هنری با ویژگیهای مرموز محبوب جوانان!
قلم مو، رنگ، سبک یا هیچ ابزار خاصی لازم نیست، با یک تکه گچ و یک دیوار خالی، یک نقاشی دیواری خلق میشود. با اینکه در طول تاریخ بر این هنر اصیل که شاید بتوان ریشهدارترین هنر هم به حسابش آورد، اتفاقات بسیاری گذشته است، اما آنچه مسلم است هنوز هم به اندازه عصر اجداد غارنشین کاربرد، بیننده و طرفدار دارد.
اگر زمانی نیاکان نهچندان متمدنمان به جای حرف زدن بر دیواره غارها نقاشی میکردند و نیازها و احتیاجات اساسی زندگیشان را از این طریق، ابراز میکردند، حالا بعد از هزاران سال هنوز هم مردمانی هستند که ابزار نقاشیشان را دست میگیرند و شبانه بیآن که کسی به آن جوانک کنار پیاده رو که دارد یک شاهکار هنری را بر سینه دیوار حک میکند، توجهی داشته باشد به حرفه و هنر خودشان سرگرمند.
به نظر میرسد برای جوان امروزی هم که گرافیتی کار است و دیوارنوشتهها و دیوارکشیدههایش برای خوشحالی شخصی خود اوست، نقاشی روی دیوار و بیان و انتقال حس و حال درونی برایش به اندازه همان انسان اولیه باهوش، حیاتی و ضروری است. اگرچه حالا آدمها قادر به تکلم هستند و سالهاست که علم بشر توانسته سواد را از خط هیروگلیف به حروف لاتین برساند، با این حال هنوز هم این شیوه و طرز بیان که همزمان باری از اعتراض و تقاضا برای «دیده شدن» را به همراه دارد، به اندازه زمانهای قدیم طرفداران زیادی دارد. هنوز هم نقاشی دیواریهایی که در بیان ایده به اندازه خط هیروگلیف یا آن شیر بییال و کوپال غارهای لاسکو و فرسکو ساده و موجز باشند، از ارزش هنری و دوستداران بیشتری برخوردار است.
گرافیت، از عالی قاپو تا در و دیوار شهرها
اگر بخواهیم ریشه لغت گرافیتی را در زبانهای دنیا پیدا کنیم به واژهای در زبان ایتالیایی برمیخوریم با عنوان «گرافیو» که به معنی خطخطی کردن و ایجاد اثر سریع است. مثل اسکیسزدن که نقاشها به عنوان یک تمرین بسیار لذتبخش به آن نگاه میکنند. البته واژهای به نام «گرافایر» هم در لاتین محاورهای وجود دارد که به کار «نوشتن با قلم فلزی» اطلاق میشود و میتواند ریشه محتمل دیگری برای لغت گرافیتی باشد.
قلم مو، رنگ، سبک یا هیچ ابزار خاصی لازم نیست، با یک تکه گچ و یک دیوار خالی، یک نقاشی دیواری خلق میشود. با اینکه در طول تاریخ بر این هنر اصیل که شاید بتوان ریشهدارترین هنر هم به حسابش آورد، اتفاقات بسیاری گذشته است، اما آنچه مسلم است هنوز هم به اندازه عصر اجداد غارنشین کاربرد، بیننده و طرفدار دارد.
اگر زمانی نیاکان نهچندان متمدنمان به جای حرف زدن بر دیواره غارها نقاشی میکردند و نیازها و احتیاجات اساسی زندگیشان را از این طریق، ابراز میکردند، حالا بعد از هزاران سال هنوز هم مردمانی هستند که ابزار نقاشیشان را دست میگیرند و شبانه بیآن که کسی به آن جوانک کنار پیاده رو که دارد یک شاهکار هنری را بر سینه دیوار حک میکند، توجهی داشته باشد به حرفه و هنر خودشان سرگرمند.
به نظر میرسد برای جوان امروزی هم که گرافیتی کار است و دیوارنوشتهها و دیوارکشیدههایش برای خوشحالی شخصی خود اوست، نقاشی روی دیوار و بیان و انتقال حس و حال درونی برایش به اندازه همان انسان اولیه باهوش، حیاتی و ضروری است. اگرچه حالا آدمها قادر به تکلم هستند و سالهاست که علم بشر توانسته سواد را از خط هیروگلیف به حروف لاتین برساند، با این حال هنوز هم این شیوه و طرز بیان که همزمان باری از اعتراض و تقاضا برای «دیده شدن» را به همراه دارد، به اندازه زمانهای قدیم طرفداران زیادی دارد. هنوز هم نقاشی دیواریهایی که در بیان ایده به اندازه خط هیروگلیف یا آن شیر بییال و کوپال غارهای لاسکو و فرسکو ساده و موجز باشند، از ارزش هنری و دوستداران بیشتری برخوردار است.
گرافیت، از عالی قاپو تا در و دیوار شهرها
اگر بخواهیم ریشه لغت گرافیتی را در زبانهای دنیا پیدا کنیم به واژهای در زبان ایتالیایی برمیخوریم با عنوان «گرافیو» که به معنی خطخطی کردن و ایجاد اثر سریع است. مثل اسکیسزدن که نقاشها به عنوان یک تمرین بسیار لذتبخش به آن نگاه میکنند. البته واژهای به نام «گرافایر» هم در لاتین محاورهای وجود دارد که به کار «نوشتن با قلم فلزی» اطلاق میشود و میتواند ریشه محتمل دیگری برای لغت گرافیتی باشد.
اینکه ریشه کلمه گرافیتی به کجا برمیگردد در اولویت دوم اهمیت قرار میگیرد، وقتی پای سبک و سوژهای که هنرمند به آن پرداخته در میان است. مساله را از نگاه تاریخی که ببینیم باید باز هم به همان غارهای لاسکو در فرانسه و آلتامیرا در اسپانیا برگردیم، آنجا که حیوانات وحشی و دشمنان بالقوه انسان پیش از آن که در واقعیت و با نیزههای چوبی مرگبار آدمها کشته شوند در دل غارها و تاریکی عمیق آن دیوارها با رنگ و طرح هنرمندانه همان آدمها از هم دریده یا نیروهای شیطانی که تخیل هنرمندانه انسان شکارگر آنها را به تجسم و عینیت در آورده بود با نیزههای انسانی که به بقا فکر میکند، کشته میشدند.
نقاشی دیواری در این گذار طولانی تاریخی هرگز پیر نشده و همیشه تر و تازه و جوان و هر بار در هیبتی جدید در تاریخ مانده است. نمونههای معاصری از نقاشی دیواری مثل نقاشی دیواریهای چینی، نقاشیهایی روی دیوار کلیساها و نقاشیهایی که بر دیوار کاخها و عمارتهای شاهانه کشیده میشدند در مقایسه با نمونههای مدرنترشان که در چند دهه گذشته مورد توجه هنرمندان زیادی قرار گرفته است، به تاریخ پیوسته به حساب میآیند. با این حال اگر گذرتان به اصفهان افتاد و سری به میدان نقش جهان زدید از کاخ عالیقاپو هم دیدن کنید و به آن نقاشیهای دیواری که اغلبشان به تعمیر و دوبارهسازی نیاز دارند، نگاهی بیندازید. اگر هم مثلا روی دامن یکی از پادشاهان تلاش مذبوحانهای از خراشیدگی دیوار را دیدید که به حروف درهم و برهمی که به جمله «یادگاری از افشین» شبیه است، آن را بخشی از اثر هنری به حساب نیاورید. با اینکه اثر آقای افشین یک گرافیتی غیرمتمدنانه به حساب میآید، اما آخر روی پاچین اعلیحضرت؟!
بانسکی و رمز و راز دنیای گرافیتی
شکلهای مختلف نقاشی دیواری مثل فرسک، دیوارنویسی یا گرافیتی با شابلون و دیگر تکنیکهای این کار، بخشی از هنر خیابانی بهشمار میآیند. هنر خیابانی خود بخشی از کار گرافیک است که در کوچه و خیابان و در دیوارهای شهر با آن برخورد میکنیم، پوسترهایی که به دیوار زده میشوند، پلاکاردها و بیلبوردهای خیابانی، تبلیغات شهری که به شکلهای مختلف در اختیار مردم قرار میگیرند و البته گرافیتی که یکی از جذابترین بخشهای هنر خیابانی است.
البته میگویند رواج گرافیت به شکل امروزیاش به جنگ جهانی دوم برمیگردد که شامل نوشتن نام و نشان گروهها و دستههای نظامی، نوشتن نام سرباز و… بوده است. گاهی این کار هنرمندانه و با دقت و ظرافت بسیار و گاهی سرسری و تنها از روی تفنن انجام میشد. خیلی وقتها نقاشیها باری از اعتراض را بههمراه دارند و یا یک پیام شخصی را در معرض دید مردمی قرار میدهد که از قبل آنها را نمیشناسد، گرافیت کار آنها را برای دیدن نقاشیهایش دعوت نکرده و این همان نکتهای است که هنر خیابانی به خوبی از آن بهره میگیرد. آدمهایی که در مسیر همیشگی خانه تا محل کار با یک دیوار خالی روبهرو بودهاند، حالا هر روز که از کنار آن دیوار میگذرند، امکان دیدن اثر و پیام گرافیتکار را پیدا کردهاند.
این هنر جوان به خاطر ویژگی مرموز بودنش جذابیت مضاعفی را هم در میان مخاطبان اتفاقی و هم مخاطبان دائمی خود ایجاد کرده است. حالا بانکسی گرافیتی کار، بدون اینکه عکسی از خودش را منتشر کند یا اسم واقعیاش را به ما گفته باشد، گرافیتیهایش را شبانه در همه شهر لندن روی دیوارها ثبت میکند و مردمی که از کنار دخترکی ـ که با بادکنکش به پرواز در آمده ـ میگذرند با موبایلهای دوربیندارشان از آن عکس میگیرند و ساعتی بعد تازهترین اثر بانکسی در دسترس مردم سراسر دنیا قرار میگیرد. او حتی قرار است کتابی از کارهایش را چاپ و منتشر کند. اگر فکر میکنید بانکسی اینبار دیگر عکس و نشانی از خودش به مطبوعات و مخاطبان میدهد باید بگویم اشتباه کردهاید. وکیل او از تمایل بانکسی به ناشناس باقیماندن خبر داده است.
گرافیتی در ایران هم مسیر تاریخی خودش را طی کرده و اکنون هم هنرمندان گرافیتیکار جوانانی هستند که با علاقه و خلاقیت اثر هنری خلق میکنند. اگر صبح یکی از همین روزها در مسیر همیشگیتان روی دیوار سر کوچه نقاشیای را دیدید که پیش از این وجود نداشت، اما آنقدر هنرمندانه بود که برای چند لحظه در جا نگهتان دارد، با دقت بیشتری به آن نگاه کنید. بعضی از گرافیتیکارهای جوان اسم و امضای خاص خودشان را پای کارشان میگذارند و هیچ بعید نیست اسمی که امروز شما پای آن نقاشی میخوانید، فردا مشهور و جهانی شود.
حتی شاید بهتر باشد عکسی از دیوار کوچه بگیرید و در حافظه کامیپوترتان نگه دارید. دیوارنویسی و نقاشی دیواری یکی از بخشهای تزئینات شهری هم به حساب میآید که با کاربردهای متفاوت در قسمتهای مختلف شهر قرار داده یا ثبت و حک میشوند. نمونه بسیار ملموس این دیوار نویسیها شعارها یا نقلقولهایی است که روی دیوارهای مخصوصی نوشته شدهاند؛ مانند دیوار نویسیهای لانهجاسوسی در خیابان طالقانی تهران. با این حال میتوانید انواع مختلف دیگری از نقاشی دیواری مانندفرسکها یا نقش برجستههای هنری خوب قابل توجهی را بر دیوارهای شهر، مترو، ساختمانهای اداری و تجاری و حتی شخصی ببینید.