آش هم آش تلویزیون!
اگر زنان خانهدار را به عنوان بخشی از مخاطبان اصلی تلویزیون بدانیم شاید بعد از سریالهای خانوادگی، برنامههای آشپزی یکی از پرمخاطبترین برنامههای تلویزیونی باشد. هرچند که زنان مدرنتر و متعلق به طبقات متوسط به بالا بیشتر پای این برنامهها مینشینند چون ذائقه غذایی زنان سنتی و همسرانشان کمتر با نوع غذاهایی که در برنامههای آشپزی تلویزیون آموزش داده میشود سازگاری دارد.
در حال حاضر به غیر از شبکه ۴ و شبکه قرآن و خبر، بقیه شبکههای تلویزیونی در بخشهای مختلف خانوادگی و برنامههای ترکیبی به آموزش آشپزی میپردازند. در واقع برنامههای آشپزی را از حیث ساختار فرمی میتوان به ۲ گروه عمده تقسیم کرد. برخی از آنها برنامه مستقلی هستند که در ساعاتی خاص فقط به آموزش آشپزی و سفرهآرایی میپردازند و برخی دیگر نیز در دل برنامههای خانوادگی و ترکیبی این کار را میکنند. این برنامه البته با جوانب دیگری نیز همراه است و مثلا در آن به کیکپزی و شیرینیپزی هم توجه میشود. برنامههایی از این دست دو کارکرد مهم میتوانند داشته باشند یکی معرفی غذاهای جدید و متنوع و دیگری اصلاح الگوی تغذیه و تبلیغ غذاهای سالم. ضمن اینکه از لحاظ رسانهای نیز این برنامهها برای علاقهمندان به آشپزی میتواند جذاب و سرگرمکننده هم باشد. لزوما هم خانمها مخاطب این برنامه نیستند چه بسا مردان مجرد یا علاقهمند به آشپزی نیز ممکن است از تماشای این برنامه لذت ببرند. جالب اینکه یکی از مشهورترین و پرطرفدارترین برنامههای آشپزی مربوط به سرآشپزی است که خودش یک مرد است.
اگر زنان خانهدار را به عنوان بخشی از مخاطبان اصلی تلویزیون بدانیم شاید بعد از سریالهای خانوادگی، برنامههای آشپزی یکی از پرمخاطبترین برنامههای تلویزیونی باشد. هرچند که زنان مدرنتر و متعلق به طبقات متوسط به بالا بیشتر پای این برنامهها مینشینند چون ذائقه غذایی زنان سنتی و همسرانشان کمتر با نوع غذاهایی که در برنامههای آشپزی تلویزیون آموزش داده میشود سازگاری دارد.
در حال حاضر به غیر از شبکه ۴ و شبکه قرآن و خبر، بقیه شبکههای تلویزیونی در بخشهای مختلف خانوادگی و برنامههای ترکیبی به آموزش آشپزی میپردازند. در واقع برنامههای آشپزی را از حیث ساختار فرمی میتوان به ۲ گروه عمده تقسیم کرد. برخی از آنها برنامه مستقلی هستند که در ساعاتی خاص فقط به آموزش آشپزی و سفرهآرایی میپردازند و برخی دیگر نیز در دل برنامههای خانوادگی و ترکیبی این کار را میکنند. این برنامه البته با جوانب دیگری نیز همراه است و مثلا در آن به کیکپزی و شیرینیپزی هم توجه میشود. برنامههایی از این دست دو کارکرد مهم میتوانند داشته باشند یکی معرفی غذاهای جدید و متنوع و دیگری اصلاح الگوی تغذیه و تبلیغ غذاهای سالم. ضمن اینکه از لحاظ رسانهای نیز این برنامهها برای علاقهمندان به آشپزی میتواند جذاب و سرگرمکننده هم باشد. لزوما هم خانمها مخاطب این برنامه نیستند چه بسا مردان مجرد یا علاقهمند به آشپزی نیز ممکن است از تماشای این برنامه لذت ببرند. جالب اینکه یکی از مشهورترین و پرطرفدارترین برنامههای آشپزی مربوط به سرآشپزی است که خودش یک مرد است. حتی بسیاری از مخاطبانی که علاقهای به برنامه آشپزی ندارند نام سامان گلریز را شنیدهاند یا چهره او را میشناسند. او فارغ از مهارت در پخت و پز انواع غذاهای ایرانی و فرنگی، کارشناس تغذیه هم بوده و در این زمینه دارای تحصیلات دانشگاهی است. به این دلیل شاید تاثیرگذاری و برد تبلیغاتی برنامههای او بیش از دیگران باشد. ضمن اینکه نباید شیوه اجرای او را در آموزش آشپزی نادیده گرفت. قطعا بخشی از موفقیت او و برنامههایش به نوع اجرای وی بستگی دارد و این نشان میدهد که برای جذابیت و تاثیرگذار بودن یک برنامه آشپزی صرفا به یک آشپز خوب یا آموزش غذاهای خوشمزه نیاز نیست و بیش از آن باید به اجرای جذاب و تاثیرگذار آن توجه داشت.
در حال حاضر برنامههای گوناگونی از شبکههای مختلف در زمینه آموزش آشپزی تهیه و پخش میشود، اما در این میان برنامه «بهونه» طرز دیگری دارد. به طور کلی یک برنامه جذاب آشپزی باید چند ویژگی بارز داشته باشد. اول از همه یک کارشناس ـ مجری زبده و با تجربه. چون این یک برنامه تخصصی است که مجری آن باید متخصص تغذیه و آشپزی باشد. هرچند برخی برنامهها مثل به خانه برمیگردیم مجری در کنار آشپز قرار گرفته و با استفاده از مهارت و تکنیکهای اجرا سعی میکند تا به مدرس آشپزی کمک کند تا بهتر بتواند شیوه تهیه و پخت یک غذا را به مخاطب منتقل کند، اما سامان گلریز در کنار تخصص حرفهای خود واجد مهارتهای اجرایی نیز بوده و همزمان مسوولیت اجرا و آموزش را به عهده میگیرد. مساله مهم دیگر نوع دکورپردازی و شیوه رنگآمیزی و فضاسازی است که به عنوان مولفههای ضمنی و پسزمینه میتواند در جذب مخاطب تاثیر بگذارد. بتازگی تبلیغ وسایل و لوازم خانگی و آشپزی نیز در این برنامهها گنجانده شده که به نظر میرسد با توجه به اصل مجاورت و تداعی در روانشناسی تبلیغات از دامنه نفوذ و تاثیرپذیری بالایی بر افکار عمومی برخوردار باشد.
اگرچه ساخت و تولید برنامههای آشپزی در همه کشورهای دنیا رواج دارد و ضرورت تولید چنین برنامههایی در تلویزیون ما نیز احساس میشود، اما این برنامهها نیز نیازمند نقد و بررسی آسیبشناسانه هستند. مثلا اینکه این برنامهها که از تعدد و تنوع زیادی هم برخوردارند طی این سالها چقدر توانستهاند ذائقه غذایی مخاطبان ایرانی را تغییر دهند و چند درصد از این مدلهای غذایی در جامعه ما رواج پیدا کرده و در بین خانوادههای ایرانی گسترش یافته است. یا چقدر این مدل غذاها با ویژگی فرهنگی و ذائقه ایرانیان همخوانی و سازگاری دارد. هنوز هم در منوی غذا و سفرهای ایرانی چه در رستورانها و چه در خانه و سازمانها همان غذاهای سنتی هستند که مورد استفاده قرار گرفته و مشتری دارند. این برنامهها تا چه حد توانستهاند عادت غذایی غلط را از بین برده یا عادات غذایی جدید را جایگزین آن کنند.
البته باید این نکته را پذیرفت که تغییر الگوی غذایی چه اصلاح الگوی غلط چه ایجاد الگوی درست یک کنش فرهنگی است که به فرآیند زمانی طولانی نیاز دارد، اما دستکم دو دهه از ساخت و نمایش برنامههای آشپزی میگذرد و حجم کمی و کیفی آن نیز رشد روزافزونی داشته است، اما آنها ظاهرا نتوانستهاند چیدمان سفره ایرانی را تغییر داده و غذاهای ارائهشده در تلویزیون را پای سفرههای مردم بیاورند. ضمن اینکه مگر چقدر مدلهای تغذیه و انواع غذاهای ایرانی و غربی وجود دارد که طرز تهیه و ساخت آن در برنامههای آشپزی تلویزیون آموزش داده نشده است آن هم با انواع برنامههایی که شبکههای مختلف دارند. در نتیجه احساس میشود که بسیاری از برنامهها محتوایی تکراری داشته و مثلا روش پخت پیتزای مخلوط را بارها و بارها آموزش دادهاند.
این مساله موجب یک نوع دلزدگی به خاطر تکراری بودن الگوهای غذایی میشود. اگرچه نمیتوان در مضمون تخصصی این برنامه تحول خاصی ایجاد کرد، اما دستکم از حیث رسانهای و برنامهسازی میتوان تنوع و جذابیت بیشتری به آن بخشید تا ذائقه غذایی با ذائقه رسانهای همخوانی بیشتری پیدا کند.