علی نصیریان؛ تجلی فرهیختگی در بازیگری
این روزها که پخش مجدد سریال «هزاردستان» ساخته مرحوم علی حاتمی در دستور کار سیمای جمهوری اسلامی قرار گرفته است، بسیاری از علاقهمندان این فرصت را یافتهاند تا با یادآوری شخصیتها و موقعیتهای جذاب این مجموعه، به بازآفرینی قابلیتهای متعدد آن بپردازند.
بدون شک یکی از مهمترین عوامل ارزش بخش این سریال، حضور شماری از بهترین بازیگران سینما و تلویزیون و تئاتر در آن بوده است که در بین ایشان، نام علی نصیریان تلالو پرجلوهای دارد، بویژه با نقشآفرینی در قالب ابوالفتح خان؛ مردی که از یکسو برای مبارزه با ستمگران روزگار شیوه ترور را برگزیده بود و از سوی دیگر خلوتگزینی و حرفه صحافی کتاب و بیماری سینه و مکالمهای پرشور و عاشقانه با همسرش از او فردیتی پرتامل ساخته بود که در مصداقهای سینمایی و تلویزیونی ما کمتر نظیر داشته است. به این مناسبت در این نوبت مروری خواهیم داشت بر فعالیتهای هنری این بازیگر بزرگ و پیشکسوت.
علی نصیریان در ۱۵ بهمن ۱۳۱۳ به دنیا آمد. پدر او مردی مذهبی و در عین حال صاحب ذوق بود که باتوجه به این که قهوهخانههای بسیاری در حوالی منزلشان در میدان شاپور (وحدت اسلامی فعلی) وجود داشت که در آنها همیشه مراسم نقالی برپا بود، همراه با پسرش علی در این محافل فراوان شرکت میکرد. در ایام محرم هم گروههای تعزیه بسیاری به محله ایشان میآمدند. علی کوچک با پدرش به تماشای تعزیه میرفت و از همان زمان به بازیگری علاقهمند شد. بعدها او از هنرستان هنرپیشگی تهران فارغالتحصیل شد و فعالیت هنریاش را سال ۱۳۳۱ با بازی در تئاتر جامعه باربد آغاز کرد.
این روزها که پخش مجدد سریال «هزاردستان» ساخته مرحوم علی حاتمی در دستور کار سیمای جمهوری اسلامی قرار گرفته است، بسیاری از علاقهمندان این فرصت را یافتهاند تا با یادآوری شخصیتها و موقعیتهای جذاب این مجموعه، به بازآفرینی قابلیتهای متعدد آن بپردازند.
بدون شک یکی از مهمترین عوامل ارزش بخش این سریال، حضور شماری از بهترین بازیگران سینما و تلویزیون و تئاتر در آن بوده است که در بین ایشان، نام علی نصیریان تلالو پرجلوهای دارد، بویژه با نقشآفرینی در قالب ابوالفتح خان؛ مردی که از یکسو برای مبارزه با ستمگران روزگار شیوه ترور را برگزیده بود و از سوی دیگر خلوتگزینی و حرفه صحافی کتاب و بیماری سینه و مکالمهای پرشور و عاشقانه با همسرش از او فردیتی پرتامل ساخته بود که در مصداقهای سینمایی و تلویزیونی ما کمتر نظیر داشته است. به این مناسبت در این نوبت مروری خواهیم داشت بر فعالیتهای هنری این بازیگر بزرگ و پیشکسوت.
علی نصیریان در ۱۵ بهمن ۱۳۱۳ به دنیا آمد. پدر او مردی مذهبی و در عین حال صاحب ذوق بود که باتوجه به این که قهوهخانههای بسیاری در حوالی منزلشان در میدان شاپور (وحدت اسلامی فعلی) وجود داشت که در آنها همیشه مراسم نقالی برپا بود، همراه با پسرش علی در این محافل فراوان شرکت میکرد. در ایام محرم هم گروههای تعزیه بسیاری به محله ایشان میآمدند. علی کوچک با پدرش به تماشای تعزیه میرفت و از همان زمان به بازیگری علاقهمند شد. بعدها او از هنرستان هنرپیشگی تهران فارغالتحصیل شد و فعالیت هنریاش را سال ۱۳۳۱ با بازی در تئاتر جامعه باربد آغاز کرد.
نصیریان دورهای را که در تئاتر جامعه باربد گذراند، زیرنظر استادانی مانند رفیع حالتی و اسماعیل مهرتاش تجربیات گرانسنگی را طی کرد. ۲ سال بعد نیز دوره یکساله دیگری را در کلاسهای تئاتر سعدی به مدیریت حسین خیرخواه گذراند. وی در این دوران تئاترهای فراوانی مانند امیر ارسلان، بنگاه تئاترال، بازرس، آگهی ازدواج، پهلوان کچل، چوب به دستهای ورزیل، طلسم حریر، مرد ماهیگیر، استعمال دخانیات ممنوع، مردی که مرده بود و خود نمیدانست، عروسی باقرخان، بازی سیاه، بلبل سرگشته، آی بیکلاه، آی باکلاه، بهترین بابای دنیا، بیگانهای در خانه و آنتیگون را یا به اجرا رساند یا در آنها به ایفای نقش پرداخت. علی نصیریان درباره آن روزها چنین گفته است: «هرگاه به تماشای نمایشهای سیاهبازی میرفتم، آنقدر تحت تاثیر آنها قرار میگرفتم که حرکاتشان را تقلید میکردم، اما اولین حضور جدی من در تئاتر مربوط به دوران دبیرستان است که با چند نفر از دوستانم ـ که همه آنها بعدها از بازیگران بزرگ تئاتر شدند ـ گروه تئاتر راه انداختیم. به کلاسهای تئاتر هم میرفتم. به همین دلیل لالهزار پاتوق اصلیام شده بود. به دلیل اجرای تئاترهای ویژه در آن دوران، خیلی زود نام گروه ما بر سر زبانها افتاد. جمشید مشایخی و عزتالله انتظامی هم از اعضای ثابت گروه ما بودند، اما به دلیل شرایط ویژه آن زمان، از ما در سینما استفاده نمیشد. هر چند من خیلی علاقهمند به بازیگری در سینما بودم…»
اما در سال ۱۳۳۷ که تلویزیون خصوصی ایران راهاندازی شد، بتدریج مقدمات همکاری اداره هنرهای دراماتیک با تلویزیون در قالب اجرای نمایشهای زنده تلویزیونی شکل گرفت. برای این اجراها ۶ گروه انتخاب شد و نصیریان هم که از سال ۱۳۳۶ به استخدام اداره هنرهای زیبا درآمده بود، سرپرستی یکی از این گروهها را به عهده گرفت و نمایشهای زیادی را در تلویزیون اجرا کرد که سبب شد شهرت فراوانی نزد عامه مخاطبان کسب کند. او در این مدت در مجموع بیش از ۵۰ تئاتر تلویزیونی در مقام بازیگر یا کارگردان داشت و همزمان با افتتاح تالار سنگلج، کارگردان یا بازیگر اجراهای صحنهای نیز بود.
نصیریان و همکارانش در سال ۱۳۴۲ نمایشی را به نام «گاو» براساس داستانی از غلامحسین ساعدی در تلویزیون به صورت زنده اجرا کردند که ۶ سال پس از آن ساعدی، فیلمساز جوان و تازه از خارج آمدهای به نام داریوش مهرجویی را به نصیریان و سایر دستاندرکاران نمایش گاو معرفی کرد. این معارفه به تولید نسخهای سینمایی از نمایش گاو به کارگردانی مهرجویی انجامید که در نوع خود در مقام یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما قرار گرفت. نصیریان در این مقطع زمانی ۳۴ ساله بود و نقش مش اسلام را به عهده داشت. مش اسلام در گاو نماینده عقل بود و اهل روستا را با درایتش راه میبرد. نصیریان این نقش را درست فهمیده بود و بخوبی توانست نقطه مقابل شخصیت سودایی و جنونزده مش حسن (به بازیگری انتظامی) باشد. نگاههای مات و مبهوت نصیریان (که بعدها جزو ویژگیهای بازیگریاش شد) کمک کرد تا سرنوشت تراژیک مش حسن رنگ دیگری پیدا کند. بعد از گاو به پیشنهاد آقای مهرجویی، نصیریان فیلمنامه «آقای هالو» را نوشت که فیلم دوم او در مقام بازیگری هم بود. آقای هالو تنها تجربه نصیریان در زمینه فیلمنامهنویسی بود و با توجه به علاقهاش به کار اجرا، دیگر فیلمنامهنویسی را ادامه نداد. او اینبار، نقطه مقابل شخصیت مش اسلام را در فیلم بازی کرد؛ آقای هالو، شهرستانی سادهدلی که در آلودگیهای شهر گم میشود. پس از آن سال ۱۳۵۱ در فیلم «ستارخان» علی حاتمی ایفای نقش کرد. در این فیلم نصیریان در قالب ستار قرهباغی، عنایت بخشی در نقش باقرخان و عزتالله انتظامی در نقش حیدرخان عمواوغلی ظاهر شدند ولی فیلم حاتمی چندان موفق نبود؛ گو این که مقدمهای شد برای همکاریهای بعدی بین حاتمی و نصیریان که نقطه اوج درخشش آن «هزاردستان» بود.
هزاردستان یادگاری از یک عمر بازیگری در تاریخ سینمای ایران است. زندهیاد علی حاتمی نقشی متناسب با قابلیتهای فیزیکی و تواناییهای نصیریان برایش کنار گذاشت و او را در این مجموعه پرجمعیت، در صدر نشاند.
در سال ۱۳۵۲ فرصت همکاری مجدد با مهرجویی و همبازیشدن دوباره با انتظامی برای نصیریان با فیلم «پستچی» پیش آمد که او در آن نقش تقی پستچی را ایفا کرد که عقیمی و حقارتش در داستان فیلم، نمادهایی سمبلیک بود برای تبیین ناکارآمدی سیستم حکومتی وقت. اجرای این نقش در حد و اندازههای سینمای ایران برای هر بازیگری موهبتی است تکرار نشدنی. نصیریان چنان در قالب این نقش فرورفت که بیرونآمدنش را دشوار میکرد. عصیان حقیرانه تقی در انتهای فیلم، از صحنههای قابل اشاره کارنامه بازیگری نصیریان است. سالهای بعد در کارنامه نصیریان فیلمهایی از قبیل مهرگیاه، سرایدار و دایره مینا رقم خورد تا این که در سال ۱۳۵۷ با وقوع انقلاب اسلامی، دوران فرهنگی جدیدی شروع شد و نصیریان در این مقطع از هنرمندانی بود که با توجه به سابقه فرهیخته و ناآلودهاش براحتی توانست کارهای هنریاش را ادامه دهد.
اولین فیلم او در دوران نوین، «مدرسهای که میرفتیم» به کارگردانی مهرجویی بود. نصیریان در این فیلم در نقش یک مدیر مدرسه مستبد و بدخلق ظاهر شد که بچههای مدرسه را به شورش علیه خودش و نظم زورکی مدرسه وادار میکند. فیلم البته بنا بر برداشتهایی امکان نمایش عمومی پیدا نکرد. نصیریان بعد از این فیلم در چند کار سینمایی دیگر هم ظاهر شد: فصل خون، بند، آفتابنشینها، جایزه، کمالالملک، کفشهای میرزانوروز و… اما از بین نزدیک به ۳۰ فیلم سینمایی که در دوران بعد از انقلاب بازی کرد، چند نمونه شاخص به چشم میخورد. یکی از آنها «جادههای سرد» است که سال ۶۴ بازی کرد.
مسعود جعفریجوزانی با ساخت این فیلم به عنوان فیلمسازی قابل اعتماد و خوشقریحه معرفی شد و نصیریان با ایفای نقش معلم فداکار یک روستا به موفقیت این ساخته جوزانی کمک زیادی کرد. فیلم پروسه تولید دشواری داشت و فیلمبرداری در برف و سرمای زیاد و صحنههای سخت پناه بردن معلم به گودال و حمله گرگهای گرسنه حاکی از جسارت نصیریان در انتخاب نقشهای سینمایی است. درواقع دوران موفقیت مجدد نصیریان در سینما با جادههای سرد تداوم پیدا کرد. فیلم دیگر «ناخداخورشید» است. نصیریان با اتکا به اعتمادی که حضور تقوایی ایجاد کرده بود، نقش مکمل موثری را قبول کرد که جلوهاش کمتر از نقش اصلی نبود. مستر فرهان (با دوبله متفاوت و خاص ژرژ پطرسی) از شخصیت آشنای نصیریان آشناییزدایی کرد و بازی در یک نقش منفی پیچیده هم به کارنامه بازیگری متنوعش اضافه شد. فرهان دلالی است که برای نجات چند فراری سیاسی به بندر آمده و برای عبور فراریها از مرز به ناخدا خورشید و لنجش احتیاج دارد. سکانسهای مذاکره ۲ نفره ناخدا و مستر فرهان بر سر انجام این کار از بهترین سکانسهای فیلم و ماندگارترین موقعیتهای ۲نفره در سینمای ایران است. نصیریان در دومین همکاریاش با مسعود جعفری جوزانی بیش از جادههای سرد درخشید. بعد از سالها، نصیریان و انتظامی بار دیگر مقابل هم جلوی دوربین رفتند تا داستان درگیری ۲ طایفه ایل بختیاری را به فیلمی تماشایی تبدیل کنند. نصیریان در نقش آعلییار و انتظامی به نقش نامدارخان، دو قطب خیر و شر داستان هستند، ولی به کمک فیلمنامه خوب جوزانی به دام اجرای کلیشههای فیلمهای روستایی با محوریت ظلم شاه نمیافتند. فصل ماندگار حرفهای دو رئیس قبیله در کوه از سکانسهای مشهور و پرطرفدار سینمای ایران است که اجرای خوب نصیریان و انتظامی و دیالوگنویسی جوزانی مهمترین دلایل ماندگاری آن است. سال ۷۴ نصیریان با ابراهیم حاتمیکیا در «بوی پیراهن یوسف» همکاری میکند که این نیز از نقاط اوج کارنامه اوست: نقش راننده تاکسی پیری که در انتظار بازگشت فرزند مفقودالاثرش روزشماری میکند. فیلم در پی موفقیت «از کرخه تا راین» و با موضوع آزادگان ساخته شد و نصیریان در مقابل نیکی کریمی به عنوان ستاره جوان و مشهور سینمای ایران تجربه تازهای را با موفقیت به سرانجام رساند. حس انتظار و اعتقاد به معجزه در اجرای نصیریان جلوه قابل قبولی پیدا میکند. فصل درددل با پسر بر سر مزارش و سکانسهای پایانی که به دیدار فرزندش میشتابد، از صحنههای تاثیرگذار فیلم حاتمیکیاست. سال گذشته نیز نصیریان با بازی در فیلم «پستچی سه بار در نمیزند»، بازهم جلوهای دیگر از تواناییهای خود را در نقش یک شاهزاده رو به زوال قجری به نمایش گذاشت.
نصیریان جدا از سینما در تلویزیون نیز فعالیتهای زیادی داشته است. از بین سریالها و تلهتئاترهای مختلفی که او در آنها نقش داشته ۲ عنوان بیش از بقیه جلوهنمایی میکند. نخست همان سریال هزاردستان است. سریال عظیم و ماندگار هزاردستان، روایت سالهای جوانی یک خوشنویس با بازی جمشید مشایخی است که زمانی یک تفنگچی چیرهدست، اما لاقید بود و بر اثر ملاقات با ابوالفتح صحاف با بازیگری نصیریان به انجمن مجازات پیوست و در ترور چند رجل سیاسی شرکت کرد. نصیریان نقش ابوالفتح را با اجرای باطمانینه این نقش ساکت، اما موثر به یکی از شخصیتهای تاثیرگذار سریال تبدیل کرد. هزاردستان یادگاری از یک عمر بازیگری در تاریخ سینمای ایران است. زندهیاد علی حاتمی نقشی متناسب با قابلیتهای فیزیکی و تواناییهای نصیریان برایش کنار گذاشت و او را در این مجموعه پرجمعیت، در صدر نشاند. سریال دیگر «میوه ممنوعه» است که نصیریان در آن معادل امروزین شیخ صنعان از یک سو و شاه لیر از سوی دیگر شده بود و بخوبی جنبههای مختلف شخصیت پیچیده حاج یونس را در مواجهه با یک موقعیت دشوار ترجمان کرده بود.
نصیریان در محافل هنری بارها با کسب جوایز و تقدیر و بزرگداشت مواجه شده است. معرفی او در مراسم چهرههای ماندگار سازمان صدا و سیما در سال ۸۰ به عنوان یکی از مفاخر فرهنگی ایران، یکی از این نمونههای پرشمار است.