مصاحبه مرجان ساتراپی: ایران مادر من است
مرجانه ساتراپی سازنده فیلم های پرحاشیه وضد ایرانی «پرسپولیس» و «خورش آلو با مرغ» در کلاس درس مهارت جشنواره فیلم استانبول، حرف هایی از تعلق خاطرش به ایران زده است.
او در این کلاس گفته: ایران مادر من است. اگر مرد بودم، ایران مادرم و فرانسه هم همسرم می شد. انسان ممکن است همسرش را طلاق بدهد، ترک کند. الان نمی خواهم طلاقش بدهم، این موضوع دیگری است. اما آدم تنها یک مادر دارند او را نمی تواند ترک کند.
به گزارش سینماپرس، مرجانه ساتراپی در دومین درس مهارت جشنواره فیلم استانبول در بخش دیگری از صحبت های خود گفته است که اصلا به فکر ساختن فیلم پرسپولیس نبوده ، وی چگونگی پذیرفتن پروژه را اینگونه توضیح می دهد: وقتی آن را به من پشنهاد کردند، به نظرم فکر بسیار بدی آمد ، خیلی پافشاری کردند مجبور شدم قبول کنم و گفتم که نهایتا فیلم بسیار بدی از آب در خواهد می آید و این هم اولین و آخرین فیلم من می شود.
مردم از تکان خوردن دوربین حال شان به هم می خورد!
در این نشست، ساتراپی که سینمای آمریکا را بسیار محافظه کار توصیف کرده بود، رفتار و واکنش ها در مقابل فیلم اولش را مورد انتقاد قرار داد و گفت: می خواهند که مسلما در فیلم پیامی وجود داشته باشد، هنگامی که تهیه کننده ها سناریو را دیدند گفتند که این فیلم چه پیامی دارد؟ چیزی را درباره زندگی بیان می کنیم، آیا این کافی است؟
مرجانه ساتراپی گفته که: «سینما روایت داستان نیست، بلکه یک زبان است» و افزود: در بعضی از فیلم ها دوربین تکان می خورد. وظیفه دوربین این نیست که جای تماشاگر را بگیرد، هرکس در هر لحظه تکان نمی خورد. مردم وقتی این تکان ها را تماشا می کنند فقط می خواهند حال شان به هم می خورد.
موفقیت مانند سگی است که گلوی شما را چسبیده و مانع پیشرفت تان می شود
این کارگردان به آنهایی که در ابتدای راه هستند هشدار داد: «هر نوع موفقیتی را که به دست آورده اید، فراموش کنید. چرا که موفقیت مانند سگی است که گلوی شما را چسبیده و مانع پیشرفت تان می شود. دست به کار شوید. به شکلی که گویی قبلا کاری انجام نداده اید.»
فیلمسازی برای جشنواره ها مد شده ، این فیلم ها را کسی در ایران نگاه نمی کند
ساتراپی در جواب سوال هایی که در مورد سینمای ایران بود،فقط به توضیح این که «دوران کودکیم در ایران گذشت، زندگی کاری ام هم در فرانسه ، فقط در مورد ایران فیلمی به تصویر کشیدم، احساس نیاز کردم» بسنده کرد. وی همچنین گفت که سینمای ایران نشات می گیرد و هم قبل از انقلاب هم سینمای ایران، سینمای بزرگی بود، فقط هنگامی که سخن به موفقیت در جشنواره رسید، گفت: فیلمسازی برای جشنواره مد شده و این چیزی است که او دوست ندارد. او گفت: این فیلم ها را در ایران کسی نگاه نمی کند،فقط برای جشنواره ساخته می شوند. و اضافه کرد که وی شیفته سینماگران درجه یک ایرانی و در صدر آنها عباس کیارستمی است.
و این هم جمله آخر او درباره ایران: ایران مادر من است. اگر مرد بودم، ایران مادرم و فرانسه هم همسرم می شد. انسان ممکن است همسرش را طلاق بدهد، ترک کند. الان نمی خواهم طلاقش بدهم، این موضوع دیگری است. اما آدم تنها یک مادر دارند او را نمی تواند ترک کند. برعکس خیلی هم دوستش دارد. اگر مرا بیرون بگریاند و ناراحتم کنند!
به نظر می رسد تعلق خاطر به ایران مقوله ایست که حتی می توان در حالی که بر علیه آن و در جهت خشنودی دشمنانش عمل میکنیم همچنان آن را دارا باشیم!!!