رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

نگاهی به جایگاه قهرمان و اهمیت آن در سینمای چند سال اخیر ایران

گل زدن به دروازه خالی
پیرامون قهرمان در دنیای درام تعاریف متعددی وجود دارد. هر تعریف نیز برخاسته از یک جایگاه فکری و فرهنگی است. از ارسطو بگیرید تا افلاطون و از افلاطون بگیرید تا تعاریفی که منتقدان ادبی و سینمایی امروزی از آن دارند. البته در زمان‌های دور، تعریف قهرمان را بیشتر اصول اخلاقی و اعتقادی تبیین می‌کردند و امروزه بیشتر اصول هنری و سینمایی. کافی است به دایره لغات پیرامون قهرمان در گذشته و امروز نگاهی بیندازیم. این لغات از کاتارسیس و تراژدی به چیزی در حد ریتم نزول یافته است. اگر قهرمان در یک تراژدی مسیری را طی می‌کرد و مخاطب در این طریقت کاتارسیس را تجربه می‌کرد و با توجه به کیفیت آن، قهرمان و قهرمان پردازی اثر سنجیده و نقد می‌شد، الان قهرمان را به واسطه ریتم خوب و بد یک اثر نیز نقد می‌کنند.
این توضیحات به این دلیل است که در بررسی جایگاه قهرمان در سینمای ما، دیگر نمی‌توانیم از شابلون‌های همیشگی استفاده کنیم. بخصوص اینکه اساسا قهرمان و قهرمان پردازی در سینمای ما حکایت پیچیده‌ای دارد. برخی آن را زیر سوال می‌برند و آن را ناسازگار با عقاید و آرمان‌های مردم می‌دانند و برخی هم آن را دقیقا سازگار و حتی موثر بر ارتقای این اندیشه‌ها. اما از نظر سینمایی کمتر کسی رامی‌شناسیم که به اهمیت وجود قهرمان در سینما اعتقاد نداشته باشد و روی آن تردیدی کند.
اما در کش و قوس این همه اظهار نظرهای غیر رسمی و قوانین نانوشته، این سینمای ماست که ضربه می‌خورد. چه به لحاظ کیفی و چه به لحاظ اقتصادی.

