رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

آمیتا باچان در «قهوه تلخ»!

یک: سینماهای آمیتا باچان!
پروانه‌ها! پروانه‌ها!به نظرم مشکل از همین جا شروع شد یعنی از جایی که همه چیز را شاعرانه دیدیم. آخر سینما چه ربطی به شعر دارد؟ نکند آن تعبیرهای استعاری که تحت عنوان «سینمای شاعرانه» یک عمر به کار بردیم خودمان را هم فریب داد؟ و حالا اینجاییم: «عمو بی‌سبیل هی…یه!»
اصلا از اول ما چیزی به نام «سینمای کودک ونوجوان» داشتیم که امروز در واپسین روز‌های پاییز ۸۹ از دست‌اش داده باشیم؟ یادتان هست چه قدر ذوق می‌کردیم از اینکه یک پیرمرد بی‌سمعک با گوش‌های سنگین‌اش می‌رفت سمت پنجره تا همسرایی کودکانی را که داد می‌زدند «بابابزرگ» گوش کند؟ یا این که کلید و بچه کوچک توی خانه مانده بود و مادربزرگ هم پشت در و همسایه‌ها داد می‌زدند «‌امیر حسین» و ما توی سینما کیف می‌کردیم و بچه‌هامان پیراهن‌شان را از عرق خیس؟
یادتان هست که این فیلم‌ها را به عنوان مربی کانون پرورش فکری می‌گذاشتیم برای بچه‌های مردم و بچه‌ها با این که ویدئو را فقط می‌توانستند در کتابخانه های کانون ببینند داد می‌زدند «بسه دیگه! کارتون! کارتون!» و منظورشان کارتون‌هایی بود که عکس‌برگردان‌هاشان را روی دفترهای مشق‌شان داشتند یعنی میکی موس، دانلدداک، گوفی، زیبای خفته،سیندرلا، سفید‌برفی؟ و آخرش رسیدیم به این که بچه‌هامان را ببریم «کلاه قرمزی و پسر خاله» ببینند چون ما می‌خواستیم مثل مرتضی احمدی آن فیلم تکیه بدهیم و «هرهر» بخندیم!

یک: سینماهای آمیتا باچان!
پروانه‌ها! پروانه‌ها!به نظرم مشکل از همین جا شروع شد یعنی از جایی که همه چیز را شاعرانه دیدیم. آخر سینما چه ربطی به شعر دارد؟ نکند آن تعبیرهای استعاری که تحت عنوان «سینمای شاعرانه» یک عمر به کار بردیم خودمان را هم فریب داد؟ و حالا اینجاییم: «عمو بی‌سبیل هی…یه!»
اصلا از اول ما چیزی به نام «سینمای کودک ونوجوان» داشتیم که امروز در واپسین روز‌های پاییز ۸۹ از دست‌اش داده باشیم؟ یادتان هست چه قدر ذوق می‌کردیم از اینکه یک پیرمرد بی‌سمعک با گوش‌های سنگین‌اش می‌رفت سمت پنجره تا همسرایی کودکانی را که داد می‌زدند «بابابزرگ» گوش کند؟ یا این که کلید و بچه کوچک توی خانه مانده بود و مادربزرگ هم پشت در و همسایه‌ها داد می‌زدند «‌امیر حسین» و ما توی سینما کیف می‌کردیم و بچه‌هامان پیراهن‌شان را از عرق خیس؟
یادتان هست که این فیلم‌ها را به عنوان مربی کانون پرورش فکری می‌گذاشتیم برای بچه‌های مردم و بچه‌ها با این که ویدئو را فقط می‌توانستند در کتابخانه های کانون ببینند داد می‌زدند «بسه دیگه! کارتون! کارتون!» و منظورشان کارتون‌هایی بود که عکس‌برگردان‌هاشان را روی دفترهای مشق‌شان داشتند یعنی میکی موس، دانلدداک، گوفی، زیبای خفته،سیندرلا، سفید‌برفی؟ و آخرش رسیدیم به این که بچه‌هامان را ببریم «کلاه قرمزی و پسر خاله» ببینند چون ما می‌خواستیم مثل مرتضی احمدی آن فیلم تکیه بدهیم و «هرهر» بخندیم!
مهم ما بودیم که یک روز از آثار استعاری لذت می‌بردیم یک روز از آثار عامه‌پسند؛ بیچاره بچه‌ها! بیچاره بچه‌ها! حالا ناراحتیم از اینکه همان چیزی را که از اول نداشتیم، نداریم؟ ما باخته‌ایم چون می‌خواستیم بچه‌هامان قبل از بزرگ شدن، به شدت بزرگ شوند. بچه‌هامان هم باخته‌اند چون بزرگترین حسرت‌شان دیدن کارتون‌های دیزنی بود، همان‌هایی که نقاشی‌هاشان روی عکس‌برگردان‌ها بود و حالا که بزرگ شده‌اند برای بچه‌هاشان عروسک باربی، کیف باربی، کلیپ باربی، «هی پاپ» باربی می‌خرند و برای سینمای ایران تره هم خرد نمی‌کنند. راستی آن سینماهای مخصوص فیلم‌های کودک و نوجوان یادتان هست که حالا فیلم های قدیمی آمیتا باچان را نشان می‌دهند؟
«قهوه تلخ» خوب است یا بد؟ یاد آن دیالوگ «کمال الملک» می‌افتم درباره قهوه قجری. به نظرم این مجموعه مدیری ادامه آن کار ابتری است که می‌خواست در «باغ مظفر» به سرانجام برساند که در انشای علم بهتر است یا ثروت، دچار تبلیغات شد و قاجاریه را به آگهی‌های اوایل دوران پهلوی دوم پیوند زد
دو: پای‌ات را روی پوست «موزها» نگذار!
«قهوه تلخ» خوب است یا بد؟ یاد آن دیالوگ «کمال الملک» می‌افتم درباره قهوه قجری. به نظرم این مجموعه مدیری ادامه آن کار ابتری است که می‌خواست در «باغ مظفر» به سرانجام برساند که در انشای علم بهتر است یا ثروت، دچار تبلیغات شد و قاجاریه را به آگهی‌های اوایل دوران پهلوی دوم پیوند زد.
مدیری هنوز «نمایش صابونی» می‌سازد، گیرم با رویکردهای شبه روشنفکرانه به سبک و سیاق «بن هیل». در همین شکل و شمایل کار موفقی شده «قهوه تلخ»، اما «بن هیل» نباید از تاریخ هنر همان انتظاری را داشته باشد که «مستر بین» [در آثار تلویزیونی‌اش نه درکارهای سینمایی‌اش] دارد.
این همه تلاش برای متصل کردن فرامتن‌های مد روز به متن این کار بی‌فایده است. همان طور که «مرادبرقی»، «اختاپوس» یا «آقای مربوطه» نتوانستند بیرون از فرامتن‌های روزمره‌شان به موفقیتی بیش از آنچه شایسته متن‌شان بود دست یابند. مدیری در شیوه خودش صاحب امضاست؛ خب، یا باید به همین بسنده کند یا متن‌اش را ارتقا دهد. بدل شدن «لوسی شو» به «پول را بردار و فرار کن» یا «موز‌ها» محال است.
سه: عینک‌ات را عوض کن رفیق!
دیگر حرفی نمانده برای گفتن. بگذارید از در و دیوار بگویم. مثلا این که سینمای چهاربعدی که در پارک ملت نشان می‌دهند همان سینمای سه‌بعدی قبلی است که در دهه شصت در پارک بازی روبروی هتل اوین بدون عینک، دوبعدی و با نام سینما۲۰۰۰ می‌دیدیم؟ ظاهرا هیچ چیز عوض نشده از آن موقع؛ فقط اسم‌ها عوض شده‌اند و شاید هم عینک‌ها!
منبع: خبرآنلاین. یزدان سلحشور
گروه سینما و تلویزیون تبیان

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد