درباره «خوابهای دنبالهدار»
این خانه دور است
اصولا روند کاری فیلمسازان، نشانگر سیر پیشرفت آنان از مراحل اولیه و ابتدایی به سمت نوعی بلوغ و پختگی است. تقریبا بیشتر کارگردانانی که میشناسیم، رشد یکسانی داشتهاند. گاهی فیلمسازی، بهترین اثرش را در دوران میانی عمر حرفهایش میسازد و گاهی شاهکارش را همان ابتدا عرضه میکند و سپس آثار دیگری که میسازد در قیاس با آن اثر شاخصش سنجیده میشود؛ مثلا اورسن ولز در همان ابتدای ورودش به سینما، با کارگردانی «همشهری کین» بار خود را بست و پس از آن هر فیلم خوب و بد دیگری که ساخت، عیارش با آن اثر درخشان اولیهاش سنجیده شد.
در اینجا نه قصد داریم فرمولها و قواعد ریاضی را به یک فیلمساز ایرانی ربط بدهیم و مانند یک نمونه آماری انتظار تحلیل و تفسیری جزمی داشته باشیم و جایگاه هنرمند را تا سطح یک نمودار هندسی تنزل دهیم و نه در عین حال خواستار آن باشیم که سینماگر ایرانی و هالیوودی را در یک سطح نشانده و انتظاری که از فیلمساز خارجی با وجود امکانات و شرایط کافی داریم، از یک سینماگر وطنی متوقع باشیم. اما بهانه چنین شروعی برای ورود به مبحث «خوابهای دنبالهدار» این است که پوران درخشنده، کارگردان کارکشته و خستگیناپذیر سینمای ایران، همواره با یکی از فیلمهای ابتداییاش به یاد آورده میشود. حتی پس از پایان جلسه نقد و تحلیل خوابهای دنبالهدار در برنامه «هفت»، فریدون جیرانی آرزو کرد که درخشنده به دوران اوجش و فیلمهایی نظیر «پرنده کوچک خوشبختی» بازگردد.
این خانه دور است
اصولا روند کاری فیلمسازان، نشانگر سیر پیشرفت آنان از مراحل اولیه و ابتدایی به سمت نوعی بلوغ و پختگی است. تقریبا بیشتر کارگردانانی که میشناسیم، رشد یکسانی داشتهاند. گاهی فیلمسازی، بهترین اثرش را در دوران میانی عمر حرفهایش میسازد و گاهی شاهکارش را همان ابتدا عرضه میکند و سپس آثار دیگری که میسازد در قیاس با آن اثر شاخصش سنجیده میشود؛ مثلا اورسن ولز در همان ابتدای ورودش به سینما، با کارگردانی «همشهری کین» بار خود را بست و پس از آن هر فیلم خوب و بد دیگری که ساخت، عیارش با آن اثر درخشان اولیهاش سنجیده شد.
در اینجا نه قصد داریم فرمولها و قواعد ریاضی را به یک فیلمساز ایرانی ربط بدهیم و مانند یک نمونه آماری انتظار تحلیل و تفسیری جزمی داشته باشیم و جایگاه هنرمند را تا سطح یک نمودار هندسی تنزل دهیم و نه در عین حال خواستار آن باشیم که سینماگر ایرانی و هالیوودی را در یک سطح نشانده و انتظاری که از فیلمساز خارجی با وجود امکانات و شرایط کافی داریم، از یک سینماگر وطنی متوقع باشیم. اما بهانه چنین شروعی برای ورود به مبحث «خوابهای دنبالهدار» این است که پوران درخشنده، کارگردان کارکشته و خستگیناپذیر سینمای ایران، همواره با یکی از فیلمهای ابتداییاش به یاد آورده میشود. حتی پس از پایان جلسه نقد و تحلیل خوابهای دنبالهدار در برنامه «هفت»، فریدون جیرانی آرزو کرد که درخشنده به دوران اوجش و فیلمهایی نظیر «پرنده کوچک خوشبختی» بازگردد.
