فوتبال ایران در آستانه تعطیلی یا حرفهای شدن واقعی؟
پرداخت حق پخش تلویزیونی به باشگاههای فوتبال یکی از اصول اساسی فوتبال حرفهای است. باشگاههای معتبر و نامدار اروپایی بخش اصلی درآمدشان از حق پخش تلویزیونی تامین میشود.البته فاکتورهایی نظیر فروش بلیت، جذب اسپانسر، فروش بازیکن نیز به درآمدزایی فوتبال کمک میکند.
در فوتبال به ظاهر حرفهای ایران حق پخش تلویزیونی فقط سه سالی است که پرداخت میشود آن هم در حالیکه فوتبال ما روی کاغذ دهمین سال حرفهایگری خود را تجربه میکند.
در فدراسیونهای گذشته تلاشی برای دریافت حق پخش انجام شد، اما ناگهان در آستانه قانونی شدن این موضوع از سوی مجلس شورای اسلامی، مدیرعامل چند باشگاه خواستار منتفی شدن این مسئله شدند و به این ترتیب این مسئله به ورطه فراموشی سپرده شد تا همچنان پول فوتبال به اصطلاح حرفهای را دولت و از جیب بیت المال بپردازد.
این مسئله تا لیگ برتر هشتم ادامه پیدا کرد، اما در نهایت با فشار نهاد خارجی کنفدارسیون فوتبال آسیا(AFC) سازمان صدا و سیما حاضر شد قراردادی با فدراسیون فوتبال ایران امضا کند و بر اساس آن قرارداد حق پخش ۱۰ میلیارد تومانی به فوتبال پرداخت نماید.
این رقم قرارداد اگرچه نسبت به کشورهای اروپایی که فوتبال حرفهای دارند بسیار ناچیز به نظر میرسید اما برای گام اول امضا چنین قراردادی یک پیروزی برای فوتبال محسوب میشد.اینکه سازمان صدا و سیما در نهایت قبول کرد برای پخش پرببینندهترین برنامهاش یعنی فوتبال نیز پول پرداخت کند.
پرداخت حق پخش تلویزیونی به باشگاههای فوتبال یکی از اصول اساسی فوتبال حرفهای است. باشگاههای معتبر و نامدار اروپایی بخش اصلی درآمدشان از حق پخش تلویزیونی تامین میشود.البته فاکتورهایی نظیر فروش بلیت، جذب اسپانسر، فروش بازیکن نیز به درآمدزایی فوتبال کمک میکند.
در فوتبال به ظاهر حرفهای ایران حق پخش تلویزیونی فقط سه سالی است که پرداخت میشود آن هم در حالیکه فوتبال ما روی کاغذ دهمین سال حرفهایگری خود را تجربه میکند.
در فدراسیونهای گذشته تلاشی برای دریافت حق پخش انجام شد، اما ناگهان در آستانه قانونی شدن این موضوع از سوی مجلس شورای اسلامی، مدیرعامل چند باشگاه خواستار منتفی شدن این مسئله شدند و به این ترتیب این مسئله به ورطه فراموشی سپرده شد تا همچنان پول فوتبال به اصطلاح حرفهای را دولت و از جیب بیت المال بپردازد.
این مسئله تا لیگ برتر هشتم ادامه پیدا کرد، اما در نهایت با فشار نهاد خارجی کنفدارسیون فوتبال آسیا(AFC) سازمان صدا و سیما حاضر شد قراردادی با فدراسیون فوتبال ایران امضا کند و بر اساس آن قرارداد حق پخش ۱۰ میلیارد تومانی به فوتبال پرداخت نماید.
این رقم قرارداد اگرچه نسبت به کشورهای اروپایی که فوتبال حرفهای دارند بسیار ناچیز به نظر میرسید اما برای گام اول امضا چنین قراردادی یک پیروزی برای فوتبال محسوب میشد.اینکه سازمان صدا و سیما در نهایت قبول کرد برای پخش پرببینندهترین برنامهاش یعنی فوتبال نیز پول پرداخت کند.
این قرارداد با فشار رسانههای داخلی و نهادهای خارجی مانندAFC امضا شد؛ قراردادی که در پایان لیگ دهم به پایان میرسد و در حالیکه چند ماهی تا پایان قراداد فرصت باقی است اما مسئولان فدراسیون فوتبال و به ویژه سازمان لیگ جنگ پنهانی را برای افزایش قرارداد حق پخش تلویزیونی آغاز کردهاند.
عزیز محمدی؛ رئیس سازمان لیگ اعلام کرده میخواهد حق پخش تلویزیونی را به شبکههای خارجی واگذار کند و صدا و سیما ایران نیز میتواند از خارجیها حق پخش بازیهای ایران را خریداری کند همانطوریکه دیدارهای لیگ انگلیس و اسپانیا را میخرد.
