با همسر خود دوست باشید !
می توانیم همسرمان را آن گونه که هست ببینیم ؛ به اندازه خودمان برایش ارزش قایل باشیم و بدون انتظار برایش مایه بگذاریم . متعهد بشویم تا برای او رفاه کامل ایجاد کنیم . پس این است که عشق می تواند بی هیچ تلاش آشکاری ، میان ما آزادانه به حرکت دربیاید . چنین عشقی ، عشق بدون قید و شرط بین بهترین دوستان است .
می توانیم عاری از نفس پرستی به همدیگر عشق بورزیم و رهایی انرژی را تجربه کنیم . به خاطر جزییات رابطه مان را به خطر نیندازیم و در چارچوب ساختگی با هم رفتار نکنیم . بلکه به هم عشق بورزیم و احترام بگذاریم و نسبت به هم عشق غیرارادی داشته باشیم .
اولین جزء برای داشتن رابطه عمیق و عاشقانه پایدار و عشق بدون قید و شرط دوستی میان دو نفر است . پس می توانیم با عمیق ترین زمزمه های روحمان به او اعتماد داشته باشیم . بهترین و بدترین مسایل را درباره هم بدانیم و همچنان همدیگر را دوست داشته باشیم . درست مانند یک دوست و یک عاشق .
می توانیم برای داشتن رابطه دلخواه و درک متقابل ، رشته های ارتباطی مان را محکم تر کنیم . سپس با کسب مهارت در بیان خواسته هایمان بکوشیم . وقتی نمی توانیم وجودمان را برای کسی که دوستش داریم ابراز کنیم . دریچه های روحمان را نسبت به او بسته ایم . در نتیجه دچار مشکلات عاطفی می شویم . پس می توانیم در پشت ظاهرمان پنهان نشویم .
می توانیم همسرمان را آن گونه که هست ببینیم ؛ به اندازه خودمان برایش ارزش قایل باشیم و بدون انتظار برایش مایه بگذاریم . متعهد بشویم تا برای او رفاه کامل ایجاد کنیم . پس این است که عشق می تواند بی هیچ تلاش آشکاری ، میان ما آزادانه به حرکت دربیاید . چنین عشقی ، عشق بدون قید و شرط بین بهترین دوستان است .
می توانیم عاری از نفس پرستی به همدیگر عشق بورزیم و رهایی انرژی را تجربه کنیم . به خاطر جزییات رابطه مان را به خطر نیندازیم و در چارچوب ساختگی با هم رفتار نکنیم . بلکه به هم عشق بورزیم و احترام بگذاریم و نسبت به هم عشق غیرارادی داشته باشیم .
اولین جزء برای داشتن رابطه عمیق و عاشقانه پایدار و عشق بدون قید و شرط دوستی میان دو نفر است . پس می توانیم با عمیق ترین زمزمه های روحمان به او اعتماد داشته باشیم . بهترین و بدترین مسایل را درباره هم بدانیم و همچنان همدیگر را دوست داشته باشیم . درست مانند یک دوست و یک عاشق .
می توانیم برای داشتن رابطه دلخواه و درک متقابل ، رشته های ارتباطی مان را محکم تر کنیم . سپس با کسب مهارت در بیان خواسته هایمان بکوشیم . وقتی نمی توانیم وجودمان را برای کسی که دوستش داریم ابراز کنیم . دریچه های روحمان را نسبت به او بسته ایم . در نتیجه دچار مشکلات عاطفی می شویم . پس می توانیم در پشت ظاهرمان پنهان نشویم .
می توانیم سعی کنیم تا آنچه همسرمان را خشنود می کند به او بگوییم تا او به حدس و گمان روی نیاورد . به جای بیان خواسته هایمان ، ترجیحاتمان را به او بگوییم . اگر نتوانیم درونیات مان را آشکار کنیم ، نمی توانیم خودمان را نیز بشناسیم . با ابراز وجود می توانیم چیزهایی را ببینیم . احساس و تصور کنیم و به امید آن چیزهایی باشیم که نمی توانستیم به وجودش بیندیشیم . با ابراز احساسات اعتبار بیشتری کسب می کنیم . اما آسیب پذیرتر و حساس تر می شویم . در عوض وقتی به همسرمان اجازه بدهیم تا ما را کاملاً بشناسد ، ترس کمتری خواهیم داشت تا ما را در آینده ترک کند . وقتی او ما را قبول دارد و بدون قید و شرط عشق می ورزد ، نباید در رابطه مان پنهانکاری کنیم .
می توانیم برای داشتن آرامش درونی ، به افکار، گفته ها و اعمالمان عشق بورزیم . به عشق بیندیشیم . از عشق حرف بزنیم و در همه اعمالمان عشق بی قید و شرط مان را به همسرمان نشان بدهیم . برای آنکه او نسبت به ما وضوح داشته باشد ، می توانیم عمیق ترین احساساتمان را به او نشان بدهیم پس بدون مکالمه ، نمی تواند صمیمیتی وجود داشته باشد . تنها راهی که می توانیم با همسرمان رابطه داشته باشیم ، گفتن حقیقت است . رابطه حقیقی ، عشاق را به حرکت وامی دارد و بین آنها اتحاد ، عشق و رضایت ایجاد می کند .
می توانیم برای هرچه صمیمی تر بودن ، احساسات مثبت و منفی را به یک میزان با هم در میان بگذاریم . نگفتن حقیقت به نوعی دروغگویی است . انرژی که برای صداقت به کار می بریم . بسیار کمتر از انرژی است که صرف نگفتن و پنهانکاری می شود . پس بهتر است خود را وقف حقایق و زندگی آزادانه کنیم و با کسب شجاعت برای چنین زندگی ، از ترس نیز رها بشویم . وقتی بصیرت برتر از احساس ترس شمرده بشود ، ترس وجود نخواهد داشت .
