گفتگو با شقایق دهقان بازیگر سریال دزد و پلیس
دوست دارم نویسنده شوم
شقایق دهقان روی مبلی راحتی روبهروی همسرش محراب قاسمخانی نشسته است و مجلههای روز را ورق میزند. محراب قاسمخانی نیز در حال نوشتن سری جدید مجموعه تلویزیونی برای شبکه۳ سیماست. موقعیت لوکیشنی به هم ریخته و قدیمی در شمال تهران است. با دهقان درباره بازی جدید و زندگی حرفهایاش صحبت میکنیم. او هم مدام میخندد و با روی باز و چهره شادابش سوالها را تند تند جواب میدهد.
در حال حاضر مشغول بازی در چه کاری هستید؟
سریال دزد و پلیس به کارگردانی سعید آقاخانی و تهیهکنندگی محسن چگینی.
کمی درباره این سریال برایمان بگویید؟
این سریال سه بازیگر ثابت دارد و بقیه تغییر میکنند. لوکیشنهای مختلفی هم دارد و در تمام سطح تهران این لوکیشنها پخش است. داستان دنبالهداری که در کنارش اتفاقات دیگری میافتد، اما همیشه آن نخ تسبیح وجود دارد. بازی در این سریال برایم جذاب بود. نقش متفاوتی دارم؛ نقش دختر دزدی را بازی میکنم که شاید آنقدر هم ما به ازای اجتماعی و واقعی نداشته باشد. ولی نمیدانم هیچوقت یک خانواده دزد را از نزدیک ملاقات نکردهام. شاید با توجه به اینکه تم کار اجتماعی و نزدیک به واقعیت روز است، به هر حال کمی فانتزی را برای دزد بودن این خانواده به همراه دارد.
چرا میگویید ما به ازای بیرونی ندارد؟
نمیدانم. شاید چون یک خانواده دزد را ندیدهام اینطوری فکر میکنم.
این کار هم طنز است؟ آیا دیگر خودتان را بازیگر طنز میدانید یا دوست دارید نقشهای جدی هم بازی کنید؟
چون به عنوان بازیگر کمدی شناخته شدهام، اغلب کارهایی که با من تماس میگیرند کارها و فیلمنامههای کمدی است، ولی دوست دارم که کار جدی هم بازی کنم به شرط آنکه فیلمنامهاش خوب باشد. کار طنز و جدیاش زیاد برایم مهم نیست. بیشتر دوست دارم فیلمنامهاش خوب باشد و دلیل ندارد چون کار طنز است فیلمنامه خوب نداشته باشد یا چون جدی است حتما فیلمنامهاش خوب باشد. بیشتر مهم فیلمنامه خوب داشتن است.
چند وقت است که مشغول این کارید؟
دو ماه است.
آیا وقتی که محراب قاسمخانی نویسنده است، نقش را برای شما مینویسد؟
خیلی وقتها میگوید که وقتی بازیگر خانمی در کار مینویسم اول از همه به تو فکر میکنم. ولی من سابقه کار کردن با سعید آقاخانی را هم در سریال «زنبابا» داشتهام. با آقای چگینی هم سالهاست که کار میکنم. فکر میکنم تصمیم جمعی باشد.
شقایق دهقان کار در این عرصه را از کجا شروع کرد؟
اولین کاری که کردم عروسکگردانی تئاتر بود برای جشواره عروسکی. ۱۸سالم بود، چون تازه دیپلم گرفته بودم. سر این کار بود که آقای حسن زاده، مرا به گروه کودک تلویزیون معرفی کرد. دوسال در گروه کودک شبکهیک کار کردم، دوسال گروه کودک جامجم و بعد وارد گروه مهران مدیری شدم.
کار کردن با مهران مدیری چگونه است؟
کار با مهران مدیری فقط لذتبخش است. من هنوز فکر میکنم بهترین کارهایی که در تلویزیون بازی کردم سریالهای آقای مدیری بوده است.
