معمای پررمز و راز پلیسی مدرن در شبکه تهران
مجموعه تلویزیونی سربازرس
«سربازرس» مجموعه موفق جنایی و پررمز و راز شبکه تلویزیونی بی.بی.سی قصه خود را به زبانی درام تعریف میکند و به گفته منتقدان هنری، همین نکته عامل اصلی موفقیت آن در چند سال اخیر بوده و باعث شده تا فصلهای زیادی از این مجموعه در دستور تولید قرار گیرد.
اولین قسمت مجموعه ـ که نام اصلی آن «دالزیل و پاسکو» است ـ سال ۱۹۹۶ روی آنتن رفت و پس از نمایش موفقیتآمیز ۱۳ اپیزود این فصل، تهیهکنندگانش تصمیم گرفتند فصلهای بعدی آن را نیز تولید کنند.
تا امروز ۱۲ فصل مجموعه، تولید و به نمایش عمومی درآمده است. آخرین قسمت مجموعه سال ۲۰۰۷ پخش شد و شنیده میشود که قرار است به زودی فصل جدید آن جلوی دوربین برود. «سربازرس» یکی از موفقترین و پربینندهترین مجموعههای درام و جنایی ۲۰ سال اخیر تلویزیون انگلستان است. زمانی که تماشاگران تلویزیونی مارس ۱۹۹۶ اولین اپیزود آن را تماشا کردند، با شخصیتها و حال و هوای قصه آن کاملا آشنا بودند. این آشنایی به این دلیل بود که مجموعه، قصه خود را از یک کتاب پرخواننده و معروف به نام دالزیل و پاسکو گرفته بود.
این کتاب را خانم رجیندا هیل، نویسنده سرشناس انگلیسی نوشته و تا به حال چندین جلد آن به صورت دنبالهدار به چاپ رسیده است. محل اصلی رخدادهای قصه کتاب و مجموعه، شهر یورکشایر است. دو کارآگاه زبده پلیس شخصیتهای اصلی آن هستند. وارن کلارک و کولین ناچانان بازیگران مطرح مجموعههای تلویزیونی انگلیس در نقش این دو کارآگاه پلیس بازی کردند.
مجموعه تلویزیونی سربازرس
«سربازرس» مجموعه موفق جنایی و پررمز و راز شبکه تلویزیونی بی.بی.سی قصه خود را به زبانی درام تعریف میکند و به گفته منتقدان هنری، همین نکته عامل اصلی موفقیت آن در چند سال اخیر بوده و باعث شده تا فصلهای زیادی از این مجموعه در دستور تولید قرار گیرد.
اولین قسمت مجموعه ـ که نام اصلی آن «دالزیل و پاسکو» است ـ سال ۱۹۹۶ روی آنتن رفت و پس از نمایش موفقیتآمیز ۱۳ اپیزود این فصل، تهیهکنندگانش تصمیم گرفتند فصلهای بعدی آن را نیز تولید کنند.
تا امروز ۱۲ فصل مجموعه، تولید و به نمایش عمومی درآمده است. آخرین قسمت مجموعه سال ۲۰۰۷ پخش شد و شنیده میشود که قرار است به زودی فصل جدید آن جلوی دوربین برود. «سربازرس» یکی از موفقترین و پربینندهترین مجموعههای درام و جنایی ۲۰ سال اخیر تلویزیون انگلستان است. زمانی که تماشاگران تلویزیونی مارس ۱۹۹۶ اولین اپیزود آن را تماشا کردند، با شخصیتها و حال و هوای قصه آن کاملا آشنا بودند. این آشنایی به این دلیل بود که مجموعه، قصه خود را از یک کتاب پرخواننده و معروف به نام دالزیل و پاسکو گرفته بود.
این کتاب را خانم رجیندا هیل، نویسنده سرشناس انگلیسی نوشته و تا به حال چندین جلد آن به صورت دنبالهدار به چاپ رسیده است. محل اصلی رخدادهای قصه کتاب و مجموعه، شهر یورکشایر است. دو کارآگاه زبده پلیس شخصیتهای اصلی آن هستند. وارن کلارک و کولین ناچانان بازیگران مطرح مجموعههای تلویزیونی انگلیس در نقش این دو کارآگاه پلیس بازی کردند. در حالی که کلارک در نقش اندی دالزیل در ۶۱ اپیزود مجموعه ایفای نقش کرد و نقش پیتر پاسکو همکار او را نوچانان به عهده گرفت. بجز این ۲ بازیگر که در تمام ۶۱ اپیزود مجموعه حضور داشتند، گروه دیگری از بازیگران تلویزیونی، ایفای نقش در تعداد محدودی از اپیزودهای آن را به عهده گرفتند. خط اصلی قصه مجموعه درباره تلاشهای دالزیل و پاسکو برای حل معمای جنایتها و کارهای خلاف قانونی است که در یورکشایر به وقوع میپیوندد. این جنایتها و کارهای خلاف قانون معمولا در هالهای از ابهام و رمز و راز قرار دارد و این ۲ مامور زرنگ و زبده، سعی میکنند با زیرکی خاصی آنها را حل کنند.
به این ترتیب، در هر قسمت مجموعه یک اتفاق مهم رخ میدهد و دالزیل و پاسکو برای حل آن وارد ماجرا میشوند، اما با وجود آن که این ۲ با یکدیگر همکار هستند و باید با کمک و همیاری یکدیگر معماهای مطرح شده در دل قصه مجموعه را حل و فصل کنند، ولی هر یک از آنها دارای روحیات، خلق و خو و شخصیتهای متفاوتی هستند. به همین دلیل، آنها در طول ماجراهای قصه با یکدیگر اختلافاتی پیدا میکنند و این مساله در کنار حل معماهای قتل و جنایت کمک میکند تا حال و هوای مجموعه جذابتر شده و تماشاگران را بیش از پیش جذب ماجراهای آن بکند. رجیندا هیل که از سوی تهیهکنندگان مجموعه لقب خالق آن را گرفت در کار تولید و نگارش فیلمنامه «سربازرس» با سازندگان آن همکاری کرد. این همکاری بیشتر به صورت نظارت روی روند کلی کار تولید مجموعه بود، هرچند وی دخالت و همکاری مستقیمی در کار نگارش ۶۱ اپیزود مجموعه داشت. تعداد ۲۰ فیلمنامهنویس مختلف در کار نوشتن فیلمنامه همکاری داشتند که بسیاری از آنها فقط فرصت آن را پیدا کردند که برای نگارش ۲ یا ۳ اپیزود به رجیندا هیل کمک کنند. سازندگان مجموعه در ارتباط با انتخاب کارگردانهای اپیزودهای مختلف مجموعه هم روش مشابهی را در پیش گرفتند و تصمیم گرفتند از تعداد بیشتری کارگردان برای تولید «سربازرس» کمک بگیرند تا تنوع کارگردان باعث شود حال و هوای اپیزودهای مختلف تا حد زیادی از تنوع ویژهای برخوردار شود.
مامور وظیفهشناس، اما خشک مزاج
پاتریک لائو فیلمساز ۴۶ ساله تلویزیون (که قبل از این مجموعه تاریخی و حادثهای «رابین هود» او از تلویزیون پخش شده است) تنها کارگردان مجموعه سربازرس بود که بیشترین تعداد اپیزودهای آن را کارگردانی کرد. او که درفاصله سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ با این مجموعه همکاری کرد در کل کارگردان ۱۰ اپیزود آن بود، اما موریس فیلیپس کارگردان اولین قسمتهای مجموعه در کنار پنج فیلمساز دیگر، از جمله کسانی بودند که در فاصله سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰ کارگردانی حدود ۴ اپیزود «سربازرس» را به عهده گرفتند.