می توانیم بدون قضاوت درباره گفته های همسرمان ، به حرف هایش گوش بسپاریم و دلمان را همیشه برای حرفهایش بگشاییم .
می توانیم برای داشتن رابطه ای خوب ، طرف دیگر رابطه مان را نگهبان تنهایی مان قرار بدهیم .
وقتی بدانیم بین صمیمی ترین افراد نیز فاصله نامحدودی وجود دارد ، می توانیم در کنار هم زندگی عالی داشته باشیم . اگر این فاصله را بپذیریم ، همدیگر را کاملتر می بینیم .
می گویند می توان آنقدر به هم نزدیک بود تا از کمبود هوا شکایت کرد . اما بهتر است اجازه ندهیم در رابطه عاشقانه مان چنین مساله ای پیش بیاید . می توانیم هنگام نیاز همسرمان به او آزادی بدهیم . بگذاریم رها باشد و وقتی نیاز به مراقبت داشته باشد از او کاملاً مراقبت کنیم . می توانیم متعهد بشویم تا هنگام نیاز ، در رابطه مان فضای باز ایجاد کنیم . می توانیم صمیمیت و تنهایی را دوست داشته باشیم تا گره ای در کارهایمان ایجاد نشود .
در دل عشق راز ساده ای وجود دارد ؛ عشق به معشوق اجازه رهایی می دهد . پس می توانیم به ترکیبی از استقلال و با هم بودن برسیم و در موقع نیاز ، در این باره آزادانه با هم حرف بزنیم . عشاق می دانند که اگر هریک فرد کاملی باشند ، عشق آنها نسبت به همدیگر کم نمی شود و آن را تهدید نمی کند . آنها در رابطه شان احساس امنیت می کنند .
احساس ناامنی حسادت ایجاد می کند که درواقع تقاضایی است برای دریافت مهر و محبت بیشتر . البته خواستن عشق و محبت بیشتر حق هرکس است . بخصوص وقتی که احساس شک و تردید در میان باشد . اما نشان دادن غیرمستقیم حسادت بی ثمر است . احساس مالکیت بیش از حد نسبت به همسر صلاح نیست . با حسادت می توان مطمئن بود که حتماً آن کس را که نمی خواهیم از دست بدهیم ، از دست خواهیم داد . هر قدر احساس مالکیت بیشتر باشد . یعنی عشق بیشتری می طلبیم . اما در عوض عشق کمتری دریافت می کنیم . اگر آزادی بیشتری بدهیم و کم توقع تر باشیم ، عشق بیشتری دریافت می کنیم .
می توانیم با دیدن آزادی و سرزندگی همسرمان لذت فراوانی کسب کنیم . می توانیم همدیگر را تشویق کنیم تا دوستان بیشتری بیابیم و افقهایمان را هرچه گسترده تر کنیم . از تجلیل زندگی با هم و با دوستانمان لذت بیشتری می بریم .
می توانیم با نداشتن توقع از همسرمان که فقط به ما اهمیت بدهد ، امیدوارتر بشویم . عشق واقعی می تواند فوق العاده باشد . تنها یک نفر نمی تواند تمام نیازهای دیگری را برآورده کند . همسرمان می تواند بهترین دوستمان باشد . اما او نمی تواند تنها دوستمان باشد . پس می توانیم از او انتظار داشته باشیم تا علایق دیگری نیز داشته باشد . داشتن آزادی برای به دست آوردن دوست ها و سرگرمی های جدید ، رابطه مان را هرچه محکم تر می کند . در آزادی هیچ محدودیتی وجود ندارد و برای رابطه ها زیان آور نیست . بلکه می تواند برای لذت بردن از زندگی فرصت های هیجان انگیز و کشف نشده ای به ارمغان بیاورد .
می توانیم با دیدن شادی همسرمان از فعالیت هایی که در آنها برتری دارد ، خوشحال بشویم و از وجودش لذت بیشتری ببریم . به افراد شاد ، راحت تر می توان عشق ورزید .
می توانیم حضور اعتماد را در رابطه مان پایدار کنیم . یعنی به همدیگر اعتماد داشته باشیم . نسبت به یکدیگر متعهد ، وفادار و از خود گذشته باشیم . این خصلت ها به ما اجازه می دهد تا برای آزادی جنس مخالفمان اهمیت قایل باشیم و وقتی کنار هم می نشینیم و وقایع روز را برای هم تعریف می کنیم از دوستی باهم لذت ببریم .
هرچه قوی تر بوده و احساس امنیت بیشتری داشته باشیم ، بیشتر مایل خواهیم بود تا خودمان باشیم و همسرمان را هم تشویق کنیم تا خودش باشد .
عشق بدون قید و شرط نه تنها به فردیت هرکس احترام می گذارد بلکه آن را پرورش می دهد ، حتی اگر جدایی یا از دست دادن همدیگر را به همراه داشته باشد .
می توانیم هدف مان را رشد معنوی همسرمان قرار بدهیم که فقط با صعود خودش به اوج می رسد .
می توانیم فرد باقی بمانیم و قسمتی از یک جفت به حساب بیاییم . عشق بدون قید و شرط ، پیوند خاصی است ، اما نمی تواند برای همه یا بسیاری از مشکلات فردی جواب قانع کننده ای باشد . باید به این باور رسید که هیچ کس نمی تواند به غیر از من ، مرا شاد کند .
غلامحسین ریاحی