رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

وقتی کپی برابر اصل نیست!

نگاهی به نام‌گذاری فیلم‌های ایرانی و اسامی که از روی آثار خارجی کپی شده‌اند به مناسبت اکران «زنان ونوسی مردان مریخی»
«خودت باش، جهان همیشه اصل را می پسندد.»
اینگرید برگمن
چه عاملی باعث می‌شود مشتاق دیدن فیلمی شوید؟ نام کارگردان؟ بازیگران فیلم؟ داستان فیلم؟ تیزر و پوستر تبلیغاتی فیلم؟ بدون شک همه این‌ها می‌توانند عواملی برای اشتیاق ما به دیدن یک فیلم باشند اما بی‌گمان یکی از مهمترین عواملی که ما را نسبت به دیدن فیلمی راغب می‌کند نام فیلم است. چرا‌که این نام فیلم است که در درجه اول با مخاطب ارتباط برقرار کرده و او را جذب خود می‌کند و معمولا مخاطب نیز براساس نام فیلم درمورد آن حدس‌ و گمان‌هایی می‌زند و از روی آن درباره ژانر، محتوا و مضمون فیلم نیز قضاوت می‌کند و گاه ممکن است حتی دست به تصویرسازی ذهنی هم بزند. فیلم‌هایی را به یاد آورید که با شنیدن نام‌شان مشتاق دیدن‌شان شده‌اید و یا فیلم‌هایی که یکی از دلایل ماندگاری‌شان در ذهن‌تان نام‌های‌شان است. نام‌هایی چون «همه آن چیزهایی که خدا مجاز می‌داند، مردی که لیبرتی والانس را کشت، از روسیه با عشق، مردی برای تمام فصول، نام من هیچ‌کس است، سر آلفردو گارسیا را برایم بیاورید، طعم گیلاس، جدایی نادر از سیمین، چیزهایی هست که نمی‌دانی، هامون، قیصر»

نگاهی به نام‌گذاری فیلم‌های ایرانی و اسامی که از روی آثار خارجی کپی شده‌اند به مناسبت اکران «زنان ونوسی مردان مریخی»
«خودت باش، جهان همیشه اصل را می پسندد.»
اینگرید برگمن
چه عاملی باعث می‌شود مشتاق دیدن فیلمی شوید؟ نام کارگردان؟ بازیگران فیلم؟ داستان فیلم؟ تیزر و پوستر تبلیغاتی فیلم؟ بدون شک همه این‌ها می‌توانند عواملی برای اشتیاق ما به دیدن یک فیلم باشند اما بی‌گمان یکی از مهمترین عواملی که ما را نسبت به دیدن فیلمی راغب می‌کند نام فیلم است. چرا‌که این نام فیلم است که در درجه اول با مخاطب ارتباط برقرار کرده و او را جذب خود می‌کند و معمولا مخاطب نیز براساس نام فیلم درمورد آن حدس‌ و گمان‌هایی می‌زند و از روی آن درباره ژانر، محتوا و مضمون فیلم نیز قضاوت می‌کند و گاه ممکن است حتی دست به تصویرسازی ذهنی هم بزند. فیلم‌هایی را به یاد آورید که با شنیدن نام‌شان مشتاق دیدن‌شان شده‌اید و یا فیلم‌هایی که یکی از دلایل ماندگاری‌شان در ذهن‌تان نام‌های‌شان است. نام‌هایی چون «همه آن چیزهایی که خدا مجاز می‌داند، مردی که لیبرتی والانس را کشت، از روسیه با عشق، مردی برای تمام فصول، نام من هیچ‌کس است، سر آلفردو گارسیا را برایم بیاورید، طعم گیلاس، جدایی نادر از سیمین، چیزهایی هست که نمی‌دانی، هامون، قیصر»
انتخاب نام فیلم تقریبا در هیچ‌کجای دنیا قاعده و قانون خاصی ندارد وکاملا وابسته به سلیقه و تفکر کارگردان اثر است. هرچند می‌توان به برخی از قواعدکلی برای انتخاب نام یک فیلم اشاره کرد. قواعدی چون : نام قهرمان فیلم (اسپارتاکوس، بوچ کسیدی و ساندانس کید، قیصر، هامون), شهری یا مکانی که فیلم در آن رخ می‌دهد (کازابلانکا، بازداشتگاه هفده، آژانس شیشه ای)، زمانی از روز که داستان فیلم رخ می‌دهد (بعدازظهر سگی) کنشی که قهرمانان فیلم انجام می‌دهند (فرار بزرگ). صفت قهرمانان فیلم (بیلیاردباز، مردی که لیبرتی والانس را کشت، گروه خشن،) اشاره به اعداد (هفت، هشت ونیم). و مواردی از این قبیل. همچنین در برخی موارد، نام فیلم می‌تواند خود به عنوان مک‌گافین به کار رود. (چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟،بانی لیک گم شده،).
 شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشدکه بعد از دیدن فیلم، به مقایسه مضمون و محتوای فیلم با نام آن پرداخته‌اید و در بعضی مواقع از خود بپرسید این نام چه‌ربطی به فیلم داشت؟ چرا اسم فیلم این است؟ در بین برخی فیلمسازان دیدگاهی وجود دارد که می‌گویند نام فیلم هرچه به خود فیلم بی‌ارتباط‌تر باشد به زعم آنها مخاطب را بیشتر به‌اندیشه وا می‌دارد و بیشتر به دیدن فیلم راغب می‌کند. البته برخی این بی‌ارتباطی در ظاهر را، در لابه‌لای مفاهیم فیلم قرار می‌دهند مانند «ای مثل ایکار» که با توجه به مضمون و محتوای فیلم و فعلی که قهرمان فیلم انجام می‌دهد سرانجام به سرنوشت ایکاروس (یکی از اساطیر یونانی که وقتی به خورشید که مظهر حقیقت و روشنایی‌ است نزدیک می‌شود بالهایش می‌سوزند و سقوط می‌کند) مبتلا می‌شود. برای نمونه ایرانی‌اش هم می‌شود «گوزن‌ها»ی مسعودکیمیایی را مثال زد.
همانطور که در ابتدا ذکر شد قواعدی کلی برای نام یک فیلم وجود ندارد این‌ها تنها نمونه‌های نسبتا متداولی از نام‌گذاری فیلم در دنیا هستند. در سینمای ایران نیز کم ‌و‌ بیش نام‌گذاری فیلم از قواعد فوق تبعیت می‌کند. اما در‌برخی موارد مشاهده می‌شود که نام فیلم کپی یا شبیه‌سازی از نام فیلم‌ها یا کتاب‌های مشهور خارجی‌ است. در حالی که فیلم به‌ لحاظ مضمون و فرم هیچ ربطی به آن اثر ندارد. در واقع این یادداشت به بهانه اکران فیلم «زنان ونوسی، مردان مریخی» ساخته کاظم راست‌گفتار به رشته تحریر درآمد. فیلمی که نام خود را از کتاب‌ مطرح و پرفروش روانشناسی به قلم جان گری اقتباس کرده است و همین عامل باعث فروش نسبتا خوب فیلم شده. چرا که مخاطب با شنیدن این نام با تصور اینکه اثر یاد شده ارتباطی با کتاب خواهد داشت به دیدن فیلم می‌رود. ولی در هنگام تماشای فیلم با اثری متفاوت روبه‌رو می‌شود. اثری که نه تنها نشانی از اصول روانشناسانه جان گری را در مورد تفاوت زن‌ها و مردها در خودش ندارد، که فیلمی است به غایت سخیف که با نگاهی دم دستی به مقوله زنان و مردان نگاه کرده است.
 این البته فقط مختص «زنان ونوسی، مردان مریخی» نیست و در ایران فیلم‌هایی که نامشان را کپی‌برداری کرده‌اند و خودشان هیچ نشانی از اسم‌شان ندارند، سابقه طولانی‌ دارند. چند نمونه از این فیلم‌ها را که دارای چنین ویژگی‌هایی هستند، مثال می‌زنیم (طبعا فیلم‌های اقتباسی مدنظر نیستند). اینکه چرا برخی فیلمسازان ایرانی به جای پرداخت کمی خلاقیت در انتخاب نامی اوریجینال برای فیلم خود، روی به کپی‌کاری از نام فیلم‌های مشهور خارجی می‌آورند می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد که یکی از آنها مطمئنا جذب مخاطب است. به طور مثال وقتی مخاطب نام فیلم «زندگی شیرین» را می‌شنود در وهله اول به یاد «زندگی شیرین» فلینی می‌افتد و همین دلیلی برای کنجکاوی‌اش نسبت به فیلم و دیدن آن می‌شود. هرچند که معلوم نیست پس از مواجهه با فیلمی چنین آشفته وشلخته (به لحاظ فرم، اجرا و مضمون) چه واکنشی نشان می‌دهد. شاید بتوان نام این کار را نوعی کلاهبرداری تلقی کرد. چرا که مخاطب به گمان آن‌که فیلم شباهتی به اثری که نامش را کپی‌کرده خواهد داشت به دیدن فیلم می‌رود ولی در هنگام تماشای فیلم می‌بیند که رودست خورده است نمونه‌های دیگر را مشاهده کنید:
«قاعده بازی (احمدرضا معتمدی)- قاعده بازی (رنوآر)»، «دیوانه ای از قفس پرید (میلوش فورمن) – دیوانه‌ای از قفس پرید (معتمدی)»، «راننده‌ تاکسی (مهدی صباغ‌زاده)- راننده‌ تاکسی (مارتین اسکورسیزی،)»، «سرگیجه (محمدزرین‌دست)- سرگیجه (آلفرد هیچکاک،»، «مرد عوضی (محمدرضا هنرمند)- مرد عوضی (آلفرد هیچکاک)»، «پارتی (سامان مقدم)- پارتی (بلیک ادواردز) »، «فرار بزرگ (ناصر محمدی)- فرار بزرگ (جان استرجس)»، «بودن یا نبودن (کیانوش عیاری) – بودن یا نبودن (ارنست لوبیچ)»، «بربادرفته (صدرا عبدالهی)- برباد رفته (ویکتور فلمینگ)»، «مرد ‌بارانی (ابوالحسن داودی) – مرد بارانی (بری ‌لوینسن)» می‌توان در ادامه لیست فوق برای مثال به فیلم‌های « قرمز» (فریدون جیرانی) و «آبی» (حمید لبخنده)» اشاره داشت که به نوعی یادآور سه‌رنگ مشهور کیشلوفسکی «آبی، قرمز، سفید» می‌باشند. نمونه‌های ایرانی تفاوت عمده‌ای که با آثارکیشلوفسکی دارند این است که نام‌های فیلم‌های کیشلوفسکی تنها یک نام ساده نیستند. بلکه با درون مایه آثار وی چه به لحاظ مضمونی (آبی داستان زنی‌ تنها، سرخورده و افسرده است درجستجوی آزادی فردی). و چه به لحاظ فرم (رنگ آبی که به لحاظ روانشناسی رنگی سرد تلقی می‌شود و کیشلوفسکی این سردی را به خوبی درچهره شخصیت اصلی فیلم‌اش به تصویر می‌کشد و به زیبایی هرچه تمامتر درجای جای فیلم ما شاهد این رنگ آبی هستیم (آویز آبی – آبنبات آبی- استخر آبی- نور آبی آبی که یکی از رنگ‌های پرچم فرانسه و نماد آزادی است.) ارتباط تنگاتنگی دارند و مضمون فیلم با رنگ ‌آبی تناسب کاملا ملموسی دارند. این نوع نگاه در دو فیلم دیگر کیشلوفسکی (قرمز و سفید) نیز وجود دارد. درحالی که در فیلم‌های ایرانی که نام برده شد چنین درک و نگاهی دیده نمی شود. برای مثال در فیلم «قرمز (جیرانی)» مخاطب به طور علنی نام فیلم را از زبان یکی از شخصیت‌های فیلم در دیالوگ کاملا بی‌ربط و زائدی چون «از فردا می‌خوام باهات یه رنگ بشم، رنگ قرمز» می‌شنود و دیگر سنخیت برجسته‌ای بین نام و فرم فیلم یافت نمی‌شود. تفاوت دیدگاه فیلمسازان در این‌جا کاملا مشهود است.
