رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

وجدانی آسوده با طعم شیرین‌ترین بستنی (داستان)

وقتی مغازه خلوت شد، ناگهان چشمم به برگه چکی افتاد که در کف مغازه خودنمایی می کرد بلافاصله آن را برداشتم و مشغول خواندن نوشته های روی آن شدم این نوشته ها مبلغ چک را ۱۲ میلیون تومان در وجه حامل و به تاریخ روز نشان می داد.
غرق در این افکار بودم که با این برگ چک چه کنم که ناگهان یکی ۲ نفر از دوستانم وارد مغازه شدند، راستش را بخواهید قبل از آن نیز یکی دو بار شیطان مرا وسوسه کرد که بروم و آن را نقد کنم، دوستانم نیز که از راه رسیدند با آگاه شدن از موضوع مرا تحریک کردند که آن را نقد کنم ولی من به آن ها گفتم، بعد در موردش تصمیم گیری می کنم، بدجوری وسوسه شده بودم تا این که ظهر به خانه رفتم و هنگام استراحت اندکی با خودم اندیشیدم، انگار ندایی از درون به من می گفت این کار را نکن و اگر کسی با مال تو این گونه برخورد کند، چه حالتی به تو دست خواهد داد؟
در این لحظه احساس کردم که اگر چک را بتوانم به هر وسیله ای به صاحبش برگردانم، وجدانم راحت تر خواهد بود، به همین دلیل بعد از خوردن ناهار آن روز زودتر به محل کار رفتم تا اگر یک وقتی صاحب چک به دنبال آن به مغازه آمد چک را به او بازگردانم، ساعتی از حضورم در مغازه نمی گذشت که ناگهان مردی میانسال، هراسان به مغازه آمد، از آن جایی که وی از مغازه ام خرید کرده بود، او را شناختم. آن مرد بلافاصله موضوع گم شدن چک را مطرح کرد و گفت: چک مذکور را در قبال طلبم دریافت کرده بودم

وقتی مغازه خلوت شد، ناگهان چشمم به برگه چکی افتاد که در کف مغازه خودنمایی می کرد بلافاصله آن را برداشتم و مشغول خواندن نوشته های روی آن شدم این نوشته ها مبلغ چک را ۱۲ میلیون تومان در وجه حامل و به تاریخ روز نشان می داد.

غرق در این افکار بودم که با این برگ چک چه کنم که ناگهان یکی ۲ نفر از دوستانم وارد مغازه شدند، راستش را بخواهید قبل از آن نیز یکی دو بار شیطان مرا وسوسه کرد که بروم و آن را نقد کنم، دوستانم نیز که از راه رسیدند با آگاه شدن از موضوع مرا تحریک کردند که آن را نقد کنم ولی من به آن ها گفتم، بعد در موردش تصمیم گیری می کنم، بدجوری وسوسه شده بودم تا این که ظهر به خانه رفتم و هنگام استراحت اندکی با خودم اندیشیدم، انگار ندایی از درون به من می گفت این کار را نکن و اگر کسی با مال تو این گونه برخورد کند، چه حالتی به تو دست خواهد داد؟

در این لحظه احساس کردم که اگر چک را بتوانم به هر وسیله ای به صاحبش برگردانم، وجدانم راحت تر خواهد بود، به همین دلیل بعد از خوردن ناهار آن روز زودتر به محل کار رفتم تا اگر یک وقتی صاحب چک به دنبال آن به مغازه آمد چک را به او بازگردانم، ساعتی از حضورم در مغازه نمی گذشت که ناگهان مردی میانسال، هراسان به مغازه آمد، از آن جایی که وی از مغازه ام خرید کرده بود، او را شناختم. آن مرد بلافاصله موضوع گم شدن چک را مطرح کرد و گفت: چک مذکور را در قبال طلبم دریافت کرده بودم و با آن می خواستم همسرم را معالجه کنم، اما اکنون احساس می کنم که با گم کردن آن بدبخت شدم چرا که نمی دانم چک متعلق به کدام بانک بود و نتوانستم برای مسدود کردن آن اقدام کنم، ضمن این که صاحب اصلی چک را هم امروز نتوانستم پیدا کنم.

حرف هایش که تمام شد لبخندی زدم و گفتم چک شما در کف مغازه من افتاده بود گویا موقعی که می خواستید پول اجناس خریداری شده را بدهید، متوجه افتادن آن نشده بودید، با خوشحالی به طرفم آمد و صورتم را بوسید و کلی تشکر کرد و گفت: از وقتی چک را گم کردم من و خانواده ام کلافه شدیم و حتی با یکدیگر به جر و بحث هم پرداختیم و مانده بودیم که برای تامین هزینه درمان همسرم چه کار کنیم، اما خدا خیرت بدهد و امیدوارم که از جوانی ات خیر ببینی که زندگی مان را نجات دادی.

پس از این صحبت ها ناگهان به سمت آن طرف خیابان دوید و گفت الان برمی گردم، وقتی برگشت دیدم با ۲ عدد بستنی به طرفم آمد و گفت: قابل شما را ندارد. باور کنید خوردن این بستنی شیرینی به مراتب بیشتری از ده ها میلیون پول برایم داشت.

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد