یادداشت مریم حیدرزاده برای پرسپولیس به مناسبت برد دربی
دیگر وقتش بود؛ همه انتظار در انتظار نگذاشتنت را می کشیدیم. روزهای سختی را گذرانده بودیم و شب های بسیاری خواب، دعوت چشمانمان را نمیپذیرفت.
دلگیر بودیم از بدشانسی خودمان و خوش شانسی دیگران… مگر یکی میتواند چقدر شانس بیاورد. هرچیز دورانی دارد و این آغاز رنسانس سرخ ماست.
خدا که با ما باشد، ناخدا که مصطفی باشد و سکان در دست جادوگر، اتفاقی جز این نخواهد افتاد. این هت تریک طلایی غریب آشنایمان پاسخ مختصری بود به حرفهایی که شایسته میلیونها قلب سرخ نیست.
هیچ کجای دنیا، با دل شکستن پله های صعود را طی نمیکنند؛ اما همه جای دنیا با به دست آوردن دل است که یک شبه راه هزار ساله را طی میکنند. افتخار میکنم که به تیم محبوبم، به همیشه برنده بودنش، به اهالی مهربانش که اگر گاهی گل نمیزنند، دل هم نمیشکنند.
افتخار میکنم به نود و سه دقیقه تعصب؛ پنجاه وپنج درصد بینندهایی که از آن سوی دنیا به جای دنبال کردن هر خبری برد تیمم را نظاره کردند و افتخار میکنم به اینکه به عنوان یکی از کوچکترین هواداران تیم محبوبم شاهد خیابان های تمام سرخ زیباترین پنجشنبه سال بودم.
ناشناس
ارسال در ۱۹ بهمن ۱۳۹۰
1
دیروز هم مصطفی ناخدا بود بابا جمعش کنید فکر نان باشید که خربز هاب است
پاسخ به کامنت