رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

نگاهی به اجتماعی‌ترین فیلم سال

شهر تقسیم بر ۳
«لطفا مزاحم نشوید»، اجتماعی ترین فیلم این روزهای سینمای ماست که با قالبی اپیزودیک روی پرده رفته
محسن عبدالوهاب پیش از آنکه در کنار رخشان بنی اعتماد کارگردانی مشترک فیلم‌های گیلانه و خون بازی را تجربه کند، مستندساز قهاری بود. مستندهای معروف عبدالوهاب مثل لاخ مزار و هسمران حاج عباس جزو بهترین‌های دوران خودشان محسوب می‌شوند و همه مولفه‌هایی که بعدها در سینمایی‌های این کارگردان نمود پیدا کرد، در شکل ابتدایی اش در این مستندها دیده می‌شود. شاید به همین دلیل باشد که «لطفا مزاحم نشوید» رگه‌های پررنگ مستند دارد و حس و حال اجتماعی فیلم تصویر عینی زمانه ماست.
لطفا مزاحم نشوید برش‌هایی از جامعه شهری معاصر را با استفاده از نشانه‌ها و تکنیک‌های مستند به تصویر می‌کشد. کارگردانی عبدالوهاب در این فیلم بدون خودنمایی و مانورهای تکنیکی انجام شده و واقعیت را در اندازه‌های واقعی نشان می‌دهد. او هیچ اصراری ندارد که تماشاگر را با حرکت‌های خیره کننده دوربین قانع کند که با یک کارگردان همه فن حریف طرف است. اتفاقا این شیوه کارگردانی هم نتیجه سال‌ها فعالیت در حوزه مستندسازی است که تاثیرش را روی نگاه فیلمساز باقی می‌گذارد. نشانه‌های دیگری هم هست: نماهای بلند فیلم که با وجود تغییر میزانسن، برش نمی‌خورند و دوربینی که هرگز از حد معینی به بازیگران نزدیک‌تر نمی‌شود؛ چهره بازیگران را فوق فوقش در نمای متوسط می‌بینیم.

شهر تقسیم بر ۳
«لطفا مزاحم نشوید»، اجتماعی ترین فیلم این روزهای سینمای ماست که با قالبی اپیزودیک روی پرده رفته
محسن عبدالوهاب پیش از آنکه در کنار رخشان بنی اعتماد کارگردانی مشترک فیلم‌های گیلانه و خون بازی را تجربه کند، مستندساز قهاری بود. مستندهای معروف عبدالوهاب مثل لاخ مزار و هسمران حاج عباس جزو بهترین‌های دوران خودشان محسوب می‌شوند و همه مولفه‌هایی که بعدها در سینمایی‌های این کارگردان نمود پیدا کرد، در شکل ابتدایی اش در این مستندها دیده می‌شود. شاید به همین دلیل باشد که «لطفا مزاحم نشوید» رگه‌های پررنگ مستند دارد و حس و حال اجتماعی فیلم تصویر عینی زمانه ماست.
لطفا مزاحم نشوید برش‌هایی از جامعه شهری معاصر را با استفاده از نشانه‌ها و تکنیک‌های مستند به تصویر می‌کشد. کارگردانی عبدالوهاب در این فیلم بدون خودنمایی و مانورهای تکنیکی انجام شده و واقعیت را در اندازه‌های واقعی نشان می‌دهد. او هیچ اصراری ندارد که تماشاگر را با حرکت‌های خیره کننده دوربین قانع کند که با یک کارگردان همه فن حریف طرف است. اتفاقا این شیوه کارگردانی هم نتیجه سال‌ها فعالیت در حوزه مستندسازی است که تاثیرش را روی نگاه فیلمساز باقی می‌گذارد. نشانه‌های دیگری هم هست: نماهای بلند فیلم که با وجود تغییر میزانسن، برش نمی‌خورند و دوربینی که هرگز از حد معینی به بازیگران نزدیک‌تر نمی‌شود؛ چهره بازیگران را فوق فوقش در نمای متوسط می‌بینیم.
 ساختار روایی لطفا مزاحم نشوید از سه اپیزود مستقل تشکیل شده که در دو نقطه به یکدیگر متصل می‌شوند. فیلمنامه اصلی چهار اپیزود داشته و قرار بوده اپیزود چهارم برآیند ماجراهای سه  اپیزود اول باشد و سه قصه ابتدایی را در یک نقطه واحد به هم برساند. اما به دلیل مشکلات مالی و کمبود بودجه، درنهایت قید اپیزود چهارم را زده اند و فیلم با همین سر و شکل در جشنواره فجر نمایش داده شد. بگذریم که حذف اپیزود چهارم آن قدرها که سازندگان فیلم ادعا می‌کنند بی تاثیر نیست. حداقلش این است که فرم تدوین به کلی تغییر کرده و نماهای سه اپیزود باقیمانده به شکل متفاوتی تقطیع شده اند. یعنی اگر در فرم چهار اپیزودی برای هر قسمت ۲۰ دقیقه در نظر گرفته شده بود، در فرم سه اپیزودی کنونی هر قسمت حدود ۲۵ دقیقه است که این تغییر می‌تواند ریتم فیلم را هم عوض کند. به هر حال لطفا مزاحم نشوید حتی بدون اپیزود پایانی اش هم فیلم قابل تاملی است. چون ساختار اپیزودیک داستان به شکلی طراحی شده که هر قسمت جدا از قبل و بعدش مفهوم مستقلی دارد و می‌تواند به عنوان فیلمی‌مستقل دیده شود.
از کل به جز
در این اشفته بازار کمدی‌های لوده پرور و ملودرام‌های ارزان قیمت، لطفا مزاحم نشوید دست کم این برتری را دارد که تصویر واقع گرایانه ای از جامعه سردرگم امروز نشان می‌دهد. دوربین مانند چشم ناظر کنجکاوی که برای اولین بار تهران را می‌بیند به گوشه‌های شهر سرک می‌کشد و زوایای پنهانی از زندگی را قاب می‌گیرد. این همان تصویری است که خود ما هم در پرسه‌های هر روزه می‌بینیم؛ در ایستگاه مترو و پیاده روها. لطفا مزاحم نشوید با طنزی تلخ و گزنده تصویری خاکستری از جامعه امروز نشان می‌دهد. طنزی که بیش از آنکه لبخندی برلب تماشاگر بیاورد مو به تنش راست می‌کند. حسی از بداهه در فیلم وجود دارد که انگار دوربین لحظه‌های بازی بازیگران را شکار کرده، نه اینکه بازیگران در هنگام بازی به نقطه استقرار دوربین فکر کرده باشند. این آزادی و راحتی به خصوص در اپیزود سوم که با حضور دو نابازیگر ساخته شده بیشتر به چشم می‌آید.
دوربین مثل نظاره گری خاموش آدم‌های اطرافش را دنبال می‌کند و وارد محدوده خصوصی زندگی آنها می‌شود. مسیر نگاه عبدالوهاب از کل به جز است؛ یعنی فیلم را با یک نمای باز عمومی ‌آغاز می‌کند و هرچه جلوتر می‌رود بیشتر وارد حریم شخصی زندگی چند آدم می‌شود. در ابتدا فقط دورنمایی کلی از شهر را با همه ابعاد هیولایی اش نشان می‌دهد و سپس روی جزئیات ریز می‌شود تا نشانمان دهد که در دل این هیولای خفته، چه هیاهویی برپاست. همین جزئیات کوچک که معمولا در سینمای ما  نادیده گرفته می‌شوند بدنه اصلی لطفا مزاحم نشوید را می‌سازند. مثلا نمای عمومی ‌ابتدای فیلم که شهر را نشان می‌داد، بلافاصله برش می‌خورد به اینسرت درشتی از حلقه گل که روی در آپارتمان زوج جوان اپیزود اول چسبیده شده و سپس از تکان‌های چهارچوب در می‌فهمیم که در خانه، دعوایی جریان دارد. این شیوه موجز و تصویری برای روایت داستان از امتیازهای مهم لطفا مزاحم نشوید است که متاسفانه در سینمای ما کمیاب است و اغلب مفاهیم با دیالوگ‌های رو شیرفهم کننده به مخاطب منتقل می‌شوند، نه با بیان تصویری.
آدم‌های همین حوالی
شخصیت‌های لطفا مزاحم نشوید از جنس همین آدم‌های اطراف خودمان هستند. مثل برشی اتفاقی از جامعه که ممکن بود به ۱۰۰ شکل دیگر هم قابل روایت باشد. می‌شد ده‌ها شخصیت دیگر را به جای شخصیت‌های فیلم گذاشت و با همین شیوه داستانشان را تعریف کرد. در اپیزود اول زن و شوهر جوانی را می‌بینیم که بیرونشان دیگران را می‌سوزاند و داخلشان خودشان را! مرد مجری یک برنامه پربیننده تلویزیونی است و برخلاف چهره ای که در محیط رسمی ‌از خود نشان می‌دهد، در حریم خانه و خانواده اش تبدیل به آدم دیگری می‌شود که بداخلاق و فریبکار است و دست بزن هم دارد. البته او بیش از آنکه دیگران را فریب دهد درگیر دروغ گفتن به خودش شده. یعنی طوری زندگی می‌کند که دوست ندارد. اما به خاظر حفظ موقعیت شغلی اش مجبور است برخلاف باورهای حقیقی اش رفتار کند. همه کارهایش برای این است که ظاهر قضیه را حفظ کند؛ چه آنجا که نگران دیده شدن با کراوات است و چه آنجا که به همسرش اصرار می‌کند از پیگیری شکایتش صرف نظر کند. او نمونه نسل جوان امروز است که میان آنچه باید باشد و آنچه هست سردرگم مانده و نمی‌داند کدام روش درست تر است؛ خودش باشد یا آن کسی که جامعه و اخلاقیات رسمی‌از او انتظار دارد.
