رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

مصاحبه ای با هومن برق نورد که چگونه چهره شد

برق نورد بزرگ شده تئاتر است و به گفته خودش کارهای جدی او دو برابر کارهای کمدی اش است. اگر تصور کرده اید که برق نورد شبیه همان شخصیتی است که جلوی دوربین می بینید سخت در اشتباهید. او به شدت جدی است که خب این جدی بودن را با بداخلاق بودن اشتباه نگیرید.

اگر شکوفایی کمدی در دهه ۷۰ را مدیون آدم هایی مثل مهران مدیری و رضا عطاران بدانیم نکته جالب توجهی در پس زمینه کاری هر دو نفر پیدا می کنیم و آن اینکه هم مدیری و هم عطاران بازیگرانی بودند که از تئاتر وارد تلویزیون و به طور خاص تر کمدی شده اند. باز اگر قبول کنیم که دو سه سالی است به اندازه انگشتان یک دست هم ما مجموعه های کمدی خوبی نداشته ایم و فقط تک جرقه هایی مثل «پایتخت»، «ساختمان پزشکان» و با ارفاق «چک برگشتی» آبروداری کرده اند آن وقت می بینیم که این سریال ها هم روی کاکل بازیگرانی چون امیر جعفری، هومن برق نورد، احمد مهران فر، محسن تنابنده و بهنام تشکر می گردد که آنها هم برخاسته از خاک صحنه اند

اما اینکه چرا با توجه به این همه تئاتری موفق در عرصه کمدی های تلویزیونی نگاه بیشتری به این سمت نمی رود و استعدادهای جدیدی کشف نمی شوند خودش سوالی است که مثل خیلی از اتفاقات سینما و تلویزیون عقل سلیم جوابی برایش ندارد!

حالا بعد از مدت ها سریال دزد و پلیس هم توانسته خودش را به جمع همان جرقه ها اضافه کند و جدا از متن و کارگردانی در زمینه بازیگری باز هم دو بازیگر موفق تئاتری (برق نورد و تشکر) عامل اصلی موفقیت کار هستند. البته ستاره این سریال بدون شک هومن برق نورد بازیگر نقش داوود است. این لقب ستاره بودن را هم ما به او نمی دهیم، کافی است اطراف مان را نگاه کنیم تا ببینیم چقدر تکیه کلام های داوود مثل «خواهر گلم»، «اوچکتیم»، «فکر کن و بگو» و «رفیق خوب من» بین مردم رد و بدل می شود.

برق نورد بزرگ شده تئاتر است و به گفته خودش کارهای جدی او دو برابر کارهای کمدی اش است اما از آنجایی که ما همیشه مردم خنده دوستی هستیم از تمام سریال هایی که او بازی کرده «اشک ها و لبخندها»، «چک برگشتی»، «ساختمان پزشکان» همین «دزد و پلیس» به خاطر می ماند. اگر تصور کرده اید که برق نورد شبیه همان شخصیتی است که جلوی دوربین می بینید سخت در اشتباهید.

او به شدت جدی است که خب این جدی بودن را با بداخلاق بودن اشتباه نگیرید. او طنازی های خاص خودش را دارد. ختم کلام اینکه به بهانه سریال «دزد و پلیس» به سراغ او رفتیم و گفت وگوی مفصلی را با او انجام دادیم.

