رکورد دار تصادفات نیستیم ، رکورد مرگ را زده ایم!
نمونه روشن و واضح آن را میتوان در عدم مدیریت تلفات جادهای در کشور مشاهده کرد.
مثلا روشن است به اندازهای که پلیس در گذرگاهها و شبکههای اصلی و جادهای کشور مستقر شده گروههای امداد و نجات مستقر نیستند.
در حالی که هر دو این گروههای زحمتکش و خدوم از بودجه عمومی استفاده میکنند.
شکی نیست که اگر به اندازهای که پلیس در جادهها وجود دارد امداد و نجات هم وجود داشت قطعا تلفات جادهای کشور بهطور چشمگیری کاهش مییافت.
یکی از اصلیترین دلایل مرگ افراد در تصادفات جادهای «آنوکسیا» یعنی ناتوانی در تامین اکسیژن به دلیل بسته شدن مجاری تنفسی است (بهطور متوسط کمتر از چهار دقیقه پس از انسداد مجاری تنفسی مرگ اتفاق میافتد).
این در حالی است که در کشور ما در بهترین حالت و عالیترین امکانات حداقل ۱۵ دقیقه طول میکشد که نیروهای امداد و نجات جادهای بر سر مصدومان برسند و اقدامات اولیه را مثل خالی کردن دهان و مجاری تنفسی از خون و خاک انجام دهند.
البته این ۱۵ دقیقه در جادههای خوب و مناسب و در شرایط ایده آل است و در برخی جادهها این آمار بسیار بیشتر و گاه تا یک ساعت یا بیشترهم طول میکشد و تازه پس از آمدن هم در برخی موارد شاهد کمبود امکانات پزشکی هستیم.
عصرایران ؛ سیدجواد سیدپور – اصلیترین مشکل ما در راه توسعه این کشور کم بود اعتبار، سرمایه و پول نیست بلکه درست هزینه نکردن آن است.
نمونه روشن و واضح آن را میتوان در عدم مدیریت تلفات جادهای در کشور مشاهده کرد.
مثلا روشن است به اندازهای که پلیس در گذرگاهها و شبکههای اصلی و جادهای کشور مستقر شده گروههای امداد و نجات مستقر نیستند.
در حالی که هر دو این گروههای زحمتکش و خدوم از بودجه عمومی استفاده میکنند.
شکی نیست که اگر به اندازهای که پلیس در جادهها وجود دارد امداد و نجات هم وجود داشت قطعا تلفات جادهای کشور بهطور چشمگیری کاهش مییافت.
یکی از اصلیترین دلایل مرگ افراد در تصادفات جادهای «آنوکسیا» یعنی ناتوانی در تامین اکسیژن به دلیل بسته شدن مجاری تنفسی است (بهطور متوسط کمتر از چهار دقیقه پس از انسداد مجاری تنفسی مرگ اتفاق میافتد).
این در حالی است که در کشور ما در بهترین حالت و عالیترین امکانات حداقل ۱۵ دقیقه طول میکشد که نیروهای امداد و نجات جادهای بر سر مصدومان برسند و اقدامات اولیه را مثل خالی کردن دهان و مجاری تنفسی از خون و خاک انجام دهند.
البته این ۱۵ دقیقه در جادههای خوب و مناسب و در شرایط ایده آل است و در برخی جادهها این آمار بسیار بیشتر و گاه تا یک ساعت یا بیشترهم طول میکشد و تازه پس از آمدن هم در برخی موارد شاهد کمبود امکانات پزشکی هستیم.
بهطور مشخص میتوان گفت هر دقیقه کاهش زمان رسیدن نیروهای امدادی برابر با نجات جان صدها نفر است. پس ضروری است که نیروهای امدادی نه تنها کمتر از پلیسها نباشند بلکه حتی بسیار بیشتر هم باشند چرا که اگر پلیس نقش بازدارندگی از تصادف را دارد ، نیروهای امدادی نقش «بازدارندگی از مرگ» را دارند و به همین دلیل باید امکانات بیشتری به امداد و نجات داد تا مرگ را از جادهها دور کنند.
جالب است بدانیم که ما در میزان تصادفات در جادهها رکوردار جهان نیستیم بلکه در میزان مرگ و میر رکورددار شدهایم.
براساس آمارهای رسمی جهانی آمریکا، کانادا و ژاپن رکورددار تصادفند ولی مرگومیر آنها کمتر از ایران است.
درست است که بخشی از این مربوط به کیفیت خودروها و ایمنی آن است ولی شکی نیست که بخش عمدهای از مرگومیرها به دلیل کیفیت اندک امدادرسانی یا امداد دیرهنگام و نوشداروی بعد از مرگ سهراب است.
چه اشکالی دارد که کنار هر ساختمان پلیس راه، یک ساختمان درمانگاه پزشکی هم وجود داشته باشد؟ چه ایرادی دارد که کنار هر کیوسک پلیس یک کیوسک امدادی نیز مستقر شود؟
چرا نباید تمام اتوبوسهای بینراهی مجهز به امکانات فوریتهای پزشکی باشند و رانندگان بین راهی همانطور که دفترچه راهنمایی و رانندگی میگیرند گواهینامه بهداشتی و فوریتهای پزشکی هم بهطور فشرده یادبگیرند تا اگر در جادهای با مصدومی برخورد کردند به نجات او با اقدامات اولیه دست بزنند.
راهاندازی بیشتر بیمارستانهای صحرایی که در دفاع مقدس تجربه آن را داشتهایم نیز میتواند بسیار موثر باشد چرا که میزان تلفات جادهای ما چندان کمتر از جنگیدن با لشکرهای عراق برای کشور و مردم هزینه ندارد.
اگر روزگاری ما با لشکرهای ارتش بعث میجنگیدیم و شهید میدادیم امروز با لشکر جهل و بی برنامگی خودمان میجنگیم و تلفات میدهیم.
پس ضروری است که منابع، اعتبارات و پول بیشتری به امداد و نجات جادهای اختصاص بدهیم تا ضمن اشتغالزایی برای فارغ التحصیلان رشته های مرتبط ، از هدر رفتن سرمایههای بیشتر در جادههایی که همانا جان شهروندان این آب و خاک است، جلوگیری کنیم.