آری منظور ما نیز دقیقا همین فیلم است. درخشنده در کنار کارگردانان دیگری مثل داریوش فرهنگ، علی ژکان، سعید ابراهیمیفر و… کسانی هستند که در دوره نخست کاریشان، بهترین فیلمهایشان را ساختند، اما پس از آن فیلمها در سراشیبی سقوط افتادند و نتوانستند کیفیت کارشان را در ادامه آثارشان حفظ کنند. در آثار پوران درخشنده یک تناقض اساسی و تعیینکننده وجود دارد که گاهی نحوه تجلیل از او در جشنوارهها و مناسبتهای مختلف را زیرسوال میبرد و گاهی باعث میشود نقدها در رد کارهای او لحن و رنگی بیانصافانه و مبالغهآمیز به خود بگیرد. تناقض آثار درخشنده از این قرار است که مضمون فیلمهای او بسیار انسانی و دارای ابعاد انساندوستانه و لطیف است که کمتر بشری با تماشای آنها میتواند نظری خلاف آن چیزی که مولف میگوید، داشته باشد. کیست که با دیدن تصاویر مرعوبکننده از مواجهه فرشته صدرعرفایی و نوجوان مشکلدار فیلم جدید این کارگردان متاثر نشود و تاثیر نپذیرد؟ اما این همه آن چیزی نیست که از کارنامه سینمایی این بانوی سینمای ایران به دست میآید. مشکل از جایی شروع میشود که در کمال شگفتی مشاهده میکنیم مسیر فعالیت این فیلمساز، از ابتدا تاکنون، مسیری رو به تنزل و سراشیبی بوده است. ممکن است به این نتیجه منطقی برسیم که خوابهای دنبالهدار ادامهای منطقی بر فیلمهایی است که از «رابطه» و «پرنده کوچک خوشبختی» آغاز شد، اما هر تماشاگر باهوشی میتواند تشخیص دهد که پوران درخشنده با حفظ علاقههای خودش در نمایش موقعیت ناگوار کودکان در اجتماع، از حیث زیباییشناسی و با در نظر گرفتن ساختار تصویری آثارش، روندی امیدوارکننده را طی نکرده است. بنابراین کسی با مضمون و محتوای فیلمهای او مشکلی ندارد (ایبسا بتوان گفت وفاداری درخشنده به موضوعات حاد جامعه و نمایش انسانهایی در معرض حوادثی گوناگون میتواند الگویی باشد برای سینماگرانی که آثارشان هیچ حرفی برای گفتن ندارند و صرفا به طرح موضوعی خنثی اکتفا میکنند.)
اما حقیقت این است که در شیوه هدایت بازیگران، انتخاب آنها برای ایفای نقشها و مهمتر از همه اجرای دقیق صحنهها، درخشنده در بسیاری موارد و نمونهها راه را به اشتباه میپیماید.
خوابهای دنبالهدار، موضوع جسورانهای دارد که حداقل روی کاغذ کنجکاو برانگیز و جذاب به نظر میآید. دقیقا موضوع این فیلم مشابه کارهای قبلی این فیلمساز است، مثل «بچههای ابدی» یا «رویای خیس». دلبستگی درخشنده به دنیای کودکان و نوجوانان و دغدغه او در رابطه با نحوه تربیت آنها و جایگاه اجتماعیشان در همه فیلمهایی که با این نگاه ساخته، شایسته تقدیر است.
خوابهای دنبالهدار درباره کابوسهای مکرر نوجوانی است که او را تا مرز فروپاشی ذهنی میبرد، اما دیگران با در نظر گرفتن مشکلات او در صدد درمانش برمیآیند. در این میان یکی با نشانهشناسی این کابوسها و مطالعه روانشناسی روی آنها این اراده را پیدا میکند تا به یاریاش بشتابد. این فیلم با چنین موضوع جسورانهای بهترین اثر سینمایی امسال در آموزش به بزرگسالان است. حتی شاید بتوان گفت نمایش این فیلم و امثال آن در مدارس و بررسی روانشناسی آن توسط مربیان و اولیای دانشآموزان میتواند جلوی بسیاری از ناهنجاریها را پیش از موعد بگیرد، اما در عین حال نباید فراموش کنیم که این فیلم برای تماشاگری که صرفا بلیتی تهیه کرده تا جذب قصهای پرفراز و نشیب و سرگرمکننده شود، اصلا نمونه قابل پیشنهادی نیست. به این آثار در سینمای جهان میگویند فیلمهای کاربردی. فیلمهای کاربردی آنهایی هستند که با هدفی خاص تولید میشوند و بیشتر سفارشی هستند. مثلا انجمن حمایت از حیوانات یا نهاد فعال در مبارزه با آلودگی محیط زیست ممکن است حمایتکننده فیلمی باشد با همین موضوع و چنین محتوایی را براساس برنامهها و فعالیتهایش در فیلمی سفارشی بپروراند؛ بنابراین فیلمهای کاربردی هیچ تعهدی به تماشاگران عام سینما ندارند و اکرانشان جمع و جورتر است و برای مخاطبانی مشخص تولید میشوند. البته گاهی پیش میآید که سازنده یک فیلم کاربردی از ابتدا تصمیم میگیرد که در ذیل این هدف و محتوا، قصهای سرگرمکننده را نیز چاشنی فیلمش کند تا لزوما کارش را برای مخاطبی محدود نکرده باشد.
بارها گفته شده یک فیلم زمانی که هدف معینی را برای انتقال به تماشاگر دارد، مادامی که به هر دلیل قابلیت این ارتباط را پیدا نکند، تاثیری معکوس خواهد گذاشت. یعنی فیلمی ساخته میشود با هدف نشان دادن وضعیت کودکان پرورشگاهی و لزوم توجه به آنان. در صورتی که اگر کارگردان کارش را بخوبی انجام دهد، آنگاه انتظار تاثیرگذاری میرود، اما در غیر این صورت تاثیرگذاری معکوس به دست میآید. یعنی نهتنها توانستهاید مخاطبتان را جذب موضوع کنید تا عملا به هدفتان نزدیک شوید بلکه کاری کردهاید که تماشاگر هر وقت با چنین موضوعی مواجه شد، به جای توجه و تمرکز بر آن خسته شود و پیشبینی و قضاوت زودهنگام داشته باشد.
خوابهای دنبالهدار، البته فیلم پیشپا افتاده و سطحیای نیست، اما یک اثر متوسط و ناتوان از تاثیرگذاری صحیح است. با این که اینبار درخشنده در انتخاب بازیگرانش سلیقه به خرج داده و بازیهای خوبی نیز از آنان گرفته، اما متاسفانه موقعیتهایی که بازیگران در آنها قرار میگیرند بدون کشش لازم است. در این صورت آنان هر چقدر هم که خوب بازی کنند، نمیتوانند کمکحال فیلم باشند. پانتهآ بهرام در این فیلم نیز مانند کار قبلی درخشنده (که به خاطر آن سیمرغ بلورین جشنواره فجر را گرفت) فوقالعاده است و تسلط کافی بر نقشش دارد. درباره بازی فرشته صدرعرفایی نیز باید گفت که هرچندگاهی در برخی نماها، میزان رفتار او توام با بزرگنمایی است، اما این بازیگر قدیمی نیز پس از مدتها نمایش دلپذیری دارد. علیرضا خمسه هم متفاوتتر از همیشه در هیات یک مامور، بازی روان و باورپذیری دارد، اما همچنان که گفته شد، نحوه دیالوگنویسی و سیر پیشرفت ماجراها نمیتواند چندان در فیلم خوابهای دنبالهدار قابل دفاع باشد و واقعا امیدواریم که درخشنده همان اندازه که در انتخاب سوژههایش با وسواس و سختگیری هنرمندانهای عمل میکند، در مرحله نگارش فیلمنامه و در مراحل فیلمبرداری و مونتاژ نیز چنین نگاه متعالی و سختگیرانهای داشته باشد.