این مسئله کمی دور از ذهن است که سازمان لیگ بتواند در عمل چنین قراردادی با خارجیها امضا کند به همین دلیل کارشناسان معتقدند مطرح شدن این بحثها در فوتبال بیشتر برای افزایش قدرت چانهزنی با صدا و سیما است. مسئولان ورزشی صدا و سیما نیز که به خوبی این موضوع را میدانند و بید لیل نیست که آنها اعلام کردهاند عزیز محمدی؛ رئیس سازمان لیگ نام شبکههای تلویزیونی خارجی را که خواهان خرید این امتیاز هستند را اعلام کند.
شاید در نظر اول حق با مسئولان فدراسیون و سازمان لیگ باشد که خواهان دریافت حق پخش میلیاردی از سازمان صدا و سیما هستند، اما واقعیت ماجرا این است که فوتبال ایران در راستای اصل ۴۴ قانون اساسی برای خصوصی شدن فقط نیازمند حق پخش تلویزیونی نیست. اگر در کشورهای کرهجنوبی و ژاپن حق پخش میلیاردی پرداخت میشود و یا در همین کشورهای حوزه خلیج فارس مانند امارات شبکههای خصوصی و دولتی برای پخش مسابقات کم تماشاگر فوتبالشان پول کلان به باشگاهها پرداخت میکنند، اما آنها سایر فاکتورهای خصوصی شدن فوتبال را حداقل در بخش سخت افزاری مانند ورزشگاه و زمین تمرین و جذب اسپانسرهای خارجی و… را دارند.
باشگاههای ایرانی اما زیرساختهای لازم را در این زمینه ندارند. پرسپولیس و استقلال که پرطرفدارترین باشگاههای ایران هستند هنوز ورزشگاه اختصاصی که هیچ، زمین تمرین اختصاصی هم ندارند و در زمینهای اجارهای تمرین و بازی میکنند.
سایر باشگاههای لیگ برتر نیز فقط روی کاغذ خصوصی شدهاند و درآمدزا هستند اما این مسئله را به کنفدراسیون فوتبال آسیا اعلام کردهایم و آنها هم با ارفاق پذیرفتهاند که باشگاههای ما خصوصی شدهاند.
بنابراین اگر واقعا پیگیر اجرایی شدن اصل ۴۴ قانون اساسی و خصوصی سازی در ورزش و به ویژه فوتبال هستیم باید بدانیم این مسئله فقط با دریافت حق پخش تلویزیونی عملی نمیشود و سایر فاکتورهای خصوصی سازی را نیز باید به موازات حق پخش تلویزیونی داشته باشیم.
یکی از مسئولان صدا و سیما در این زمینه اشاره جالبی دارد و میگوید: دریافت حق پخش تلویزیونی میلیاردی از صدا و سیما برای حرفهای جلوه دادن فوتبال ایران مانند آن است که فردی برای رفتن به میهمانی کت و شلوار و پیراهن و لباس مناسب ندارد، اما به دنبال زدن پاپیون زیباست! شاید حق با او باشد فوتبالی که زیرساختهای سخت افزاری و حتی نرمافزاریش نسبت به قدرتهای درجه دوم آسیا هیچ رشد و پیشرفتی نداشته چگونه میخواهد با دریافت حق پخش تلویزیونی حرفهای باقی بماند؟
از سویی دیگر هم مسئولان فدراسیون و سازمان لیگ حق دارند و میگویند اکنون که دولت و مجلس حاضر به پرداخت پول به فوتبال نیستند دو راه پیش رو داریم؛ اول تعطیلی فوتبال و دوم جذب اسپانسر و پول از طریق فروش حق پخش تلویزیونی به شبکههای خارجی گزینهای که چندان مناسب ما به نظر نمیرسد، اما شاید تنها راه باشد.
آنچه مسلم است اینکه تا پیش از شروع لیگ برتر یازدهم بازهم باید شاهد جنگ سرد بین مدیران فوتبال و مدیران رسانه ملی باشیم جنگی که شاید در آن دو طرف حق داشته باشند اما همه میدانیم با دریافت پول میلیاردی هم فوتبال بدون امکانات ایران همچنان روی کاغذ خصوصی میماند و شاید در آستانه سال ۲۰۱۳ که فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا پروانه باشگاههای حرفهای را صادر کنند دیگر باشگاهی از ایران نتواند این پروانه را بگیرد و به حقیقتی تلخ میرسیم؛ اینکه هنوز تا حرفهای شدن فوتبال راه درازی در پیش داریم و فوتبال ما به غیر از پرداخت دستمزدها به بازیکنان و مربیان در سایر بخشها آماتور باقیمانده است.