به کارهای خودم نمی خندم چون عصبی ام می کنند

هومن برق نورد با نقش «داوود ززززززززز» در سریال «دزد و پلیس» تبدیل به ستاره این شب های تلویزیون شده، او در گفت وگو با هفت صبح از ویژگی های این نقش و تفاوت آن با دیگر نقش های کمدی اش در «چک برگشتی»، «ساختمان پزشکان» و «اشک ها و لبخندها» می گوید

مخاطبی که «ساختمان پزشکان» را دیده باشد با کمی دقت متوجه می شود عقبه شخصیت داوود در «دزد و پلیس» بسیار شبیه «ناصر» در ساختمان پزشکان است، بازیگری مثل شما وقتی در مقابل دو نقش مشابه هم قرار می گیرد چه ترفندهایی می زند که شخصیت ها یکسان نشوند؟

خب تا به حال به این فکر نکرده ام که این به علاوه این، آن چیزی است که باید وجود داشته تا نقشی که بازی می کنم متفاوت شود. وقتی متنی به من پیشنهاد می شود متن را می خوانم، البته اول از همه، نویسنده متن برایم بسیار مهم است، اگر در زمان مطالعه فیلمنامه هاله ای از نقش را ببینم کار را ادامه می دهم، اما اگر چیزی در نقش نبینم به هیچ عنوان بازی اش نخواهم کرد. داوود هم دقیقا یکسری ویژگی های خاصی داشت که در متن کار مشخص شده بود و به همین دلیل آن را پذیرفتم. ضمن اینکه می خواستم کمی از ناصر «ساختمان پزشکان» و حتی احمد در «چک برگشتی» دور شوم.

با توجه به شباهت بین ناصر (ساختمان پزشکان) و داوود که حتی نویسنده فیلمنامه هم به آن اذعان دارد این ویژگی های خاص داوود دقیقا چه بود که شما ترغیب شدید این نقش را بازی کنید؟

مهم تر از همه لاف زدن داوود بود، شخصیتی که احساس می کند خیلی کار بلد است اما اصلا این گونه نیست، حماقت ها و سادگی جالبی داشت در حالی که ناصر ساختمان پزشکان نه تنها آدم ساده ای نبود بلکه خیلی هم زرنگ بود. داداش خودش را جوری تلکه می کرد که هیچ کس نمی فهمید. هر چند داوود خیلی راحت می توانست نسخه دیگری از ناصر ساختمان پزشکان باشد ولی کار تکراری برای شخص من قابل قبول نیست.

زمانی که نقش را جلوی دوربین بردید و در طول تصویربرداری جاهایی هم احساس می کردید که نکند انجام این حرکت یا گفتن فلان دیالوگ باعث شود داوود شبیه شخصیت ناصر در ساختمان پزشکان شود؟ منظورم بیشتر ترسی است که ممکن است بازیگر دچارش شود.

اصلا این اتفاق نیفتاد. قبل از اینکه داوود جلوی دوربین برود با محراب قاسم خانی و سعید آقاخانی ریز و بم و جزئیات نقش را تثبیت کردیم و بعد داوود را جلوی دوربین بردم، به همین دلیل ترسی نداشتم. همیشه معتقد بودم که اگر متن قوی باشد و شخصیت در خود متن درست شکل گرفته باشد و بازیگر هم همان چیزی که در متن است را صحیح اجرا کند به مشکل بر نمی خورد.

در «دزد و پلیس» با سعید آقاخانی کار کردید. کارگردانی که جنس کمدی اش بسیار متفاوت است با کارگردانان دیگری چون سیروس مقدم (چک برگشتی)، سروش صحت (ساختمان پزشکان) و حتی حسن فتحی(اشک ها و لبخندها). با توجه به یکی دو تجربه آخر آقاخانی در سریال سازی که خیلی هم موفق نبود و با توجه به شکست بسیاری از سریال های کمدی تلویزیون در چند سال اخیر که مخاطب را به شدت سرخورده کرده، شما چقدر به متن اعتماد کردید و چقدر به آقاخانی که کارگردانی متن را به عهده داشت؟

من به هر دو اعتماد کردم ولی همیشه متن برایم اولویت و اهمیت بیشتری داشته است. آقاخانی کارش را بلد است. آن یکی دو کاری هم که شما اشاره می کنید مطمئنا متن ها ضعیف بوده و باعث شده آقاخانی از بازیگرانی استفاده کند که قدرت بداهه گویی بالایی داشته باشند و طناز هم باشند تا با همراهی خودش به عنوان کارگردان دسته جمعی و در لحظه، کار را جلوی دوربین ببرند. ولی در این کار متن خیلی کمک کرد که همه چیز درست باشد. حتی من درباره اینکه هر شب قبل از تصویربرداری متن به دستم برسد بسیار سخت گیر بودم. هر چند با تمام فشارهایی که آوردم در روزهای آخر متن داغ داغ به دست ما می رسید ولی واقعا فقط در چند روز آخر این اتفاق افتاد.

ویژگی خاص آقاخانی در کارگردانی که او را از دیگر کارگردانانی که تا به حال تجربه همکاری با آنها را داشته اید جدا می کرد چه بود؟

آقاخانی به شدت شوخی ها را می شناسد و طنز موقعیت را بلد است. وقتی چنین کارگردانی در کنارت باشد ترس و واهمه ای نداری. وقتی من میزانسنی به ذهنم می رسید یا ایده ای داشتم آقاخانی به خوبی آن را پخته و کامل می کرد، وگرنه خیلی کارها را هم دیده اید که کارگردان فکر می کند کار طنز ساخته ولی من به عنوان مخاطب اصلا به آن نمی خندم.

خب شما به عنوان بازیگری که خودش کار طنز می کند قطعا نگاه سخت گیرانه تری نسبت به یک فیلم یا سریال کمدی دارید. خودتان اصولا به کارهای کمدی که بازی می کنید یا دیگران بازی می کنند می خندید؟

من نسبت به خودم خیلی سخت گیرم. شاید به کاری که خودم بازی می کنم نخندم، اگر تنها باشم نه تنها به کارهای خودم نمی خندم بلکه خیلی هم عصبی می شوم. چون احساس می کنم که فلان جا باید فلان کار را می کردم یا فلان دیالوگ را باید به گونه دیگری می گفتم ولی اگر چهار نفر اطرافم باشند که ببینم به کار می خندند من هم می خندم ولی اصولا به طنز بازیگران دیگر به شرط آن که کار درست و حسابی و قابل قبولی باشد می خندم.

یک سکانسی در سریال دزد و پلیس وجود داشت که بازسازی کمدی سکانسی مهم از فیلم معروف پالپ فیکشن(قصه عامه پسند) به کارگردانی کوئنتین تارانتینو بود. در یک سکانس دیگر هم که در زندان می گذرد با بعضی دیالوگ های فیلم قیصر به کارگردانی مسعود کیمیایی شوخی شده بود. چون اجرای شما و بهنام تشکر هم دقیقا مشابه اجرای جان تراولتا و ساموئل ال جکسن بازیگران آن سکانس بود آیا قبل از تصویربرداری فیلم و مشخصا آن سکانس معروف را دیده بودید؟

نمی دانم که شوخی با دیالوگ های فیلم قیصر دقیقا از روی همان فیلم برداشته شده یا نه ولی در مورد پالپ فیکشن بازسازی همان سکانس بود. در مورد سوال شما هم باید بگویم که فیلم را دیده ام ولی برای بازی در این سکانس دوباره آن را ندیدم. به نظرم لزومی نداشت که دوباره نگاه کنم چون دکوپاژ و کات هایی که داده شد با آن فیلم متفاوت بود.

در مصاحبه ای از شما خواندم که گفتید وقتی جلوی دوربین می روید شوخی ها و طنازی های شما آغاز می شود ولی به محض اینکه کار کات می خورد خیلی جدی می شوید. به عنوان یک بازیگر طنز و با تعریفی که مردم معمولا از بازیگران طنز دارند تصور اینکه شما پشت صحنه آدمی بسیار جدی باشید کمی سخت است.

به نظرم اصلا قرار نیست پشت دوربین ما سر و کله همدیگر بزنیم. شما می توانید آدم طنازی باشید ولی در عین حال زمان کار بسیار جدی باشید.