منتقدان تلویزیونی بازی وارن کلارک در نقش کارآگاه اندی دالزیل را تحسین کردند و گفتند او این نقش را خیلی خوب بازی کرد و تصویر جذابی از یک مامور ورزیده خشک مزاج ارائه داد. با این حال، همین منتقدان تلویزیونی این کاراکتر را از نظر سیاسی شخصیتی عنوان کردند که دروغین است و نمیتوان مشابه آن را در دنیای واقعی پیدا کرد. شخصیت اندی دالزیل، دوست داشت مسائل را به شیوههای قدیمی و کهن حل و فصل کند و وارن کلارک هم هنگام بازی در نقش او، دقیقا از همین قانون پیروی میکرد، اما کارآگاه پیتر پاسکو (با بازی کولین باچانان) درست در نقطه مقابل دالزیل قرار داشت. او آدمی تحصیلکرده بود که در فصل پنجم به دلیل اختلاف با همسرش از او جدا میشود. همسر پاسکو علت جدایی از او را در این نکته میدانست که پاسکو به کار و حرفهاش بیشتر از خانه و خانواده اهمیت میدهد.
قصه خیالی، اما جذاب
با وجود آن که قصه در شهر یورک شایر اتفاق میافتد، اما همه چیز این قصه خیالی است و سازندگان مجموعه هم قبل از شروع پخش آن، به این نکته اشاره کردند. حتی خود سازندگان «سربازرس» هم زمانی که پخش آن در سال ۱۹۹۶ شروع شد فکر آن را نمیکردند که چنین موفقیت کلانی نصیب آن شود. کولین بوچانان در ارتباط با راز موفقیت دنبالهدار مجموعه چنین میگوید: «فکر میکنم فقط حال و هوای پر رمز و راز قصه مجموعه نبود که به موفقیت کلان و ادامهدار آن کمک کرد. چیزی که بیشتر از هر چیز برای تماشاگران تلویزیونی اهمیت داشت،رابطه بین دو کاراکتر اصلی یعنی دالزیل و پاسکو بود. این رابطه کاری و دوستانه، شکل و شمایل ویژهای داشت که تا قبل از این نمونه آن را در مجموعههای پلیسی و جنایتکارانه کارآگاهی ندیده بودیم و همین مساله، جذابیت خاصی را برای تماشاگران ایجاد میکرد. دو شخصیت من و وارن روی پرده تلویزیون یک نوع هماهنگی خاص خلق کرد و تضادها و درگیریهای ما بشدت مورد پسند تماشاگران قرار گرفته بود. در عین حال، کیفیت کلی کار گروه سازنده هم بالا و عالی بود. همه ما هنگام تولید مجموعه به این باور بودیم که میخواهیم یک کار عالی و بدون عیب و نقص خلق کنیم.»
وارن کلارک هم با یادآوری روزهای اول کار روی این پروژه، چنین اضافه میکند: «وقتی من و کولین برای ایفای نقشهای دالزیل و پاسکو انتخاب شدیم، یکدیگر را از نزدیک نمیشناختیم و من امیدوار بودم که در طول زمان تولید مجموعه بتوانیم برای یکدیگر تبدیل به دوستان خوبی بشویم. همین اتفاق هم سر صحنه فیلمبرداری افتاد، اما این چیزی نبود که تهیهکنندگان مجموعه بخواهند. از آنجا که در دل قصه مجموعه شخصیتهای پاسکو و دالزیل با یکدیگر جر و بحثها و درگیریهای دوستانه داشتند، ما نباید خیلی هم با یکدیگر صمیمی میشدیم! سازندگان مجموعه نگران بودند دوستی صمیمی ما به بازیهایمان جلوی دوربین لطمه بزند و مانع از نمایش درست و دقیق تضادهای شخصیتی ما با یکدیگر بشود. در طول سالهایی که مجموعه تولید میشد، هر دوی ما رشد کردیم و چیزهای زیادی یاد گرفتیم. همین مساله باعث جذابیت بیشتر کار شد و توانست بیننده بیشتری را جذب مجموعه کند. درست در زمانی که من و کولین با شخصیتهایمان یکی شده بودیم، پخش و تولید آن تمام شد!»
این بازیگر به این نکته اشاره میکند که بازی در نقش شخصیتی خیالی که تواناییهای فکری و فیزیکی فراوانی دارد، برایش بسیار جذاب بوده است، اما آنچه بیشتر از این موضوع برایش خشنودکننده است، این که بسیاری از تماشاگران تلویزیونی نمیتوانستند نام شخصیتها در قصه مجموعه را به درستی به زبان بیاورند! او با خنده اضافه میکند: «خیلی جالب بود که در رابطه با این موضوع، هر روز چیز تازهای میشنیدم. همه چیزهای شخصیت جذاب بود، هم رفتار و بینش او و هم اقدامات و حتی نامی که برایش انتخاب شده بود.»
کتاب محبوب پلیسی
رجیندا هیل هفتاد و چهار ساله اولین جلد کتاب «والزیل و پاسکو» را سال ۱۹۷۰ منتشر کرد. استقبال دوستداران قصههای جنایتکارانه پلیسی باعث شد تا این خانم نویسنده در طول سالهای بعد، ۱۹ جلد دیگر از ماجراجوییهای دوکارآگاه پلیس خود را منتشر کند. مجموعه کتاب «والزیل و پاسکو» محبوبیت زیادی در بین قشرهای مختلف مردم انگلستان دارد و طبیعی بود که رسانه تلویزیون به فکر تولید یک مجموعه پلیسی دنبالهدار از آن بیفتد. این مجموعه ۲ بار جایزه بهترین درام پلیسی تلویزیونی انگلستان را از آن خود کرد. سازندگان مجموعه که در اپیزودهای اول آن سعی داشتند نسبت به قصه و حال و هوای کتابهای هیل وفادار باشند با گذشت زمان تغییر رویه داده و از آن حال و هوا دور شدند، با این حال، از میزان موفقیت مجموعه در بین عموم تماشاگران کاسته نشد. آنچه «سربازرس» را از کارهای مشابه تلویزیونی جدا میکرد، واقعگرایی سخت و خط اصلی پیچیده قصههای آن بود. هر اپیزود جدید مجموعه نهتنها دارای حال و هوای معمایی و پررمز و راز بود، بلکه یکسری مسائل پیشبینی نشده را در معرض دید تماشاچی قرار میداد. این مسائل پیشبینی نشده معمولا با یک معمای هوشمندانه و دقیق همراه بود که باعث سردرگمی و گیجی بیننده میشد و او را وادار میکرد تا انتهای ماجرا را دنبال کند.
موریس فیلیپس اولین کارگردان مجموعه «سربازرس» فعالیت تلویزیونی خود را سال ۱۹۸۶ شروع کرد و تا به حال بیش از ۲۰ مجموعه تلویزیونی را کارگردانی کرده است.
وی در ارتباط با «سربازرس» چنین اظهارنظر میکند: «به عنوان یک فیلمساز فعال و پرکار تلویزیونی باید صادقانه اعتراف کنم که «سربازرس» یکی از بهترین کارهایی است که تا به حال با آن همکاری داشتهام. تنها وقتی یک قصه قوی، کامل و بدیع داشته باشید، میتوانید اثری تماشایی و ماندگار خلق کنید.
قصه کتابهای رجیندا درهیل تمام ظرفیتهای یک کار خوب و موفق تلویزیونی را در دل خود داشت و همین مساله باعث شد تا یکی از بهترین درامهای پلیسی ۵۰ سال اخیر تلویزیون انگلستان تولید شود. خوشحالم که سهمی در این موفقیت داشتهام و بخشی از مجموعه عوامل خلاق این پروژه دیدنی بودهام.»