستهترین شعار تولیدی و دادگری را نقش محراب نمود، روح مواهبش به ملکوت آسمانها پرواز کرد و چشمی که در خانه خدا به صحنه گیتی گشوده شده بود، در خانه خدا نیز بسته شد و میان این دو فاصله زندگی او بود که همچون فروغی که از خاور الوهیت بتابد، دائم متوجه مبدأ لایزال بود تا در دامن باختر ابدیت فرو رفت.
* “مرتضی مطهری “:
سراسر وجود علی (ع) درس و تعلیم و رهبری است
نویسنده کتاب “جاذبه و دافعه علی ” مینویسد: سراسر وجود علی، تاریخ و سیرت علی، خلق و خوی علی، رنگ و بوی علی، سخن و گفتوگوی علی، درس است و سرمشق است و تعلیم است و رهبری.
“محمد ابن ادریس شافعی “، پیشوای مذهب شافعی نیز میگوید: دوستی علی (ع)، سپر آتش دوزخ است.