درباره اقتباسهای مطرح سینمایی از بازیهای رایانهای
بازیهای کامپیوتری را میتوان هنر قلمداد کرد؟
درباره اقتباسهای مطرح سینمایی از بازیهای رایانهای و ارتباط این دو صنعت سرگرمیساز با هم
صنعت سینما از همان آغاز، همواره عادت به برداشت و اقتباس از سایر منابع داشته است. به همین جهت اقتباس از بازیهای رایانهای نیز از سالها پیش تبدیل به موضوعی عادی و سودآور شده و این فرآیند همچنان نیز ادامه دارد.
البته با نگاهی به تاریخچه بازیهای رایانهای میتوان دریافت که این اقتباسها یک طرفه نبوده و سینما نیز تاثیرات بزرگی بر صنعت بازی گذاشته است. به گونهای که بسیاری از ژانرهای مرتبط با دنیای سرگرمی تحت تاثیر مستقیم سینما بودهاند.
به لحاظ اقتصادی نیز صنعت نوپای بازیهای کامپیوتری به مرور از سینما جلو زده است. بنا به آمار دیلی تلگراف در سال ۲۰۰۹ در کشور انگلستان یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون پوند خرج بازیهای کامپیوتری شده است در حالی که این رقم در سینما با احتساب هزینههای مربوط به عرضه و فروش دیویدی فیلمها چیزی حدود یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون پوند بوده است. همین آمار باعث واکنش بسیاری نیز شد که در ادامه آن حتی تام واتسون وزیر دفتر کابینه وقت نیز در سخنرانی خود از سیاستمدارانی که صنعت بازیهای رایانهای را جدی نمیگیرند، انتقاد کرد و با اشاره به رشد قابل توجه این صنعت خواستار توجه بیشتر به آن شد. از مقالههای جنجالی پیرامون مقایسه سینما و بازی میتوان به مطلب «بازیهای کامپیوتری را نمیتوان هنر قلمداد کرد» از راجر ایبرت اشاره کرد. به هر ترتیب دهه ۹۰ را میتوان شروع رسمی ساخت فیلمهای سینمایی بر اساس بازیهای کامپیوتری دانست. در زیر به معرفی تعدادی از مطرحترین آثار ساخته شده در این دسته میپردازیم.
برادران ماریو
خلاصه داستان: دو برادر ایتالیایی-آمریکایی یعنی ماریو و لوئیجی که در نیویورک به کار لوله کشی مشغول هستند به خاطر فشارهای وارد از سوی یک کمپانی مافیایی وار مجبور به ترک کار خود میشوند. در همین حال رابطهای بین لوئیجی و دیزی، دانشجوی زمین شناسی که در حال کار روی پروژهای جهت پیدا کردن استخوانهای دایناسوری در زیر زمین است، شکل میگیرد.
بازیهای کامپیوتری را میتوان هنر قلمداد کرد؟
درباره اقتباسهای مطرح سینمایی از بازیهای رایانهای و ارتباط این دو صنعت سرگرمیساز با هم
صنعت سینما از همان آغاز، همواره عادت به برداشت و اقتباس از سایر منابع داشته است. به همین جهت اقتباس از بازیهای رایانهای نیز از سالها پیش تبدیل به موضوعی عادی و سودآور شده و این فرآیند همچنان نیز ادامه دارد.
البته با نگاهی به تاریخچه بازیهای رایانهای میتوان دریافت که این اقتباسها یک طرفه نبوده و سینما نیز تاثیرات بزرگی بر صنعت بازی گذاشته است. به گونهای که بسیاری از ژانرهای مرتبط با دنیای سرگرمی تحت تاثیر مستقیم سینما بودهاند.
به لحاظ اقتصادی نیز صنعت نوپای بازیهای کامپیوتری به مرور از سینما جلو زده است. بنا به آمار دیلی تلگراف در سال ۲۰۰۹ در کشور انگلستان یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون پوند خرج بازیهای کامپیوتری شده است در حالی که این رقم در سینما با احتساب هزینههای مربوط به عرضه و فروش دیویدی فیلمها چیزی حدود یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون پوند بوده است. همین آمار باعث واکنش بسیاری نیز شد که در ادامه آن حتی تام واتسون وزیر دفتر کابینه وقت نیز در سخنرانی خود از سیاستمدارانی که صنعت بازیهای رایانهای را جدی نمیگیرند، انتقاد کرد و با اشاره به رشد قابل توجه این صنعت خواستار توجه بیشتر به آن شد. از مقالههای جنجالی پیرامون مقایسه سینما و بازی میتوان به مطلب «بازیهای کامپیوتری را نمیتوان هنر قلمداد کرد» از راجر ایبرت اشاره کرد. به هر ترتیب دهه ۹۰ را میتوان شروع رسمی ساخت فیلمهای سینمایی بر اساس بازیهای کامپیوتری دانست. در زیر به معرفی تعدادی از مطرحترین آثار ساخته شده در این دسته میپردازیم.
برادران ماریو
خلاصه داستان: دو برادر ایتالیایی-آمریکایی یعنی ماریو و لوئیجی که در نیویورک به کار لوله کشی مشغول هستند به خاطر فشارهای وارد از سوی یک کمپانی مافیایی وار مجبور به ترک کار خود میشوند. در همین حال رابطهای بین لوئیجی و دیزی، دانشجوی زمین شناسی که در حال کار روی پروژهای جهت پیدا کردن استخوانهای دایناسوری در زیر زمین است، شکل میگیرد. دیزی، لوئیجی را با خود به مکانی که پروژهاش در آن جریان دارد میبرد که در آنجا با کلاه بردارانی که در حال دزدی هستند روبهرو میشوند. لوئیجی سعی میکند وضعیت را کنترل کند و در ادامه برادرش ماریو را خبر میکند. در همین حال دو موجود عجیب و غریب دیزی را میدزدند. از اینجا به بعد سفر دو برادر برای نجات دیزی شروع میشود.
اولین اقتباس رسمی سینمایی بر اساس یک بازی کامپیوتری که در سال ۱۹۹۳ اکران شد. محبوبیت فوقالعاده زیاد بازی سوپر ماریو در کنسول NES (این کنسول در ایران با نام میکرو شناخته میشد) باعث شد تا فیلم با سرمایهای ۴۸ میلیون دلاری که بیشتر از بودجه فیلمهای پرفروش و موفقی مثل «فهرست شیندلر»، «بی خواب در سیاتل» و «خانم دات فایر» در آن سال بود و با حضور بازیگران مطرحی چون باب هاسکینز, دنیس هاپر و فیشر استیونس ساخته شود. فیلم چه به لحاظ فروش و چه در بین منتقدان شکست خورد. در اکران اولیه مجموع فروشاش تنها به ۲۱ میلیون دلار رسید و جایگاهی در بین ۵۰ فیلم پر فروش سال نیز پیدا نکرد. راجر ایبرت و جین سیسکل در برنامه تلویزیونی خود به شدت از فیلم انتقاد کردند. باب هاسکینز که نقش اول فیلم یعنی ماریو را بازی کرده نیز در سال ۲۰۰۷ و در مصاحبه با گاردین، هنگامی که از وی راجع به ضعیفترین کارش سوال شد به «سوپر ماریو» اشاره کرد.
دنیس هاپر فقید نیز در سال ۲۰۰۸ از بازی در این فیلم ابراز نارضایتی کرد و تنها نکته مثبت آن را سرگرم شدن پسرش هنگام تماشا ذکر کرد. در سال ۲۰۰۹ نیز مجله تایم فیلم را در رتبه دهم بدترین اقتباسهای سینمایی از روی آثار کامپیوتری قرار داد. با وجود تمامی این مسائل، این فیلم نیز به مانند بسیاری از آثار سخیف سینمایی جنبهای کالتگونه پیدا کرده است و هواداران بیشماری در سراسر جهان دارد. لازم به ذکر است از روی شخصیت ماریو تابهحال چندین مجموعه تلویزیونی نیز ساخته شده است که از معروفترینهای آن میتوان به «باشگاه ماریو» اشاره کرد که در ۶۵ قسمت از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱ پخش شده است. همچنین در سال ۱۹۸۶ انیمیشنی ۶۰ دقیقهای تحت عنوان « برادران ماریو: ماموریت بزرگ برای آزادسازی پرنسس هلو!» نیز در ژاپن ساخته شد.
مبارز خیابانی
خلاصه داستان: داستان مقابله سرهنگ ویلیام گایل و گروهی رزمی کار در برابر دیکتاتور منفور جنرال بایسون و افراد شرورش. مبارز خیابانی یک بازی رایانهای دنباله دار در سبک فایتینگ (حضور دو کاراکتر در صفحه و جنگیدن این دو) است که به دلیل محبوبیت نزد هواداران همچنان نسخههای جدیدتر آن وارد بازار میشود. اولین نسخه سینمایی فیلم در سال ۱۹۹۴ توسط یونیورسال در آمریکا عرضه شد. بازیگرانی با ملیتهای متفاوت، مثل ژان کلود ون دام بلژیکی، کایلی مینوگ استرالیایی، رائول خولیا پورتو ریکویی و تعدادی مکزیکی-آمریکایی و چینی-آمریکایی باعث شد تا فروش فیلم در خارج از آمریکا نیز قابل توجه باشد. فیلم حدود ۹۹ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار فروخت که در برابر بودجه ۳۵ میلیونی آن موفقیت بزرگی به شمار میرفت اما به مانند اکثر اقتباسهای سینمایی، این فیلم نیز نزد منتقدان جایگاه مناسبی پیدا نکرد.
مرگ رائول خولیا بازیگر نقش منفی فیلم در سال ۱۹۹۴ تا حدودی به فروش و مسائل حاشیهای فیلم کمک کرد. «مبارز خیابانی» آخرین فیلم خولیا به حساب میآید. یونیورسال نیز به احترام وی در تیتراژ پایانی فیلم عنوان «تقدیم به خولیا» را اضافه کرد. استیفن هولدن نویسنده نیویورک تایمز راجع به این فیلم چنین نوشته است: معجونی درهم و برهم و ناامید کننده همراه با تدوین ضعیف سکانسهای مبارزهای و مشتی از دیالوگهای نسنجیده. ریچارد هرینگتون از واشنگتن پست نیز تنها نکته مثبت فیلم را حضور رائول خولیا در آخرین نقشاش دانسته و البته گفته است که انتخاب این بازیگر حرفهای برای چنین نقشی اشتباه و خارج از منطق است. لازم به ذکر است که بر اساس سری بازیهای «مبارز خیابانی» تا کنون ۱۱ عنوان سینمایی، ویدئویی و تلویزیون ساخته شده است. استودیو فاکس قرن ۲۰ نیز در سال ۲۰۰۹ با صرف بودجه عظیم ۵۰ میلیون دلاری دنبالهای تحت عنوان «مبارز خیابانی: افسانه چون لی» ساخت که با فروشی در حدود ۱/۵برابر بودجه آن شکستی جبران نشدنی بود.
نبرد مرگبار
خلاصه داستان: رایدن الهه رعد، تیمی شامل یک رزمی کار به نام لیو کنگ، یک بازرس پلیس به نام سونیا بلید و یک ستاره فیلمهای اکشن به نام جانی کیج را گرد هم میآورد و به آنها توضیح میدهد که رقابتی سنگین تحت عنوان «نبرد مرگبار» در جزیرهای دور افتاده در حال برگزاری است.
رقابتها در ۱۰ سری برگزار میشود و اگر تیم شرورها تمامی نبردها را ببرد، دروازهای به زمین باز میشود و خطر همه انسانها را تهدید میکند. کارنامه پل ویلیام اسکات اندرسون کارگردان جوان انگلیسی شامل تعدادی فیلم علمی-تخیلی و تعدادی اقتباس از روی بازیهای رایانهای میشود. اندرسون پس از ساخت فیلم اکشن Shopping و نشاندادن تواناییهای خود برای ساخت فیلم «نبرد مرگبار» استخدام شد و بودجهای برابر با ۲۰ میلیون دلار در اختیار گرفت. نبرد مرگبار فیلمی پرحاشیه و پر سر و صدا در زمان ساخت و اکران بود. برای نقش جانی کیج ابتدا صحبت از حضور تام کروز و سپس جانی دپ بود که در نهایت هیچکدام به ایفای این نقش نپرداختند. همچنین مراحل ثبت قرارداد و تست اولیه از کامرون دیاز نیز با موفقیت به پایان رسیده بود که به علت یک حادثه و شکستگی مچ دست این بازیگر, بریجت ویلسون جایگزین وی شد. از دیگر بازیگران مطرحی که در ابتدا قرار بود در فیلم نقش داشته باشند میشود به ژان کلود ون دام اشاره کرد که به خاطر فیلمبرداری فیلم «مبارز خیابانی» امکان حضور در این فیلم را پیدا نکرد.
همچنین گفته میشود استیون اسپیلبرگ که از هواداران سرسخت سری بازیهای «نبرد مرگبار» است، قصد داشته با حضوری کوتاه و داشتن یک کامئو در یکی از صحنههای فیلم دین خود را ادا کند که به دلیل شرایط کاری امکانش فراهم نشد. موفقیت فیلم در گیشه و با فروشی معادل ۱۲۲ میلیون دلار همراه بود که این مهم باعث ساخته شدن دنبالهای تحت عنوان «نبرد مرگبار: نابودی» در سال ۱۹۹۷ و سریال تلویزیونی «نبرد مرگبار: پیروزی» شد. «نبرد مرگبار» در بین منتقدان نیز با برخوردهای متفاوتی مواجه شد و تعدادی فیلم را پسندیدند و تعدادی آن را به مانند اقتباسهای قبلی بر اساس بازیهای کامپیوتری ضعیف قلمداد کردند. در حال حاضر مقدمات ساخت فیلمی جدید بر اساس این سری بازیها شروع شده است و شایعههای مربوط به انتخاب بازیگران,کارگردان و سایر موارد همچنان در سایتهای خبری اعلام میشود.
محمد پایور
ارسال در ۵ آبان ۱۳۸۹
1
مرحبا ما در کجائیم
پاسخ به کامنت