اجازه نمیدهم دخترم تکواندوکار شود !
این روزها یوسف کرمی و محمد باقری معتمد دوقلوهای تکواندوی ایران شدهاند. دوقلوهایی که همه از آنها انتظار طلا دارند. همه از آنها میخواهند در رقابتهای جهانی سهمیه المپیک بگیرند و همه از آنها میخواهند اگر به المپیک رفتند، با دو مدال طلا به ایران برگردند. این شرایط باعث شده آنها زیر فشار زیادی قرار بگیرند و باعث شود سخت تمرین کنند. تمرینهایی که خودشان میگویند، در هر جلسه دو تا چهار کیلوگرم وزن کم میکنند و ضربان قلبشان به ۱۸۰ هم میرسد. آنها فردا قرار است در رقابتهای جام جهانی تکواندو در شهر باکوی آذربایجان شرکت کنند تا بتوانند سهمیه المپیک بگیرند. سهمیهای که حتی هادی ساعی به عنوان پرافتخارترین ورزشکار تاریخ ایران هم نتوانست به آن برسد. پیش از حضور کرمی و باقری معتمد در آذربایجان، آنها در ایسنا، حضور یافتند و گفتوگوی بلندبالایی داشتند. در ادامه این مصاحبه را خواهید خواند.
* یوسف کرمی در چند سال گذشته فراز و نشیبهای زیادی داشته. شاید غم انگیزین روزهای او زمانی بود که پی در پی رقابتهای انتخابی شرکت کرد، اما باز هم نتوانست عضوی از تیم ایران در بازیهای المپیک پکن شود. در عوض هادی ساعی که به جای او به المپیک رفت، تنها مدال کاروان ایران را گرفت. پس از آن برخی چندان امید نداشتند که بار دیگر شما به صحنه رقابتها برگردید؛ اما در یک سال اخیر با مدال طلای بازیهای گوانگ جو و قهرمانی در جام جهانی نشان دادید که این بار با عزم دیگری کار را برای المپیک لندن آغاز کردهاید.
این روزها یوسف کرمی و محمد باقری معتمد دوقلوهای تکواندوی ایران شدهاند. دوقلوهایی که همه از آنها انتظار طلا دارند. همه از آنها میخواهند در رقابتهای جهانی سهمیه المپیک بگیرند و همه از آنها میخواهند اگر به المپیک رفتند، با دو مدال طلا به ایران برگردند. این شرایط باعث شده آنها زیر فشار زیادی قرار بگیرند و باعث شود سخت تمرین کنند. تمرینهایی که خودشان میگویند، در هر جلسه دو تا چهار کیلوگرم وزن کم میکنند و ضربان قلبشان به ۱۸۰ هم میرسد. آنها فردا قرار است در رقابتهای جام جهانی تکواندو در شهر باکوی آذربایجان شرکت کنند تا بتوانند سهمیه المپیک بگیرند. سهمیهای که حتی هادی ساعی به عنوان پرافتخارترین ورزشکار تاریخ ایران هم نتوانست به آن برسد. پیش از حضور کرمی و باقری معتمد در آذربایجان، آنها در ایسنا، حضور یافتند و گفتوگوی بلندبالایی داشتند. در ادامه این مصاحبه را خواهید خواند.
* یوسف کرمی در چند سال گذشته فراز و نشیبهای زیادی داشته. شاید غم انگیزین روزهای او زمانی بود که پی در پی رقابتهای انتخابی شرکت کرد، اما باز هم نتوانست عضوی از تیم ایران در بازیهای المپیک پکن شود. در عوض هادی ساعی که به جای او به المپیک رفت، تنها مدال کاروان ایران را گرفت. پس از آن برخی چندان امید نداشتند که بار دیگر شما به صحنه رقابتها برگردید؛ اما در یک سال اخیر با مدال طلای بازیهای گوانگ جو و قهرمانی در جام جهانی نشان دادید که این بار با عزم دیگری کار را برای المپیک لندن آغاز کردهاید.
ـ دقیقا همینطور است، روزهای سختی را گذراندم، به ویژه زمانی را که برای المپیک پکن انتخاب نشدم. شاید خیلیها فکر میکردند که من نتوانم دوباره به اوج بازگردم. اما تمام تلاشم را کردم. پس از المپیک من دارای فرزند شده بودم. برای همین هم نه تنها برای ورزش، بلکه باید برای زندگیام نیز تلاش مضاعفی میکردم. من واقعا در این مدت تلاش بیامانی داشتم تا بتوانم شایستگیهایم را به اثبات برسانم. چون میدانم هر کس شایستهتر باشد، مدال طلا را میگیرد و به این اعتقاد دارم که «بهشت را به بها دهند نه به بهانه» .
* شاید چیزی که پیش از این کمتر داشتید و امروز در شما به خوبی دیده میشود، تجربه است، فکر میکنید که تجربه چقدر در موفقیت آیندهات تاثیر داشته باشد؟
ـ اگر کسی پیش از این از من می پرسید برای موفقیت تجربه بهتر است یا قدرت جوانی، من میگفتم قدرت جوانی. اما امروز به خوبی میدانم که تجربه بسیار با ارزشتر از نیروی جوانی است. در سالهای گذشته من قدرت زیادی داشتم، اما آن تجربه لازم را برای حاکم شدن در میدان مسابقه را نداشتم. اما وقتی تجربهات بالاتر میرود می توانی تواناییهای فکری بیشتری داشته باشی و از لحاظ روحی ـ روانی بر حریف غالب شوی. تکواندو همانند شطرنج است . وقتی در سال ۲۰۰۹ قهرمان جهان شدم، انگار تازه تکواندو را یاد گرفتهام. با خودم گفتم که من تازه تکواندو را یاد گرفتهام و آن چیزی که تاکنون انجام میدادم، شبیه یک قهرمان تکواندو نبود. از آن پس بود که یاد گرفتم شطرنج در تکواندو چگونه است و شاید نتایجی که در این دو سال گرفتهام به خاطر این بود که بازی شطرنج را در تکواندو خوب یاد گرفتم.
* آقای باقری معتمد شما چطور؟ خیلیها پس از این که در سال ۲۰۰۹ قهرمان جهان شدی و پس از آن در گوانگجو درخشیدی امید زیادی به شما پیدا کردند و همه توقع داشتند در فینال ۲۰۱۱ هم مدال طلا را بر گردن تو ببینند. اما در مسابقه فینال گر چه از حریفت به خوبی پیش افتاده بودی. اما به راحتی مسابقه را از دست دادی و این مساله باعث شد کمی علاقمندان و طرفداران شما نسبت به آیندهات و قهرمانیهایی که می توانی به دست آوری، نگران شوند.
ـ پیش از مسابقههای جهانی کمی آسیب دیدگی جزئی داشتم و درمان کردم. یک ماه مانده بود به مسابقه، به تیم اضافه شدم اما باز هم درد داشتم. از یک طرف با ترس از آسیب دیدگی مجدد تمرین میکردم. در قهرمانی جهانی کره جنوبی تلاش خودم را کردم و مسابقههای ابتدایی را خوب شروع کرده بودم و حریفانم را بسیار خوب شکست دادم. البته در فینال نگران آسیب دیدگی مجدد هم بودم و کمی محتاط شده بودم. شاید داور وسط بازی کمی روی من تاثیر گذاشت که شرایط روانیام را از دست بدهم و متاسفانه اتفاقی افتاد که نباید میافتاد و من باختم و نقره گرفتم. اما برای من این مهم بود که همه تلاشم را کردم و در حالی که مدال نقره را گرفتم همه از من راضی بودند. همین که مسئولان فدراسیون و کادر فنی من را برای حضور در رقابتهای انتخابی المپیک برگزیدند، شاید حمایتی از تلاشهایی باشد که من کرده باشم. البته من در تیم ملی کم تجربه نبودم. من از سال ۸۰ عضو تیم ملی هستم و در کنار بزرگانی مانند ساعی، بیباک و کرمی کار کردم . سیر صعودی خوبی در مسابقات متعدد داشتم و پس از بازیهای المپیک پکن هم در هر مسابقهای که رفتم با طلا برگشتم. شاید باختم در کره جنوبی یک اتفاق یا قسمت بود. البته از این هم دور نشویم که این مساله انگیزهای شد تا در کارم جدیتر باشم و در آینده برای موفقیت حواسم را بیشتر جمع کنم. گر چه همین مدال نقره هم با ارزش بود و خوشحالم که همین مدال تاثیر خوبی در روند تیمی ما داشت. شاید پیش از این کمی برایم رسیدن به مدال طلا عادی شده بود اما این موضوع باعث شد که بیشتر حواسم را جمع کنم و بدانم که رسیدن به طلای جهان و المپیک چندان راحت نیست.
* آقای کرمی وقتی از رقابتهای جهانی کره جنوبی برگشتید، مهماندوست به عنوان سرمربی تیم ملی به یکباره اعلام کرد که شما و باقری معتمد را برای انتخابی المپیک و حتی حضور در بازیهای المپیک انتخاب کرده، شما بر اساس تجربهای که دارید فکر میکنید چرا مهماندوست چنین تصمیمی را گرفت؟ فکر میکنید که اتفاقهایی که در انتخابی شما و هادی ساعی برای المپیک پکن رخ داد، تجربهای برای مهماندوست شده بود تا آن مسایل تکرار نشود؟
ـ من فکر میکنم که همان عوامل باعث شد که مهماندوست این گونه تصمیم بگیرد. در آن رقابتها من و ساعی شرایط نزدیک به هم داشتیم و در هر مسابقه پایاپای جلو میآمدیم. در آن شرایط فضا به گونهای بود که بین من و ساعی انتخابی میگذاشتند، ولی اکنون شرایط متفاوت است و نمیتوانیم با یک مسابقه انتخابی نمایندهمان را برای المپیک انتخاب کنیم. شاید کسی را که انتخاب میکنیم و در همه مسابقات انتخابی هم برنده شود، در المپیک نتواند با تجربه کار کند. نمونهاش هم در المپیک پکن بود. نادریان در ایران همه حریفان به ویژه بهزاد خداداد را شکست داد اما در اولین مسابقهاش در المپیک به کسی باخت که بارها بهزاد خداداد او را شکست داده بود. ما در چهار سال گذشته همیشه روی نوار پیروزی بودهایم، نه این که در یک مسابقه خوب کار کرده باشیم، بلکه در مسابقات متعدد از جمله رقابتهای جهانی ، بازیهای آسیایی و مسابقههای قهرمانی جهان خوب بودیم. این طور بود که دست مربیان برای ما باز بود، چرا که ما کارنامه خوبی در این مدت داشتیم.
* آقای باقری معتمد برخی در مورد انتخاب شما هم انتقاد داشتند و معتقد بودند که آنها در رقابتهای جهانی طلا گرفتهاند و شما نقره. اما با این حال مهماندوست به شما اعتماد کرد.
ـ من باید این را توضیح دهم که ما فقط برای رقابتهای کسب سهمیه المپیک انتخاب شدهایم و شاید این شرایط برای المپیک نباشد. ما تا المپیک راه زیادی داریم و اولین هدف این است که بتوانیم سهمیه المپیک را بگیریم. پس از آن است که در مورد بازیهای المپیک فکر میکنیم. البته این تصمیم از جهاتی نیز خوب بود. چرا که فشار روانی را روی ما کم کرده و اکنون بدون دغدغه برای انتخابی المپیک کار میکنیم. این تصمیم باعث شده که جلوی بسیاری از حاشیهها گرفته شود. اما ما حرفهای زیادی برای گفتن داریم که امیدوارم در آینده بتوانیم با درخشش مان آنها را ببینیم. البته من حاضر بودم در وزن خودم با هر کسی که مدعی است مبارزه کنم اما این نظر کادر فنی بود که این گونه خواست. البته اگر منظور شما از کسانی که انتقاد میکنند، کسی مانند علیرضا نصر آزادانی است، باید ببینیم که او برای حضور در انتخابی المپیک باید به وزن ۶۸ کیلوگرم میآمد و باید در فرصت کوتاه پس از رقابتهای جهانی، وزن زیادی را کم میکرد. شاید این مسئله باعث شد که من را انتخاب کنند.
* آقای کرمی، شما در این مورد نظرتان چیست؟ آیا اینکه یک سال پیش از بازیهای المپیک برای حضور در این رقابتها انتخاب شدید، کار درستی از سوی کادر فنی بوده یا خیر؟
ـ همان طور که دوستم گفت، ما اول باید برای کسب سهمیه المپیک برویم و همه به خوبی میدانند که در تکواندو سهمیه المپیک به نام فرد داده نمیشود بلکه به وزن است. البته ما هم برای حضور در انتخابی المپیک فرصت چندانی نداشتیم و این مسئله باعث شده فشار زیادی روی ما وارد شود. چند ماه است که استراحت نداشتیم و باید همین طور تا پس از انتخابی المپیک صبر کنیم. البته خیلیها حق دارند که به این موضوع اعتراض کنند و بگویند که ما هم شرایط حضور در انتخابی المپیک را داشتیم اما ببینید که کارنامه همه ما در چهار سال گذشته چه بوده است. با این حال هنوز قطعی نشده که صددرصد ما به المپیک برویم. امیدوارم که ما در آذربایجان سهمیه را برای ایران بگیریم تا پس از آن به المپیک فکر کنیم.
* آقای باقری معتمد! مسابقههای کسب سهمیه المپیک از سختترین مسابقهها در تکواندو محسوب میشود. حتی در دوره پیش هادی ساعی هم نتوانست در این مسابقهها سهمیه المپیک بگیرد. شما چه برنامههایی برای موفقیت در آذربایجان دارید؟
ـ به خوبی میدانید که همه کشورها بهترینهایشان را برای مسابقهها میفرستند و در حقیقت این رقابتها از مسابقههای جهانی هم حساستر است و شرایط خاصی دارد. ما هم در این مدت تمرینهای منسجم و ویژهای برای انتخابی المپیک داشتیم تا به حقمان برسیم و خیلی امیدواریم که در همین رقابتهای آذربایجان، کار را یکسره کنیم. ما تلاشمان را میکنیم، شک نکنید. ما در آذربایجان باید خیلی هوشیار باشیم و با دیدی باز به مسابقهها نگاه کنیم. هر رقابت برای ما حکم فینال دارد و باید حواسمان را جمع کنیم. البته ورزش حرفهای همین طور است و باید حواست به همه جا باشد تا موفق شوی.
* آقای کرمی از بحث انتخابی المپیک که بگذریم، فکر میکنم امروز تکواندو ایران نه تنها یک ورزش انفرادی بلکه به یک ورزش تیمی تبدیل شده است که یک تیم برای موفقیت دست به دست هم میدهند.
ـ دقیقا همین طور است. ما در تکواندو هر باخت یا بردمان روی تیم تاثیرگذار است. فکر میکنم در مسابقههای جهانی حتی آنهایی که اوت هم شدند یا یک مسابقه را بردند، برای ما امتیاز خوبی کسب کردند. ما همه با هم یکدل هستیم برای اینکه تکواندو موفق شود و این موضوع را در مسابقههای جهانی نشان دادیم. شاید در خیلی از تیمها گرفتن نقره و برنز جهان هم برایشان موفقیتآمیز بود اما در تیم تکواندو ایران دیگر کسی از برنز و نقره خوشحال نمیشود چرا که همه طلا میخواهند. همین انسجام تیمی که در تکواندو است یکی از فاکتورهای موفقیت ماست. اکنون همین مسئله باعث شده تکواندو ایران پرافتخارترین رشته ورزشی در چند سال اخیر باشد اما با این حال میبینیم که حمایتها چندان زیاد نیست. وقتی برای اولین بار قهرمان جهان شدیم، فکر میکردیم وقتی به ایران بازگشتیم، همه ما را میشناسند یا همه به استقبالمان میآیند. اما وقتی پایمان به فرودگاه رسید، دیدیم که تنها خانوادههایمان هستند که به استقبالمان آمدهاند. مسئولان ورزش ما برای یک مسابقه فوتبال یا یک رقابت والیبال و بسکتبال، به ورزشگاه میروند اما ما قهرمان دنیا شدیم و برگشتیم و در عمل هیچ چیز ندیدیم. شما ببینید در همین مسابقههای آذربایجان، کرهجنوبی که حرف اول را در تکواندو دنیا میزند، در وزنهایی که من و باقری معتمد شرکت کردهایم، نمایندهای ندارد و توانش را برای اوزان دیگر گذاشته. این نشان میدهد که آنها به خوبی از ما میترسند. اما این جایگاه را در ایران کمتر کسی به آن توجه میکند. این استقبال ضعیفی که از ما شد، انگیزههایمان را کمتر کرد. کار ما خیلی بزرگ بود که پرچم ایران را در جایی بالا بردیم که هیچ کس تا چند سال پیش باورش نمیشد و حداقل امیدوار بودیم که مسئولان، پرچم ما را پیش خانوادههایمان بالا ببرند.
* آقای باقری شما هم با یوسف کرمی همعقیدهاید؟
ـ به نظر من کرمی همه حرفها را زد. مسئولان از تکواندو ایران چه چیزی میخواستند که به آن نرسیدند. ما در هر مسابقهای که رفتیم با طلا برگشتیم و عملکردمان خیلی خوب بوده است اما فکر میکنم که مسئولان این موفقیتها را نادیده میگیرند و امیدواریم که به آن رسیدگی شود.
* آقای کرمی همان طور که میدانید برای رسیدن به موفقیت در میدان بزرگی همچون المپیک باید تمرینهای سخت و نفسگیری را هم پشت سر بگذارید. آیا اکنون شرایطی که شما در اردو دارید همین گونه است؟
ـ امروز بچههای تکواندو همه حرفهای شدهاند و حرفهای تمرین میکنند و برای رسیدن به مدال المپیک باید روی هر چیزی حساب کرد. ما از روز دوم فروردین امسال در اردو بودهایم. شبانهروزی تمرین کردهایم. پدر و مادر و زن و بچه برای دیدن به اردو آمدهاند نه اینکه ما برای دیدن آنها به منزل برویم. تمرینهای ما این روزها بسیار سخت است. آنقدر خسته میشویم که حتی نای شنا کردن در استخر را هم نداریم. روزی ۴ ساعت تمرین میکنیم. در دو مرحله تمرین دو ساعته. برخی اوقات ضربات قلب من به ۱۸۰ بار در دقیقه میرسد و تنها کسی که تجربه این را داشته باشد میداند که من چه میگویم. اما همه اینها را برای رسیدن به هدفمان تحمل میکنیم. وقتی این گونه سخت تمرین میکنیم مطمئن هستم که میتوانیم نتایج خوبی هم بگیریم.
* آقای باقری در قبال این تمرینهای سختی که دارید، آیا شرایط اردو برای شما مهیاست و امکانات مناسبی دارید؟
ـ خدا را شکر فدراسیون تکواندو همه شرایط را برای ما مهیا کرده و هرآنچه خواستهایم در اختیار ما قرار داده است. اکنون نظم ویژهای در اردوها حاکم است. امکانات ما نیز خوب است و روز به روز پیشرفت میکنیم. فکر نمیکنم ما چیزی لازم داشته باشیم که در اختیارمان گذاشته نشده است و در این شرایط است که باید در المپیک موفق شویم.
* آقای کرمی شما چطور؟ گویا کمی از وجود برخی حمایتها دلخوری داشتید.
ـ طبیعی است که این طور باشد. ما ۸ ماه پیش قهرمان آسیا شدیم. هنوز پاداشش را نگرفتهایم. قهرمان رقابتهای جهانی شدیم، هنوز پاداشش را نگرفتهایم. هنوز تکلیف سازمان تربیت بدنی مشخص نیست که چه کسی میخواهد پاداشها را بدهد. ورزشکاری که میخواهد قهرمان المپیک شود نباید فکر پول باشد. اکنون بسیاری از قهرمانان ما حتی در حین ورزش قهرمانی دنبال کاری هستند که بتوانند پس از دوران ورزش زندگیشان را تامین کنند چرا که عمر قهرمانی کوتاه است و اکنون ورزشکارانی کمتر از انگشت دست داریم که توانستهاند در دوران قهرمانی، شرایط مالی مناسبی برای خود فراهم کنند. در دنیای قهرمانی، وقتی یک بار قهرمان میشوی باید دوباره آماده شوی که در مسابقه بعدی شرکت کنی. پول همه چیز نیست اما میتواند برای ما تاثیرگذار باشد چرا که خیالمان را راحت میکند. وقتی ورزش حرفهای میکنیم نباید دیگر چنین دغدغههایی داشته باشیم. ما در ورزشمان حرفهای کار نمیکنیم. تنها حرفهای حرف میزنیم. این شرایط است که پیشرفت ورزش با سرعت زیادی نیست. من هر قولی که دادهام تاکنون عمل کردهام اما آقای سعیدلو به ما گفت سکههای قهرمانیتان را در فرودگاه تحویل بگیرید ولی اکنون چند ماه میگذرد و ما سکهای ندیدهایم. حتی پس از قهرمانی جهان تاکنون خود سعیدلو را هم ندیدهایم. ببینید در ورزش قهرمانی همه چیز پول نیست اما این عامل تاثیر زیادی در عملکرد ورزشکاران دارد. هیچ کس باورش نمیشد که ما ۲۰ مدال طلا در گوانگجو بگیریم اما باور کنید که عامل اصلی این مسئله جوایزی بود که برای گوانگجو قرار داده بودند. این مسئله انگیزه زیادی برای بازیکنان داشت. خیلیها میخواستند به آن جایزه برسند. آن پاداشها را میخواستند. این انگیزههای بیرونی تاثیر زیادی بر عملکرد آنها داشت. خیلیها میدانستند که با آن جایزه زندگیشان عوض میشود. من هم در بازیهای آسیایی میخواستم که به غیر از آن جایزه اولین کسی در تکواندو ایران باشم که دو مدال طلای بازیهای آسیایی را دارد. ما در کاروان ایران در گوانگجو کسانی را داشتیم که حتی نگهبان شرکت بودند اما میدانستند که با آن مدال زندگیشان عوض میشود. پس اگر میخواهیم به موفقیتهای دیگری برسیم باید به عوامل انگیزشی خوب توجه کنیم.
* از بلاتکلیفی ورزش گفتید. آیا به عنوان یک ورزشکار این بلاتکلیفی را احساس کردهاید یا بر روی روند کار شما تاثیر گذاشته است؟
ـ فدراسیون ما یکی از فدراسیونهای منظم است که روی برنامه کار میکند. همه وظایف خودشان را میدانند و کارشان تعریف شده است. رییس فدراسیون هم به دنبال این است که شرایط خوبی را مهیا کند اما با این حال ما میبینیم که او با چه سختیای برای تامین مخارج اردو یا حضور در مسابقهها پول تهیه میکند. برای همین مسابقههای آذربایجان فدراسیون پول نداشت یا برای مسابقههای پیشین کره جنوبی، دیدیم که با چه سختیای پول مهیا شد.
* آقای باقری معتمد شما چطور؟ این مسئله بر روی شما تاثیرگذار بوده؟
ـ ببینید یک تکلیفی را بر عهده ما گذاشتهاند و ما باید تا آخر آن را جلو ببریم. این مشکلات به ما اجازه نمیدهد که کنار بکشیم. اما باعث میشود که رسیدگیها به ما کمتر شود و این موضوع انگیزهها را کم میکند.
* از این بحث که بگذریم، آقای باقری میخواهم در مورد رضا مهماندوست به عنوان مربیتان صحبت کنم. آیا فکر میکنید او آنقدر پتانسیل دارد که بتواند دو قهرمان المپیک در لندن به ما تحویل بدهد؟
ـ او خودش از قهرمانان قدیم تکواندو بوده و عملکردش را در این چند ساله نشان داده است. او مربی خوبی است و همین حسی که او کنار زمین دارد، باعث میشود که ما با انرژی بیشتری به جلو برویم. ما هم تلاشمان را میکنیم نظر مربیای که به ما اعتماد کرده را جلب کنیم. من فکر میکنم که مهماندوست مربی کاردرستی است و در دنیا شناخته شده است. او از خیلی از کشورها دعوتنامه دارد و باید به او کمک کرد که بیشتر موفق باشد.
* آقای کرمی همان طور که شما بر روی شیاپ چانگ حین رقابت گارد میگیرید، مهماندوست هم کنار زمین همان وضعیت را دارد. اما با این حال شما هم فکر میکنید که او مربی بزرگی است؟
ـ باور کنید همان حسی که او کنار زمین دارد به ما هم منتقل میشود. رابطه ما با مهماندوست رابطه مربی و شاگردی نیست. رابطه برادر بزرگتر و کوچکتر است. ما همدیگر را درک میکنیم. وقتی ما خستهایم او به خوبی درک میکند اما همه میدانیم که باید تلاش کنیم. پیش از مسابقههای قهرمانی جهان، مهماندوست به ما گفت بچهها از شما میخواهم که من را به آرزویم برسانید. او میخواست ما قهرمان جهان شویم و واقعا بچهها برای اینکه او را به آرزویش برسانند جنگیدند. او با هر خوشحالی، خوشحال بود و با هر باخت، ناراحت. او کنار ما اشک شوق میریخت. مهماندوست مربی دلسوزی است و از ته دل کار میکند. من فکر میکنم که این روزها هیچ کس مانند ما کار نمیکند و هیچ کس مانند ما تلاش نمیکند و در سایه همین سختیها موفق میشویم.
*آقای باقری فکر میکنم تکواندوکاران ما در میدان مسابقه، به غیر از حریفی که روبهرویشان است، یک حریف دیگر هم به نام داور کنارشان است. علاقهمندان به تکواندو خاطرههای بدی از ناداوریها دارند. آیا فکر میکنید اینها بار دیگر تکرار شود؟
ـ از زمانی که هوگوهای الکترونیکی آمدهاند، این مشکل کمتر شده است و داورها کمتر اشتباه میکنند. امروز نفوذ داورها در نتایج کمتر است. خوشحالیم که این شرایط به وجود آمده و ما میتوانیم راحتتر کار کنیم. این از زمانی ایجاد شد که شایعه شد تکواندو میخواهد از المپیک حذف شود. همین مسئله باعث شد آنها بیشتر حواسشان را جمع کنند. در همین مسابقههای گذشته در کره جنوبی، دیدیم که اشتباهها خیلی کم بود و این مسئله اجازه میدهد ما تواناییهایمان را نشان دهیم.
* آقای کرمی با تمام این شرایط فکر میکنید که ایران توانایی این را دارد که در المپیک دو مدال طلا داشته باشد؟
ـ به نظر من هیچ چیز غیر ممکن نیست. یک زمان ما آرزو داشتیم که مدال طلای دنیا را داشته باشیم و این آرزو در رقابتهای ۱۹۹۸ کانادا به ثمر نشست. هیچ کس باورش نمیشد که ایران روزی بتواند قهرمان دنیا شود. اما ما به این خودباوری رسیدیم که در مهد تکواندو دنیا جلوی هزاران تماشاگر کرهای، قهرمان جهان شویم و این کار بسیار بسیار بزرگی بود. در المپیک هم میتوانیم غیر ممکنها را ممکن کنیم. گرچه المپیک شرایط خاص خود را دارد. در المپیک هر کس که دیدهای و ندیدهای، میآید که با تو رقابت کند. همه حرفهای تمرین کردهاند اما یک نکته وجود دارد که باید به آن توجه کنیم. ما پیش از بازیهای المپیک پکن، چندین شانس مدال طلا داشتیم اما برخی مسائل باعث شد که آنها نتوانند نتیجه خوبی بگیرند. این فشارها، فشارهای خوبی نیست. همین فشارها باعث میشود که مدالهای طلا، به چهارمی و پنجمی برسد. با این حال ما اکنون فقط به طلا فکر میکنیم و چیزی جز آن را نمیخواهیم. در هر وعده از تمرین، دو تا چهار کیلوگرم از وزن بدن ما کم میشود. همه اینها را تحمل میکنیم که بتوانیم غیر ممکنها را ممکن کنیم. اردوی قبل از باکو از سختترین اردوهای دوران ورزشیام بود. چندین سال است که همیشه با خستگی و استرس زندگی میکنیم. با استرس استراحت میکنیم، با استرس غذا میخوریم و با استرس مهمانی میرویم.
* آقای کرمی کمی بحث را خودمانیتر کنیم. اگر یک بار دیگر شرایط زندگی دوباره پیدا میکردید، آیا باز هم تکواندو را به عنوان یک رشته ورزشی یا یک حرفه انتخاب میکردید؟
ـ من اگر فرصت دوبارهای داشتم، مطمئنم که باز هم تکواندو را انتخاب میکردم چون عاشق این رشتهام. من با عشق وارد تکواندو شدم. روزی که به تکواندو آمدم باورم نمیشد که بتوانم قهرمان جهان شوم. البته اگر نخواهم دروغ بگویم، تکواندو را از روی عشقم میآمدم و فوتبال را دنبال میکردم تا کمی هم پول داشته باشم.
* ابتدای مصاحبه از فرزندتان گفتید. آیا دوست دارید که دخترتان هم تکواندوکار شود؟
ـ اصلا اجازه نمیدهم چنین کاری بکند. البته او آزاد است که خودش انتخاب کند اما من به او پیشنهاد میکنم که تکواندو را انتخاب نکند. من متاسفانه به خاطر تکواندو، برای خانوادهام کم گذاشتم. ما همیشه در خستگیهایمان به خانه میرویم، حوصله هیچ کاری را نداریم. سال ۱۹۹۸ بود که ازدواج کردم و همیشه به همسرم قول دادهام که پس از فلان مسابقه به فلان مسافرت میرویم یا کار خاصی را انجام میدهیم اما همه آنها دروغ بوده و در این چند سال هیچ کدام را نتوانستهام انجام بدهم. در این شرایط زندگی کردن با یک قهرمان بسیار سخت است. نه مهمانی میتوانیم برویم و نه به مسافرت. خانوادههای ما بهترین دوران زندگیشان را به بدترین شکل گذراندند و از زندگی لذت نبردند. همه از همسرم میپرسند، سخت نیست که همیشه شوهرت در اردوست یا در مسابقههای بینالمللی و او هم همیشه به من افتخار کرده و جواب داده که وقتی مدال میگیرد، خستگیهای من درمیرود و سختیها را فراموش میکنم.
* و شما در برخی مصاحبهها گفتهاید که اگر در لندن طلا بگیرید، از دنیای ورزش خداحافظی میکنید.
ـ من حتی اگر در آتن هم طلا میگرفتم، از ورزش میرفتم چرا که باید وقتم را برای خانوادهام بگذارم. من میخواهم زودتر از دوران قهرمانی خارج شوم تا فرصت کافی داشته باشم با خانوادهام باشم. داشتن یک زندگی خوب از ۱۰ مدال المپیک هم برای من باارزشتر است. البته از دورانی هم که گذراندهام حسرت نمیخورم. اگر فرصتی بوده که نتوانستهام از آن استفاده کنم، شاید خواست خدا بوده. من برد و باخت زیادی داشتم و همه اینها لطف خدا در حق من بود.
* فکر میکنید با این شرایط روزی دخترت به تو افتخار کند؟
ـ من مدالهایم را برای او نگه میدارم و همیشه برای آنها تلاش کردهام. فکر میکنم از داشتن چنین پدری خوشحال شود و وقتی بفهمد پدرش چنین افتخارهایی برای ورزش کسب کرده، فکر میکنم احساس غرور کند.