اپیزود دوم روی انگشت بازیگری می‌گردد که یکی از بااستعدادترین تئاترهای‌های ماست و پس از مدت‌ها چشم مان را به دیدن جمال یک روحانی واقعی و باور پذیر روی پرده سینمای روشن کرده است. هدایت ‌هاشمی ‌نقش حاج آقای لطفا مزاحم نشوید را با ظرافت و نکته بینی بازی کرده و شمایلی متفاوت از یک روحانی نسبتا جوان ارائه می‌دهد. این روحانی شبیه کلیشه‌های تکراری سینما و تلویزیون نیست که لحن عجیب و غریب داشته باشد یا با صدای نازک و لهجه من در آوردی حرف بزند. نه اهل ریاست و نه عارفی وارسته که به این دنیا علاقه ای نشان نمی‌دهد. یک روحانی معمولی است، یک آدم معمولی که کسوت روحانیت به تن دارد و تنها تفاوتش با آدم‌های پیرامونش در طرز نگاه و تلقی اش از دنیا و آخرت و زندگی و بندگی است. صحنه ای که کیف حاج آقا دزدیده می‌شود و تماس‌های حاج آقا با دزد حاضر جواب و بذله گوی فیلم، یکی از بهترین نمونه‌های شخصیت پردازی غیرمستقیم است. با دزد محترم فقط از طریق صدایش ارتباط داریم، ولی یکی از زنده ترین شخصیت‌های فیلم است. حتی دزد لطفا مزاحم نشوید تبهکار بالفطره نیست و با ته مانده شرافت و اعتقادش از حاج آقا خواهش می‌کند که از پشت تلفن برای مادر پیرش روضه بخواند. این دومین نقطه انتقال روایت است که داستان را از اپیزود دوم به آخرین اپیزود وصل می‌کند. در لحظه ای که حاج آقا خودش را برای خواندن روضه تلفنی آماده می‌کند دوربین از کنارش می‌گذرد و زوج سالخورده ای را تعقیب می‌کند که قرار است آخرین داستان فیلم را رقم بزنند. آیا اشاره فیلمساز به این نکته است که روضه واقعی خود زندگی است؟
زن و مرد پیر در جزیره ای دور افتاده زندگی می‌کنند. همه راه‌های ارتباطی را به روی خود بسته اند و از محیط ناامن برون می‌ترسند. روی در آپارتمان کوچکشان حفاظ فلزی زده اند و تعمیر کار تلویزیون را به این سادگی‌ها به داخل راه نمی‌دهند. قابل تصور است که زوج جوان اپیزود اول در گذر از چند دهه پرتلاطم  و دشوار، درنهایت به چیزی شیبه همین زوج سالخورده و مضطرب انتهای فیلم مبدل شوند. حضور کوتاه اما موثر حامد بهداد در کنار پیرمرد و پیرزن نگران اپیزود سوم، فضایی نامطمئن و نسبی در فیلم ایجاد می‌کند. زوج سالخورده هم مثل من و شما نمی‌دانند که آیا این جوان قابل اعتماد است؟ (آن هم در شرایطی که مچش را موقعی که پنهانی مواد مصرف می‌کرده می‌گیریم) یا اینکه یک خلافکار بی رحم است که نیت سوئی دارد؟ (آن هم کسی که بچه کوچکش را در خانه یک غریبه جا می‌گذارد و اصلا یادش می‌رود که بچه ای هم دارد.). شمایلی که حامد بهداد از یک جوان نسل سومی‌ می‌سازد، به همان میزان قابل تفسیر و تاویل است که شخصیت هر کدام از ما در مواجهه با جامعه، خانواده و نهادهای رسمی ‌مورد قضاوت قرار می‌گیرد. حال ممکن است این قضاوت‌ها توام با بدبینی باشد (با توجه به اشتباهات و کج روی‌های گاه و بی گاهی که ممکن است از جوان تر‌ها سر بزند) یا خوش بینانه باشد (با اتکا به ذات پاک و برگشت پذیر همین جوان‌هایی که چند قدم به بیراهه رفته اند). بهداد در لطفا مزاحم نشوید جوانی است که در معرض قضاوت قرار می‌گیرد، مثل من و شما که هر روز و هر لحظه درباره کارها و حتی فکرهایمان قضاوت می‌شویم. آیا می‌توان نتیجه این قضاوتها را تغییر داد؟

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد