رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

نگاهی انتقادی به تعاریف اغراق شده درباره «مرهم»

وقتی همه داغیم
یادتان هست درد اصلی مسعود شصتچی در «مرد هزار چهره» چه بود؟ یادتان هست! درد او، دردی بود به نام «جو زدگی»، دردی که شیوع آن در اظهار نظرهای سینمایی روز به روز بیشتر می‌شود و در این هیاهو، آنچه از بین می‌رود حرف‌های تازه و نگرش متفاوت به موضوعات و اتفاقات پیرامون است که فقدانش به شدت در فضای کنونی حس می‌شود و تقریبا به جایی رسیده‌ایم که بعد از خواندن دو، سه اظهار نظر، هرچه می‌خوانی تکرار مکررات است و بس، مثبت یا منفی‌اش هم فرقی ندارد.
در اوایل دهه ۸۰ بعد از «ملاقات با طوطی» و «هشت پا» بسیاری از منتقدین، چنان به داوود‌نژاد و سینمایش حمله‌ور شدند که در یادداشت‌هایشان، سینمای وی را تمام شده تلقی کردند، حال بعد از گذشت یک دهه ورق برگشته و از «مرهم» به عنوان یک الگو در سینمای اجتماعی یاد می‌شود و همه این‌ها در شرایطی است که نه «ملاقات با طوطی» و «هشت پا» آنقدر فیلم‌های بدی بودند که با آن هجمه های سنگین مواجه شدند و نه «مرهم» آنچنان آش دهن سوزی است که اینگونه در وصف‌اش به به و چه‌چه می‌کنند. انگار عادت کرده‌ایم در مواجهه با یک فیلم و فیلمساز، یا او را با تعاریفی آتشین به آسمان بفرستیم و یا با شدت تمام به زمین بکوبیمش. اولین بار فریدون جیرانی بود که در برنامه هفت، قبل از آغاز جشنواره به تعریف و تمجید از آخرین ساخته داوودنژاد پرداخت (وی حتی در ایام جشنواره نیز، در مقابل انتقادات فراستی، از فیلم دفاع کرد). بعد از نمایش فیلم در جشنواره و در روزهای ابتدایی اکران فیلم، شاهد تحلیل‌های عجیب و غریبی هستیم

وقتی همه داغیم
یادتان هست درد اصلی مسعود شصتچی در «مرد هزار چهره» چه بود؟ یادتان هست! درد او، دردی بود به نام «جو زدگی»، دردی که شیوع آن در اظهار نظرهای سینمایی روز به روز بیشتر می‌شود و در این هیاهو، آنچه از بین می‌رود حرف‌های تازه و نگرش متفاوت به موضوعات و اتفاقات پیرامون است که فقدانش به شدت در فضای کنونی حس می‌شود و تقریبا به جایی رسیده‌ایم که بعد از خواندن دو، سه اظهار نظر، هرچه می‌خوانی تکرار مکررات است و بس، مثبت یا منفی‌اش هم فرقی ندارد.
در اوایل دهه ۸۰ بعد از «ملاقات با طوطی» و «هشت پا» بسیاری از منتقدین، چنان به داوود‌نژاد و سینمایش حمله‌ور شدند که در یادداشت‌هایشان، سینمای وی را تمام شده تلقی کردند، حال بعد از گذشت یک دهه ورق برگشته و از «مرهم» به عنوان یک الگو در سینمای اجتماعی یاد می‌شود و همه این‌ها در شرایطی است که نه «ملاقات با طوطی» و «هشت پا» آنقدر فیلم‌های بدی بودند که با آن هجمه های سنگین مواجه شدند و نه «مرهم» آنچنان آش دهن سوزی است که اینگونه در وصف‌اش به به و چه‌چه می‌کنند. انگار عادت کرده‌ایم در مواجهه با یک فیلم و فیلمساز، یا او را با تعاریفی آتشین به آسمان بفرستیم و یا با شدت تمام به زمین بکوبیمش. اولین بار فریدون جیرانی بود که در برنامه هفت، قبل از آغاز جشنواره به تعریف و تمجید از آخرین ساخته داوودنژاد پرداخت (وی حتی در ایام جشنواره نیز، در مقابل انتقادات فراستی، از فیلم دفاع کرد). بعد از نمایش فیلم در جشنواره و در روزهای ابتدایی اکران فیلم، شاهد تحلیل‌های عجیب و غریبی هستیم که گویی با یک شاهکار سینمایی طرفیم. در سینمایی که قبل از این «سنتوری»، «نفس عمیق»، «شوکران»، «خون بازی»، «بوتیک»، «عصرجمعه» و… را ساخته است و سینمای اجتماعی‌اش را بسیاری از فیلم‌های تابوشکنانه (به نسبت زمان خود) شامل می‌شوند، ساخت «مرهم» اتفاق خاصی محسوب نمی‌شود، «مرهم» یک فیلم متوسط رو به خوب است، همین و بس. نه حرف جدیدی می‌زند (که بسیاری از حرف‌های اجتماعی اش را به شکل کاملتر و تکان دهنده تری در «خون بازی» دیده‌ایم و البته معضلات دیگری چون پدر زورگو و خشن را در فیلمی چون «گیس بریده» دیده ایم) و نه ساختار متفاوتی ارائه می‌کند. اگر نبود بازی خوب طنازطباطبایی، کبری حسن‌زاده و البته حضور تاثیر گذار دوربین در لحظاتی از فیلم، همین مقدار جذابیت فیلم هم از بین می‌رفت و «مرهم» در حد یک فیلم ویدئویی باقی می‌ماند. داوودنژاد درباره «مرهم» گفته بود در این فیلم واقعیت زندگی جاری است اما پایان سهل اندیشانه فیلم خلاف این ادعا را اثبات می‌کند. اینکه دختر در شهری چنین گرگ صفت (آنگونه که در فیلم می‌بینیم)، بعد ازچند روز فراری بودن به آغوش مادربزرگ برگردد و همه چیز به همین راحتی به پایان برسد، قابل باور است؟ واقعا به همین راحتی است؟

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

atefeh sadat amiri

ارسال در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۰

1

tasavire naghashi roye divaretoon khaili ziba bood mitoonam begam bi nazir bood:-)

پاسخ به کامنت
اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد