مرد کریستالی همسرش را در خواب کشت
مرد جوانی که همسر ۲۴ ساله اش را در خواب و در کنار فرزند ۲ ساله اش در منطقه خواجه ربیع مشهد به قتل رسانده بود صبح روز گذشته با حضور در محل جنایت در مقابل قاضی علی اکبر صفائیان ( بازپرس ویژه قتل عمد) صحنه جنایت را بازسازی کرد.
آغاز ماجرا
در اولین ساعات بامداد بیست و یکم شهریورماه گذشته در پی تماس با مرکز فوریت های پلیس خبر قتل زن جوانی اعلام شد لذا بلافاصله ماموران کلانتری خواجه ربیع مشهد به محل اعزام و پس از تایید خبر با حفظ صحنه مراتب را به قاضی علی اکبر صفائیان (بازپرس ویژه قتل عمد) اعلام کردند.
مقام قضایی به همراه کارآگاهان جنایی ساعتی بعد از جنایت در محل حادثه حاضر و تحقیقات پلیس نیز در این باره آغاز شد. در بررسی های اولیه مشخص شد مقتوله با همسر خود اختلاف داشته است به همین دلیل همسر وی به عنوان مظنون به قتل تحت تعقیب قرار گرفت.
با دستور مقام قضایی، کارآگاه محمدی به عنوان افسر پرونده این جنایت، پی گیر ماجرا شد تا این که مشخص شد متهم به قتل به نام «محمد» به یکی از شهرستان های خراسان جنوبی متواری شده است. بر این اساس مشخصات وی به تمامی پاسگاه ها ارسال تا این که وی در ایست و بازرسی شهرستان گناباد شناسایی و بازداشت شد و بلافاصله برای ادامه تحقیقات به مشهد منتقل گردید.
مرد جوانی که همسر ۲۴ ساله اش را در خواب و در کنار فرزند ۲ ساله اش در منطقه خواجه ربیع مشهد به قتل رسانده بود صبح روز گذشته با حضور در محل جنایت در مقابل قاضی علی اکبر صفائیان ( بازپرس ویژه قتل عمد) صحنه جنایت را بازسازی کرد.
آغاز ماجرا
در اولین ساعات بامداد بیست و یکم شهریورماه گذشته در پی تماس با مرکز فوریت های پلیس خبر قتل زن جوانی اعلام شد لذا بلافاصله ماموران کلانتری خواجه ربیع مشهد به محل اعزام و پس از تایید خبر با حفظ صحنه مراتب را به قاضی علی اکبر صفائیان (بازپرس ویژه قتل عمد) اعلام کردند.
مقام قضایی به همراه کارآگاهان جنایی ساعتی بعد از جنایت در محل حادثه حاضر و تحقیقات پلیس نیز در این باره آغاز شد. در بررسی های اولیه مشخص شد مقتوله با همسر خود اختلاف داشته است به همین دلیل همسر وی به عنوان مظنون به قتل تحت تعقیب قرار گرفت.
با دستور مقام قضایی، کارآگاه محمدی به عنوان افسر پرونده این جنایت، پی گیر ماجرا شد تا این که مشخص شد متهم به قتل به نام «محمد» به یکی از شهرستان های خراسان جنوبی متواری شده است. بر این اساس مشخصات وی به تمامی پاسگاه ها ارسال تا این که وی در ایست و بازرسی شهرستان گناباد شناسایی و بازداشت شد و بلافاصله برای ادامه تحقیقات به مشهد منتقل گردید.
عذاب وجدان آواره ام کرده بود
متهم به قتل در صحنه بازسازی قتل گفت: از این که همسر جوانم را به قتل رسانده بودم عذاب وجدان داشتم، کودک ۲ ساله ام را تحویل مادرم داده و خودم آواره شهرستان ها شده بودم و از این شهر به آن شهر فرار می کردم تا این که سرانجام تصمیم گرفتم به مشهد باز گردم.
محمد که اکنون دستش به خون همسرش آغشته است در حالی که از لحظه ورودش به منزل، بغض گلویش را گرفته بود و اشک می ریخت با بیان این سخنان و یادآوری این که آن خاطرات وحشتناک به کابوس زندگی اش تبدیل شده است گفت: براساس اختلافات قبلی با همسرم از هم جدا شدیم اما به دلیل این که او و فرزندم را دوست داشتم دوباره رجوع کردم، اما زندگی دوباره ما بیش از ۶ماه طول نکشید.
محمد که با دو دستش جلوی صورتش را گرفته بود و گریه می کرد مدام تکرار می کرد با همسرم اختلاف داشتم او اصلا به حرف من گوش نمی کرد، از من تمکین نمی کرد، به دلیل همین مشکلات از هم طلاق گرفته بودیم اما چون او و فرزندم را دوست داشتم دوباره رجوع کردم، اما او مانند گذشته بود و هیچ تغییری در اخلاق و رفتارش به وجود نیامده بود و به کارهای زشت خود ادامه می داد.
وی ادامه داد: چند بار او را در حالی که سوار خودروهای غریبه می شد دیده بودم و نسبت به رفتارهایش تذکر داده بودم، اما او توجهی به من نداشت. تا این که آخرین بار او را سوار بر خودروی پراید مرد جوانی دیدم که فرزندم نیز در صندلی عقب نشسته بود، تا خواستم جلوی خودرو را بگیرم او فرار کرد و داخل ترافیک او را گم کردم اما همسرم ۴۰ دقیقه بعد به خانه آمد و از او درباره این کارهایش توضیح خواستم و او تنها به من گفت اگر تو ۱۰ بار دیگر مرا طلاق بدهی و باز رجوع کنی من به کارهای خودم ادامه می دهم و هیچ علاقه ای به تو ندارم.
در حالی که محمد به سخنان خود راجع به اختلاف با همسرش ادامه می داد قاضی صفائیان با یادآوری صحنه جنایت و اعترافات قبلی متهم و سخنان روز بازسازی جنایت به وی اعلام کرد که سخنانش متناقض است و این سخنان هم گواه بر دروغ بدون ادعاهایش است؛ اما محمد هر بار با گریه فقط می گفت «نمی دانم و زمان ها را به درستی به یاد نمی آورم» و باز چیزی می گفت که با سخنان قبلی اش متناقض بود.
در این شرایط محمد ادامه داد: قبلا از مادر و برادر همسرم کتک خورده بودم به همین دلیل نمی توانستم در مورد کارهای همسرم چیزی به آن ها بگویم، از طرفی آن ها فقط طرف او را می گرفتند. من به دلیل مشکلاتی که داشتم و نمی دانستم چه باید بکنم به مواد مخدر پناه بردم و چند ساعت قبل از جنایت با پرداخت چند برابر کرایه به یک خودروی سواری داخل آن نشستم و مقداری کریستال مصرف کردم و بعد در حالی که اصلا حال خوبی نداشتم به منزل آمدم.
وی ادامه داد: در منزل دوباره با همسرم درگیر شدم و او اصلا از کرده خود پشیمان نبود و اصرار بر انجام مجدد کارهای غیراخلاقی خود داشت و این بیشتر مرا عصبانی کرد تا این که ساعت حدود ۱۱ شب بود که او و فرزندم خوابیدند من هم چاقو را برداشتم و به جانش افتادم.
مقام قضایی درباره چاقو و این که آلت قتل را از کجا آورده و در آن زمان آن را کجا مخفی کرده بود پرسید که متهم به قتل پاسخ داد: چاقو را از چند روز قبل تهیه کرده بودم و آن را داخل بیابان پنهان کرده بودم تا هر زمان مرد جوانی را که پا به زندگی خصوصی من گذاشته بود دیدم تنبیه کنم و به هیچ عنوان قصد کشتن همسرم را نداشتم.
مقام قضایی بار دیگر نکاتی را درباره نحوه قتل و استفاده از چاقو به متهم متذکر شد و به او گفت که در حال پنهان کردن حقایق است و آن چه را که بازگو می کند با شواهد عینی هم خوانی ندارد.
با این وجود محمد ادامه داد: شب حادثه همسرم در کنار فرزندم خوابیده بود. من آن قدر عصبانی بودم که یک ضربه به گلویش زدم و بعد از آن متوجه نشدم که چند ضربه به او وارد کردم.
وی در حالی که روی زمین نشسته بود و اشک می ریخت گفت: وقتی به خودم آمدم که دیدم دست ها و لباس هایم آغشته به خون همسرم است تنها کاری که کردم فرزندم را برداشتم و فرار کردم و به منزل پدرم در روستا رفتم و با سپردن فرزندم به آن ها به شهرستان فرار کردم؛ ابتدا به سبزوار بعد، اصفهان، تهران و سرانجام به قاین رفتم اما هر جا که می رفتم عذاب وجدان رهایم نمی کرد به همین دلیل تصمیم گرفتم برگردم و خودم را معرفی کنم تا این که در یکی از پاسگاه ها از من مدارک شناسایی خواستند و من نیز که با ارتکاب این جنایت زندگی خود و فرزند خردسالم را سیاه کرده بودم همان جا جریان قتل همسرم را به ماموران گفتم و خودم را تسلیم قانون کردم.
با اعترافات متهم در صحنه بازسازی جنایت و رفع تمامی ابهامات موجود در پرونده، مقام قضایی ختم بازسازی را اعلام کرد.