زنده کردن خاطره خانه سبز
بیژن بیرنگ در سریال همچون سرو تلاش کرده ساختار خانه سبز را تکرار کند
بسیاری از مخاطبان تلویزیون هنوز خاطره سریال دوستداشتنی «خانه سبز» را به یاد دارند. این سریال هم در زمان پخش توانست مخاطبان بسیاری را به خود جذب کند و هم سالها بعد به یک خاطره شیرین تبدیل شد.
از مهمترین عواملی که باعث شد خانه سبز بتواند محبوبیتی که شایسته آن بود را کسب کند، استفاده از تکنیکهای جدیدی بود که روایت خشک و قراردادی سریالهای تلویزیونی در آن سالها را در هم شکست. همچنین استفاده از بازیگران مطرح و برجسته باعث شد که زیباییهای سریال جلوه بیشتری پیدا کند.
بعد از سریال پرطرفدار خانه سبز با چند سال فاصله، سرزمین سبز از تلویزیون پخش شد که این سریال نتوانست محبوبیت خانه سبز را تکرار کند. البته یکی از مهمترین دلایلی که باعث شد از محبوبیت این سریال کاسته شود، این بود که سرزمین سبز با چند سال تاخیر پخش شد. این مساله باعث شد تاثیرگذاری این سریال کمتر شود و مخاطبان خود را نیز از دست بدهد. از طرفی سرزمین سبز به اندازه خانه سبز ساختار جدید و جذابی نداشت که بتواند مخاطبان پراکنده را دوباره به خود جذب کند.
حالا با گذشت سالها از پخش این۲ مجموعه، سریال جدیدی به نام «همچون سرو» در حال پخش است. بیژن بیرنگ همچون سرو را در فضایی متفاوت از سریالهای قبلیاش ساخته است. این بار بیرنگ، معنویت و انسانیت را که موضوع اصلی سریالهایش هستند را در جبهه جنگ دنبال میکند. داستان در پشت جبهه میگذرد و زندگی مردمانی را روایت میکند که در کنار زندگی عادی و روزمره خود درگیر واقعهای به نام جنگ هستند. نوع روایت همچون سرو شباهتهای زیادی به خانه سبز دارد.
از جمله مهمترین این شباهتها، وجود روابط و فضای فانتزی است. در این سریال کمتر به جنبه خشونت جنگ پرداخته میشود. سعی همچون سرو بر این است که روابط درست و انسانی بین آدمها را در شرایطی سخت و بحرانی به تصویر بکشد.
بیژن بیرنگ در سریال همچون سرو تلاش کرده ساختار خانه سبز را تکرار کند
بسیاری از مخاطبان تلویزیون هنوز خاطره سریال دوستداشتنی «خانه سبز» را به یاد دارند. این سریال هم در زمان پخش توانست مخاطبان بسیاری را به خود جذب کند و هم سالها بعد به یک خاطره شیرین تبدیل شد.
از مهمترین عواملی که باعث شد خانه سبز بتواند محبوبیتی که شایسته آن بود را کسب کند، استفاده از تکنیکهای جدیدی بود که روایت خشک و قراردادی سریالهای تلویزیونی در آن سالها را در هم شکست. همچنین استفاده از بازیگران مطرح و برجسته باعث شد که زیباییهای سریال جلوه بیشتری پیدا کند.
بعد از سریال پرطرفدار خانه سبز با چند سال فاصله، سرزمین سبز از تلویزیون پخش شد که این سریال نتوانست محبوبیت خانه سبز را تکرار کند. البته یکی از مهمترین دلایلی که باعث شد از محبوبیت این سریال کاسته شود، این بود که سرزمین سبز با چند سال تاخیر پخش شد. این مساله باعث شد تاثیرگذاری این سریال کمتر شود و مخاطبان خود را نیز از دست بدهد. از طرفی سرزمین سبز به اندازه خانه سبز ساختار جدید و جذابی نداشت که بتواند مخاطبان پراکنده را دوباره به خود جذب کند.
حالا با گذشت سالها از پخش این۲ مجموعه، سریال جدیدی به نام «همچون سرو» در حال پخش است. بیژن بیرنگ همچون سرو را در فضایی متفاوت از سریالهای قبلیاش ساخته است. این بار بیرنگ، معنویت و انسانیت را که موضوع اصلی سریالهایش هستند را در جبهه جنگ دنبال میکند. داستان در پشت جبهه میگذرد و زندگی مردمانی را روایت میکند که در کنار زندگی عادی و روزمره خود درگیر واقعهای به نام جنگ هستند. نوع روایت همچون سرو شباهتهای زیادی به خانه سبز دارد.
از جمله مهمترین این شباهتها، وجود روابط و فضای فانتزی است. در این سریال کمتر به جنبه خشونت جنگ پرداخته میشود. سعی همچون سرو بر این است که روابط درست و انسانی بین آدمها را در شرایطی سخت و بحرانی به تصویر بکشد. نوع روایت این سریال هم مانند سریالهای قبلی بیژن بیرنگ، ریتمی تند و شاداب دارد. استفاده از صدای راوی در این سریال باعث میشود که انتقال احساسات شخصیتها در زمانی کوتاهتر و با حالتی موثرتر انجام شود و همین طور باعث خوش رنگ و لعابتر شدن روایت هم شود.
سریال همچون سرو هم مانند «همسران» و خانه سبز از تنوع لوکیشن کمی برخوردار است. چون تمام ماجراها در یک پایگاه نظامی پشت جبهه میگذرد استفاده از رنگها و جلوههای بصری بسیار کم است. اما اتفاقا همین مساله نهتنها نقطه ضعف سریال محسوب نمیشود، بلکه باعث میشود که همان استفاده اندک از رنگها بسیار چشمگیر باشد.
درست است که در این سریال از بازیگران مطرحی چون پژمان بازغی و لاله اسکندری استفاده شده است، اما نسبت به انتخاب بازیگران فرعی و شخصیتپردازی آنها حوصله و دقت کمتری وجود داشته است. البته این که سریال به صورت اپیزودیک ساخته شده، این امید را به مخاطب میدهد که در اپیزودهای بعدی به خصوصیات شخصیتهای فرعی بیشتر پرداخته شود و بازیگران فرعی هم این فرصت را داشته باشند که بهترین بازیشان را ارائه دهند.
در سریالهای بیژن بیرنگ چیزی که باعث شناخت بیشتر تماشاگر از نقشها میشود دیالوگهایی است که آنها بر زبان میآورند. در این سریال هم در واقع دیالوگ نقش مهمی در جذابیت و تاثیرگذاری نهایی دارد و میتوان گفت که این سریال دیالوگمحور است. تسلط و مهارت بیژن بیرنگ در دیالوگنویسی و منولوگنویسی در همچون سرو هم نمود پیدا کرده است.
در دنیای شادی که بیژن بیرنگ برای بیننده ترسیم میکند، دیالوگها بار معنوی بزرگی را بر دوش دارند. او در کنار این دنیای شاد، نوستالژی عمیقی را هم به تصویر میکشد که شاید بدون استفاده از دیالوگها درک این نوستالژی چندان آسان نبود. دیالوگهای همچون سرو گاهی بسیار تامل برانگیز است و میتواند بیننده را به فکر فرو ببرد.
این دیالوگها با زیر صدای موسیقی خاصی که سراسر امید و روشنی را برای بیننده مجسم میکند، تاثیرگذارتر هستند. با این که موسیقی سریال بسیار غنی و قابل تحسین است، اما یکی از مشکلات کوچک این سریال استفاده فراوان از موسیقی است. شاید بهتر بود ملودیها و هارمونی زیبا و شیرین سریال با خساست بیشتر و در شرایطی مناسبتر خرج میشد. اما این انتقاد باعث نمیشود که فراموش کنیم که موسیقی این سریال از هر حیث مناسب و زیباست و میتواند در لحظاتی اندوهبار یا سرشار از امید و شادی، احساساتی که مدنظر کارگردان و داستان است را بخوبی به بیننده انتقال دهد.
از ویژگیهای مهم سریالهای بیژن بیرنگ این است که غم و شادی، اتفاقات خوب و بد، دل چرکینیها و مسرتها در کنار هم قرار دارند. سریال به صورت طنز ساخته نشده که به هر قیمتی فقط در تلاش برای خنداندن بیننده باشد، بلکه سعی شده که زندگی روزمره مردمی عادی به تصویر کشیده شود که در کنار لحظات خوب، تلخیها و سختیها را هم تجربه میکنند.
در نهایت باید گفت که همچون سرو زوایای مثبت زیادی دارد و ملودرامی است که میتوان آن را باعث افتخار دانست و دوستش داشت. اما با وجود تمام نقاط قابل تحسین سریال همچون سرو، باز باید معترف باشیم که شاهد یک فانتزی خوشساخت و به یاد ماندنی مانند خانه سبز نیستیم.
خانه سبز یک «اتفاق» بود. یک اتفاق تکرار نشدنی که به صورت ناخودآگاه و غریزی جاری شد. درست است که تقریبا همان تفکر خانه سبز در همچون سرو هم نمایان شده است، اما نباید انتظار دیدن «خانه سبز۲» را داشته باشیم. شاید هم بهتر باشد که خاطره خوب آن برای همیشه در ذهن مخاطب بماند.