خب مثلا در سریال چند بار بهنام تشکر ناخودآگاه به کارهای شما می خندد که کات هم نمی دهند ولی این اتفاق برای شما رخ نمی دهد. یعنی شما به شوخی هایی که برای مخاطب و حتی بازیگر مقابل شما خیلی خنده دار است اصلا نمی خندید؟

من نباید بخندم تا تماشاچی بخندد. اگر من بخندم آن وقت تماشاچی به خنده من می خندد نه موقعیت طنزی که برایش خلق کرده ایم.

جلوی خودتان را می گیرید که نخندید یا اصولا نمی خندید؟

نه نمی خندم. مگر در شرایط خاص. گاهی شما سر صحنه خنده ات می گیرد ولی لزوما این خنده به آن معنی نیست که تو از طنز آن صحنه خنده ات گرفته است، اگر اکسیژن فضا کم باشد مغز شما دیگر جواب نمی دهد، خستگی مفرط باعث می شود که عضلات صورت شما نتوانند به شما کمک کنند که جلوی خنده تان را بگیرید، گاهی اوقات خندیدن ها عصبی است. مثلا اگر در یک برداشتی بهنام تشکر یک بار، دو بار و سه بار خندید از برداشت چهارم به بعد من هم خنده ام می گیرد ولی این خنده از روی خوشی نیست. مثلا ما سکانسی داشتیم که داخل آسانسور می گذشت. آسانسوری که فکر کنم اتاقش کوچکترین اتاق آسانسور در کل تهران باشد، در این اتاق فقط من بودم و بهنام تشکر و تصویربردار و صدابردار.

ما باید هی بالا می رفتیم، هی پایین می آمدیم. خب بعد از سه چهار دقیقه دیگر نمی شد در آسانسور نفس کشید، بهنام ناگهان خنده اش گرفت، ایرادی ندارد ولی من دیگر نتوانستم خودم را جمع و جور کنم همین باعث شد که ما آن سکانس را در ۱۵ یا ۱۶ برداشت به نتیجه برسانیم. آخر کار هم خودمان عصبانی شدیم و گفتیم که واقعا چرا باید اینقدر این سکانس طول بکشد.

زمانی که یک فیلمنامه کمدی را می خوانید به کدام بخش بیشتر اهمیت می دهید، طنز موجود در کلیت فیلمنامه و شخصیتی که قرار است نقش آن را بازی کنید یا شخصیت پردازی کلی کار و روند حرکتی داستان؟

اول کلیت. اینکه دوست دارم این فیلم و سریال را بازی کنم یا نه. اگر ببینم متن می تواند هم خودم را جذب کند و هم احتمالا مخاطب جذب آن می شود آن وقت در مورد شخصیت خودم وارد بحث و گفت وگو با نویسنده و کارگردان می شوم.

جنس صدای داوود شباهت زیادی با جنس صدای یکی از بازیگران معروف سینمای قبل از انقلاب دارد، صدایی که خیلی از بازیگران در کارهای مختلف از آن تقلید کرده اند. وقتی سریال شروع شد این تصور وجود داشت که این جنس صدا با توجه به استفاده شدن های مداومش در گذشته می تواند پاشنه آشیل نقش شما باشد که خب این اتفاق رخ نداد. آیا عامدانه این جنس صدا را انتخاب کردید؟

عامدانه انتخاب کردم اما نه به این منظور که چون این صدا متعلق به فلان فیلم است یا فلان بازیگر زیاد از آن استفاده کرده پس من هم استفاده کنم. وقتی کاراکتر را ساختم، تست گریم کردم و لباس پوشیدم. در تمرین ها احساس کردم این جنس صدا برای این نقش خیلی مناسب است. کلا وقتی احساس کنم که مثلا این صدا به درد این نقش می خورد اصلا برایم مهم نیست که قبلا۶۰ هزار نفر دیگر هم این را استفاده کرده باشند یا در۱۰۰ فیلم و سریال مخاطب چنین صدایی را شنیده باشد، حتی برایم مهم نیست که بگویند تقلید کرده است.