تئاتر، سینما یا تلویزیون را برای کار کردن میپسندید؟
یک کار تئاتر بیشتر انجام ندادهام. آن هم کار با گلچهره سجادیه بود به نام «بازگشتی نیست» و مربوط به خیلی سال پیش میشود. تقریبا ۱۴-۱۳ سال از آن میگذرد. در سینما هم یکتجربه بیشتر نداشتم و برمیگردد به همان سالها، فیلمی به نام «زیر نور ماه» و بقیه سابقه کاریام هم تلویزیون بوده است. فضای تلویزیون و کار در آن را دوست دارم برای اینکه بهعنوان یک بازیگر وقتی کار میکنی، کارت دیده میشود و نظرات مختلفی را میشنوی. اینطوری بازیگر شناخته میشود و هیچ رسانهای مثل تلویزیون بازیگر را با مردم آشنا نمیکند. اینکه آنقدر سریع عکسالعملهای مردم را میشنوم برایم کافی است.
بازتاب کارتان چگونه است و مردم چه عکسالعملی نشان میدهند؟
چون در تلویزیون کارهای کمدی کردم و مردم حس خاصی نسبت به کارهای کمدی دارند، اینکه شب بنشینند پای تلویزیون و وقتی خستهاند و خیلی نمیخواهند فکر خود را درگیر کنند و چیزی عمیق و هنری ببینند، این سریالها را تماشا کنند. جملهای که خیلی خوشحالم میکند و خیلی وقتها هم میشنوم، این است که میگویند دست تان درد نکند دل ما را شاد میکنید. مثلا؛ خانمی میگفت: بچههایم افسردگی دارند اما کار شما را که نگاه میکنند، چند دقیقهای میخندند و این برای من کافی است.
در سری جدید «شام ایرانی» شما هم حضور دارید. چقدر میتواند برنامه خوبی باشد و جای خود را باز کند؟
خیلی متهم به این هستیم که کار تقلیدی انجام میدهیم ولی آقای بیرنگ آدم باهوشی است. احتمالا احساس کرده این برنامه طرفدار دارد. حالا ما بیاییم و مشابه آن را بسازیم. به هر حال چون با کسانی کار میکنیم که به دلیل شغلی که دارند با روحیات مردم آشنایند این اتفاقی که افتاده است، اتفاق خوبی خواهد بود. در ضمن میدانیم که همیشه زندگی خصوصی آدمهای شناخته شده برای مردم جذاب است. دیدن خانههایشان و روابطی که دارند به نظرم جذاب است. اشکالی هم ندارد که مردم آشنا شوند و ببینند که تفاوت خاصی میان زندگی هنرمندان و مردم نیست.
شقایق دهقان چه بازیگرانی را دوست دارد؟
محسن تنابنده در کمدی خیلی بازیگر باهوشی است. مرجان گلچین، الیکا عبدالرزاقی، هومن برقنورد، بهنام تشکر و بهاره رهنما؛ از آن بازیگرانی هستند که مردم هم خیلی دوستشان دارند.
دوست دارید با چه کارگردانی کار کنید؟
اصغر فرهادی الان جزو کارگردانانی است که همه در ایران دوستش دارند و آرزو دارند که با او کار کنند.
چه چیزی در آینده شغلیتان بیش از هر چیز نگرانتان میکند؟
چیزی که همیشه نگرانم میکند این است که فکر کنم با گذشت زمان، محبوبیتم را از دست بدهم و از سطحی که هستم سقوط کنم. امیدوارم همینطور پیش بروم. چون خیلی از بازیگران، زمانی خیلی مطرح و محبوب بودند و الان به جایی رسیدهاند که نقش دست چندم و کارهای ضعیف بازی میکنند. تمام سعیام را میکنم که انتخابهایم انتخابهای درستی باشد.
حالا که اینطور است از آرزوهایتان حرف بزنید؟
بتوانیم واقعیتهای جامعه را بدون آنکه محافظهکاری داشته باشیم نشان دهیم. نقشهایی را بتوانیم بازی کنیم که خیلی زیاد ما به ازای اجتماعی دارد. اما بهخاطر خط قرمزهایی که وجود دارد، نمیشود بازی کرد. خیلی وقتها، خیلی سریالهایی که بازی میکنیم بعضی قسمتها پخش نشدنی و بعضی دیالوگها حذف میشوند. بعد از اینهمه کار در تلویزیون میدانیم که مسئولان هم بهخاطر سلیقه مردم تحت فشار هستند. دلم میخواهد که به این نکته توجه کنند. از طرفی سنت و فرهنگ را در نظر بگیرند، اما این را هم درنظر بگیرند که ما باید مردم را با بازیهای جدید هم آشنا کنیم.
اگر بازیگر نمیشدید چه کاری را بیش از همه دوست داشتید که انجام دهید؟
نویسندگی. اما غیر از بازی به چیز دیگری مثل کارگردانی فکر نمیکنم. آن تسلط و مدیریتی که کارگردانی میخواهد را واقعا در خود احساس نمیکنم. پس فکر نمیکنم روزی بتوانم این کار را انجام دهم. منتها چیزی که بیشتر از همه دوست دارم کار نویسندگی است.
تشکیل یک خانواده هنری و حرفهای چقدر مهم است؟
خودم خیلی تاکید روی این شکل زندگی دارم. اگر خانم و آقایی تصمیم میگیرند که با هم زندگی کنند، شغلشان هم باید شغل مرتبطی باشد. اگر پزشکی با پزشک دیگری ازدواج کند مسلما زندگی بهتر و حرفهای مشترک بیشتری دارد. چون شرایط کاری همدیگر را بیشتر درک میکنند و به نظرم این اتفاق برای ما افتاده است و راضیم از آن. من و همسرم میتوانیم با هم رابطه خوبی داشته باشیم. هم خستگی همدیگر را درک کنیم و هم حرفهای زیادی با هم بزنیم و روی کارهای همدیگر نظر دهیم.
چقدر بهعنوان یک بازیگر میتوانید مادر خوبی هم باشید؟
سعی میکنم باشم. پسرم کمی به شرایط عادت کرده است. یکماهه بود که رفتم سرکار. کار دائم نه، اما ششماهه بود که رفتم سرکار دائم. سعی میکنم اگر در کمیت مادر خوبی نیستم در کیفیت مادر خوبی باشم.
به این فکر میکنید که روزی تجربیاتتان را آموزش دهید؟
این از آن چیزهایی است که من در خودم احساس نمیکنم. آموزش دادن و تعلیم یک ویژگی است که برخی دارند و برخی نه. درباره محراب این را احساس میکنم که او میتواند درباره موتور هواپیما طوری برای بچه چهارساله من حرف بزند که متوجه شود. اما چون من درس این کار را نخواندهام و تجربی کار کردهام، چیزهایی را خرج خواهم کرد که تجربی است و چیزی نیست که خودم آموزش دیده باشم و بخواهم منتقل کنم.
تا به حال شده است از چیزی بترسید و نتوانید بازیاش کنید؟
اتفاقی است که من به آن معتقدم و میگویم معجزه سه، دو، یک. در بدترین وضعیت، سه، دو، یک گفتن انرژیای به بازیگر میدهد و تمرکزی برای بازیگر ایجاد میکند که خودش را نگهداشته و کنترل کند. از ارتفاع خیلی میترسم. سر سریالی؛ سه، دو، یک که میگفتند از کوه میرفتم بالا و کات که میدادند نمیتوانستم برگردم. یعنی وقتی بهعنوان بازیگر در شرایطی قرار میگیرم که کاری را انجام دهم بهعنوان بازیگر آن کار را میکنم، نه بهعنوان شقایق دهقان.
شده است با بازیگر در نحوه بازیاش مشکل پیدا کنید؟
نه، کم با آدمها مشکل پیدا میکنم و سعی میکنم با بازیگر روبهرویم مشکل پیدا نکنم. هستند بازیگرانی که خیلی با استعدادند و باهوشند، اما فقط به بازی خودشان فکر میکنند. اشکالی ندارد اما برای من بازی با این بازیگرها سخت است. حتما باید بتوانم با بازیگر روبهرویم ارتباط برقرار کنم.
پیش آمده است که بازی بازیگری را ببینید و بگویی که من بهتر از این بازیگر بازی میکردم؟
این اتفاق افتاده اما برعکس آن هم بوده است که نقشهایی را دیدهام و گفتهام اصلا من نمیتوانستم این نقش را بازی کنم.
دوست دارم نویسنده شوم
شقایق دهقان روی مبلی راحتی روبهروی همسرش محراب قاسمخانی نشسته است و مجلههای روز را ورق میزند. محراب قاسمخانی نیز در حال نوشتن سری جدید مجموعه تلویزیونی برای شبکه۳ سیماست. موقعیت لوکیشنی به هم ریخته و قدیمی در شمال تهران است. با دهقان درباره بازی جدید و زندگی حرفهایاش صحبت میکنیم. او هم مدام میخندد و با روی باز و چهره شادابش سوالها را تند تند جواب میدهد.
در حال حاضر مشغول بازی در چه کاری هستید؟
سریال دزد و پلیس به کارگردانی سعید آقاخانی و تهیهکنندگی محسن چگینی.
کمی درباره این سریال برایمان بگویید؟
این سریال سه بازیگر ثابت دارد و بقیه تغییر میکنند. لوکیشنهای مختلفی هم دارد و در تمام سطح تهران این لوکیشنها پخش است. داستان دنبالهداری که در کنارش اتفاقات دیگری میافتد، اما همیشه آن نخ تسبیح وجود دارد. بازی در این سریال برایم جذاب بود. نقش متفاوتی دارم؛ نقش دختر دزدی را بازی میکنم که شاید آنقدر هم ما به ازای اجتماعی و واقعی نداشته باشد. ولی نمیدانم هیچوقت یک خانواده دزد را از نزدیک ملاقات نکردهام. شاید با توجه به اینکه تم کار اجتماعی و نزدیک به واقعیت روز است، به هر حال کمی فانتزی را برای دزد بودن این خانواده به همراه دارد.
چرا میگویید ما به ازای بیرونی ندارد؟
نمیدانم. شاید چون یک خانواده دزد را ندیدهام اینطوری فکر میکنم.
این کار هم طنز است؟ آیا دیگر خودتان را بازیگر طنز میدانید یا دوست دارید نقشهای جدی هم بازی کنید؟
چون به عنوان بازیگر کمدی شناخته شدهام، اغلب کارهایی که با من تماس میگیرند کارها و فیلمنامههای کمدی است، ولی دوست دارم که کار جدی هم بازی کنم به شرط آنکه فیلمنامهاش خوب باشد. کار طنز و جدیاش زیاد برایم مهم نیست. بیشتر دوست دارم فیلمنامهاش خوب باشد و دلیل ندارد چون کار طنز است فیلمنامه خوب نداشته باشد یا چون جدی است حتما فیلمنامهاش خوب باشد. بیشتر مهم فیلمنامه خوب داشتن است.
چند وقت است که مشغول این کارید؟
دو ماه است.
آیا وقتی که محراب قاسمخانی نویسنده است، نقش را برای شما مینویسد؟
خیلی وقتها میگوید که وقتی بازیگر خانمی در کار مینویسم اول از همه به تو فکر میکنم. ولی من سابقه کار کردن با سعید آقاخانی را هم در سریال «زنبابا» داشتهام. با آقای چگینی هم سالهاست که کار میکنم. فکر میکنم تصمیم جمعی باشد.
شقایق دهقان کار در این عرصه را از کجا شروع کرد؟
اولین کاری که کردم عروسکگردانی تئاتر بود برای جشواره عروسکی. ۱۸سالم بود، چون تازه دیپلم گرفته بودم. سر این کار بود که آقای حسن زاده، مرا به گروه کودک تلویزیون معرفی کرد. دوسال در گروه کودک شبکهیک کار کردم، دوسال گروه کودک جامجم و بعد وارد گروه مهران مدیری شدم.
کار کردن با مهران مدیری چگونه است؟
کار با مهران مدیری فقط لذتبخش است. من هنوز فکر میکنم بهترین کارهایی که در تلویزیون بازی کردم سریالهای آقای مدیری بوده است.
تئاتر، سینما یا تلویزیون را برای کار کردن میپسندید؟
یک کار تئاتر بیشتر انجام ندادهام. آن هم کار با گلچهره سجادیه بود به نام «بازگشتی نیست» و مربوط به خیلی سال پیش میشود. تقریبا ۱۴-۱۳ سال از آن میگذرد. در سینما هم یکتجربه بیشتر نداشتم و برمیگردد به همان سالها، فیلمی به نام «زیر نور ماه» و بقیه سابقه کاریام هم تلویزیون بوده است. فضای تلویزیون و کار در آن را دوست دارم برای اینکه بهعنوان یک بازیگر وقتی کار میکنی، کارت دیده میشود و نظرات مختلفی را میشنوی. اینطوری بازیگر شناخته میشود و هیچ رسانهای مثل تلویزیون بازیگر را با مردم آشنا نمیکند. اینکه آنقدر سریع عکسالعملهای مردم را میشنوم برایم کافی است.
بازتاب کارتان چگونه است و مردم چه عکسالعملی نشان میدهند؟
چون در تلویزیون کارهای کمدی کردم و مردم حس خاصی نسبت به کارهای کمدی دارند، اینکه شب بنشینند پای تلویزیون و وقتی خستهاند و خیلی نمیخواهند فکر خود را درگیر کنند و چیزی عمیق و هنری ببینند، این سریالها را تماشا کنند. جملهای که خیلی خوشحالم میکند و خیلی وقتها هم میشنوم، این است که میگویند دست تان درد نکند دل ما را شاد میکنید. مثلا؛ خانمی میگفت: بچههایم افسردگی دارند اما کار شما را که نگاه میکنند، چند دقیقهای میخندند و این برای من کافی است.
در سری جدید «شام ایرانی» شما هم حضور دارید. چقدر میتواند برنامه خوبی باشد و جای خود را باز کند؟
خیلی متهم به این هستیم که کار تقلیدی انجام میدهیم ولی آقای بیرنگ آدم باهوشی است. احتمالا احساس کرده این برنامه طرفدار دارد. حالا ما بیاییم و مشابه آن را بسازیم. به هر حال چون با کسانی کار میکنیم که به دلیل شغلی که دارند با روحیات مردم آشنایند این اتفاقی که افتاده است، اتفاق خوبی خواهد بود. در ضمن میدانیم که همیشه زندگی خصوصی آدمهای شناخته شده برای مردم جذاب است. دیدن خانههایشان و روابطی که دارند به نظرم جذاب است. اشکالی هم ندارد که مردم آشنا شوند و ببینند که تفاوت خاصی میان زندگی هنرمندان و مردم نیست.
شقایق دهقان چه بازیگرانی را دوست دارد؟
محسن تنابنده در کمدی خیلی بازیگر باهوشی است. مرجان گلچین، الیکا عبدالرزاقی، هومن برقنورد، بهنام تشکر و بهاره رهنما؛ از آن بازیگرانی هستند که مردم هم خیلی دوستشان دارند.
دوست دارید با چه کارگردانی کار کنید؟
اصغر فرهادی الان جزو کارگردانانی است که همه در ایران دوستش دارند و آرزو دارند که با او کار کنند.
چه چیزی در آینده شغلیتان بیش از هر چیز نگرانتان میکند؟
چیزی که همیشه نگرانم میکند این است که فکر کنم با گذشت زمان، محبوبیتم را از دست بدهم و از سطحی که هستم سقوط کنم. امیدوارم همینطور پیش بروم. چون خیلی از بازیگران، زمانی خیلی مطرح و محبوب بودند و الان به جایی رسیدهاند که نقش دست چندم و کارهای ضعیف بازی میکنند. تمام سعیام را میکنم که انتخابهایم انتخابهای درستی باشد.
حالا که اینطور است از آرزوهایتان حرف بزنید؟
بتوانیم واقعیتهای جامعه را بدون آنکه محافظهکاری داشته باشیم نشان دهیم. نقشهایی را بتوانیم بازی کنیم که خیلی زیاد ما به ازای اجتماعی دارد. اما بهخاطر خط قرمزهایی که وجود دارد، نمیشود بازی کرد. خیلی وقتها، خیلی سریالهایی که بازی میکنیم بعضی قسمتها پخش نشدنی و بعضی دیالوگها حذف میشوند. بعد از اینهمه کار در تلویزیون میدانیم که مسئولان هم بهخاطر سلیقه مردم تحت فشار هستند. دلم میخواهد که به این نکته توجه کنند. از طرفی سنت و فرهنگ را در نظر بگیرند، اما این را هم درنظر بگیرند که ما باید مردم را با بازیهای جدید هم آشنا کنیم.
اگر بازیگر نمیشدید چه کاری را بیش از همه دوست داشتید که انجام دهید؟
نویسندگی. اما غیر از بازی به چیز دیگری مثل کارگردانی فکر نمیکنم. آن تسلط و مدیریتی که کارگردانی میخواهد را واقعا در خود احساس نمیکنم. پس فکر نمیکنم روزی بتوانم این کار را انجام دهم. منتها چیزی که بیشتر از همه دوست دارم کار نویسندگی است.
تشکیل یک خانواده هنری و حرفهای چقدر مهم است؟
خودم خیلی تاکید روی این شکل زندگی دارم. اگر خانم و آقایی تصمیم میگیرند که با هم زندگی کنند، شغلشان هم باید شغل مرتبطی باشد. اگر پزشکی با پزشک دیگری ازدواج کند مسلما زندگی بهتر و حرفهای مشترک بیشتری دارد. چون شرایط کاری همدیگر را بیشتر درک میکنند و به نظرم این اتفاق برای ما افتاده است و راضیم از آن. من و همسرم میتوانیم با هم رابطه خوبی داشته باشیم. هم خستگی همدیگر را درک کنیم و هم حرفهای زیادی با هم بزنیم و روی کارهای همدیگر نظر دهیم.
چقدر بهعنوان یک بازیگر میتوانید مادر خوبی هم باشید؟
سعی میکنم باشم. پسرم کمی به شرایط عادت کرده است. یکماهه بود که رفتم سرکار. کار دائم نه، اما ششماهه بود که رفتم سرکار دائم. سعی میکنم اگر در کمیت مادر خوبی نیستم در کیفیت مادر خوبی باشم.
به این فکر میکنید که روزی تجربیاتتان را آموزش دهید؟
این از آن چیزهایی است که من در خودم احساس نمیکنم. آموزش دادن و تعلیم یک ویژگی است که برخی دارند و برخی نه. درباره محراب این را احساس میکنم که او میتواند درباره موتور هواپیما طوری برای بچه چهارساله من حرف بزند که متوجه شود. اما چون من درس این کار را نخواندهام و تجربی کار کردهام، چیزهایی را خرج خواهم کرد که تجربی است و چیزی نیست که خودم آموزش دیده باشم و بخواهم منتقل کنم.
تا به حال شده است از چیزی بترسید و نتوانید بازیاش کنید؟
اتفاقی است که من به آن معتقدم و میگویم معجزه سه، دو، یک. در بدترین وضعیت، سه، دو، یک گفتن انرژیای به بازیگر میدهد و تمرکزی برای بازیگر ایجاد میکند که خودش را نگهداشته و کنترل کند. از ارتفاع خیلی میترسم. سر سریالی؛ سه، دو، یک که میگفتند از کوه میرفتم بالا و کات که میدادند نمیتوانستم برگردم. یعنی وقتی بهعنوان بازیگر در شرایطی قرار میگیرم که کاری را انجام دهم بهعنوان بازیگر آن کار را میکنم، نه بهعنوان شقایق دهقان.
شده است با بازیگر در نحوه بازیاش مشکل پیدا کنید؟
نه، کم با آدمها مشکل پیدا میکنم و سعی میکنم با بازیگر روبهرویم مشکل پیدا نکنم. هستند بازیگرانی که خیلی با استعدادند و باهوشند، اما فقط به بازی خودشان فکر میکنند. اشکالی ندارد اما برای من بازی با این بازیگرها سخت است. حتما باید بتوانم با بازیگر روبهرویم ارتباط برقرار کنم.
پیش آمده است که بازی بازیگری را ببینید و بگویی که من بهتر از این بازیگر بازی میکردم؟
این اتفاق افتاده اما برعکس آن هم بوده است که نقشهایی را دیدهام و گفتهام اصلا من نمیتوانستم این نقش را بازی کنم.
ملیکا
ارسال در ۲۱ مرداد ۱۳۹۱
1
سلام تنها ارزویم این است که با شما باشم
پاسخ به کامنت