گفتوگو با مریم بوبانی، بازیگر سریال «ستایش»
بازی سکوت را دوست دارم
متولد سنندج است و با گذراندن دوره ۲ ساله بازیگری در کلاسهای آموزش بازیگری پا به این دنیای رنگارنگ گذاشت. از کارهایش میتوان به فیلمهای فرش باد، زندان زنان، سگکشی و… همین طور مجموعههای سرنخ، گوهر کمال، خاک سرخ و… اشاره کرد. مریم بوبانی از جمله بازیگرانی است که با تمام وجود با نقشهایش بازی میکند. برای همین هم مخاطب خیلی راحت با او ارتباط برقرار میکند. او اکنون در سریال «ستایش» نقش عمه ملوک را ایفا میکند؛ نقشی که به ظاهر لال است و بازی در این نقش سختیهایی نیز برای او به دنبال داشته است. بوبانی از سریال ستایش این طور میگوید:
بازی در سریال ستایش چطور برایتان اتفاق افتاد؟
از طرف سعید سلطانی (کارگردان) برای بازی در این سریال دعوت شدم. ایشان به من گفتند نقشی در این کار دارم که دوست دارم شما آن را بازی کنید. من هم پس از اصرار ایشان خواستم فیلمنامه را بخوانم و پس از مطالعه فیلمنامه پذیرفتم نقش عمه ملوک را بازی کنم، چون از نقشش خوشم آمد.
چرا این نقش را دوست داشتید؟
اساسا من بازی سکوت را دوست دارم، چون بازی در سکوت به بازیگر مجال اجرای بهتری میدهد، ضمن اینکه درگیر دیالوگ شدن، انرژی بیشتری از بازیگر میگیرد و او را خسته میکند.
اما بازی در سکوت به مراتب سختتر است، چون باید با چشم و دست ارتباط برقرار کنید.
بازی سکوت را دوست دارم
متولد سنندج است و با گذراندن دوره ۲ ساله بازیگری در کلاسهای آموزش بازیگری پا به این دنیای رنگارنگ گذاشت. از کارهایش میتوان به فیلمهای فرش باد، زندان زنان، سگکشی و… همین طور مجموعههای سرنخ، گوهر کمال، خاک سرخ و… اشاره کرد. مریم بوبانی از جمله بازیگرانی است که با تمام وجود با نقشهایش بازی میکند. برای همین هم مخاطب خیلی راحت با او ارتباط برقرار میکند. او اکنون در سریال «ستایش» نقش عمه ملوک را ایفا میکند؛ نقشی که به ظاهر لال است و بازی در این نقش سختیهایی نیز برای او به دنبال داشته است. بوبانی از سریال ستایش این طور میگوید:
بازی در سریال ستایش چطور برایتان اتفاق افتاد؟
از طرف سعید سلطانی (کارگردان) برای بازی در این سریال دعوت شدم. ایشان به من گفتند نقشی در این کار دارم که دوست دارم شما آن را بازی کنید. من هم پس از اصرار ایشان خواستم فیلمنامه را بخوانم و پس از مطالعه فیلمنامه پذیرفتم نقش عمه ملوک را بازی کنم، چون از نقشش خوشم آمد.
چرا این نقش را دوست داشتید؟
اساسا من بازی سکوت را دوست دارم، چون بازی در سکوت به بازیگر مجال اجرای بهتری میدهد، ضمن اینکه درگیر دیالوگ شدن، انرژی بیشتری از بازیگر میگیرد و او را خسته میکند.
اما بازی در سکوت به مراتب سختتر است، چون باید با چشم و دست ارتباط برقرار کنید.
بله، طبیعتا بازی در سکوت هم کار آسانی نیست. زمانی که بازیگر میخواهد نقشی را ایفا کند، نیمی از آن به دیالوگهایش برمیگردد و نیمی دیگر به ویژگیهای آن نقشی که هر دوی اینها با یکدیگر مخلوط میشوند و یک شخصیت را خلق میکنند، بنابراین در ارائه یک نقش خالی از دیالوگ، انتقال حس بسیار دشوارتر است و تلاش مضاعفی میطلبد، اما با این همه من توانستم براحتی با این نقش ارتباط برقرار کنم.
خودتان چه تعریفی از شخصیت عمه ملوک دارید؟
این کاراکتر لال نیست؛ بلکه به خاطر از دست دادن خانوادهاش در زلزله رودبار، این اندوه بزرگ را اینچنین تحمل میکند. اینگونه افراد نه مشکل روانی دارند و نه بیمار هستند؛ بلکه از نظر عاطفی دچار مشکل شدهاند؛ اما در عین حال و در درون خود دیگران را هم دوست دارند و آنها را میپذیرند و نسبت به افراد دیگر محبت دارند؛ اما در هر حال دنیای سکوت را انتخاب کردهاند.
آیا خودتان با آدمهای اینچنینی از نزدیک برخورد داشتهاید؟
بله، بنا به دلایلی مدت زیادی در جنوب کشور زندگی کرده و با آدمهای زیادی که چنین مشکلی داشتند، مواجه بودهام. برای همین تقریبا برقراری ارتباط با این افراد برایم راحت است و همه این تجربههایم را به کار گرفتم تا این نقشها را برای مخاطبم باورپذیر کنم.
چرا عمه ملوک ابتدا سکوت میکند و بعد یکباره سکوتش را میشکند؟
البته در قسمتهای بعدی خواهید دید این زن فقط دو جا صحبت میکند و دلیل صحبت کردنش این است که وقتی با ستایش روبهرو میشود با توجه به پیشینهاش روی او حساب جداگانهای باز کرده است و او را الگوی یک زن مقاوم میداند، اما وقتی حس میکند ستایش نسبت به او تصور اشتباهی دارد، نظرش درباره او نیز عوض میشود و بناچار حرف میزند و سکوتش را میشکند تا از این طریق بتواند او را تشویق به سازش کند. برای همین به او میگوید تو هم مانند دیگران هستی تا ستایش به خودش بیاید و امیدوار شود. بنابراین او را ترغیب میکند بماند و شرایط سخت کار را تحمل کند.
فکر میکنید چرا سریال ستایش توانسته با مخاطبانش ارتباط برقرار کند؟
چون قصهاش برای مخاطب امروز قابل لمس است و بسیاری از افراد با چنین مشکلاتی روبهرو هستند. در ضمن ورود و خروج قصههای کوچک به قصه اصلی و محفوظ ماندن خط اصلی قصه بر جذابیت بیشتر کار افزوده است، به طور کلی چیدمان خوب قصه نوعی جذابیت برای مخاطب ایجاد و او را ترغیب میکند قصه را تا آخر دنبال کند.
چقدر خودتان در پرورش نقش عمه ملوک سهیم بودید؟
برای من فیلمنامه فقط یک سیناپس است و تا وقتی برای نقش زحمت نکشم و با آن زندگی نکنم نمیتوانم اجرایش کنم. معمولا فیلمنامه را میخوانم. اگر آن را دوست داشته باشم و بتوانم با نقشم ارتباط برقرار کنم خب قبول میکنم. بنابراین چون نقش عمه ملوک را هم دوست داشتم، سختیهای آن را قبول کردم و واقعا خودم را جای او گذاشتم. من فقط به فیلمنامه و کارگردان بسنده نمیکنم.
نظرتان درباره پربازیگر بودن این سریال چیست؟ آیا مخاطب را گیج نکرده است؟
خیر. بسیاری از فیلمهای دنیا با همین روش تهیه و تولید میشوند و ستارههای زیادی میآیند، نقشهایشان را ایفا میکنند و میروند. بنابراین من چنین ذهنیتی ندارم و معتقدم هرکس در جایگاه خودش باید بتواند هم کارش را درست انجام دهد و هم تاثیرش را بر مخاطب بگذارد.
اگر بخواهید مجموعه ستایش را در یک جمله خلاصه کنید، چه خواهید گفت؟
به نظرم سریال متفاوتی است و درسهای خوبی در آن وجود دارد که مخاطب هم پی به آنها خواهد برد.
شما بازی در کارهای تاریخی را هم تجربه کردهاید. بازی در این گونه آثار چقدر سخت یا آسان است؟
قطعا آسان نیست، چرا که هم لباس سنگینی بر تن داریم و هم گریم سنگینی بر چهره. در ضمن دیالوگها هم دشوار هستند و از طرفی باید طوری بازی کنی که مخاطب به گذشته برگردد. اما با این همه توانستهام تجربههای خوبی در این زمینه به دست آورم.
و در آینده چه کاری از شما خواهیم دید؟
برای تلویزیون چند کار انجام دادهام که نمیدانم کدام یک زودتر پخش خواهد شد، بنابراین ترجیح میدهم فعلا درباره اینها حرفی نزنم.