همه گفتهها و ناگفتههای عوامل «ورود آقایان ممنوع»
آرش عباسی نویسنده نمایشنامه «ورود آقایان ممنوع» همراه با کتایون فیض مرندی کارگردان این نمایش در گفتوگو با خبرنگار بخش تئاتر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، به ارایه توضیحاتی دربارهی چگونگی اجرای این نمایش و تغییرات اعمال شده بر آن پرداختند.
کتایون فیض مرندی کارگردان «ورود آقایان ممنوع» دربارهی تغییرات این تئاتر که این روزها در تالار قشقایی تئاتر شهر روی صحنه است و تاثیر آن بر سطح کیفی این اجرا توضیح داد: نمیتوانم دربارهی بهتر یا بدتر شدن این نمایش بگویم چون عبارت نادرستی است.
این کارگردان تئاتر با اشاره به مشکلات فراوان اجرای عمومی این نمایش افزود: مشکل از آن جا شروع شد که شورای ارزشیابی و نظارت موکدا خواستار حذف یکی از اپیزودهای ما که همان «اپیزود خاله» بود شدند؛اپیزودی که اتفاقا معرف شخصیت اصلی نمایشنامه بود.
مرندی ادامه داد: با حذف این اپیزود، شخصیت اصلی دچار تغییر و به یک زن آرایشگر تبدیل شد که هیچ پس زمینه خاصی نداشت و ما هم هیچ تمایلی برای تصویر کردن چنین شخصیتی نداشتیم زیرا جذابیت نمایش در این است که راوی اصلی مشخصات و تعریف کاملی داشته باشد و یک بعدی دیده نشود.
وی با اشاره به همکاری حسین کیانی به عنوان دراماتورژ این نمایش اضافه کرد: در راستای اتفاقاتی که افتاد من و آرش عباسی از حسین کیانی خواستیم به عنوان دراماتورژ به ما بپیوندد و کار را با توجه به حذف این اپیزود دوباره دراماتورژی کند تا آن چه حذف شده در دیگر اپیزودها به شکل دیگری بیان و در نهایت نمایش کامل شود.
آرش عباسی نویسنده نمایشنامه «ورود آقایان ممنوع» همراه با کتایون فیض مرندی کارگردان این نمایش در گفتوگو با خبرنگار بخش تئاتر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، به ارایه توضیحاتی دربارهی چگونگی اجرای این نمایش و تغییرات اعمال شده بر آن پرداختند.
کتایون فیض مرندی کارگردان «ورود آقایان ممنوع» دربارهی تغییرات این تئاتر که این روزها در تالار قشقایی تئاتر شهر روی صحنه است و تاثیر آن بر سطح کیفی این اجرا توضیح داد: نمیتوانم دربارهی بهتر یا بدتر شدن این نمایش بگویم چون عبارت نادرستی است.
این کارگردان تئاتر با اشاره به مشکلات فراوان اجرای عمومی این نمایش افزود: مشکل از آن جا شروع شد که شورای ارزشیابی و نظارت موکدا خواستار حذف یکی از اپیزودهای ما که همان «اپیزود خاله» بود شدند؛اپیزودی که اتفاقا معرف شخصیت اصلی نمایشنامه بود.
مرندی ادامه داد: با حذف این اپیزود، شخصیت اصلی دچار تغییر و به یک زن آرایشگر تبدیل شد که هیچ پس زمینه خاصی نداشت و ما هم هیچ تمایلی برای تصویر کردن چنین شخصیتی نداشتیم زیرا جذابیت نمایش در این است که راوی اصلی مشخصات و تعریف کاملی داشته باشد و یک بعدی دیده نشود.
وی با اشاره به همکاری حسین کیانی به عنوان دراماتورژ این نمایش اضافه کرد: در راستای اتفاقاتی که افتاد من و آرش عباسی از حسین کیانی خواستیم به عنوان دراماتورژ به ما بپیوندد و کار را با توجه به حذف این اپیزود دوباره دراماتورژی کند تا آن چه حذف شده در دیگر اپیزودها به شکل دیگری بیان و در نهایت نمایش کامل شود.
این کارگردان تئاتر که پیش از این همین نمایش را در جشنواره تئاتر فجر اجرا کرده بود، متذکر شد: هیچ کارگردان و گروهی دوست ندارد کاری را که اجرا کرده و به ثمر رسانده دچار چنین اتفاقاتی شود. همه ما در درجه اول علاقهمندیم کار خودمان اجرا شود.
