نگاهی به فیلم سینمایی «دختر شاه پریون»
مرثیهای برای یک دوران سپریشده
«دختر شاه پریون» بتازگی در سینماهای تهران و برخی استانها اکران شده است.
باتوجه به این که فیلم در گونه طنز و در دفتر پویافیلم ساخته شده، لازم است پیش از پرداختن به فیلمنامه، کارگردانی و بازیهای این فیلم، جایگاهش در ژانر کمدی و دلایل ساختش را بررسی کنیم.
۱ ـ زمانی دفتر پویافیلم به مدیریت حسین فرحبخش و عبدالله علیخانی، سرسلسله گروه خاصی از فیلمهای سینمایی بود که اغلب فروش بالایی داشتند و با استقبال مردم روبهرو میشدند. پویافیلم طبق استراتژی خاصی که در سالهای گذشته مبلغ و مدافع آن بوده، فیلم پرفروش و مردمپسند میسازد و به نوعی بنیانگذار نوعی از سینماست که نزدیکبه ۲ دهه اخیر تعریف و جایگاه مشخصی پیدا کرده است. چند نکته را درباره محصولات این دفتر باید در نظر گرفت. اول اینکه کارگردان، فیلمنامهنویس و عوامل تولید هر که باشند، مولف اصلی این فیلمها حسین فرحبخش است که یکی از جالبترین نمونههای تهیهکنندهسالاری در بخشخصوصی سینمای ایران محسوب میشود. او با آشنایی و تسلطی که به ریزهکاریهای سینما دارد، رشته امور را در دست میگیرد و تقریبا هر کسی که نامش در عنوانبندی یکی از فیلمهای پویافیلم میآید، تحت استخدام اوست و با نظارت و سلیقه او کار میکند. از این جهت فیلمی مثل «دختر شاه پریون» اگرچه اسم کارگردانی کارکشته و باسابقه مثل کامران قدکچیان را در عنوانبندی دارد، اما در واقع محصول برداشت، سلیقه و دیدگاه حسین فرحبخش است که چهره شاخص جریان تولید در سینمای میانه ایران به شمار میرود و دیدگاه خاصی درباره سینما و مخاطبشناسی آن دارد.
مرثیهای برای یک دوران سپریشده
«دختر شاه پریون» بتازگی در سینماهای تهران و برخی استانها اکران شده است.
باتوجه به این که فیلم در گونه طنز و در دفتر پویافیلم ساخته شده، لازم است پیش از پرداختن به فیلمنامه، کارگردانی و بازیهای این فیلم، جایگاهش در ژانر کمدی و دلایل ساختش را بررسی کنیم.
۱ ـ زمانی دفتر پویافیلم به مدیریت حسین فرحبخش و عبدالله علیخانی، سرسلسله گروه خاصی از فیلمهای سینمایی بود که اغلب فروش بالایی داشتند و با استقبال مردم روبهرو میشدند. پویافیلم طبق استراتژی خاصی که در سالهای گذشته مبلغ و مدافع آن بوده، فیلم پرفروش و مردمپسند میسازد و به نوعی بنیانگذار نوعی از سینماست که نزدیکبه ۲ دهه اخیر تعریف و جایگاه مشخصی پیدا کرده است. چند نکته را درباره محصولات این دفتر باید در نظر گرفت. اول اینکه کارگردان، فیلمنامهنویس و عوامل تولید هر که باشند، مولف اصلی این فیلمها حسین فرحبخش است که یکی از جالبترین نمونههای تهیهکنندهسالاری در بخشخصوصی سینمای ایران محسوب میشود. او با آشنایی و تسلطی که به ریزهکاریهای سینما دارد، رشته امور را در دست میگیرد و تقریبا هر کسی که نامش در عنوانبندی یکی از فیلمهای پویافیلم میآید، تحت استخدام اوست و با نظارت و سلیقه او کار میکند. از این جهت فیلمی مثل «دختر شاه پریون» اگرچه اسم کارگردانی کارکشته و باسابقه مثل کامران قدکچیان را در عنوانبندی دارد، اما در واقع محصول برداشت، سلیقه و دیدگاه حسین فرحبخش است که چهره شاخص جریان تولید در سینمای میانه ایران به شمار میرود و دیدگاه خاصی درباره سینما و مخاطبشناسی آن دارد.
پس از موفقیتهای تجاری فرحبخش و علیخانی در اواخر دهه ۱۳۶۰ ـ که با تولید و عرضه فیلمهای پرمخاطب اکشن درباره باندهای قاچاق مواد مخدر همراه بود ـ این دفتر در ردیف پرکارترین و اثرگذارترین دفاتر تولید در سینمای ایران قرار گرفت و به نوعی روی جریانشناسی سینمای ایران هم اثر گذاشت. کمترین نتیجه کار آنها این بود که قشر گستردهتری از مردم به مخاطبان سینمای ایران پیوستند و بخصوص در شهرستانها فروش برخی فیلمها به رقمهای نجومی رسید که همین موضوع به رونق اقتصادی سینما در آن سالها کمک کرد. دهه ۷۰ با رواج فیلمهای جوانانه و ملودرامهای آبکی برای پویافیلم دوران آزمون و خطا بود تا اوایل دهه ۸۰ که آنها با تولید فیلم پرفروش کما جریان تازهای در سینما ایجاد کردند و دوباره در اوج اثرگذاری قرار گرفتند. کما به قدری موفق بود که باعث شد حدود ۱۰ سال سینمای ایران جولانگاه کمدیهای سبُک باشد و هجوم تهیهکنندگان به سمت سوژههای عامهپسند وضعیتی پیشبینیناپذیر ایجادکند. اکران عمومی در تصرف مطلق فیلمهای کمدی بود و نوع خاصی از کمدی رواج گرفت که تحت تأثیر طنزهای شبانه تلویزیون به نماد ابتذال و سهلانگاری در سینما تبدیل شد. در این دوران پویافیلم همچنان به تولید محصولات جدید براساس همان فرمولهای امتحانشده مشغول بود. کمدیهای سرگرمکننده و بازسازی فیلمهای مشهور پیش از انقلاب در صدر فهرست برنامههای این دفتر قرار گرفتند و ستارههای سینما به استخدام درآمدند تا مردم را به سالنها بکشانند. با پایان این دوران و افول گیشه فیلمهای کمدی، بسیاری از تهیهکنندگان سینمای عامهپسند خطر را احساس کردند و از سرمایهگذاری برای تولید اینگونه فیلمها دست کشیدند، اما حسین فرحبخش ترجیح داد طبق روال سالهای اخیرش عمل کند و همچنان به کمدیسازی ادامه دهد. شکست تجاری جدیدترین محصولات این دفتر مانند «آقای هفترنگ» و «دردسر بزرگ» هم نتوانست تغییری در روش فرحبخش و همکارانش دهد و او اصرار داشت دوران فیلمهای کمدی به پایان نرسیده و مردم همچنان از اینگونه محصولات استقبال میکنند. او معتقد بود دلیل شکست تجاری چند محصول اخیرش عوامل بیرونی است و ربطی به دلزدگی مخاطبان ندارد. از این جهت شاید دختر شاه پریون ،امتحان مهمی برای پویافیلم بود که نشان دهد پافشاری آنها روی تولید کمدیهای سرگرمکننده درست است یا باید تسلیم تغییر ذائقه مخاطب شوند و واقعیت را بپذیرند.
۲ ـ دختر شاه پریون یک کمدی رمانتیک است که رگههایی از فانتزی دارد. داستان درباره مخترعی جوان به نام بهنود ارژنگ (با بازی رامبد جوان) است که شیشه نشکن اختراع کرده و با این اختراع به ثروت رسیده، اما دزدها و خلافکارها از دست او ناراحتند، چون کاسبی آنها را کساد کرده است. دختر یکی از همین سارقان قدیمی، افسانه (نیوشا ضیغمی) نام دارد و پس از کشمکشهایی، عشقی میان مخترع جوان و افسانه ایجاد میشود که با نفرت افسانه از اختراع او تضاد دارد. همین تضاد، مایههای اصلی داستان دختر شاه پریون را فراهم کرده است و ماجراهای فرعی دیگری در کنار این خط اصلی شکل میگیرند.
معمولا گفته میشود مشکل بسیاری از فیلمهای عامهپسند سینمای ما ضعف فیلمنامه است، اما دختر شاه پریون اتفاقا متن پر و پیمانی دارد و از لحاظ فیلمنامه آسیبی ندیده است. ضعف اصلی فیلم در نحوه اجرای آن است که تعدادی از مهمترین موقعیتهای فیلمنامه را به باد میدهد و از کنار چند موقعیت خوب به آسانی عبور میکند. شاید اگر جنبههای فانتزی و خیالپردازانه فیلمنامه پررنگتر میشد، اکنون با فیلم متفاوتی روبهرو بودیم که اینگونه میان واقعیت و رؤیا سرگردان نبود. با اینکه در نخستین صحنهها به مخاطب توضیح داده میشود که با یک اختراع خیالی مواجه است و شخصیت اصلی داستان هم نسبتی با واقعگرایی ندارد، ولی معلوم نیست چرا در نیمههای فیلم همه تلاش میکنند جنبه منطقی داستان رعایت شود. مثلا رابطه شخصیت اصلی با همسر و اطرافیانش از منطق فانتزی ابتدای فیلم پیروی نمیکند و بیشتر شبیه فضای رئالیستی فیلمهای اجتماعی است. همینطور بازگشت شخصیت اصلی در انتهای داستان که فرمول اختراعش را به هم میزند و هرچه رشته بود را پنبه میکند. شاید به این دلیل که تماشاگر ایراد نگیرد که اگر شیشه نشکن واقعا قابل ساخت است پس چرا ما تا به حال چیزی نشنیدهایم!
نارضایتی بهنود از زندگی زناشوییاش در متن گنجانده شده، ولی عملا در چهره و بازی رامبدجوان دیده نمیشود. عشق او به افسانه هم به همین ترتیب باعث ایجاد هیچ هیجانی در بهنود نمیشود و تنها حرفهای او در قالب دیالوگ مستقیم است که به تماشاگر میفهماند بهنود عاشق شده است. انگار این دلباختگی تنها به ضرورت داستان شکل گرفته و باید آن را بدون پیشزمینه کافی قبول کرد تا قصه جلو برود. همینطور ماجرای فریب خوردن بهنود از دختری که براساس نقشه یک باند خلافکار سر راهش سبز شده تا فرمول را به دست بیاورد، بدون هیجان کافی روایت میشود و معلوم است او هم زیاد از این ماجرا ناراحت نشده و آزار چندانی ندیده که چرا فریبش دادهاند و با احساساتش بازی کردهاند. در چنین شرایطی طبیعی است مخاطب هم تحت تأثیر قرار نگیرد، چون هر اثر عاطفی ابتدا باید برای شخصیتها اهمیت داشته باشد و سپس حال روحی آنان مخاطب را هم تحت تأثیر قرار دهد. وقتی بهنود بسادگی از یک موقعیت عاطفی میگذرد و سراغ موقعیت عاطفی دیگر میرود، دلیلی ندارد که مخاطبان فیلم، ماجراهای عاشقانه او را زیاد جدی بگیرند. همه چیز در فیلم خیلی سطحی برگزار میشود و تأثیرش روی تماشاگران هم به همین اندازه سطحی و زودگذر است.
دختر شاه پریون از لحاظ کارگردانی و استانداردهای تهیهکنندگی در سطح قابل قبولی قرار دارد، اما همه این عوامل باعث نشده ضعفهای روایت و اجرا پوشانده شوند. بازی رامبد جوان پرانرژی و باطراوت است، اما مشنگبازیهای او در زمینه نامتوازن صحنهها به چشم نمیآید و خیلی از شوخیهایش از دست میرود. علیرضا خمسه که نقش یک دزد قدیمی و بامزه را به عهده دارد بازی پخته و روانی ارائه میکند، ولی شخصیتپردازی طوری نیست که به او اجازه هنرنمایی بدهد و در نتیجه بازی او هم خیلی معمولی و کماثر به نظر میرسد. اما بیشترین لطمهای که از انتخاب نادرست بازیگر به دختر شاه پریون خورده از جانب نیوشا ضیغمی است که بازی ضعیفی ارائه میدهد و با اینکه یکی از نقشهای اصلی را به عهده دارد، اما هیچ کمکی به بهبود فیلم نمیکند. صدای او بیشتر از بازیش ضعف دارد و در اغلب صحنهها با لحن جیغمانندی دیالوگهایش را ادا میکند که دستکم یک اکتاو بالاتر از حد نیاز است. این شیوه دیالوگگویی را در فیلم «پرتقال خونی» سیروس الوند هم از این بازیگر دیدهایم و در صحنههایی که بار حسی و عاطفی بیشتری دارند، کاملا معکوس اهداف صحنه نتیجه میدهد. در مجموع دختر شاه پریون فیلمی سرگرمکننده است که اگر به شیوه درستتری اجرا میشد، شاید میتوانست به عنوان یک کمدی خانوادگی به فروش بالاتری دست یابد و عده بیشتری از مخاطبانش را راضی از سالنهای سینما بیرون بفرستد.