رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

هیولاها یا انسان‌ها؟ کدامیک ترسناک ترند؟

یکی از مهم‌ترین عواملی که یک فیلم را در تاریخ سینما جاودانه می‌کند، به سلامت گذشتن آن از فیلتر زمان است. اینکه فیلم بتواند حتی چند دهه بعد از ساخته شدنش هم با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند و گذر زمان قدرت تاثیرگذاری‌اش را نکاهد و از میزان جذابیتش کم نکند و حتی بوده‌اند آثاری که در زمان خود درک نشده‌اند و بعدها به مرور جایگاه خود را در تاریخ سینما پیدا کردند. اتفاقی که برای بسیاری از فیلم‌های مهم تاریخ سینما که به نوعی از زمان خودشان جلوتر بودند، رخ داده است. پس طبعا این جمله که این فیلم در زمان خودش فیلم خوبی بود دیگر اعتباری به همراه نمی‌آورد چون فیلم خوب برای هر‌دوره و نسلی حرفی تازه دارد و قرار نیست با گذشت زمان چیزی از جذابیت‌هایش کم شود. همه اینها را هم می‌توان به فیلم‌های ژانر وحشت تعمیم داد. نگاهی اجمالی به فیلم‌های موفق این ژانر نشان می‌دهد آن فیلمی ماندگار بوده است که گذشت زمان بر آن تاثیری نگذاشته باشد و از میزان هراس‌انگیزی‌اش کم نکرده باشد و تفاوت بین سلامت گذشتن یا نگذشتن از فیلتر زمان در این ژانر فرق بین وحشت آنی و وحشت ماندگار است. آن فیلم‌هایی که به دنبال ایجاد وحشت آنی هستند، اگر کاملا موفق عمل کنند احتمالا می‌توانند برای چند ساعت تماشاگر خود را تحت تاثیر قرار دهند و بترسانند. بسیاری از این فیلم‌ها صرفا برای سرگرمی ساخته می‌شوند و طبعا جایگاه رفیعی هم در ژانر وحشت پیدا نمی‌کنند. مگر اینکه نقشی کلیدی در تاریخ‌شناسی این ژانر پیدا کنند. مانند فیلم «جیغ» (۱۹۹۶) ساخته وس کریون که به علت احیای زیر ژانری از ژانر وحشت، موسوم به اسلشر در دهه ۹۰ به فیلمی مهم تبدیل شد اما قرار نیست میزان تاثیرگذاری‌اش هم ماندگار باشد و چون در دسته فیلم‌های ایجادکننده وحشت آنی قرار می‌گیرد با گذر هرچه بیشتر زمان، از میزان جذابیتش کاسته شده و خواهد شد اما در عوض فیلم‌هایی که اساس را بر پایه وحشت ماندگار می‌گذارند (طبعا منظورم فیلم‌هایی نیست که علاقه دارند این کار را انجام دهند، ولی موفق نمی‌شوند) همواره توانسته‌اند ماندگاری خود را در این ژانر حفظ کنند. اغلب این فیلم‌ها که تعدادشان نسبت به فیلم‌های ایجاد کننده وحشت آنی بسیار کم است برخلاف فیلم‌های دیگر که قصد دارند با استفاده از یک منشأ بیرونی مانند هیولاها یا قاتلان دیوانه تماشاگر را بترسانند، تاکید خود را بر واهمه‌های ذهنی و روانی می‌گذارند و دو نمونه تمام عیار چنین فیلم‌هایی، «روانی» (۱۹۶۰) آلفرد هیچکاک و به‌ویژه «بچه رزمری» (۱۹۶۴) رومن پولانسکی هستند که به نوعی پیشگامان وحشت مدرن در تاریخ سینما به حساب می‌آیند.