کتایون فیضمرندی با ارایه توضیحاتی دربارهی اجرای این نمایش در جشنواره تئاتر فجر یادآور شد: به دلیل مسایلی که از قبل به ما گوشزد شده بود، بازبینی اولمان با یکسری تعدیلها انجام شد. فکر میکردیم از منظر خودمان این تعدیلات کفایت میکند اما بازهم مورد قبول قرار نگرفت و دوباره دچار تغییراتی شد تا جایی که الان با کار دیگری رو به رو هستیم.
وی ادامه داد: سعی همه گروه بر این بوده که با حفظ شاکلههای اصلی نمایشنامه، روایت را از منظر «سرور» دیگری بشنویم که تعریفش عوض شده است اما طبیعی است من کار اصلی خودم را دوست دارم البته این به معنای آن نیست کار جدید را دوست ندارم آنها را باهم مقایسه نمیکنم چون هر یک تعریفهای ویژه خود را پیدا کرده و رنگهای خود را دارد. طبیعتا سلیقه من با اولی همسوتر است که از اول انتخابش کردیم و ۵ سال طول کشید تا به مرحله اجرا رسیدیم در این مدت فراز و فرودهای بسیاری داشته . مثل بچهای که مدام بزرگش کردهایم اما حال تغییرش میدهیم.
این استاد دانشگاه با اشاره به پروسه تکمیل این نمایشنامه توضیح داد: در این مدت مدام اتود و بازنویسی داشتیم. این کار را به لحاظ متن به اوج رسانده بودیم اما بحث انتخاب است برخی گروهها وقتی در شرایط ما قرار میگیرند از اجرا صرف نظر میکنند گروههای دیگری هم هستند که کارشان را اجرا میکنند و عین ممیزی را نشان میدهند یا حتی آن را درشتتر میکنند.
مرندی با اشاره به تغییرات نمایشقبلیاش «پیچ تند» یادآور شد: تجربهای که در آن نمایش داشتم این بود که وقتی تعریفی را از یک شخصیت میگیریم و او را ممیزی میکنیم، آن شخصیت ابتر میشود اما تماشاگر گناهی ندارد او آمده نمایش کاملی ببینند و ما نمیتوانیم مدام زیرنویسی بنویسم که این شخصیت چیزدیگری بوده است بنابراین در پروسه جدید سعی کردیم با حفظ تمامی شاکله اصلی کار، از ابتر شدن شخصیت بکاهیم.
مرندی توضیح داد: از هشت اپیزودی که داشتیم، پنج تا به شکل اولیه باقی ماند و سه تا دستخوش تغییر شده است با این حال دیگر اپیزودها هم در همین راستا نوشته شده چون نمیخواهیم اساس کار به هم بخورد. که اگر چنین شود دیگر اعتقادی به اجرای عمومی ندارم اما اصلا نمیخواهم اینها را با هم مقایسه کنم.
این کارگردان تئاتر درباره اعتبار مجوزهای شورای ارزشیابی و نظارت عنوان کرد: تمام اجراهایم را از طریق بخش چشم انداز فجر گرفتهام یعنی هرگز از اول متنی را برای اجرای عمومی ارائه نکردهام. فکر کردم فضای خوبی است که نمایشمان قبل از اجرای عمومی دیده شود ولی امسال تصمیم گرفتم دیگر در فجر شرکت نکنم چون سیاستگذاری فرهنگی مان دچار نوعی کابوس زدگی است.
وی در این باره توضیح داد: یعنی گاهی به کارهایی مجوز داده میشود اما بعد این مجوز اعتبارش را از دست میدهد. در مورد کارما که اتفاق بسیار عجیبی افتاد؛ نمایشی که در بازبینی کیفی بخش چشم انداز بهترین امتیاز را گرفته و به دلیل کیفیت به بخش مسابقه بینالمللی راه پیدا میکند و در این بخش کاندیدای متن و بازیگری میشود. ناگهان در جریان اجرای عمومی در بخش متن دچار مشکل میشود.
مرندی با اشاره به طولانی شدن پروسه اجرای عمومی این نمایش نشریح کرد: تمام مطول شدن زمان اجرایمان به دلیل متن بود. در فاصله بعد از جشنواره هیچ کس مسوولیت این اجرا را قبول نمیکرد تا زمانی که رحمت امینی رییس شورای ارزشیابی و نظارت شد و مشروط به یک سری تغییرات، مسؤولیت اجرای این نمایش را پذیرفت.
این کارگردان تئاتر دربارهی دلایل عدم تمایلش برای شرکت در جشنواره تئاتر فجر عنوان کرد: با این وصف دیگر در جشنواره تئاتر فجر شرکت نخواهم کرد به عنوان هنرمندی که با حضورم به جشنواره اعتبار میدادم و در عین حال هم از آن اعتبار می گرفتم دیگر نه میخواهم اعتباری به فجر ببخشم و نه از جشنواره میخواهم اعتباری به من بدهد؛ جشنواره اجراها را به تعویق میاندازد و این فرصت را ایجاد میکند تا دیگرانی که خارج از حوزه تئاترند، نقد و بررسیهای غیر کارشناسانه کنند و به اجرای عمومی لطمه بزنند. بنابراین دیگر چنین کاری نخواهم کرد مگر اینکه ضمانت اجرایی کامل داشته باشم. همچنان درگیر این پرسشم چرا اجرای جشنوراه با اجرای عمومی فرق میکند؟! کدام یک واقعیت تئاتر ماست؟!
این هنرمند تئاتر با اظهار تاسف از سیاستگذاریهای متغیر فرهنگی ادامه داد:هیچ معلوم نیست چرا سیاستگذاریهای فرهنگی، در طول چند ماه ناگهان دچار چنین افت و خیزهایی میشود؟! ظاهرا بحث مدیریت فرهنگی است و ما هم دستخوش این عدم تصمیم گیریها و شفاف بودنها میشویم و آسیبش را هم میبینیم.
وی خواستار شفافیت بیشتر مسؤولان شد و تاکید کرد: باید مسؤولان قدری با ما صادقتر باشند. اگر کاری را دوست ندارند در همان مرحله اول آن را تصویب نکنند. چون بیشتر منتظر میمانیم و بعد کاری را که دوست داریم انجام میدهید.
در همین باره آرش عباسی، نویسنده این نمایشنامه «ورود آقایان ممنوع» درباره تغییرات اعمال شده بر این متن توضیح داد: اجرای جشنواره فجر ما پنج شش بار بازبینی شد و حتی اجرای اولمان هم اجرای بازبینی بود که بعد از آن تذکراتی دادند اما در نهایت هیچ کس از اعضای شورا یا بازبینها اعتراضی نسبت به کار نداشتند و این برای ما بسیار لذت بخش بود که با همه سختیهایی که کشیدیم و با وجود همه تغییرات، خیالمان راحت بود که کار خودمان را کردهایم و اوج پختگی متن همان اجرای جشنواره بود که بعد از پنج سال کامل شده بود.
او با تشریح پروسه کامل شدن نمایشنامه «ورود آقایان ممنوع» توضیح داد:تمرینهایی که داشتیم به اندازه یک نمایشنامه کامل از من و گروه انرژی گرفت؛ گروه مدام پیشنهاد میدادند و من اعمال می کردم در این همکاری تجربه کارگروهی بسیار بی نظیری را پشت سر گذاشتیم به همین دلیل در یک سرخوشی خیلی خوبی به سر میبردیم تا اینکه بحث اجرا پیش آمد. در مرحله اول فیلم را دیدند و نظراتی دادند که باید اعمال میشد در برخورد اول از این تغییرات بسیار شگفت زده و دلسرد شدیم.چرا که در جشنواره فجر کسانی که به سخت گیری شهره هستند،کار ما را تصویب کردند ولی اینها خواستار حذفیاتی شدند.
نویسنده نمایشنامههای «زیرزمین» و «پیچ تند» با اشاره به برگزاری جلسه مشترکی میان او، مرندی و امینی به عنوان رییس شورای ارزشیابی و نظارت اضافه کرد: نظر آقای امینی این بود که ۳۴ درصد کار باید تغییر کند و ما هم پذیرفتیم اما وقتی شروع به کار کردیم، حس کردم دیگر توانش را ندارم و از عهدهام بر نمی آمد حتی یک اتود هم زدم اما نه خودم را راضی کرد و نه گروه را بنابراین خودم پیشنهاد کردم فردی به عنوان در اماتورژ به گروهمان بپیوندد و این چنین بود که حسین کیانی به گروه ما اضافه شد.
آرش عباسی از پیوستن حسین کیانی،ابراز خرسندی کرد و گفت:حضور نویسندهای مانند او که بسیار دقیق و مسلط است،نه فقط برای گروه ما که برای هر گروه دیگری نعمت است برای من همواره یک نویسنده ایده آل است که از هرجهت قبولش دارم به همین دلیل از آمدن او بسیار خوشحالم. من باید مینوشتم و او نظارت میکرد اما چون من بریده بودم او جور مرا کشید و عناصری را در راستای بهتر شدن متن اضافه کرد.
عباسی با اشاره تفاوت نمایشنامه حاضر در مقایسه با جشنواره تئاتر فجر ادامه داد: برایم ایده آل بود آن کار با آن قصه و شخصیت دوست داشتنی «خاله» اجرا شود که تمام شخصیت «سرور » در این داستان تعریف میشد و همه کارهایی که در طول نمایش انجام میداد از دل این اپیزود باورکردنی و پذیرفتنی میشد اما در این تغییرات پیشینیه دانشگاهی و حتی رشته دانشگاهی سرور باید عوض میشد این برای من به عنوان نویسنده مطلوب نیست اما معتقدم حتما اتفاق خوبی برای نمایش افتاده. در این مدت گروه هم خیلی تلاش کردند با دیدن نگاههای نگرانشان ، تلنگری به من خورد و دریافتم نباید فقط خودم را در نظر بگیرم آنها منتظر اجرا هستند.
این نمایشنامهنویس جوان عنوان کرد: باید اقرار کنم توان لازم را که یک نمایشنامه نویس در برخورد با چنین ماجرایی باید داشته باشد ، نداشتهام شاید درست برخورد نکردم این محدود به نمایشنامه «ورود آقایان ممنوع » نیست که در مورد «بعضی وقتها خوبه …» هم این برخورد را داشتم.
آرش عباسی با اظهار تاسف از مشکلات گوناگون نمایشنامهنویسان افزود: آن قدر تحت فشار بودم که بریدم و کنار کشیدم. درست در همان نقطه طلایی هم کنار کشیدم شرایط روحی و روانیام مساعد نبود و این چنین بود که حتی یک نوبت اجرا را برای ۳۱ شهریور از دست دادم ان هم کاری که ۲ سال بود که منتظر اجرایش بودم، فرصتش فراهم شد اما آن را از دست دادم. در این آشفته بازار چه کسی چنین موقعیتی را از دست میدهد؟! اما من از دست دادم، بخشی به دلیل خستگیها بودو بخشی هم به دلیل حواشی زشت و کریه تئاترمان بود که انرژی آدم را میگیرد.
وی اظهار تاسف کرد: ایمانی را که به نمایشنامهنویسی داشتم، از دست دادهام و دلیل آن همین دوستانی هستند که به راحتی میگویند تا یک هفته دیگر تمام اینها باید عوض شده باشد این تغییرات در حرف خیلی ساده است اما باید دید مفهومش چیست چه بلایی سر دیگران میآورد؟
عباسی خاطرنشان کرد: آقای امینی و خانم مرندی هر دو استادان من بودهاند و حالا ناراحتم گاهی با هم دچار چالش شدهایم.به هر حال امیدوارم این نمایش کار خوبی شده باشد البته معتقدم چنین شده هرچند کار اولیه نیست؛ کاری که تمام گروه باعشق و علاقه روی آن کار کردیم.
وی با اشاره به دشواریهای کار نویسندگی اضافه کرد: نکته دیگری هم که نمیتوانم از آن بگذرم این است که از این زایش فقط دردش برای من مانده است، دیگر آن لذتی را که باید ببرم نمیبرم. فکر میکردم با اجرای این متن همه کاستیهایی که در تئاتر و نمایشنامه نویسی داشتهام جبران خواهد شد. این متن برایم افتخاری می آفریند که کاملا سرم را بلند کنم اما دیگر لذتی از این کار برایم نمانده و مسبب آن هم شورای ارزشیابی و نظارت است که بی دلیل بر آن سختگیری کرد. این کار کاری نبود که دچار این همه جرح و تعدیل شود.در مورد نمایش«پیچ تند» به دلیل حساسیتهای آن زمان تغییرات را درک میکردم امادر مورد «ورود آقایان ممنوع» چنین نبود متاسفانه یک سری سوء تفاهمها پیش آمد. مشکل دیگر این بود دو سه گروه مختلف با چندین نظر آمدند و دیدند که اشتباه بود باید یک یا دو نفر میآمدند و میدیدند اما افراد مختلف نظرات متفاوت دادند چون خاصیت هنری اعمال سلیقه است.
در ادامه این گفتو گو کتایون مرندی گفت: این اتفاق به من نشان داد میتوانم کارگردانی دو هفتهای باشم؛ سرعت عملم را خیلی بالا برد زیرا با عوض شدن شخصیت اصلی برای اینکه اعتباری به کارمان بدهیم، همه عناصر کار، طراحی صحنه، لباس و موسیقی را عوض کردیم. دوستان باید توجه داشته باشند با حذف یا تغییر یک بخش تمام بخشهای یک اثر دچار دگرگونی میشود شاید برخی آسان از آن بگذرند اما گروهی که برای خود اعتبار قایل است ناچار است همه چیز را تغییر بدهد و در فرصتی بسیار فشرده دوباره آنها را تعریف کند چون همان گونه که اشاره کردم تماشاگر تقصیری ندارد که کار ممیزی شده است.
او با اشاره به تعهدش به تئاتر شهر برای اجرای نمایش افزود: به تئاتر شهر تعهد داشتیم که در فصلی اجرایمان را انجام بدهیم تئاتر شهر هم مقصر نیست چون برنامهریزی دارد و حتما در اجرای عمومی هم دچار مشکل خواهیم شد به ویژه که بازیگر مشترک داریم. مدت زمان نمایشمان بالا رفته و طبیعتار بازیگر اصلی مان خسته خواهد شد.
مرندی بار دیگر تاکید کرد: سیاستگذاران فرهنگی ما رئیس مرکز هنرهای نمایشی و دیگر مسوولان کمی شفافسازی کنند اگر متولیان با چیزی مخالفند همان آغاز اعلام کنند تا گروهی شکل نگیرد و تمرینها انجام نشود اما اعمال تدریجی سلیقهها کار را به جایی میرساند که گروه در مدت کوتاهی فشار مضاعفی را متحمل میشود و در طول اجرا با پیامدهای آن روبه رو خواهد بود امیدوارم این بلا سر هیچ گروه دیگری نیاید.
این کارگردان تئاتر درباره اصرارش برای اجرای این نمایش توضیح داد: در مورد این متن از زمان نوشته شدنش اصرار داشتم اجرا شود چون بخشی از نابسامانیها و ناکامیهای طیف خاصی از زنان را داریم که به آن بیتوجهی میشود، این بیتوجهیها در تغییر رفتار زنانی که الان دست به خشونت می زنند موثر است.
کتایون مرندی از معضلات اجتماعی زنان ابراز تاسف کرد و ادامه داد: تعداد زیادی زن زندانی داریم که جرمشان همسر کشی است، بسیاری از مسایل اجتماعی ما دیده نشده و به همین دلیل در مدتی به مشکل اساسی جامعه تبدیل میشود.
او که همواره به تئاتر اجتماعی علاقهمند بوده،اضافه کرد: من که کار اجتماعی میکنم وظیفه تاریخیام و هنری و اجتماعی ام این است جاهایی این مسایل را نشان دهم چه ایرادی دارد گاه تماشاگر ، غمگین شود و گریه کند یکی از اشکالاتی که به کار ما وارد کردند این بود که اپیزودها به تنهایی مشکلی ندارند اما ترکیبشان فضای حزن انگیزی میسازد چرا گریه نکنیم؟! گریه به خودی خود نه بد است و نه خوب مهم این است چه تاثیری می گذارد، منجر به آگاهی و بازنگری شود.
مرندی اظهار تاسف کرد: اصلا خوشحال نیستم بخشی از کار را از دست دادهام ولی خوشحالم همین را می توانم اجرا کنم و باید چنین شود. ما مدام از انقلاب فرهنگی میگوییم و الان میگوییم چرا بخشی از رفتارهای نسلی که در این انقلاب پرورش یافتند با تصورات و ایدهآل کسانیکه انقلاب فرهنگی کردند همخوانی ندارد. شاید به این دلیل که خوب نگاه نمیکنیم اینها معلول هستند و نه علت باید در راستای توسعه فرهنگیمان تغییراتی بدهیم.
این کارگردان تئاتر تاکید کرد:نمیتوانیم مثل ۳۰ سال پیش به جامعهمان نگاه کنیم. آدمهای ۳۰ ساله امروز مثل گذشته نیستند، نسل، جامعه جهانی، خواستهها و … عوض شده است. به این دلیل است که دوست داشتم این فرصت اجرا را از دست ندهم چون بخشی از وظیفه اجتماعی را که برای خود قایلم – هرچند به شکل ناقص – به انجام میرسانم.در غیر این صورت همان اول منصرف میشدیم و کاری را دست می گرفتیم که کمتر تنشزا باشد.
در تکمیل این توضیحات،آرش عباسی یادآور شد: وقتی این فشارها وارد شد به مرحلهای رسیدم که گفتم اصلا اجرا نرویم اما این راهش نیست. شاید خیلی خامدستانه چنین تصمیمی داشتم. بخشی مربوط به این است که در این متن خیلی چیزها وجود داشت که اجرای همانها هم غنیمت است بحث دیگر این است که گروهی چندین ماه به طور فشرده برای این کار زحمت کشیدهاند به جز انرژی که ما دو تن گذاشتهایم، با گروه نمیتوان چنین برخوردی کرد آنها گناهی ندارند.
وی با اعتقاد بر اینکه اجرا نکردن تصمیم درستی نبود، ادامه داد: هنر این است که در چنین وضعیتی آدم کارش را اجرا کند و تا حد زیادی خواستههایش را اجرا کند.
آرش عباسی معتقد است: درام اجتماعی هرگز در کشور ما تعریف درستی نداشته و اساسا وجود نداشته یا اگر هم داشته آن قدر بالا و پرش را چیدهاند که دیگر چیزی از آن باقی نمانده در این وضعیت اگر کار خوبی وجود داشته به یک اتفاق تبدیل شده مثل «سعادت لرزان…» علی رضا نادری اما دیگر تکرار نمیشود.
او اظهار کرد: همه تلاشم را میکنم که دیگر وارد این بازی نشوم شخصا اعلام میکنم مغلوب این سیستم شدم ؛ شکست خوردم و زور اینها خیلی بشتر از ماست . هیچ کس پشت کار اجتماعی نمیایستد به محض اینکه نقد اجتماعی میکنید، شجاعترین مسوولان هم خود را کنار میکشند. عمر تئاتر اجتماعی در کشور ما خیلی زودسر آمده و جوانمرگ شده، اتفاقاتی در دهه ۵۰ افتاده که بینظیر بوده و اگر آنها ادامه پیدا میکرد درام اجتماعی به بهترین شکلش را میداشتیم اما نداریم ضمن این که تعریفی که مدیر ارزشیابی و نظارت از درام اجتماعی دارد را قبول ندارم. ویژگی درام اجتماعی این است که حرف روز را بزند همین نمایشنامه «ورود آقایان …» هر سال که بازنوییسی شد اتفاقاتی مربوط به همان سال را درخود داشت.
کتایون مرندی هم در اینباره عنوان کرد: بین هنرمندان و مسوولان واژگان مشترکی برای درام اجتماعی تعریف نشده است.باید تکلیف را معین کنند؛ درام اجتماعی میخواهیم یا نه.میتوانیم با هم به یک تعریف از درام اجتماعی برسیم که این تعریف قابل توسعه است؛ مثلا درام اجتماعی خوش فرجام، تیره و تار و … مشخص کنیم درام اجتماعی را با کدام تعریف میخواهیم . در اینجا نوعی اعمال سلیقه وجود دارد که پشت آن سیاستی نهفته است؛به این معنا که اندیشه دیگری خارج از توسعه نوشتاری درام اجتماعی وجود دارد یعنی اگر این گونه اجتماعی را داریم باید کانالیزه شود اینها به تئاتر ما کمکی نمیکند.
این کارگردان علاقهمند به درام اجتماعی خاطر نشان کرد: اگر این روند این گونه جلو برود ممکن است در انتخاب متونم تغییر رویه بدهم تاکی می توانم این شیوه را ادامه بدهم؟! شاید بعد از رفع خستگیمان دوباره به این ژانر برگردیم اما این اتفاقات درجامعه هنری ما باعث دلسرد شدن تعدادی از هنرمندان خواهد شد. چه انگیزه، عشق و تعهدی وجود دارد که ادامه بدهند؟!
در این شرایط عداهای کار نمیکنند یا بین کارهایشان وقفههای طولانی میافتد.به هر حال تاریخ ادامه دارد و نسل ما میخواهد اثر ماندگار خود را بگذارد. ما در پروسه تاریخی خودمان کارهایی انجام میدهیم اما با وقفه های بسیار طولانی و مدام منتظریم جریانی در درام نویسی ایرانی به وجود بیاید.
کتایون مرندی با اشاره به برخی اظهار نظرها درباره ضعف نمایشنامههای ایرانی متذکر شد: در این وضیعت خرده می گیریم چرا نمایشنامهنویس ایرانی نداریم؟! نمایشنامهنویس خوب از کجا باید زاده شود؟! او مولود اجراست اما این زایشها اتفاق نمیافتد به این دلیل میگویم بایدبا مدیران فرهنگی مان صحبت کنیم. اگر چشم انداز طولانی داریم و فقط این فکر نمیکنیم که پروسه مدیریتمان
بیخطر بگذرد، همین اتفاقات میافتد. اما اگر به یک توسعه فرهنگی فکر میکنیم با این برنامهریزی های مقطعی به جایی نمیرسیم.
این هنرمند تئاتر تاکید کرد: جدا از کارما که از این جریان آسیب دیده باید ببینم اینگونه سیاست های فرهنگی چه آسیبهای کلی تری میزند. به دلیل این نگاه قطعا چیزی به نام توسعه درام و نمایش ایرانی نخواهیم داشت چون فرصتی برایش ایجاد نمیکنیم.
در ادامه این سخنان آرش عباسی پیشنهاد کرد: بهترین کار این است که کارگردانها متن خارجی انتخاب کنند.
عباسی توضیح داد: خود من یکی از مخالفان صد در صد متون خارجی در این حد بودم اما الان عاقلانهترین کار، انتخاب متن خارجی است. از سوی دیگر با واقعیتهای متناقضی رو به رو هستیم مثلا یکی از شروط جشنواره فجر، لزوم ایرانی بودن متنهاست. جالب اینجاست ۴۰ درصد کارهای ایرانی خبر دچار مشکل شده است متنهای خارجی مشکلی ندارند تندترین متون خارجی به دلیل خارجی بودن جغرافیا و نامهایشان مشکلی برای اجرا ندارند. تماشاگر هم آن کارها را دوست دارد چون کارشان کامل اجرا میشود اما اینجا با خط قرمزهای بسیاری روبهرو است.
به اعتقاد این نمایشنامهنویس راه عاقلانه این است کارگردان متن خارجی انتخاب کند و نویسنده هم جور دیگری بپذیرد باید این واقعیت را بپذیریم. گاه در درام اجتماعی تاریخ مصرف وجود دارد هر کاری باید در زمان خودش دیده شود زیرا کار اجتماعی باید فرزند زمانه خویش باشد؛ حرف آدمهای خودش را بزند به همان اندازه که کار تجربی نیاز داریم که سرتاسر تئاترمان را گرفته به درام اجتماعی هم نیاز داریم و همان اندازه که به ایبسن،چخوف و برشت نیاز داریم به متون خودمان هم نیاز داریم. اما موضوع اینجاست چقدر از نمایشنامهنویس ایرانی حمایت کردهایم چقدر اجازه تنش به او دادهایم چیزی از درام ایرانی باقی نمانده است.
عباسی یادآور شد:جریان تئاتر اروپا و آمریکا کارهای تجربی نیست اتفاقات رئالیستی است در کشور ما برعکس است چون کار تجربی راه گریزی هم هست در نبود فضا برای کار اجتماعی طبیعی است افراد به دنبال فضاهای بی زمان و مکان بروند.
کتایون مرندی در پایان این گفتوگو با اظهار تاسف از شرایط اقتصادی تئاتر عنوان کرد: ما همچنان درحال تمرینیم چون در کار ما خیلی چیزها عوض شده؛ شخصیت «سرور» تازه دارد خود را پیدا میکند؛ همه دوست دارند به اجرا برسند. ریالی پیش قسط نگرفتهایم با پول خودمان دکور لباس آماده کردیم. خداوند پدر و مادر اهالی تئاتر را نگه دارد که در سن ۵۰ سالگی فرزندشان همچنان باید به آنها پول توجیبی بدهند و البته این وضعیت شرم آور است.
عسل
ارسال در ۸ شهریور ۱۳۹۰
1
واقعاااااااا.؟؟چه جالب…
پاسخ به کامنت