گل زدن به دروازه خالی
پیرامون قهرمان در دنیای درام تعاریف متعددی وجود دارد. هر تعریف نیز برخاسته از یک جایگاه فکری و فرهنگی است. از ارسطو بگیرید تا افلاطون و از افلاطون بگیرید تا تعاریفی که منتقدان ادبی و سینمایی امروزی از آن دارند. البته در زمان‌های دور، تعریف قهرمان را بیشتر اصول اخلاقی و اعتقادی تبیین می‌کردند و امروزه بیشتر اصول هنری و سینمایی. کافی است به دایره لغات پیرامون قهرمان در گذشته و امروز نگاهی بیندازیم. این لغات از کاتارسیس و تراژدی به چیزی در حد ریتم نزول یافته است. اگر قهرمان در یک تراژدی مسیری را طی می‌کرد و مخاطب در این طریقت کاتارسیس را تجربه می‌کرد و با توجه به کیفیت آن، قهرمان و قهرمان پردازی اثر سنجیده و نقد می‌شد، الان قهرمان را به واسطه ریتم خوب و بد یک اثر نیز نقد می‌کنند.
این توضیحات به این دلیل است که در بررسی جایگاه قهرمان در سینمای ما، دیگر نمی‌توانیم از شابلون‌های همیشگی استفاده کنیم. بخصوص اینکه اساسا قهرمان و قهرمان پردازی در سینمای ما حکایت پیچیده‌ای دارد. برخی آن را زیر سوال می‌برند و آن را ناسازگار با عقاید و آرمان‌های مردم می‌دانند و برخی هم آن را دقیقا سازگار و حتی موثر بر ارتقای این اندیشه‌ها. اما از نظر سینمایی کمتر کسی رامی‌شناسیم که به اهمیت وجود قهرمان در سینما اعتقاد نداشته باشد و روی آن تردیدی کند.
اما در کش و قوس این همه اظهار نظرهای غیر رسمی و قوانین نانوشته، این سینمای ماست که ضربه می‌خورد. چه به لحاظ کیفی و چه به لحاظ اقتصادی. نبود قهرمان‌های جذاب و مردم پسند در یک سینما، سالن‌های سینما را خالی می‌کند و این به نفع هیچ‌کس نیست. ذکر این نکته نیز ضروری است که یکی از دلایلی که قهرمان‌های اندک ما ناقص و غیر جذاب هستند این است که اساسا ما ضد قهرمان به معنای واقعی‌اش نداریم که انتظار داشته باشیم قهرمان‌هایمان دوست داشتنی باشند. قهرمان‌های سینمای ما به دروازه خالی حریف گل می‌زنند و طبیعی است که تماشاگر هم خیلی آنها را به عنوان یک قهرمان نپذیرد. در دهه‌ شصت و نیمه اول دهه هفتاد و بخصوص در سینمای دفاع مقدس ضد قهرمان داشتیم. اما از همان ضد قهرمان‌های مصنوعی و احمق که پلیدی دارند اما از هوش و ذکاوت تهی هستند. اما خب در سینمای امروزمان اصلا قهرمانی در حد متوسط وجود ندارد که انتظار داشته باشیم ضد قهرمان هم داشته باشیم. موضوع ضد قهرمان آنقدر مهم و قابل بحث است که خود تحلیل و یادداشت‌های مجزایی را می‌طلبد.
اما به طور کلی قهرمان‌های سینمای امروز ایران را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد. البته تمامی این قهرمان‌ها را نمی‌توان قهرمان نامید چرا که فاقد ملزومات کافی هستند. حتی در بهترین‌شان آن چیزی را که از یک قهرمان سراغ داریم نمی‌بینیم. قهرمان‌هایمان یا بدون آنکه به روند عادی زندگیشان تجاوزی شود از قبل وارد ماجرا شده‌اند و یا روند عادی زندگیشان به‌هم می‌ریزد اما آنها شمایل و ملزومات یک قهرمان را ندارند که به طور باور پذیری زندگی‌شان را به روال عادی برگردانند یا هردوی این‌ها را دارند اما مهمترین رکن یک قهرمان را ندارند.
انتخاب انتخاب مهمترین لازمه یک قهرمان است. وقتی وی در آستانه یک انتخاب قرار می‌گیرد عیارش مشخص می‌شود. اما تقریبا در اکثر آثار قهرمان محور ما اصلا موقعیتی وجود ندارد که قهرمان مجبور به انتخاب شود.
قهرمان‌های شبه کلاسیک
اینکه می‌گوییم قهرمان‌های کلاسیک هیچ ارتباطی با آثار کلاسیک و بزرگ ادبی و نمایشی ندارد. ما کلاسیک‌های من در آوردی خودمان را داریم که از هرجا و هر اثری وام گرفته‌اند و مخلوط متناقضی از تاریخ ادبیات و سینما هستند. البته در این سال‌ها نمونه‌های نسبتا خوبی هم داشته‌ایم که با جسارت بیشتری می‌توان درباره آن‌ها حرف زد. آثاری چون کیفر، جرم و سنتوری.
در فیلم «کیفر» ساخته حسن فتحی، سیامک قهرمانی با این خصوصیات است. به روند عادی زندگی‌اش تجاوز می‌شود و همه چیز به هم می‌ریزد. آستین‌هایش را بالا و به کوچه و خیابان می‌زند. فیلم تاحدودی از قواعد سینمای نوآر و قهرمان‌هایش وام گرفته اما آن چیزی نیست که نوآر بخوانیمش. ضمن آنکه به شدت تحت تاثیر قهرمان‌های هالیوودی دهه‌های هشتاد و نود است. به عنوان مثال فیلم «فراری» با بازی هریسون فورد را به یاد بیاورید. به خیابان زدن‌ها، تلاش برای اعاده حیثیت و اثبات بی‌گناهی، پیدا کردن سرنخ و متهم اصلی از عناصر اصلی این نوع آثار هستند. اما آن چیزی که قهرمان فیلم کیفر را با تمام محاسنی که دارد از کامل بودن دور می‌کند، نبود یک ضد قهرمان قابل باور و البته یک موقعیت است که قهرمان را وادار به تصمیم گیری کند. چیزی که در فیلم «جرم»، ساخته اخیر مسعود کیمیایی وجود دارد.
در فیلم «جرم»، رضا سرچشمه در آن موقعیت قرار گرفته و تصمیم می‌گیرد. فیلم از این نظر یک نمونه خوب در سینمای ایران به حساب می‌آید. رضا سرچشمه مسعود کیمیایی قهرمان درست و با کیفیتی است. اما فیلم از نظر طراحی موقعیت، کیفیت قهرمانش را ندارد و از آن عقب‌تر است. مثلا در همان صحنه تصمیم‌گیری رضا برای کشتن یا نکشتن کسی افجه‌ای، موقعیت خیلی دم دستی است و شاید بیننده با خود این فکر را کند که خب اگر رضا کمی دیر یا زود می‌رسید و حرف زدن آن شخص با تلفن را نمی‌شنید آیا باز هم از تصمیمش منصرف می‌شد و به یک قهرمان دوست داشتنی تبدیل می‌شد؟ موقعیت از نظر ظرافت ضعیف است، اما بالاخره قهرمان در آن قرار می‌گیرد و تصمیمش را می‌گیرد. علی سنتوری نیز به نسبت سینمای خودمان قهرمان با کیفیتی به شمار می‌آید. البته قهرمانی نیست که باید قیام کند یا به فکر اعاده حیثیت و اثبات بی‌گناهی‌اش باشد. بلکه قهرمانی است که همه تنهایش‌ می‌گذارند و حالا قیامش نه برای از بین بردن کسی که دقیقا برای اثبات فردیتش به خود است. علی در این فیلم به کمالی می‌رسد که نمونه‌اش را در سینمای ایران نداریم. او به جایگاهی می‌رسد که حتی برایش مهم نیست که چیزی را به کس دیگری ثابت کند. نه به پدر و مادرش و حتی نه به همسر بی‌وفایش. او از درون به پا خاسته است.

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد