گفت و گو با افسانه ناصری، بازیگر سریال «زمین انسانها»
بعضی چیزها در زندگی یک اتفاق است، حال کوچک یا بزرگ. بازیگر شدن و ورود افسانه ناصری هم به عالم هنر یک اتفاق بوده؛ اتفاقی که زندگی جدیدی را برای او رقم زده است. او حالا یکی از پرمشغلهترین بازیگران سینما و تلویزیون است. افسانه ناصری ۱۶ سال است که بازی میکند. از کارهایش میتوان به سریالهای سرنوشت، ما چند نفر، راه شب و… اشاره کرد. در حال حاضر سریال «زمین انسانها» از وی روی آنتن شبکه تهران است. به همین بهانه سراغش رفتیم که حاصلش را در ادامه میخوانید.
چگونه آغاز شد؟ بازیگری را میگویم.
خیلی اتفاقی وارد این کار شدم. برای بستن قرارداد پسرم برای بازی در سریال «گروه نجات» به کارگردانی علی عبدالعلیزاده رفته بودم که به پیشنهاد یکی از عوامل آن کار قرار شد نقش مادر را ایفا کنم. آن موقع هیچ ذهنیتی در مورد بازی و فضای آن نداشتم. البته همیشه به کارهای هنری فکر میکردم بخصوص گویندگی؛ اما بازیگری برایم خیلی دور از ذهن بود. به هر حال بازیگری از همان جا برایم آغاز شد.
این ماجرا مربوط به چه سالی میشود؟
سال ۷۴٫
این مساله را به حساب شانس میگذارید یا یک سیر تازه در زندگیتان؟
نمیدانم. آن موقع تنها بعد مالی این کار برایم مهم بود، چون شناخت کافیای نسبت به دنیای بازیگری نداشتم و برای همین سعی میکردم دیالوگهایم را حفظ کنم، اما رفته رفته تجربههای تازه، نوید دیگری به من میداد و حس کنجکاویام را هم برانگیختهتر میکرد.
بعضی چیزها در زندگی یک اتفاق است، حال کوچک یا بزرگ. بازیگر شدن و ورود افسانه ناصری هم به عالم هنر یک اتفاق بوده؛ اتفاقی که زندگی جدیدی را برای او رقم زده است. او حالا یکی از پرمشغلهترین بازیگران سینما و تلویزیون است. افسانه ناصری ۱۶ سال است که بازی میکند. از کارهایش میتوان به سریالهای سرنوشت، ما چند نفر، راه شب و… اشاره کرد. در حال حاضر سریال «زمین انسانها» از وی روی آنتن شبکه تهران است. به همین بهانه سراغش رفتیم که حاصلش را در ادامه میخوانید.
خیلی اتفاقی وارد این کار شدم. برای بستن قرارداد پسرم برای بازی در سریال «گروه نجات» به کارگردانی علی عبدالعلیزاده رفته بودم که به پیشنهاد یکی از عوامل آن کار قرار شد نقش مادر را ایفا کنم. آن موقع هیچ ذهنیتی در مورد بازی و فضای آن نداشتم. البته همیشه به کارهای هنری فکر میکردم بخصوص گویندگی؛ اما بازیگری برایم خیلی دور از ذهن بود. به هر حال بازیگری از همان جا برایم آغاز شد.
این ماجرا مربوط به چه سالی میشود؟
سال ۷۴٫
این مساله را به حساب شانس میگذارید یا یک سیر تازه در زندگیتان؟
نمیدانم. آن موقع تنها بعد مالی این کار برایم مهم بود، چون شناخت کافیای نسبت به دنیای بازیگری نداشتم و برای همین سعی میکردم دیالوگهایم را حفظ کنم، اما رفته رفته تجربههای تازه، نوید دیگری به من میداد و حس کنجکاویام را هم برانگیختهتر میکرد. به هر حال به طور جدی پیگیر این کار نبودم، اما خوشحالم از این که تجربههای متفاوتتری را توانستم طی این مدت به دست آورم.
الان به تعریف خاصی درباره بازیگری رسیدید یا هنوز همان کسب تجربههای تازه برایتان اهمیت دارد؟
این سوال را با گفتهای از مارلون براندو پاسخ میدهم. او میگوید ما با بازیگری خیلی اوقات مخاطب را مدیتیشن میکنیم و کسی که دیگران را مدیتیشن میکند خودش هم به یک پالایش میرسد. بازیگری من را از هر لحاظ پالایش و تصفیه میکند.
آیا طی این سالها توانستهاید آن لذت واقعی را به عنوان یک هنرمند از بازیگری ببرید؟
همیشه گفتهام که بازیگری چندان برایم جذاب نیست و صرفا یک شغل است، در صورتی که نوشتن و شعر گفتن برایم یک کار دلی است.
پس شعر هم میگویید؟
بله. سالهاست که این کار را انجام میدهم و حس خوبی برایم به دنبال دارد.
برویم سراغ مجموعه زمین انسانها. چه شد که در این سریال بازی کردید؟
از طرف تهیهکننده برای بازی در این سریال دعوت شدم و پس از صحبتهای اولیه و خواندن فیلمنامه پذیرفتم که در این کار بازی کنم.
نقشتان را در این کار دوست داشتید؟
به هر حال هر نقشی تجربههای تازه خود را به دنبال دارد و من در این سریال نقش سوپروایزر بیمارستان را ایفا کردم که نقش جالبی بود و برایم تازگی داشت.
در چند سال اخیر سریالهای متعددی درباره زندگی پرستاران و دکترها ساخته شدهاند، مانند پزشکان، اغما و… فکر میکنید زمین انسانها چه فرقی با دیگر سریالهایی از این دست دارد؟
تا آنجا که من اطلاع دارم بخشهای اتاق عمل و جراحیها کاملا مستند و واقعی هستند و گروه این تصاویر را از قبل در بیمارستانها گرفته و برای همین تا این حد باورپذیر درآمده است. به هر حال آقای داوودی به عنوان کارگردان حساسیت ویژهای نسبت به تکتک پلانها و سکانسها داشتند و با همان نگاه سینمایی به تلویزیون آمدهاند.
خانم ناصری جزو آن دسته از بازیگرانی است که در حین کار اگر ایدهای به ذهنشان برسد، آن را به کارگردان یا نویسنده ارائه کند؟
بله، خیلی زیاد سعی میکنم در نقشهایم فرو بروم و آنها را مال خودم کنم، بنابراین خیلی با نقشهایم کلنجار میروم و اگر در حین کار به چیز جدیدی در ارتباط با نقش رسیدم حتما آن را مطرح میکنم. البته این مساله همیشگی نیست، چون عدهای از کارگردانها خیلی این کار را نمیپسندند.
درباره نقش سوپروایزر چقدر تحقیق داشتید؟ این نقش خیلی ساده نبود که بتوانید راحت آن را در خودتان پیدا کنید. به هر حال یک کار تخصصی است؟
بله حق با شماست. برای همین هم با عدهای از افراد که در این شغل مشغول به کار هستند مشورت کردم و از زیر و بم کارشان مطلع شدم.
این روزها کارهای زیادی از شما پخش میشود، در خصوص انتخاب نقشهایتان چه چیزهایی را ملاک قرار میدهید؟
این روزها متاسفانه آنقدر مسائل و مشکلات مالی و اقتصادی وجود دارد که چندان اجازه انتخاب نقش به بازیگر نمیدهد تا او نقشی را براساس ویژگیها و چالشهای آن به عهده بگیرد. البته این مساله بیشتر درخصوص خودم صدق میکند و شاید برای دیگران اینگونه نباشد. ولی نکتهای که برایم در پذیرش نقشها اهمیت دارد، کارگردان و فیلمنامه است و در مرحله بعدی عوامل پشت صحنه و بازیگران.
در حال حاضر نقشها خودشان به دنبال شما میآیند یا شما به دنبال آنها میروید؟
خوشبختانه در سالهای اخیر این خودم هستم که انتخاب میکنم، در صورتی که ابتدای کارم مجبور بودم هر نقشی را بپذیرم. البته پس از ۱۶ سال کار در این زمینه فکر میکنم انتخاب کردن چیز عجیبی نباشد. به هر حال عمری را در این راه گذراندهام.
اکنون با چه دغدغههایی درخصوص اجرای نقشهایتان مواجه هستید؟
وجود یک نوع شتابزدگی و تحت تاثیر قرار گرفتن درباره مسائل مالی باعث یکنواختی بازی بازیگر میشود. در حالی که به شخصه دوست دارم برای هر پلانی که بازی میکنم یک بررسی روانشناسانه داشته باشم تا براساس آن بازی کنم. در غیر این صورت برخی کلیشهها در ذهن کارگردانان وجود دارد که از شما انتظار اجرای همان کلیشه را دارند مگر این که شانس بیاورید و با کارگردانی مثل کیانوش عیاری کار کنید که چنین نگاهی را لحاظ نمیکند.
راستی چرا طی این سالها اینقدر پراکنده کار کردهاید؟
چون اصولا در بازیگری به سبک خاصی معتقد نیستم و دوست ندارم با قرار گرفتن در یک سبک خاص، بازی خودم را کانالیزه کنم، بنابراین نقشهای مختلف را انتخاب و اجرا میکنم تا به ژانرهای مختلف برسم. بزرگی میگوید بازآفرینی بازیگری، تجربهای ملموس است که حضور بازیگر را در صحنه توجیه میکند، بنابراین رسیدن به چنین مرحلهای برایم اهمیت بیشتر و والاتری دارد.
آیا این حساسیت شما در ارتباط با نقشهایتان، در سینما هم وجود دارد؟
سینما طبیعتا از حساسیت بیشتری برخوردار است. ولی باز هم به سبک کارگردان برمیگردد وگرنه چندان تفاوتی بین تلویزیون و سینما نیست.
راستی چرا نقش ناظم در سریال آسمان همیشه ابری نیست، نیمهکاره رها شد، در صورتی که ابتدای سریال بیشتر ما با این شخصیت روبهرو بودیم؟
من نقش ناظم را در این سریال بسیار دوست داشتم و قصهاش ابتدا پررنگتر بود و به خانوادهها کمتر توجه شده بود، اما در ادامه کار دیدیم که بیشتر قصهها به سمت خانوادهها سوق پیدا کرد و محور اصلی یعنی دبیرستان فراموش شد. به هر حال این مساله خواسته تهیهکننده بود و نمیدانم واقعا چرا این شخصیت نیمهکاره باقی ماند.
خانم ناصری! از کدام کارگردان بیشتر آموختهاید؟
کیانوش عیاری و ایرج طهماسب. این عزیزان حق بزرگی بر گردن من دارند.
دوست دارید چه جور نقشهایی را تجربه کنید که هنوز موفق نشدهاید؟
نقشهایی که چند بعدی باشند. معمولا نقشها تخت هستند و خیلی نمیتوان درباره آنها کارهای خاصی انجام داد. به هر حال همیشه در انتظار چنین نقشهایی هستم.
از کار جدیدتان چه خبر؟
در یک فیلم سینمایی مشغول بازی هستم که نقش مقابل سعید راد را ایفا میکنم.
و در نهایت این که زمین انسانها چه ویژگی خاصی در پرونده هنریتان دارد؟
برایم تجربه باارزشی بود، چراکه توانستم با یک کارگردان خوب و بازیگران باتجربهای مثل علی نصیریان، سیمین زرینپور و … همکاری داشته باشم.