 برخی دیگر از فیلمسازان نیز روی به شبیه‌سازی از نام فیلم‌های مشهور خارجی آورده‌اند که درواقع در اینجا هم خبری از خلاقیت نیست. نام‌هایی که به محض شنید‌ن‌شان برای ما یادآور فیلم و فیلمساز دیگری هستند. به این نام‌ها نگاهی بیندازید: «پستچی سه بار در نمی‌زند (حسن فتحی)- پستچی همیشه دو بار زنگ می‌زند (باب رافلسن)»، «زندگی باچشمان بسته (صدرعاملی)- چشم‌های تمام بسته (استنلی کوبریک»، «آقای رئیس جمهور (ابوالقاسم طالبی)- همه‌ مردان رئیس‌جمهور (آلن ج. پاکولا) »، «متولد ماه مهر (احمدرضا درویش)- متولد چهارم جولای (الیور استون)»، «بندر مه‌آلود (امیر قویدل)- بندرمه‌گرفته (مارسل کارنه)»، «۱۳ گربه روی شیروانی – برف روی شیروانی (محمد علی کریمی)- گربه روی شیروانی داغ (ریچارد بروکس)»، «هیروشیما عشق من (آلن رنه)- لبنان عشق من (حسن کاربخش)».
برخی فیلمسازان هم شاید به سبک فیلم‌هایی چون «هشت‌ونیم فلینی» و یا «قطار سه‌وده ‌دقیقه‌ به‌‌یوما» به انتخاب نام برای فیلم‌های خود پرداخته‌اند. البته این نوع نام‌گذاری‌ها نیز معمولا ربط‌شان به فیلم دریک دیالوگ خلاصه می‌شود و به راحتی می‌توانستند هرنام دیگری نیز داشته باشند. در‌واقع این نوع نام‌گذاری تا حدی ژست نیز محسوب می‌شود. نام‌هایی چون:
 «رستگاری ‌د رهشت‌و‌بیست دقیقه (سیروس الوند) -باغ فردوس، پنج بعدازظهر (سیامک شایقی) – هفت و پنج دقیقه (محمدمهدی عسگرپور) – هفت دقیقه تا پاییز (علیرضا امینی) – اسپاگتی در هشت دقیقه (رامبد جوان)»
البته نوع دیگری از شبیه‌سازی هم وجود دارد. سبکی که برای ما یادآور دوران مدرسه است و سرمشق «ب مثل بابا». برخی از نمونه‌های این سبک را مشاهده کنید:
 «پ مثل پلیکان (پرویز کیمیاوی)، میم ‌مثل ‌مادر (رسول ملاقلی پور)، ت مثل تقلب (اورسن ولز)، ای مثل ایکار (هانری ورنوی)» حتی در برخی موارد به کپی‌برداری و یا شبیه‌سازی از روی نام‌ فیلم‌هایی ایرانی هم برمی‌خوریم:
«زیر پوست شهر (رخشان بنی اعتماد)- زیر پوست شب (فریدون گله)»، «یک اشتباه کوچولو (محسن دامادی)- یک بوس کوچولو (بهمن فرمان‌آرا)»، «آرامش در میان مردگان (مهرداد فرید)- آرامش در حضور دیگران (ناصر تقوایی)» این نوع کپی‌برداری در کنار کپی‌برداری‌های دیگر (پوستر، موسیقی و…) در تاریخ سینمای ایران متاسفانه کم نیستند. فیلم‌هایی که تنها شباهتشان به اثر کپی‌برداری شده نامشان است و دیگر هیچ. هرچند که به‌ همین دلیل فروش نسبتا خوبی هم داشته‌اند ولی طبعا در تاریخ سینما ماندگار نخواهند بود. چرا که آنچه همیشه به یادگار می‌ماند اصل است و نه کپی.

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد