رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

از سیر تا پیاز به بن بست رسیدن سریال مدیری

گروه تولید قهوه تلخ، پخش شده اند. جمع کردن دوباره گروه، کار خیلی سختی است»، «احتمالا خبر توقف سریال صحبت دارد»، «مهران مدیری افسرده شده و شاید کار را ادامه ندهد»، «این سریال پروانه پخش ندارد»، «ساخت ادامه قهوه تلخ منتفی است».

گفته های عوامل سریال و مسئولان وزارت ارشاد در این چند روز، چیزهایی شبیه به این است؛ حرف هایی که نشان می دهد سریال قهوه تلخ زودتر از موعد یخ کرده و از دهان افتاده؛ سریالی که شروعی داغ و طوفانی در تابستان ۸۹ داشت، حالا در زمستان ۹۰ پایانی سرد و تلخ دارد. چرا قهوه تلخ به چنین پایانی رسید؟

«ما بعد از یک ماه برمی گردیم تا انرژی و فضای تازه ای را به سریال تزریق کنیم.» مهران مدیری تقریبا با چنین استدلالی یک هفته قبل از آغاز رمضان، وقفه در قهوه تلخ را کلید زد؛ وقفه ای که از موارد قبلی طولانی تر شد و باتوجه به افت محسوس فروش نسخه های آخر، قابل پیش بینی بود.

بدین ترتیب مخاطبان پروپاقرص قهوه تلخ با شنیدن حرف های مدیری، سری ۲۵ سریال را داخل دی وی دی پلیرها گذاشتند، سه قسمت ۷۳ تا ۷۵ را دیدند و آن وقت به استقبال سریال های «پر روح» رمضان رفتند.

● بی قهوه روی پل

نهم شهریور، ماه رمضان تمام شد اما خبری از قهوه تلخ نشد. درست یک ماه بعد، وزارت ارشاد خبر داد که سازندگان سریال باید برای سری جدید مجوز بگیرند. بدقولی قهوه تلخی ها البته چیز تازه ای نبود. قبل از این هم حداقل دوبار در زمان سری چهارم و سری یازدهم چند روزی در توزیع سریال وقفه افتاده بود.

اما این بار پای دوماه وقفه در میان بود. نیمه مهر، پخش تصاویر بازیگران قهوه تلخ در ایستگاه متروی قیطریه تهران بمب خبری رسانه ها شد. فیلم برداری سری تازه شروع شده بود. یوسف صیادی، سپند امیرسلیمانی، سعید امیرسلیمانی، رامین ناصرنصیر، آرش نوذری، مه لقا باقری و لادن سلیمانی به گروه اضافه شدند.

عوامل، لوکیشن «کاخ جهانگیرخان دولو» در «باغ برر» (واقع در خیابان بوسنی) را ترک کرده و به لوکیشنی در جمال آباد رفته بودند که تا چند ماه قبل سازندگان «ساختمان پزشکان» در آن فیلم برداری داشتند.

لوکیشنی با سه آپارتمان که قرار بود میزبان آدم های تاریخی در تهران امروز باشد و شش ماهی برای ساخت آن، وقت و هزینه صرف شده بود. با این اخبار و حواشی، وقفه قهوه تلخ وارد سومین ماهش شد. در نیمه آخر خبر توقف فیلم برداری برای گرفتن مجوز تبلیغات و توزیع و نشر آن رسید. شنیده شد که در این مدت، حدود سه فصل از سریال فیلم برداری شده. مدیری هم به طرز غیرمنتظره ای سر از فیلم «پل چوبی» مهدی کرم پور درآورد.

● قاچاق، با کیفیت آینه

«نسخه قاچاق قهوه تلخ هم رسید». درست یک ماه قبل، سر و کله تیتراژ بالایی از DVD های سری ۲۶ پیدا شد؛ آن هم با قیمت ۲۰۰۰ تومان یعنی ۵۰۰ تومان ارزان تر از نسخه های قبلی. باوجود درخواست های مدیری برای نخریدن این نسخه، DVD های غیرقانونی راه ورود به پلیرها را خیلی سریع پیدا کردند.

کیفیت بالا، تبلیغات متنوع (حتی تبلیغ جشنواره پاییزه سامسونگ) و از همه چشمگیرتر پروانه نمایش اول آن، نشان می داد که هرکس این کار را کرده، خیلی خوب کارش را بلد بوده. حرکتی که خیلی ها را یاد توزیع ناگهانی CD «بمب خنده» (که درباره شبکه های ماهواره ای بود) و «فضانوردان» (که همزمان با حضور تیم ملی در جام جهانی ساخته شد) انداخت که هر دو مجوز انتشار نداشتند اما ناگهان پخش شدند! مسئولان وزارت ارشاد اعلام کردند که ماجرا را پیگیری می کنند اما این اتفاق عملا تیر خلاص به قهوه تلخ بود.

● هیچ وقت این طوری نبود

بازار شایعات درباره سریال از سه سو داغ شد: از یک طرف شنیده می شد که برادران آقاگلیان بیشتر از سه ماه است که به عوامل دستمزد نداده اند و آنها راهی جز ترک پروژه نداشته اند.

سحر زکریا این مسئله را تایید می کند: «مشکلات مالی باعث متوقف شدن کار شده وگرنه بچه ها اصلا کنار نرفتند. اولش، یعنی دو سه ماه پیش به ما گفته شد که کار متوقف شده و دیگر سر کار نرفتیم. یک ماه پیش هم گفتند که دیگر نیایید.»

زکریا البته اطلاعات بیشتری ندارد، یا حداقل علاقه ای به گفتنشان ندارد! سعید پیردوست کمی صریح تر حرف می زند. او اواخر خرداد آخرین حقوقش را از تهیه کننده گرفته و چون قرار بوده شخصیت ها به زمان حال بیایند از آن به بعد دیگر در مجموعه بازی نداشته.

پیردوست که سابقه طولانی همکاری با برادران آقاگلیان را دارد، این وضع را بی سابقه می داند: «قرارداد بچه ها سر قضیه مالی فسخ شد. من خودم (با گذشت شش ماه از آخرین دریافتی) هنوز با پروژه تسویه حساب کامل نکرده ام. ۱۲ سال است که با اینها کار می کنم؛ بالا و پایین داشته اند ولی هیچ وقت در این شرایط قرار نمی گرفتند!» او معتقد است، مشکل اصلی به تهیه کننده برمی گردد: «اصولا اشکال کار در این است که تهیه کننده ها به شرایطی که دارند قانع نیستند. اگر به قراردادهای بچه ها پایبند بودند و اول آنها را تسویه می کردند و بعد می رفتند سراغ کار دیگری، به این مشکلات برنمی خوردند.»

● پایان ناخوش

این از طرف اول! اما از طرف دیگر، شنیده شده چون این پروژه مثل «قلب یخی» قرارداد فصل به فصل مشخصی نداشته، به مرور مدیری، بازیگران و دیگر عوامل دستمزد خود را بالا برده و تهیه کننده را عاصی کرده اند.

طرف سوم هم، ماجرای پیگیری سفت و سخت وزارت ارشاد و دستگاه قضایی بود که به پخش قاچاق سریال مشکوک شده بودند. این وسط دست آنهایی که برای قرعه کشی سه واحد آپارتمانی، با هزار امید و آرزو DVD های قهوه تلخ را خریده بودند در حنا ماند.

به این ترتیب دومین و البته مهم ترین سریال ویژه شبکه نمایش خانگی – که ظرف کمتر از یک سال ۲۵ سری رسمی آن به بازار آمد و خریداران برای هر مجموعه کاملش ۶۲۵۰۰ تومان خرج کردند – بدون پایان خوش تمام شد و در شرایطی که قرار بود در ۱۲۰ قسمت به صورت ۴۰ بسته ۳تایی عرضه شود، در نیمه راه از دهان افتاد.

● خشیار الوند یکی از نویسنده های کار می گوید ورشکستگی ای در کار نبوده

تهیه کننده جواب تلفن ما را هم نمی دهد!

امیر مهدی ژوله و خشایار الوند دو نویسنده قهوه تلخ بودند. دوتا از مهم ترین افراد چرخه تولید! موبایل ژوله مدام خاموش است ولی الوند در دسترس است و پاسخگو. اطلاعات او جزئی تر و دقیق تر از بقیه عوامل بود. از سلامتی مدیری گرفته تا میزان فروش و حتی قسمت های باقی مانده کار.

الان الوند یکی از بازوهای اصلی سریال محمدحسین لطیفی برای شبکه خانگی است. کسی که کارگردانی «قلب یخی» را رها کرد و رفت سراغ «ساخت ایران». الوند دل بسیار پری داشت و شاید برای همین مصاحبه مان چالشی و خواندنی از کار درآمد!

▪ الان کار در چه حالی است؟ متوقف یا تعطیل یا چی؟

مدرسه که نبوده بخواهد تعطیل شود! فعلا سه ماه است که خوابیده و کسی هم به ما نمی گوید باید چه کنیم. بچه ها پخش و پلا شده اند و دارند کارهای دیگری انجام می دهند. طبق تجربه های من کاری که می خوابد، راه افتادنش خیلی سخت است. همه طلبکار و شاکی اند و دیگر نمی توانند سر کار برگردند. آقاگلیان هم اگر پول داشت، تا الان پرداخت کرده بود!

▪ شایعاتی شنیده ایم که آقای مدیری افسرده شده، درست است؟

والا خیلی ها افسرده اند و خودشان خبر ندارند! ولی این طور نیست که کنار کشیده یا افسرده شده. ممکن است خیلی از توقف کار ناراحت باشد یا از ماجراهای پیش آمده ولی چند روز پیش که با خودش حرف می زدم، افسردگی ای در چهره اش ندیدم.

▪ ماجرای توقف پروژه چه بود؟ داستان دیگر کشش نداشت یا ورشکستگی مالی پیش آمد؟

فروش ما هیچ تغییری نداشته. چیزی که من از تهیه کننده ها شنیدم، این بود که پنج فصل آخر (قبل از اینکه به زمان حال بیاییم) بین ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تا ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار تا فروش داشته. قبلا هم همین رنج فروش را داشتیم. عدد فروش از ۱ میلیون و ۲۰۰ پایین تر نیامد. نکته جالب هم این است که در یک روز این مقدار فروش داشتیم! بقیه کارهای شبکه خانگی با تیراژ ۴۰۰ ۵۰۰ هزارتا طی چهار، پنج روز فروش می رود. فروش ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار نسخه در روز ورشکستگی ندارد که! ۴۲ میلیارد تومان تا به حال از فروش قهوه تلخ به دست آمده. بودجه فرهنگی کشور در سال ۹۰، ۵۰ میلیارد تومان بوده.

▪ ۴۲ میلیارد تومان؟! پس ورشکستگی چیست؟

بله! متوسط عدد فروش هر فصل را در ۲۵ ضرب کنید. تازه بعضی فصل ها تا ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار هم فروش داشته! با این ارقام ورشکستگی ای وجود ندارد اگر هم شنیده اید ورشکسته شده اند، حتما در تجارت های دیگرشان این اتفاق افتاده.

▪ با بعضی بازیگرها که حرف زدیم، همه شکایت داشتند از اینکه دستمزدشان چندماهی عقب افتاده.

خب این رقم ۴۲ میلیارد، میزان فروش کل است. همه اش که گیر تهیه کننده نمی آید. هزینه های کار خیلی بالا بود. کار باید یک ساله تمام می شد ولی تا اینجایش دو سال و نیم طول کشیده. دستمزدهای سنگین، گروه بزرگ، دکور عظیم، کلا کارگرانی بود. از ۲۵۰۰ تومان برای هر فصل، ۷۰ تومانش را خود مغازه دار برمی دارد، ۵۰۰ تومانش برای چاپ و تکثیر خود سی دی است و یک رقمی هم احتمالا کسانی که در بخش تهیه و توزیع کار هستند برمی دارند. اصلا اگر ۵۰۰ تومان هم از CD گیر تهیه کننده بیاید رقم بالایی خواهد بود ولی من نمی دانم چرا دستمزد ما را ندادند. قهوه تلخ سودآور بود.

▪ پس اینکه گفته می شد دستمزدها بالا بود درست است!

خب شاید این بالابودن برای روز اول باشد. ولی بعد از دو سال، رقم قراردادها بیشتر شبیه جوک بود! به نسبت استفاده ای که از بازیگران می شد، دستمزدها بالا بود. گران بودن دستمزد در واحد زمان تعیین می شود؛ مثلا بازیگری که حقوقش ماهی ۵ میلیون تومان است، برای یکی از کارهای عید تلویزیون شاید ماهی ۱۰ میلیون تومان هم بگیرد ولی این قضیه مال سه ماه است، نه یک سال و نیم! یا قراردادهای کاری سیامک انصاری که رقم مشخصی دارد، برای مدت کوتاهی است نه دو، سه سال!

▪ خب دستمزدها که بالا نرفته بود. پس مشکل چه بود؟

به نسبت دستمزدی که بچه ها می گرفتند راندمان کار پایین بود و خیلی کند پیش می رفت. این چیزها را تهیه کننده می دید و می فهمید که هزینه سنگینی را متحمل شده که بازخورد کمی دارد. حتی بین سال اول و دوم تهیه کننده خیلی سود نکرده بود. این را همه بچه ها می دانستند. برای همین، به مبلغ قراردادها اضافه نکردند. ولی این اواخر سریال خوب می فروخت. من در جریان ریز ماجراها نیستم اما با تهیه کننده ها که حرف می زدم، می گفتند ما حتی یک ریال هم سود نکرده ایم!

یک چیزهایی هست که خیلی ها نمی دانند؛ مثلا اینکه چیزی حدود ۱۲ میلیارد تومان CD در انبار خوابیده این رقم قرار بوده جزء سود تهیه کننده باشد که الان باید تبدیل به خمیر شود. یکی از فصل ها را به جای ۲ میلیون نسخه، ۵ میلیون تکثیر کرده اند و فروش نرفته. یا مثلا نسخه CD و DVD با هم تهیه کردند که CD ها فروش نرفته.

▪ مردم می گویند ما یک سال و نیم، هر هفته ۲۵۰۰ تومان می دادیم تا ببینیم آخر کار چه می شود. حالا همه آن پول ها به باد رفته!

نه، اصلا هم این طور نیست. اتفاقا آنها به اندازه ۲۵ میلیون تومان تفریح کرده اند. کجا با ۲۵۰۰ تومان می توانستند این قدر تفریح کنند؟ با این پول یک ساندویچ هم دست شما نمی دهند. حالا مثلا آخر «شیدایی» یا «تا ثریا» چه اتفاقی افتاد؟! مگر آخر «مختار» اتفاق ویژه ای افتاد، یا موقعی که «برره» را نصفه و نیمه رها کردند، کسی رفت یقه تلویزیون را بگیرد که چرا این اتفاق افتاد؟! تازه آخر قهوه تلخ دو، سه قسمت نیست که! هم می شد با یک قسمت دیگر جمعش کنیم هم تا پنجاه قسمت دیگر ادامه بدهیم. مشکل اینجاست که این جور کارها در کشور ما باید سریع گرفته و پخش شود تا تمام شود. وقتی کاری طولانی می شود، خیلی ها چشم دیدن موفقیت طولانی مدت آدم ها را ندارند. همه چرتکه دستشان می گیرند که این دو برادر چقدر در حال سودند. اینها باعث می شود نقدهای غیرمنصفانه منتشر کنند و یا کلا کار را بزنند.

▪ خب نمی شود به مردم گفت که حرف نزنند!

خب ما چه گناهی کرده ایم این وسط؟ ما که هم کارمان را کرده ایم و هم پولمان را نگرفته ایم! اعصابمان هم به هم ریخته و سه، چهار ماه است که منتظریم باید از ارشاد پرسید که چرا مجوز نمی دهند.

▪ دلیلی برای اینکه مجوز نمی دهند گفته نشده؟

ارشاد می گوید در دادن مجوز مشکلی ندارند ولی من نمی دانم چرا منتشر نمی شود. یا نهاد دیگری رویش نظر دارد یا اینکه مجوزی که ارشاد برای تولید داده، برای پخش و توزیع نیست. ما یک فصل از زمان حال را کار کردیم و به ارشاد دادیم. آنها هم ایراداتی گرفتند و اصلاح کردیم و بعدش دیگر بیرون نیامد! جالب است که تهیه کننده جواب تلفن خود ما را هم نمی دهند؛ حتی وقتی زنگ می زنیم برای اطلاع خودمان بپرسیم که چه شد و چه نشد!

▪ به نظرتان اگر این کار از تلویزیون پخش می شد، بازهم به این مشکلات می خورد؟

نه اصلا این طور نمی شد از اول هم قرار بود در تلویزیون پخش شود ولی نشد. اگر می شد همه می گفتند بهترین کار طنز ایران است! به نظر خود من این کار جزء بهترین کارهای مدیری است و چون از اولین کارهای شبکه خانگی است یک سری چیزها را تازه دارد تجربه می کند. از شکل توزیع گرفته تا نوع برخورد مخاطب با کار و نوع مواجهه با مخاطب اصلا جایزه گذاشتن برای یک کار فرهنگی را نمی توانم بفهمم! کسی که جایزه نمی برد انگار که از کار طلبکار است! وای به حال اینکه جایزه ببرد و به دستش هم نرسد.

▪ خیلی شایعه شده بود که این بحث جایزه هم الکی است!

چیزی که من می دانم آن اوایل یک سری جوایز نقدی وجود داشت که مبلغش هم زیاد نبود؛ مثلا ۱۰ ۲۰ هزار تومان پرداخت این جایزه به عهده یکی از پخش کننده ها بود. یک شرکت پخش مستقل از گروه، قبول کرده بود که جوایز را به مردم پرداخت کند ولی این شرکت با تهیه کننده حرفش می شود و قرارداد به هم می خورد و این جوایز را نمی دهد.

▪ فکر می کنید با همه این اتفاقات بازهم کسی جرات می کند که سراغ ساخت سریال برای نمایش خانگی برود؟

خود من الان دارم «ساخت ایران» محمدحسین لطیفی را برای نمایش خانگی می نویسم که شاید از نظر هزینه، گران تر از قهوه تلخ شود ولی تعداد قسمت هایش کمتر است. خارج از کشور هم کار می شود و ستاره های زیادی هم در کار بازی می کنند.

▪ یعنی به سرنوشت قلب یخی و قهوه تلخ دچار نمی شود؟

نه چون تعداد قسمت هایش کم است. کلا اولین تجربه ها همیشه دچار مشکل می شوند و بعد اشکالات کار درمی آید و در کارهای بعدی اصلاح می شود.

● «باباشاه» قهوه تلخ حسابی از دست برادران «آقا گلیان» شاکی است

تهیه کنندگان رویت نمی شوند!

«نقاشی می کشی ام…» مشهورترین تکیه کلام «باباشاه» قهوه تلخ بود؛ تکیه کلامی که از چند ماه پیش به این طرف دیگر خبری ازش نیست. هادی کاظمی مثل بیشتر بازیگران قهوه تلخ، دلیل مشخص توقف کار را نمی داند. فقط می داند که پرونده قهوه تلخ بسته شده. از برادران «آقا گلیان» هم دل پری دارد.

▪ حالتان که خوب هست؟

نه اصلا حالم خوب نیست؛ یعنی نمی شود بی خیال و راحت بود و در جواب این سوال گفت که حالم خوبه. دلیلش را هم خودتان بهتر می دانید. مسئله قهوه تلخ واقعا به یک گرفتاری تبدیل شده.

▪ حال آقای مدیری هم به خاطر همین بد است؟ شایعه های مربوط به افسردگی شان را می گوییم.

مثلا فکر کردید خیلی خبر یا شایعه داغی است؟ من خبر دقیقی از حال آقای مدیری ندارم. اما اگر هم حالشان بد باشد، اصلا چیز عجیبی نیست. خب آدمی که یک کاری را شروع کرده، کارش هم خوب پیش رفته و یکهو وسط کار این اتفاق برای کار و گروهش بیفتد، نباید زیاد حالش خوب باشد. من فکر می کنم حال هیچ کدام از ما خوب نیست. حال مهران مدیری هم به همین دلایل خوب نیست. اما اینکه کسی افسردگی گرفته باشد، نمی دانم من چنین چیزی ندیدم.

▪ درباره تهیه کنندگان کار چطور؟ بیشتر به افسردگی گرفته ها شبیه هستند یا ورشکسته ها؟

راستش از حال آنها اصلا خبر نداریم. یعنی خیلی دلمان می خواهد خبر داشته باشیم اما متاسفانه رویت نمی شوند! البته من چیزی که سند اثبات ورشکستگی باشد ندیدم. البته آنقدر هم خبر ندارم که بتوانم بگویم شایعه افسردگی حتما دروغ است اما چیزی که نشان بدهد این آدم ها ورشکست شده اند به چشم نمی آید. به هر حال ما سال های زیادی بود که باهم کار می کردیم و انتظار داشتیم حتی اگر از این اتفاق ها افتاده باشد، زودتر از روزنامه ها باخبر شویم.

▪ انگار بزرگ ترین مشکل بازیگرهای کار بحث مالی است و خیلی نگران سرانجام خود «قهوه تلخ» نیستند.

این حرفی که می زنید، خیلی بد است. معلوم است که بازیگرها به خاطر سرانجام کار ناراحت ترند. ما سه سال عمرمان را گذاشتیم. گروه خلاقی بودیم. بچه ها همه خوب بودند و با جان و دل کار می کردند. حالا کار وسط راه مانده و این ناراحتی بزرگی است. شما خودتان را بگذارید جای بازیگری که کارش نصفه کاره مانده و پولش را هم نگرفته؛ پولی که انتظار داشته با احترام و قدرشناسی بهش تقدیم کنند، حالا با زور هم نمی تواند بگیرد. خودتان را جای او بگذارید و بعد نتیجه گیری کنید.

▪ این پولی که مانده مال چند وقت کار است؟

مثلا مال ۶، ۵ ماه است. البته چند وقتش زیاد فرقی نمی کند. دین و فرهنگ ما می گوید وقتی کسی برایتان کاری انجام داد، قبل از اینکه عرقش خشک شود مزدش را آن هم با احترام بدهید دستش. نه اینکه بعد از شش ماه تازه بخواهند با وعده و وعید بازیگر را نگه دارند که امروز پولت را می دهیم یا فردا!

▪ به همه بازیگرها بدهکارند؟ حتی اصلی ها؟

فکر می کنم این طور باشد. اما تفاوتی که هست، بین رقم دستمزدهاست. به هر حال رقم دریافتی بازیگرها باهم فرق داشت. کسی که ۱۰ میلیون تومان طلبکار است، با کسی که ۱۰۰ میلیون تومان طلبکار است یک فرق هایی با هم دارند دیگر، مهم ترین فرقشان این است که آن کسی که ۱۰ میلیون طلبکار است، احتمالا کفگیرش خورده ته دیگ!

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد