رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

قدم زدن در بهشت زهرا: مرگ ، شهر و ترس (داستان)

نویسنده : ارکیده میری
یوتوپیای یک شهر نظم یافته که مرگ را از تجربه ی روزانه ی خود برای همیشه بیرون براند ، در گورستان « به طور همزمان بازنمایی شده ، مورداعتراض قرار گرفته و واژگون شده است».
(الف) در دهه ۴۰ غلامرضا نیک پی،شهردار تهران ، گورستان ها را از سطح شهر تهران جمع کرد تا بهشت زهرا با حفظ فاصله ی بهداشتی از محل سکونت شهروندان ، به عنوان قبرستان عمومی شهر شناخته شده و وسیع و وسیع تر گردد.و چنین مرگ از شهر برچیده شد تا زندگی به آن بازگردد.اما اکنون جای گورستانهای درون شهری را چه چیزی گرفته است ؟ شهر امروز مکان ذخیره ی محصول دیگری از مرگ شده است . ویریلیو (۲۰۰۲)با لحنی اندوهناک می گوید که ما امروز برای همه چیز و هر چیز موزه ای داریم « ذره ذره ،تفاوت میان فضای زندگی معاصر و مکان گذشته ی باستانی محو شده است » (۵۳) .او معتقد است : جریان اروپای مدرن امروز جریان یک تشییع جنازه ی محتاطانه است .اما در مورد شهر شرقی چه؟آسیای کهن با مرگ چه کرده است ؟

نویسنده : ارکیده میری
یوتوپیای یک شهر نظم یافته که مرگ را از تجربه ی روزانه ی خود برای همیشه بیرون براند ، در گورستان « به طور همزمان بازنمایی شده ، مورداعتراض قرار گرفته و واژگون شده است».
(الف) در دهه ۴۰ غلامرضا نیک پی،شهردار تهران ، گورستان ها را از سطح شهر تهران جمع کرد تا بهشت زهرا با حفظ فاصله ی بهداشتی از محل سکونت شهروندان ، به عنوان قبرستان عمومی شهر شناخته شده و وسیع و وسیع تر گردد.و چنین مرگ از شهر برچیده شد تا زندگی به آن بازگردد.اما اکنون جای گورستانهای درون شهری را چه چیزی گرفته است ؟ شهر امروز مکان ذخیره ی محصول دیگری از مرگ شده است . ویریلیو (۲۰۰۲)با لحنی اندوهناک می گوید که ما امروز برای همه چیز و هر چیز موزه ای داریم « ذره ذره ،تفاوت میان فضای زندگی معاصر و مکان گذشته ی باستانی محو شده است » (۵۳) .او معتقد است : جریان اروپای مدرن امروز جریان یک تشییع جنازه ی محتاطانه است .اما در مورد شهر شرقی چه؟آسیای کهن با مرگ چه کرده است ؟
چند نکته را باید در نظر داشت : اول اینکه برخلاف غرب که تا امروز تاریخی، جغرافیایی و در محدوه ی مرزهای خود داشته ، تاریخ ما جهانی و غیر جغرافیایی است به این معنا که شرق بدون توجه به آنچه برای غرب از روشنگری تا امروز اتفاق افتاده است، نمی تواند تاریخ خود را اظهار کند.دوم و علی رغم مورد بالا ، اینکه جغرافیای ما روند سامان بخشی به فضاهای شهری را به شکلی معیوب و ناقص ، تجربه کرده است و نتوانسته مرگ را در گورستان ها، مقیم و در نهادهای مربوط آن مکان مند کند . هر چند این موضوع اخیر هم جای تردید دارد. مرتضی راوندی(۱۳۸۲) از سرهنگ دروویل مقارن با عهد فتحعای شاه نقل می کند که چگونه قبرستان و زیارت قبور محل بازیافت زندگی برای زنان بیوه بوده است .او می نویسد :«اگرچه دیدن فریاد وفغان زنان ایرانی در سر قبور برای اروپایی ها شگفت انگیز است ، شگفت انگیز تر دیدن منظره ی بازگشت همین زنان از گورستان در شهر است چه آنها مانند کسانی که در جشن و سرور شرکت داشته اند ، شاد وشنگول ، خندان و شوخی کنان به منازل خود باز می گردند»( ص۶۲۱ )دراینجا شعف حاصل از بازگشت از گورستان به منزل ،حاکی شادی بازگشت از مکان مرگ به مکان زندگی و دال بر نوعی تشخیص یافتگی مکانی و تمایز گذاری در فضا است که مدعای پیشین( عدم مکان مند شدن مرگ ) را تا حدودی بی اعتبار می کند اما بازگشت مرگ به شهر را نه .مرگ نه فقط در نام شهدایی که به کوچه ها اختصاص داده شده است، بل مدام به صورت سازمان یافته تری به شهر باز می گردد و به هیاتهای مختلف بازتولید می شود.مرگ و ترس از آن.

(ب) هنگامی که از میان قبرها عبور می کنی تا به خاک آشنایی برسی ، رقم تولد و وفات روی سنگ ها ، سریالی از حوداث ریز و درشت را مسلسل می کند.یک باره شبح تاریخ ظاهر می شود ، تو را از از دروازه های طهران قدیم عبور می دهد ، از هیجانات و جوشش های دهه ی پنجاه و از موشک باران سال ۶۶ والتهاب های دهه ی هفتاد .گویی اکنون که اینجا ایستاده ای تاریخی طولانی ، پر کش و قوس و ممند ی از حوداث را پشت سر گذاشته ای . گسستی در کار نیست . تاریخی که در قبرستان یک باره در برابر انسان قد می کشد ، تدریجی ، پیوسته و مضمحل کننده است . برافراشته می شود و آنگاه مثل موریانه می افتد به جان آدم ….تاریخ تجربه به عنوان چیزی بیرونی ،بیگانه و جعلی ، بر ساخته شده و بر هویت گسیخته ی آدم در تصادم و آشوب تجربه های آنی شهری ، آوار می شود.گذشته را به ارسارت خود در می آورد تا تحت سلطه ی خویش آن را دوباره توضیح دهد (نک .هولینگر ۱۹۸۹ )

(ج) اگر قبرستانهای درون شهری طهران قدیم مکان های مقدسی بودند که هراس مقدسی (هراس کیهانی به بیان باختین ) را ایجاد می کردند ،بهشت زهرا (که به شکل کامیپوتری مرده ها را تحویل می گیرد و در هر قطعه، قبرها را در صف و ستون منظم می کند ) به عنوان یک نهاد سامان بخش غول پیکر ،هراسی عرفی می آفریند که ناشی از نیرویی است که به شکلی مرموز به جریان افتاده و در حین اینکه اجساد را آماده می کند ، قدرت نهادهای مربوط به کفن دفن و نیروی ماشین نعش کش ، آژیر آمبولانس و … را بازتولید می نماید. از این لحاظ گورستان مشابه بیمارستان است . بیمارستان ها با وجود اینکه صادقانه تلاش می کنند که زندگی ببخشند ، در کار ترتیب دادن مرگند. آنچه در نهایت ( بعد از رفت و آمد های مکرر )از بیمارستان نسیب آدم می شود، چیزی نیست جز یک جسد.و بدین ترتیب، آنچه زندگان از گورستان به شهر می برند دیگر پالوده شدن از بار گناه و اضطراب در جریان دیالکتیک هراس وتقدیر نیست ، بل هراس از سازمانهای عقلانی است که نمونه های مشابه آن در آن شهر بسیار است. عدم قطعیت تماس در یک فضایی انتزاعی عقلانی شده جایگزین قطعیت تماس با گذشتان و خدا بواسطه ی سنت شده است .آنچه بازتولید می شود نه ایمان، بل قدرت نهادهای متصدی کفن دفن ، کنترل جمعیت و حافظ سلامتی و هراس از آنهاست .
هراسی که مدام گوشزد می کند ،اگر مطابق با «قواعد»رفتار کنی در امان خواهی بود.
در بهشت زهرا ؛هراس با تقدیر و تقدیر با نظم به سامان ، این همان شده و میل گریخته است . فقدان میل نشان از گورستانی دارد که زیبایی شناسی گوتیک مسیحی را پشت سرنگذاشته است . در زیر این قبر ها خوش آشامی در کار نیست . همه مرده اند و ماشین ها در هر قطعه بی قید پارک شده اند .امنیت؟


(د) فوکو (۱۹۸۶)توضیح می دهد که هتروپیا ها مکانهای واقعی ای هستند که فضای خیالی یوتوپیا ها را که مکان واقعی ای ندارند ،منعکس می کنند.هتروپیا ها « بیرون از همه ی مکانها قرار دارند ، حتی اگر ممکن باشد که موقعیتشان را در واقعیت مشخص کرد » ( ص ۲۴ )آنها مکانهای واقعی را به طور همزمان بازنمایی می کنند ،مورد اعتراض قرار می دهند و باژگون می کنند. فوکو می گوید این مکان ها مثل آیینه یا یک « مکان لا مکان »عمل می کنند.« در آیینه ،من خود را جایی می بینم که نیستم ،در یک فضای مجازی وغیرواقعی که پشت سطح ( آن ) گسترش می یابد » (ص ۲۴ ) هترو پیا به عنوان آیینه « مکانی را که در لحظه ی نگریستن خویش در آینه اشغال کرده ام ، هم یک باره کاملا واقعی می کند و به مکانی که آن را احاطه کرده ، متصل می سازد و هم یک باره کاملا غیر واقعی » (ص ۲۴ )
فوکو توضیح می دهد که گورستان مثالی است از اینکه چگونه جامعه وقتی به عنوان تاریخ آشکار می شود« می تواند یک هتروپیای موجود را در اسلوب های متفاوت زیادی به کار اندازد . هر هتروپیا کارکرد دقیق و معینی در جامعه دارد اما همان هتروپیا می تواند ، دریک رابطه ی همزمانی با فرهنگی که در آن رخ می دهد ، کارکردهای متفاوتی داشته باشد » ( ص ۲۵ ) آنچه در بحث فوکو از گورستان و مفهوم هتروپیا مهم است این است که در مورد گورستان گذر از یک فضای روحانی به یک فضای عرفی وجود ندارد و چنین تحولی به سادگی قابل ردیابی نیست. یوتوپیای یک شهر نظم یافته که مرگ را از تجربه ی روزانه ی خود برای همیشه بیرون براند ، در گورستان « به طور همزمان بازنمایی شده ، مورداعتراض قرار گرفته و واژگون شده است».
نظم در بهشت زهرا ( در ردیف منظم قبرهها و … )است نه در شهر شهر . گویی بهداشت ، بازار گل و گلاب ، امنیت وزندگی …از شهر گریخته و در گورستان اقامت گزیده اند.

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد