نقش اساطیر ایرانی در افسانه «جومونگ»
سریال کرهای «افسانه جومونگ» (Jumong)که در زبان کرهای به آن (پسر آسمان) نیز میگویند، این روزها به عنوان یکی از پربینندهترین سریالهای آسیای شرقی در ایران محسوب میشود.
در این سریال که محصول ۲۰۰۶ شبکه «MBC» است و در ۸۱ قسمت ساخته شده، بازیگرانی همچون «سونگ ایل گوک» درنقش جومونگ، «هانهای جین» در نقش سوسانو ، «کیم سونگ سو» در نقش شاهزاده تسو، «جوون کوانگ یول» در نقش امپراتور گوموا و «اُه یون سو» در نقش بانو یوها ایفای نقش کردهاند.
پسر آسمان، افسانهای کرهای است که داستان آن به ۳۷ سال پیش از میلاد مسیح باز میگردد که در آن اسطوره ی پادشاهی سرزمین افسانهای به نام «گوگوریو» رقم میخورد.
در متون کهن این افسانه اختلافاتی درباره اینکه پدر واقعی جومونگ چه کسی بوده، وجود دارد، اما در برخی از متون کهن کرهای از جومونگ پسر «هه موسو» به عنوان (پسر آسمان) و یوهوا (دختر خدای رودخانه) نام برده شده است.
در این متون آمده است که «هه موسو» دختر رودخانهها یعنی یوهوا را در کنار رودخانه ملاقات کرد؛ جایی که او به حمام کردن مشغول بود. اما خدای رودخانه هه موسو را که به آسمان بازگشت نمیپذیرد و پس از آن خدای رودخانه Ubalsu معشوقه «گوموا دانگ بویو» پادشاه شد.
سریال کرهای «افسانه جومونگ» (Jumong)که در زبان کرهای به آن (پسر آسمان) نیز میگویند، این روزها به عنوان یکی از پربینندهترین سریالهای آسیای شرقی در ایران محسوب میشود.
در این سریال که محصول ۲۰۰۶ شبکه «MBC» است و در ۸۱ قسمت ساخته شده، بازیگرانی همچون «سونگ ایل گوک» درنقش جومونگ، «هانهای جین» در نقش سوسانو ، «کیم سونگ سو» در نقش شاهزاده تسو، «جوون کوانگ یول» در نقش امپراتور گوموا و «اُه یون سو» در نقش بانو یوها ایفای نقش کردهاند.
پسر آسمان، افسانهای کرهای است که داستان آن به ۳۷ سال پیش از میلاد مسیح باز میگردد که در آن اسطوره ی پادشاهی سرزمین افسانهای به نام «گوگوریو» رقم میخورد.
در متون کهن این افسانه اختلافاتی درباره اینکه پدر واقعی جومونگ چه کسی بوده، وجود دارد، اما در برخی از متون کهن کرهای از جومونگ پسر «هه موسو» به عنوان (پسر آسمان) و یوهوا (دختر خدای رودخانه) نام برده شده است.
در این متون آمده است که «هه موسو» دختر رودخانهها یعنی یوهوا را در کنار رودخانه ملاقات کرد؛ جایی که او به حمام کردن مشغول بود. اما خدای رودخانه هه موسو را که به آسمان بازگشت نمیپذیرد و پس از آن خدای رودخانه Ubalsu معشوقه «گوموا دانگ بویو» پادشاه شد.
در این متون بیان میشود که یوهوا توسط نور خورشید آغشته یا باردار شد و این زن که به عنوان خدای رودخانه است، تخم مرغی را زایش میکند که گوموا سعی در نابود کردن آن دارد و میکوشد با مشارکت حیوانات به تخم مرغ آسیب برساند. اما حیوانات از تخم مرغ محافظت میکنند تا آسیبی به آن نرساند و بعد گوموا تخم مرغ را به یوهوا برگردانده و از تخم مرغ پسربچهای به دنیا میآید که جومونگ نامگذاری شده که به معنی «کماندار ماهر» در زبان باستانی Buyeoاست.(۱)
جومونگ در سن ۴۰ سالگی درگذشت و شاهزاده «یوری» (پسر جومونگ) که در سن ۲۰ سالگی یکی از راهزنان معروف بویو بود، جانشین او میشود و پس از مرگ جومونگ، او را در یک قبر هرمی شکلی دفن میکند و پس از مرگ به او «چومو سئونگ وانگ» لقب میدهد.
قلمرو پادشاهی گوگوریو جومونگ، سرانجام توسعه یافت و به یک قدرت بزرگ تبدیل شد.
گوگوریو به مدت ۷۰۵ سال باقی ماند و در این مدت ۲۸ پادشاه از خانواده سلطنتی «گو» بر آن حکمرانی کردند تا اینکه توسط نیروهای متحد تانگ سیلا مورد هجوم قرار گرفت و امروزه فرزندان جومونگ از لقب «گو» در نام خانوادگی خود استفاده میکنند.
تمام قصه جومونگ که بخشی از تمدن کره به حساب میآید، همین چند نکته است که دو کارگردان این سریال، خواسته یا نخواسته، با بهرهگیری از فرهنگ و تمدن سرزمین ارتش آهنین یعنی«ایران باستان»، این سریال را رونق بخشیدهاند.
بهرهگیری از افسانه آرش کمانگیر ایران که در پرتاب کمان و زه کشی سرآمد افسانههای تاریخی جهان باستان است، بهرهگیری از فاصلهگذاریهای هنر تعزیه ایرانی، کاربرد رنگها برای عیاری و پهلوان منشی ایرانی حاصل تحقیقات پیش از سریال جومونگ از سوی کارگردانان و نویسندگان این مجموعه است.(۳)
در افسانه جومونگ، در نهایت سوسانو از جومونگ جدا شد و فرزندانش را نزد جومونگ باقی گذاشت تا جومونگ با زن نخستش به حکومت بر گوگوریو بپردازد.
همه قصه این افسانه که کرهایها به آن میبالند، از نظر درام سینمایی در عشق دوگانه جومونگ نسبت به بانو سویا و سوسانو و گمشدگی یوری فرزندش میگذرد که همه پیش فرضهای تاریخی این سریال را پیش میبرد؛ اما واقعیت این است که این درام در مقایسه با تاریخ اسطورهای ایرانی بسیارمعمولی و پیش پا افتاده محسوب میشود.
این سریال در ایران در حالی مورد استفاده مخاطبان قرار میگیرد که ادبیات این کشور سرشار از اسطورههای بزرگ تاریخی است که شاهنامه فردوسی تنها بخشی از آن را پوشش میدهد.
اسطورههای ایرانی با دیوهای غیرقابل تصور بشر در میافتند و برای سربلندی ایران حتی از خون فرزندانشان میگذرند؛ کما اینکه عقده پسرکشی سهراب نیز به عنوان بزرگترین تراژدی اسطورهای دنیا، در ذهن تاریخی میراث جهان ثبت میشود.
از سوی دیگر «گردآفرید»، شیرزنی اسطورهای برای دفاع از مام مهین در نبردی عظیم به جنگ دشمنان ایران میرود و قهرمانانه در راه ایران با پیل تنان مرد، به ستیز و نبرد رودررو برمی خیزد.
«آرش» معروفترین کمانگیر اسطورهای تاریخ جهان است که در روایت بینالنهرین و عیلامی از او به عنوان «خورشید» یاد میکنند و او را تعیین کننده مرز امپراتوری باستانی ایران میدانند.
«سیمرغ» پرنده اسطورهای ایرانیان باستان بوده که در آن جنگاوران با نصب یک پر سیمرغ بر کلاهخود خویش و یا نصب آن بر پرچم لشگر، بر تمام دشمنان پیروز میشدند و آتش زدن پر سیمرغ روایت شاهنامه تراژیک میکند؛ در حالی که پرنده ارتش »دامول» سریال جومونگ همان سیمرغی است که در متون باستانی ادبیات ایران نشانه جنگاوری بوده است.
«اسفندیار» رویین تن نیز اسطوره بزرگ پهلوانانه ایرانی است که هیچ تیری سنگی و آهنینی حتی بدون پوشین زره آهنین بر بدن وی کارساز نبوده و تنها نقطه ضعف اسفندیار چشمهای او بوده که به دلیل داشتن چشمهای مغموم، همیشه سر به زیر مبارزه میکرده است.
«کاوه» اسطوره آهنگری که موفق به ساخت زهی نفوذناپذیر میشود و با برافراشتن بیرق آهنگری خویش به همراه «فریدون» دیگر اسطوره ایرانی بر ضحاک ستمگر فایق میآید درحالی که در سریال جومونگ هیچ اشارهای به دانش زره آهنین که در عصر باستان تنها در اختیار ایرانیان بوده است، نمیشود.
«ابومنصور ثعالی» مورخ قرن پنجم درباره این درفش آورده است: «فریدون پس از آسودگی از کار ضحاک، چرم کاوه را به جواهر بیاراست و درفش کاویان نامید» و حال، این همان درفش نفوذ ناپذیری است که در روایت کشورهای دیگر نیز با نام ایران شناخته شده است.
در پدیدارشناسی اسطورههای ایران، زنان همیشه نقش آفرین بودهاند، چه این که رستم به عنوان «تهمتن» و پهلوانی که پشتش در کشتی هرگز به خاک نمیرسد، به تهمینه در سمنگان دل میبندد تا به واسطه او «سهراب» به دنیا آید و تراژدی پسرکشی رقم بخورد.
در این داستان رستم بی آنکه فرزندش را بازشناسد، در برابر او به میدان میرود و هنگام فرود آمدن خنجر بر پشت سهراب، نشانهای از فرزند خود باز مییابد که این تراژدی به صورت حرفهای از داستانهای ایرانی، گرته برداری و در افسانه کرهای روایت میشود بی آنکه درذات افسانه کرهای چنین روایتی از ابتدا وجود داشته باشد.
فناناپذیری «گیل گمش»، «آناهیتا» بانوی آب، «جمشید» پدیدآورنده آتش، «بهرام گور» اسطوره رقابت، «سیاووش» اسطوره عبور از آتش، «چیستا» اسطوره دانایی و اسطورههای دیگر همه در تاریخ ایران، زیست تاریخی دارند.
در ایران باستان اسطورهها نمادی از مروت و پهلوانی بوده و نبردهای اسطورههای ایرانی با دشمنان نبردی تن به تن بوده و هر اسطوره در نبرد دارای یک تخصص نظیر تیراندازی بر روی اسب (قیقاج)، شمشیرزنی، نیزه افکنی، کشتی گرفتن و شال اندازی بودهاند.
اما سریال جومونگ در حالی از نظر اسطورهای روایت داستانی میشود که همه این اسطورههای ایرانی، پیش از افسانه جومونگ در ایران نسل به نسل و زبان به زبان بیان شده است.
آنچه مسلم است، انبوه گرایش مخاطب ایرانی به این سریال کرهای، به دلیل وجود اسطوره پذیری ایرانیان در تاریخ ادبیات این کشور است؛ به گونهای که به راحتی باورپذیری سریال تاریخی را برای مخاطب ایرانی رقم میزند.
امپراتوری «هان» در این سریال که به تعبیری از آن به امپراتوری چین نیز یاد میشود، در تاریخ باستان یکی از ضعیفترین امپراتوریها بوده که خراج سنگینی در ابتدا به امپراتوری یونان، سپس امپراتوری ایران و امپراتوری افسران مقدونی میپرداخته و ایران در عصر امپراتوری «هان» دارای مجهزترین ارتش تاریخی بوده و با داشتن ارتش آهنین دارای زرهپوشهای نفوذ ناپذیری، مرزهایش تا امپراتوری مصر گسترش داشته و امپراتوری هان با تایید نظر ایران باستان تعیین میشده است.
اینک سریال جومونگ در حالی در ایران مورد استقبال قرار میگیرد که در خود کشور کره جنوبی چندان با اقبال مخاطبان خاص روبرو نمیشود.(۴)
گرچه کشش بیش از اندازه قصه و روایت داستانی سریال و بهرهگیری از تاریخ اسطورهای باعث موفقیت این سریال شده، اما بی آنکه کسی بداند برداشت آزاد از اسطورههای ایرانی در این کار، برخی از مخاطبان ایرانی حس همذات پنداری با این سریال پیدا کردهاند.
مشترکات اسطورهای در این سریال باعث شده است تا در برخی از موارد حتی مخاطب از جومونگ زدگی به جومونگ شدگی سوق یابد و این نوع پردازش داستانی از صحفه جادویی تلویزیون مخاطب را «سحر» میکند و او را تا آستانه باورپذیری قصه پیش میبرد.
در این راستا، برخی از رسانههای بازارگرا (زرد) در ایران با دامن زدن به حواشی این سریال آنقدر درباره آن مطلب نوشتهاند تا به حس باورپذیری و «این همانی» سریال کمک کنند به گونهای که مخاطب حس کند که انگار در سرزمینی دور در حال زندگی با اسطورههای کرهای است.
بی توجهی به اسطورههای ایرانی در ساخت سریالهای داخلی و وطنی باعث میشود شکل جومونگ روی پیراهن، بشقاب، کاسه و لیوان مردم ایران نقش بگیرد و اینگونه سفر «ایل گوک» (هنرپیشه کرهای) به ایران با استقبال زایدالوصف همراه شود.
ارجاعات درون متن:
(۱) ـ دانشنامه آزاد ویکیپدیا ـ صفحه انگلیسی ـ افسانههای شرق
(۲) ـ تاریخ اسطورههای جهان ـ امیل شیلون
(۳) ـ مجله کرهای سینمای وانگ
(۴) ـ همان
منبع : ایرنا