یکی از مهم‌ترین عواملی که یک فیلم را در تاریخ سینما جاودانه می‌کند، به سلامت گذشتن آن از فیلتر زمان است. اینکه فیلم بتواند حتی چند دهه بعد از ساخته شدنش هم با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند و گذر زمان قدرت تاثیرگذاری‌اش را نکاهد و از میزان جذابیتش کم نکند و حتی بوده‌اند آثاری که در زمان خود درک نشده‌اند و بعدها به مرور جایگاه خود را در تاریخ سینما پیدا کردند. اتفاقی که برای بسیاری از فیلم‌های مهم تاریخ سینما که به نوعی از زمان خودشان جلوتر بودند، رخ داده است. پس طبعا این جمله که این فیلم در زمان خودش فیلم خوبی بود دیگر اعتباری به همراه نمی‌آورد چون فیلم خوب برای هر‌دوره و نسلی حرفی تازه دارد و قرار نیست با گذشت زمان چیزی از جذابیت‌هایش کم شود. همه اینها را هم می‌توان به فیلم‌های ژانر وحشت تعمیم داد. نگاهی اجمالی به فیلم‌های موفق این ژانر نشان می‌دهد آن فیلمی ماندگار بوده است که گذشت زمان بر آن تاثیری نگذاشته باشد و از میزان هراس‌انگیزی‌اش کم نکرده باشد و تفاوت بین سلامت گذشتن یا نگذشتن از فیلتر زمان در این ژانر فرق بین وحشت آنی و وحشت ماندگار است. آن فیلم‌هایی که به دنبال ایجاد وحشت آنی هستند، اگر کاملا موفق عمل کنند احتمالا می‌توانند برای چند ساعت تماشاگر خود را تحت تاثیر قرار دهند و بترسانند. بسیاری از این فیلم‌ها صرفا برای سرگرمی ساخته می‌شوند و طبعا جایگاه رفیعی هم در ژانر وحشت پیدا نمی‌کنند. مگر اینکه نقشی کلیدی در تاریخ‌شناسی این ژانر پیدا کنند. مانند فیلم «جیغ» (۱۹۹۶) ساخته وس کریون که به علت احیای زیر ژانری از ژانر وحشت، موسوم به اسلشر در دهه ۹۰ به فیلمی مهم تبدیل شد اما قرار نیست میزان تاثیرگذاری‌اش هم ماندگار باشد و چون در دسته فیلم‌های ایجادکننده وحشت آنی قرار می‌گیرد با گذر هرچه بیشتر زمان، از میزان جذابیتش کاسته شده و خواهد شد اما در عوض فیلم‌هایی که اساس را بر پایه وحشت ماندگار می‌گذارند (طبعا منظورم فیلم‌هایی نیست که علاقه دارند این کار را انجام دهند، ولی موفق نمی‌شوند) همواره توانسته‌اند ماندگاری خود را در این ژانر حفظ کنند. اغلب این فیلم‌ها که تعدادشان نسبت به فیلم‌های ایجاد کننده وحشت آنی بسیار کم است برخلاف فیلم‌های دیگر که قصد دارند با استفاده از یک منشأ بیرونی مانند هیولاها یا قاتلان دیوانه تماشاگر را بترسانند، تاکید خود را بر واهمه‌های ذهنی و روانی می‌گذارند و دو نمونه تمام عیار چنین فیلم‌هایی، «روانی» (۱۹۶۰) آلفرد هیچکاک و به‌ویژه «بچه رزمری» (۱۹۶۴) رومن پولانسکی هستند که به نوعی پیشگامان وحشت مدرن در تاریخ سینما به حساب می‌آیند. وحشتی که توسط این فیلم‌ها ایجاد می‌شود به علت ملموس و در دسترس بودن است که ماندگار می‌شود چون یک تماشاگر به راحتی بعد دیدن یک فیلم مربوط به زیر ژانر مردگان زنده (زامبی‌ها) می‌تواند آن را به علت دور از انتظار و غیر ممکن بودن فراموش کند ولی وقتی وحشت در فیلمی چون «بچه‌رزمری» در قالب همسایگان و پیرمرد و پیرزن‌های در ظاهر مهربانی که در کنارت هستند خود را نشان می‌دهد، آیا واقعا راه گریزی هست؟ آن هم نه همسایگانی با ظاهر شیطانی و یا ترسناک، بلکه افرادی که حتی در پایان فیلم هم همان ظاهر انسانی و ملموس خود را حفظ می‌کنند و کسانی هستند شکل همه انسان‌های دیگر. آن وقت است که بعد از دیدن چنین فیلم‌هایی دیگر نمی‌توان محیط اطراف را امن دانست، چون نیروی شر نه در هیبت یک زامبی، یک مرد قوی هیکل زشت و یا یک هیولای ناشناخته بلکه در ظاهر یک دوست مهربان هم می‌تواند ظاهر شود و این حتی فراتر می‌رود و در فیلم درخشان استنلی کوبریک یعنی «درخشش» (۱۹۸۰) تبدیل به ویرانگری یک خانواده توسط پدر آن خانواده (با بازی جک نیکلسون) می‌شود. همه اینها وقتی جلوه هولناک‌تری به خود می‌گیرد که فیلمی ما را هم به مانند شخصیت اصلی‌اش درگیر اوهام و خیالات ویرانگر خود کند، تا جایی که ما هم به عنوان تماشاگر نتوانیم بین خیر و شر و واقعیت و خیال تفاوتی قائل شویم. یکی از بهترین نمونه در این نوع فیلم‌ها «مستاجر» (۱۹۷۶)، اثر جاودانه رومن پولانسکی است که کاملا ما را همراه با ترلکوفسکی درگیر اوهام هراس آلودی می‌کند که در پایان واقعا نمی‌دانیم همه اینها تنها خیالات شخصیت اصلی بوده و یا واقعا اتفاق افتاده است و این حس آزاردهنده شک و تعلیق، خود جلوه دیگری از هراس و وحشت را برای ما نمایان می‌کند و به معنای واقعی کلمه «توی دلمان را خالی می‌کند». البته بوده‌اند فیلم‌هایی که با تلفیق دو عنصر وحشت آنی و وحشت ماندگار هم به موفقیت‌هایی رسیده‌اند، برای نمونه «پرندگان» هیچکاک (۱۹۶۳) و یا «درخشش» کوبریک، که هم توانایی ترساندن تماشاگر در لحظه را دارند و هم در ایجاد وحشت ماندگار موفق هستند و مخاطب را تا مدت زمانی طولانی با کابوس‌های خود همراه می‌کنند، اتفاقی که برای «جن گیر» (ویلیام فردریکن) با احترام به تمام بدعت‌گذاری‌هایش رخ نمی‌دهد و نتیجه این می‌شود که این فیلم، بعد از گذشت نزدیک به ۴۰ سال از ساخته شدنش دیگر آن تاثیرگذاری را روی مخاطب امروزی ندارد. در سینمای دهه اخیر اما خبر چندانی از این فیلم‌های ماندگار در ژانر وحشت نیست. به غیر از نمونه‌های موفقی چون «بگذار فرد مناسب وارد شود» (اثر درخشان توماس آلفردسون) محصول سال ۲۰۰۸ کشور سوئد، «جزیره شاتر» (مارتین اسکورسیزی) و فیلم نسبتا موفقی چون «مه» (فرانک دارابونت)، تقریبا نمونه خوبی در چند سال اخیر نمی‌توان پیدا کرد که مطمئن باشیم می‌تواند در طول زمان هم قدرت تاثیر‌گذاری خود را حفظ کند. از طرفی قسمت اول سری فیلم‌های «اره» هم که می‌توانست به یک اتفاق در زیر ژانر اسلشر تبدیل شود با دنباله‌سازی‌های غیرمنطقی تبدیل به مجموعه نازلی شد که تنها به درد دیدن سنتی فیلم ترسناک در شب هالووین می‌خورد. مشکل دیگر ژانر وحشت در دهه اخیر عدم ساختارشکنی و خلاقیت بوده است. عنصر بسیار مهمی که از همان ابتدا یکی از اصلی ‌رین عوامل موفقیت یک فیلم در ژانر وحشت به حساب می‌آمد. اتفاقی که در دهه ۶۰ با ساخت فیلم‌های ترسناک روانشناختی، در دهه ۷۰ با فیلم‌های ترسناک با بودجه بالا، مانند «آرواره ها» (استیون اسپیلبرگ) و «بیگانه» (ریدلی اسکات)، در دهه ۹۰ با فیلم‌های ترسناک در قالب مستندگونه مانند «پروژه‌جاد.گر بلر» (ادوارد دو سانچز و دنیل میریک) و در دهه ۲۰۰۰ با بازسازی فیلم‌های ترسناک موفق ژاپنی و کره‌ای (حلقه، کینه و…) اتفاق افتاد. شاید تنها نکته قابل توجه در دهه اخیر ساخت هجویه‌های موفقی مثل «زامبی لند» (روبین فلایشر) و «شان مردگان» (ادگار رایت) باشد که با هجو سری فیلم‌های زامبی توانستند به موفقیت برسند.

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد