نامه مریل استریپ بازیگر اسکاری هالیوود به اصغر فرهادی!
«جدایی نادر از سیمین» تنها یک فیلم در سینمای ایران نیست، بلکه فرصتی است برای تکرار نام کشوری که دوستش داریم در گوشه و کنار جهان، نه چون همیشه و از منظر متداول و مرسوم سیاستهای بین کشورها و حکومتها، بلکه به عنوان نگاه مردمی که میشود دوستشان داشت و با آنها همدل بود.
به نوشته شرق فیلم «جدایی…» با یا بیکارگردانش به این سو و آن سوی جهان سفر کرد و از آن استقبال شد.
سفرهای جهانی این فیلم از ایران آغاز شد و از جشنواره فیلم فجر، کمی بعدتر در سینماهای ایران نشان داده شد و مردم از آن استقبال کردند و بعد این حس مشترک به سراسر جهان منتقل شد تا مردم به تماشایش بنشینند و همچون ما بغض کنند، قاضی و راوی شوند و درگیر شخصیتها.
به هر کشوری رفت، تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت و برخی از هنرمندان به تحسین در گفتوگوها و محافل سینمایی اکتفا نکردند و به فرهادی نامه نوشتند. در روزهایی که بحث جنگ با ایران پررنگ بود و هر روز خبری در اینباره منتشر میشد و جنگطلبان در رسانههای جهانی بر طبل جنگ علیه ایران میکوبیدند، سخنان «اصغر فرهادی» به عنوان سازنده فیلم «جدایی» در اسکار و پیش از آن در گلدنگلوب، سخن از صلح بود، به نمایندگی از مردمی که رسانهها تصویری دیگر از آنان ارایه میکردند.
یکی از آنان که به اصغر فرهادی نامه نوشت، «مریل استریپ» بود؛ بانویی که ۱۷ بار نامزد اسکار شده بود و سه بار برنده آن، بانویی که لوح تقدیر نامزدشدن فیلم «جدایی» در اسکار ۸۴ را به «اصغر فرهادی» داده است.
او در نامهای نکتههایی را درباره این فیلم بیان کرد که زاویه دیدی دیگر را رو به این فیلم میگشاید و آن را نه به عنوان فیلم و اثر هنری، که به عنوان تجلی یک اتفاق انسانی در قالبی هنری میستاید.
او چنین مینویسد: «نمیدانم آیا اصغر فرهادی زمانی که فیلمش را میساخته آگاه بوده که بر خلاف نام فیلم، تاثیر جهانی «یک جدایی» مردم را به هم نزدیک خواهد کرد؟! نزدیک کردن ما و مردم ایران، تا از طریق داستان خانوادهای در حال گسست و پیچیدگیهای اخلاقی و عاطفیشان، خانوادههای ما و ایرانیان را به هم نزدیک کند.»
مریل استریپ در توصیف جزییات مطرح شده در کارگردانی این فیلم مینویسد: «او این کار را با ظرافت انجام میدهد، با ارایه تصویری صمیمی از پیشخوان آشپزخانهای در تهران یا با نشان دادن پرتره کوچکی از انیشتین یا نقاشی دیگری از وایت به نام دنیای کریستینا. او به ما اجازه همدردی با مردی را میدهد که به تازگی ترکش کردهاند، جایی که برای یافتن تنظیم درست ماشین لباسشویی در تکاپوست. او میگذارد تا ما عمل دردناک و سرشار از عشق شستوشوی پدری پیر را بازشناسیم و میگذارد شوک حاصل از بازی کودکی که پیچ دستگاه اکسیژن را باز و بسته میکند و باز میبندد و باز میکند را حس کنیم. همچنان که سرنوشت با زندگی ما در حال بازی است.»
بانویی که او را در اخلاق و ماندگاری در سینما تحسین میکنند، چنین به رمزگشایی از فیلم «جدایی» میپردازد: «او میگذارد در خستگی مفرط قاضیای سهیم شویم که میخواهد پنجره دفتر کم هوایی که در آن تصمیمات دشوار میگیرد، چارتاق باز باشد:
-چه چیز هل دادن است، چه چیز ضربه زدن؟
-چه کسی پرت شد، چه کسی از حال رفت؟
-چه کسی دروغ گفته، چه کسی غیرقابل اطمینان است؟
-چه کسی خوب است، چه کسی بد؟
چگونه میتوان همه اینها را در جای خود قرار داد؟ و ببینید چه میزان گذشت در دل مردمی است که تحت قواعدی بیگذشت زندگی میکنند.»
استریپ فیلم «جدایی» را فراتر از تمام همه ابزاری دانست که میتواند کشورها را به هم نزدیک یا از هم دور کند. او نامهاش را با چنین عباراتی پایان میدهد: «با ساختن این فیلم دلپذیر، اصغر فرهادی کاری کرد که هیاتهای دیپلمات و اخبار روزنامهها از آن عاجزند. او گذاشت تا ما خود را در آینه زندگی دیگران ببینیم و مخمصههای یکدیگر را درک کنیم. مخمصه انسانیت مشترکمان را. این کنش، کنشی سیاستمدارانه است.
در دنیایی که مسیر تماشا در آن با بدبینی و تلخی مسدود است، نیاز داریم تا هنرمندان تصویر را وضوحی بهتر ببخشند.
ما به «یک جدایی» محتاجیم تا به هم نزدیکمان کند.» اصغر فرهادی برای همان یک لحظه دلنشینی که مردم زیادی را در ایران خوشحال کرد به عنوان چهارمین چهره مجله تایم از سوی مردم برگزیده شد.
این آغاز راهی است که او به عنوان یک هنرمند در آن قرار گرفته است و تا اکنون نشان داده است که این مسیر را با هوشیاری ادامه میدهد.