بازی شما در صحنه هایی که حضور دارید به اعتراف دیگر بازیگران سریال و حتی نویسنده خیلی بیشتر دیده می شود و مخاطب هم تقریبا با داوود بیشتر از باقی نقش ها ارتباط برقرار کرده، آیا خودتان طوری بازی کردید که این اتفاق بیفتد؟ یعنی نوعی بازی دزدی انجام دادید؟

این اسمش بازی دزدی نیست. بازی دزدی یعنی من و شما در یک قاب مشترک قرار داریم، نوبت دیالوگ گفتن شماست و بیننده باید تمرکزش روی شما باشد ولی من مثلا در زمان دیالوگ گفتن شما دست توی دماغم بکنم یا ری اکشنی غیر طبیعی انجام دهم که حواس مخاطب را به سمت خودم پرت کنم. من فقط۱۰۰ درصد انرژی ام را روی نقش گذاشتم همین.

یعنی فقط برای این کار ۱۰۰در صد انرژی خودتان را گذاشتید؟

نه برای هر کاری همین اندازه انرژی می گذارم.

خب پس چرا مثلا در ساختمان پزشکان این دیده شدن برای شخصیت خانم شیرزاد با بازی شقایق دهقان اتفاق افتاد؟ در حالی که خیلی ویژگی های شخصیت ناصر در ساختمان پزشکان با داوود مشترک بود؟

ناصر در ساختمان پزشکان هم خوب بود.

نه. منظور من بیشتر دیده شدن است. چرا داوود در دزد و پلیس با همه اشتراکاتی که دارد بیشتر از ناصر ساختمان پزشکان دیده می شود؟

به خاطر اینکه خانم شیرزاد در ساختمان پزشکان یک تیپ بود و داوود هم دقیقا یک تیپ است. ناصر در ساختمان پزشکان شخصیتی بود که ممکن است همه ما در اطرافیان مان با چنین آدمی مواجه شویم. در این حالت و با توجه به خصوصیات تیپ سازی اگر تیپی درست اجرا شود و به چشم و دل مخاطب بنشیند قطعا بیشتر دیده می شود.

شما برایتان تیپ یا شخصیت بازی کردن تفاوتی ندارد؟ چون خیلی از بازیگران می گویند ما دوست نداریم تیپ بازی کنیم.

نه. من فقط تمام تلاشم را می کنم از تیپی که ساختم یک شخصیت بسازم. حتی شخصیتی فانتزی.

یعنی ما به ازای بیرونی داشتن نقش خیلی برایتان مهم نیست؟

قبل از کار چرا. من از خصوصیات و ویژگی های رفتاری خیلی از آدم های اطرافم و مردمی که در جامعه زندگی می کنند برای ساختن یا کامل کردن یک تیپ استفاده می کنم. مثلا داوود ممکن است از ویژگی های بامزه و با نمک ۱۰ تا آدم مختلف تشکیل شده باشد. ویژگی هایی که قطعا در یک نفر به تنهایی جمع نمی شود. مثلا نوع نگاه کردن، عصبانیت، راه رفتن، جنس صدا و خیلی ویژگی های دیگر داوود ممکن است متعلق به آدم های متفاوتی باشد ولی در قالب یک نفر که داوود است نشان داده می شود.

این باعث می شود در عین حال که ممکن است نمونه خالصی از داوود را در جامعه نبینید ولی هر تکه از تیپ او نشانگر یک جنس خاص از مردم عادی باشد. این یعنی یک آدم جدید که مخلوطی از آدم های دیگر است. به همین دلیل اکثر کارهایی که بازی می کنم یک نوع تیپ کاراکتر هستند چون خودم تیپ صرف بودن را خیلی دوست ندارم.

با توجه به اینکه می گویید در انتخاب نقش و شکل دادن به یک شخصیت یا تیپ خیلی سختگیرانه عمل می کنید چقدر به نویسنده و کارگردان کارهایی که بازی می کنید پیشنهاد هایی خارج از متنی که نوشته شده می دهید؟ و چقدر پیشنهاد دیگران را پذیرا هستید؟

من همیشه پیشنهاد دارم. ضمن اینکه اولین مخاطبان ما بچه های پشت دوربین هستند. وقتی نقشی شیرین و بانمک باشد بچه های پشت دوربین هم شروع به پیشنهاد دادن برای بهتر شدن نقش می کنند. من هم همه پیشنهاد هایی که می دهند را گوش می کنم اما به این معنی نیست که همه آنها را اجرا می کنم، اگر به نظرم پیشنهاد درست باشد اجرا می کنم اگر نه به هیچ عنوان تو تعارف گیر نمی کنم که مثلا چون فلانی گفته آن را به نقش اضافه کنم.

معمولا در کارهای کمدی تکیه کلام ها یا خیلی حیف می شوند مثلا تکیه کلام خوبی وجود دارد که بنا به هر دلیلی از یک جایی به بعد نویسنده یادش می رود بنویسد یا بازیگر یادش می رود بگوید یا خیلی استفاده می شود که ایجاد دلزدگی در مخاطب می کند. ولی تکیه کلام های داوود در دزد و پلیس خیلی خوب تقسیم شده است و تقریبا تکیه کلامی نیست که حیف شده باشد. چطور می شود چنین اتفاقی می افتد؟

تکیه کلام های یک کلمه ای مثل «خیلی ممنونم»، « دوست خوب من»، «چقدر مودبه» یا «خواهر گلم» یا کاملا بداهه است یا مثلا محراب قاسم خانی جایی در دیالوگی اینها را یک بار نوشته و به نظرم آنقدر جذاب بوده که در ادامه حتی اگر در متن نوشته نشده بود هم از آن استفاده کرده ام البته برعکسش هم هست یعنی من بداهه ای گفتم که محراب از آن خوشش آمده و در ادامه وارد متن کرده است. اینکه به قول شما تکیه کلامی گم یا فراموش نشده به این برمی گردد که شخصا تکیه کلام را الکی پیدا نمی کنم بلکه با توجه به تیپ یا شخصیتی که بازی می کنم تکیه کلام هایی برایش در نظر می گیرم. وقتی تکیه کلام را بر این مبنا پیدا کنید جزئی از نقش می شود و در نتیجه اگر شما ۱۵ قسمت هم آدم مودبی پیدا نکنید، ولی در قسمت ۱۶ آن آدم پیدا شود باز هم از تکیه کلام «چقدر مودبه» استفاده می کنید چون جزئی از نقش شماست نه فقط یک جمله خنده دار.

با اینکه در کارنامه کاری شما کارهای جدی بسیار زیادی دیده می شود ولی الان بین مخاطبان تلویزیون به عنوان یک بازیگر کمدی مطرح شده اید. تا آنجا که تجربه ثابت کرده شکستن این تصویر یا خیلی سخت و در برخی مواقع غیر ممکن یا نتیجه اش به ضرر بازیگر تمام می شود و مردم بازیگر را پس می زنند. شما قصد دارید این تصویر کمدین بودن در ذهن مخاطب را بشکنید یا وجود این تصویر خیلی مهم نیست؟

کارهای جدی من حدود دو برابر کارهای کمدی است ولی چون تماشاچی به کارهای کمدی می خندد باعث می شود تاثیر خوبی در روح و روان او به وجود بیاید و مثلا من را به عنوان بازیگری که خنده برایش ایجاد کرده بیشتر در ذهنش نگه خواهد داشت. ولی من ترس و واهمه ای از این قضیه که در یک ژانر ماندگار شوم را ندارم چون خودم این اجازه را نمی دهم. اینکه بعضی بازیگران می گویند ما در این ژانر ماندگار شدیم را نمی فهمم، همه چیز دست خود بازیگر است، اگر بازیگری در یک ژانر تکرار می شود تقصیر خودش است چون خودش خواسته که بماند.

هومن برق نورد با نقش «داوود زززززززز» در سریال «دزد و پلیس» تبدیل به ستاره این شب های تلویزیون شده است، او از ویژگی های این نقش و تفاوت آن با دیگر نقش های کمدی اش می گوید

خیلی ها می گویند تهیه کننده ها ریسک نمی کنند که به یک بازیگر کمدی نقش های جدی بدهند.

باز هم مشکل آنهاست. چرا که به قول شما مردم من را در نقش های کمدی می شناسند باز هم نقش های جدی پیشنهاد می شود همین الان در سریال زمانه به کارگردانی فتحی بازی می کنم که نقش یک وکیل کارکشته را دارم. خیلی هم نقش جدی است چون کار ملودرام است. یا مثلا در فیلم های سینمایی «کیفر» و «ملکه» هم نقش هایم کاملا جدی بوده است.

راستی چرا در سینما به سمت کارهای کمدی نمی روید؟

دوست ندارم در سینما کمدی بازی کنم. احساس می کنم زمان فیلم سینمایی برای بازی کردن در یک نقش کمدی برای من کم است. مگر اینکه یک فیلمنامه ای باشد که هوش از سرم ببرد.

در مورد این زمان کوتاهی که می گویید شما تجربه بازی در مجموعه «مسافرخانه سعادت» به کارگردانی محمد رحمانیان را در کارنامه کاری تان دارید. مجموعه ای که هر قسمتش حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه بود و این یعنی زمانی برابر یک ششم یک فیلم سینمایی ۹۰ دقیقه ای. خب اینجا هم زمان تان کم بود.

آن جا نه تنها تیم بلکه همه چیز کوتاه بود. از ۷۵ قسمت آن مجموعه من حدود ۴۵ قسمت بازی کردم که به جرأت می گویم در این ۴۵ قسمت حداقل ۳۰ نقش کاملا متفاوت با هم بازی کردم. حضور من در آن مجموعه چند دلیل داشت، اول اینکه متن های خوبی داشتیم، دوم اینکه کارگردان بسیار خوبی هم پشت کار بود، سوم تیم خوبی بودیم و چهارم وقت نداشتیم! به قولی همینه که هست. رحمانیان متن را می داد و می گفت تو امروز نقش یک رشتی را بازی می کنی. از آن طرف بر عکس خیلی ها که لهجه های مختلفی در آستین شان دارند من نه لهجه کار کرده ام و نه لهجه خاصی بلدم. مجبور بودم از همه امکانات دور و اطرافم استفاده کنم. مثلا قراره رشتی باشم، خب خانم آشا محرابی آنجا بود، من هم از او خواهش می کردم که خیلی سریع بگوید جملاتم را چگونه ادا کنم. یک فیلم سینمایی با چنین کاری فرق می کند. هر کدام پروسه تمرین خاص خودش را دارد. برخلاف خیلی ها من در مدیوم و مدلی یک چارچوب کلیشه ای ندارم که همیشه از آن استفاده کنم و برای هر کدام از گونه های مختلف فیلم، سریال، تئاتر یا مجموعه هایی مثل «مسافرخانه سعادت» تمرین های مختلفی در نظر می گیرم.

در کارنامه کاری شما سریال هر شبی فشرده به این صورت که صبح تا بعد از ظهر ضبط شود و شب سریال پخش روی آنتن برود وجود ندارد. سریال هایی مثل شب های برره، زیر آسمان شهر یا پاورچین. با توجه به سختگیری هایی که در مورد متن دارید آیا حضور در چنین کارهایی را قبول می کنید؟

بستگی دارد کارگردان و نویسنده هایش چه کسانی باشند، پارتنرهایم چه بازیگرانی باشند و چقدر دستمزد بدهند. اگر شرایط خوبی باشد شاید قبول کنم.

در دزد و پلیس پارتنرهای خوبی داشتید؟

در تمام دوران کاری ام شقایق دهقان و بهنام تشکر در سریال دزد و پلیس بهترین پارتنرهایی بودند که داشته ام.

چرا؟ چه ویژگی خاصی داشتند؟

معمولا در کارهای کمدی این مدلی یک نفر بار طنز ماجرا را به عهده دارد و یک نفر هم قصه را جلو می برد. در این سریال هم بهنام تشکر قصه را جلو می برد و جنگولک بازی های سریال با من است. این نکته را این دو بازیگر خیلی خوب فهمیدند. بهنام به خوبی فهمیده بود که اگر بخواهد وارد بازی من شود همه چیز خراب می شود. اگر او این گونه فکر می کرد که چرا فقط مردم به هومن برق نورد بخندند و خودش را وارد بازی من می کرد همه چیز به هم می ریخت. بهنام جایگاه خودش به عنوان نقش اول را داشت و خانم دهقان هم جایگاه خودش را و هر سه نفر ما به خوبی موقعیت و مختصات جایگاهی که در آن قرار داشتیم را می فهمیدیم. ما به هم پیشنهاد های زیادی می دادیم و از حضور هم به بهترین شکل ممکن استفاده می کردیم اما هیچ کدام در کار دیگری دخالت نمی کردیم.

در کارهایی که ضبط و پخش همزمان انجام می شود در طول ساخت کار بازخورد مخاطبان دیده می شود. اتفاقی که در سریال هایی مثل «ساختمان پزشکان» یا «دزد و پلیس» رخ نمی دهد. معمولا این بازخوردها هم در شکل گیری و جلو رفتن شخصیت ها در طول کار خیلی موثر است. اگر روزی در چنین سریال هایی بازی کنید از این بازخوردها در جهت اضافه یا کم کردن ویژگی های شخصیتی که بازی می کنید بهره می گیرید؟

به هیچ عنوان. آن چیزی که من از ابتدا ساخته و پرداخته کردم تغییر نخواهم داد. نمی توانم بعد از یک مدت دماغش را عمل کنم، چشمش را لیزر کنم، عینکش را بردارم یا هر کار دیگری.

حتی اگر احساس کنید مخاطب با آن ارتباط برقرار نکرده؟

بله، اگر مخاطب ارتباط برقرار نکرده اشتباه من نیست. من تمام توانم را برای نقشی که بازی می کنم می گذارم. حالا ممکن است متن مشکل داشته باشد یا قصه لق و شل باشد که شخصیت دیده نشده است.

دزد و پلیس در کارنامه کاری هومن برق نورد چه جایگاهی دارد؟

من کار را دوست دارم. از همان ابتدا هم کار را دوست داشتم. اصلا اگر کار را دوست نداشتم که آن را قبول نمی کردم. مطمئن باشید هر کاری که بازی می کنم با لذت تمام در آن کار حضور داشتم. اگر هم نتیجه کار بد شود و من در کار گیر افتاده باشم آخرین کاری است که با آن کارگردان همکاری می کنم. خب طبیعی است که مثلا در کاری حضور پیدا کردی، پنج قسمت هم از کار جلو رفته ولی یکهو می بینی کار آن چیزی نمی شود که تصورش را می کردی ولی خب قرارداد داری و نمی توانی بگویی که دیگر سر کار نمی روی. با این حال سعی می کنم حتی اگر کار بدی بازی می کنم نقش خودم را آنقدر خوب جلو ببرم که اگر کسی کار را دید بگوید لااقل برق نورد خوب بازی کرد ولی دزد و پلیس خوشبختانه از بهترین تجربه های بازیگری من بود.

روزنامه هفت صبح

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد