از رابطه پنهانی تا جنایتهای عشقی
حالا که مینگری گویی همین دیروز بوده است.
همه این اتفاقات آن قدر سریع به وقوع پیوسته که باورش سخت است. حالا که مینگری پرونده روی پرونده جنایتهایی میبینی که در روزهای سال ۸۳ روی داده است ولی در انبوه پروندهها یکی از سوژهها متفاوت از دیگر سوژههاست. موضوع قتل در پروندهها سوژهای در خود جای داده که نمیتوان از کنار آن ساده گذشت… این که نامش را چه چیزی میتوان گذاشت، خود جای سوال دارد. اما همه از یک منشا به جنایت ختم شدهاند.
همه فصل مشترکی داشتهاند که سرانجام آنها را به خشونت و حد اعلایش یعنی قتل کشانده است. در قانون مجازات اسلامی تفاوتی میان انواع قتلهایی که ما میشناسیم، وجود ندارد.
طبق ماده ۲۰۷ این قانون هرگاه مسلمانی کشته شود، قاتل قصاص میشود و معاون در قتل عمد به ۳ تا ۱۵ سال حبس محکوم میشود. موضوعی که در میان پروندههای قتل نظر ما را جلب کرده است، براساس آمارهای پلیس ۱۱۰ کشور ۱۱درصد از حجم قتلها را به خود اختصاص داده است. طبق آمار سال ۱۳۸۲، ۲۶درصد از حجم قتلهای ایران ناشی از نزاع و درگیری، ۱۱درصد به دلیل مسائل اخلاقی و ۵/۱۰ درصد به سبب اختلافات خانوادگی و ۱۰درصد هم به سبب ارتکاب سرقت در حین وقوع این جرم به واقع پیوسته است. ۴۰ درصد دیگر قتلها هم انگیزهها و عواقب مختلفی داشته است. اما تنها آمار ارائه شده از سوی پلیس ۱۱۰ نبود که چنین موضوعی را در میان پروندههای قتل برجسته میکرد.
حالا که مینگری گویی همین دیروز بوده است.
همه این اتفاقات آن قدر سریع به وقوع پیوسته که باورش سخت است. حالا که مینگری پرونده روی پرونده جنایتهایی میبینی که در روزهای سال ۸۳ روی داده است ولی در انبوه پروندهها یکی از سوژهها متفاوت از دیگر سوژههاست. موضوع قتل در پروندهها سوژهای در خود جای داده که نمیتوان از کنار آن ساده گذشت… این که نامش را چه چیزی میتوان گذاشت، خود جای سوال دارد. اما همه از یک منشا به جنایت ختم شدهاند.
همه فصل مشترکی داشتهاند که سرانجام آنها را به خشونت و حد اعلایش یعنی قتل کشانده است. در قانون مجازات اسلامی تفاوتی میان انواع قتلهایی که ما میشناسیم، وجود ندارد.
طبق ماده ۲۰۷ این قانون هرگاه مسلمانی کشته شود، قاتل قصاص میشود و معاون در قتل عمد به ۳ تا ۱۵ سال حبس محکوم میشود. موضوعی که در میان پروندههای قتل نظر ما را جلب کرده است، براساس آمارهای پلیس ۱۱۰ کشور ۱۱درصد از حجم قتلها را به خود اختصاص داده است. طبق آمار سال ۱۳۸۲، ۲۶درصد از حجم قتلهای ایران ناشی از نزاع و درگیری، ۱۱درصد به دلیل مسائل اخلاقی و ۵/۱۰ درصد به سبب اختلافات خانوادگی و ۱۰درصد هم به سبب ارتکاب سرقت در حین وقوع این جرم به واقع پیوسته است. ۴۰ درصد دیگر قتلها هم انگیزهها و عواقب مختلفی داشته است. اما تنها آمار ارائه شده از سوی پلیس ۱۱۰ نبود که چنین موضوعی را در میان پروندههای قتل برجسته میکرد.
سرهنگ سیدجواد کشفی نیز در اواسط سال هشدار داد که وقوع قتل براثر روابط نادرست و غیراخلاقی افزایش یافته است. واقعیت این است که دومین عامل از نظر کمیت نیز در آمار ارائه شده از سوی پلیس ۱۱۰ موید همین مسئله است که قتلهای ناشی از روابط اخلاقی در میان دیگر قتلها جای خاصی به خود اختصاص داده است. در این حال آنچه بیش از هرچیز دیگری نیازمند تحقیق و بررسی است، موضوع روابط پنهانی و نحوه ارتباطات آدمها به ویژه مردان و زنان با یکدیگر است.
قتلهایی متفاوت، انگیزههایی متناقض نگاهی به پروندههای قتل در سال ۱۳۸۳ نشان میدهد که چند واقعه تلخ در تهران و حومه آن، قتل براثر روابط نادرست اخلاقی را رنگ و بویی دیگر بخشیده است. نخستین جرقهها برای بررسی این موضوع در خرداد ماه با قتل دوجوان در طول ۱۰ روز درخیابان ایران زمین به وجود آمد. آن دو جوان به نوعی به وسیله رقبای عشقی خود به قتل رسیده بودند.
هر دو ماجرا در پی به وجود آمدن یک رابطه غیر از رابطه اصلی میان یک پسر و دختر به وقوع پیوسته بود. در واقع قتل اول ناشی از نوعی حسادت بود زیرا زوجی که از هم جدا شده بودند اینک خود را در برابر روابطی جدید میدیدند و مرد جوان چنین چیزی را برنتابید و رابطه همسر سابقش با یک سرباز ۱۹ ساله را به جنایت کشاند! در دیگر ماجرای خرداد ماه آن هم در شهرک غرب پسری که اصرارداشت با دوست دختر خود در حالی که او نامزد جوانی شده بود ارتباطش را حفظ کند به وسیله همان نامزد دختر جوان به ضرب گلوله به قتل رسید. بدین ترتیب دو ماجرا در کمترین زمان ممکن در تهران واقع شد که در هر دو، قتل به وسیله سلاح سرد و گرم و در پی وجود یک رابطه متعارف تا غیرمتعارف میان پسر و دختری روی داده بود. اما اتفاقات بسیار دیگری بود که میشد آنها را به این موضوع ربط داد. به فاصله یک ماه و اندی بعد کشف دو جسد در نزدیکی هم در جوار رودخانه فشم در این منطقه ییلاقی پروندهای دیگر از این دست را رقم زد.
دو جوان به نامهای مجید و مسعود یکی به ضرب ۵ گلوله و دیگری به ضرب یک گلوله به قتل رسیده بودند. کارآگاهان پلیس در نخستین بررسیهای خود رد زن جوانی را در ماجرا به دست آوردند. آن زن به سرعت شناسایی شد. او در هفته نخست مرداد ماه ۸۳ وقتی به دام پلیس افتاد، خیلی زود لب به اعتراف گشود و گفت آن دو مرد با وجودی که من ازدواج کرده بودم بازهم سعی داشتند با من رابطه داشته باشند و چنین واقعهای با وجود امتناعهای من دردسر ساز شده بود و آنها دیگر شروع به آزار و اذیت من کرده بودند.
بنابراین من هم نقشه قتل آنها را با شوهرم کشیدم. مسعود و مجید هر دو پیش از این با «الهه» رابطه داشتند و در واقع نتوانستند بپذیرند که نباید در زندگی جدید و خصوصی این زن دخالت کنند و به نوعی خود را همچنان مالک این زن جوان میدانستند. پس از این واقعه شاید بتوان مهمترین پرونده از این دست را پرونده اسماعیل و همسرش معصومه دانست. پرونده این زن و شوهر که به جناییترین پرونده سال ۸۳ معروف شد در پی یک آشنایی ساده بین معصومه و جوانی مسافرکش به نام ابراهیم در مسیر تهران- ورامین روی داد. همان یک دروغ ساده کافی بود تا فاجعهای را بسترسازی کند. معصومه در پاسخ به سوال جوان مسافرکش مبنی براین که او مجرد است یا متأهل گفته بود که مجرد است و برای درمان پسر برادرش به تهران میرود و میآید. سپس این رابطه شکل گرفته و استمرار یافته بود. شوهر معصومه، اسماعیل، نیز از موضوع باخبر شده بود
. او در واکنش خود به ماجرا خواسته بود تا همسرش به رابطه خود ادامه دهد و در این راه حتی بستر ازدواج همسرش با ابراهیم را فراهم کرد. سپس خواهر ابراهیم را برای فردی مجهولالهویه خواستگاری کرد و آرام آرام پس از حدود ۸ ماه و در حالی که در برههای از این مدت از نزدیک شاهد روابط همسرش با مرد دیگری بود، همسرش را نکشت بلکه ابتدا خواهر ابراهیم، بعد خود ابراهیم و سپس فرزندانش را به سبب مطلع بودن از قتلها به قتل رساند. این ماجرا اوج تعارض شخصیتی و بیماری روانی در برابر روابط میان دو فرد بود زیرا برخلاف سایر ماجراها اسماعیل کاملاً آگاهانه اجازه داد همسرش با مرد دیگری رابطه داشته باشد در حالی که در قتلهای پیشین چنین ارادهای نبوده و به همین دلیل هم خشونت تا به قتل بالا گرفت. آنچه در همه این ماجراها میتوان به عنوان فصل مشترک از آن یادکرد و آن را برجسته دید همین وجود رابطه پنهانی یا نیمهپنهانی و به نوعی نامشروع است. نکته دیگری که در این میان میتوان به آن اشاره کرد، موضوع احساس تملک است. در واقع با وجود آن که دختر و پسرجوان پس از دورهای ارتباط از هم جدا شدهاند و رابطه خود را پایان بخشیدهاند، اما مردان حاضر به پذیرش این پایان نبوده و گاه حتی خواستار ادامه آن به طور پنهانی بودهاند و … و بالاخره سزای این خواسته را هم گران پرداختهاند. بنابراین پیش از هر اقدام دیگری باید مروری به این احوال داشت و به نوعی آن را تجزیه و تحلیل کرد که در این روابط چه اتفاقی روی میدهد؟
تعارض رفتار در ارتباطات آزاد «محمد عرفان» بازپرس کشیک قتل در زمان دوماجرای قتل در شهرک غرب در تحلیل ماجرا میگفت: «دو قاتل بعد از اطلاع از روابطی که بین همسرانشان با مقتول وجود داشته، میخواستند عقده دلشان را خالی کنند و دست به جنایت زدهاند.»
وی همچنین تأکید داشت: «توجه نکردن به مسائل دینی و اخلاقی منجر به وقوع این حوادث میشود. اگر این نوع دوستیهای غیراخلاقی و خارج از شئون اسلامی قالب خودش را پیدا میکرد، شاهد وقوع جنایاتی از این دست نبودیم.>>