گفتوگو با مجید اخشابی،آهنگساز و خواننده سریال «نقطه سر خط»
سنتور، لذت بخشترین صدای زندگی من است
مجید اخشابی متولد سال ۱۳۵۱ در تهران و دارای مدرک کارشناسی ارشد از دانشکده سراسری هنر است. وی کار با ساز سنتور را از کودکی آغاز کرد و سال ۱۳۷۰ به عضویت ارکستر موسیقی صداوسیما درآمد و طی مدت کوتاهی به کارهای نوازندگی، آهنگسازی، تنظیم و خوانندگی مشغول و عضو شورای عالی موسیقی سازمان شد و در حال حاضر هم عضو شورای طرح و برنامه مرکز موسیقی و سرود است.
اخشابی سال ۱۳۷۵ با تشکیل ارکستری به نام «مهرآوا» ضمن همکاری با صداوسیما، کنسرتهای متعددی را در ایران و نقاط مختلف جهان (آلمان، انگلستان، روسیه، اسپانیا، ژاپن، کره، مالزی، فرانسه، هند، ترکیه، قبرس و…) اجرا کرده است و شرکت در فستیوالهایی چون میناون (جاده ابریشم ۲۰۰۰) سال ۱۳۷۹، سوری (جشن ملی کره) سال ۱۳۸۴، کران مونتانای سوئیس سال ۱۳۸۳ و… افتخارات اوست.
از سال ۱۳۸۰ با خوانندگی در تیتراژ سریال تلویزیونی «گمگشته» توانست صدای خود را به مردم معرفی کند و آن مجموعه با استقبال گستردهای از سوی مردم مواجه شد و از آن سال به بعد استفاده از موسیقی در تیتراژ سریالهای پس از انقلاب بهصورت سنتی همیشگی شکل گرفت. پس از آن در سریالها و برنامههایی چون همراز، عروج، مهتاب، محله بندهنواز، مسافری از هند، یک وجب خاک، متهم گریخت، خانه به دوش، الفبای مهربانی، مدینه مهربانی، روزهای زیبا، دارا و ندار، ماه در اومد، شب مهتاب، بوی خوش زندگی، مسابقه ستارهها، جشن رمضان، شبهای شیدایی، خانه مهر، ماه محبوب و فیلم سینمایی تلافی توانست قطعات زیبا و ماندگاری را به مخاطبانش هدیه کند.
وی همچنین آهنگسازی موسیقی متن و خوانندگی تیتراژ سریال «نقطه سرخط» را که این شبها از شبکه ۳ پخش میشود، به عهده داشته است. با وی درخصوص فعالیتهای هنری و موسیقی این سریال گفتوگو کردهایم.
ابتدا از نحوه و چگونگی حضورتان و اولین تیتراژی که خواندید، بگویید؟
اولین حضور با اولین تیتراژ فاصله زمانی زیادی داشت. اولین حضور به سالهای ۷۲ـ۷۱ برمیگردد که بتازگی قطعاتی با عنوان بهار آمد و راز همدلی را خوانده بودم و تجربه متفاوت و جالبی بود. تصاویری از من در یک دفتر فیلمسازی ضبط و بعد از دو سه روز پخش شد. من در آن زمان فکر میکردم چه ساز و کاری باید وجود داشته باشد تا تصویری ضبط و آماده پخش شود و برخلاف تصورم دیدم فرآیند سادهای دارد. اولین تیتراژ سال ۱۳۸۰، آهنگسازی و خوانندگی سریال گمگشته بود.
اولین بار است که علاوه بر خواندن تیتراژ سریال، خودتان هم موسیقی متن را کار کردهاید؟
خیر، تا بهحال علاوه بر تیتراژ، موسیقی متن سریالهایی چون گمگشته، همراز، خانه به دوش، تلهفیلم سینمایی یک بام و دو هوا و موسیقی متن برنامههای ترکیبی متعددی را ساختهام.
بالاخره مجید اخشابی را بیشتر خواننده بشناسیم یا آهنگساز یا تنظیمکننده؟
شما چه صلاح میدانید؟! بنده را نام خویشتن نبود/ هرچه ما را لقب دهند آنیم.
ساخت موسیقی متن فیلم و سریال با یک قطعه موسیقایی برای کلیپ یا کاست چقدر تفاوت دارد؟
خیلی فرق میکند؛ تطبیق موسیقی متن با فضای سریال، جهتدار بودن معنا و مفهوم شعر تیتراژ، همخوانی با نت موسیقایی قطعه، نوع تصاویر سریال و هزاران تناسب دیگر در آهنگسازی و اجرای موسیقی متن فیلم لازم است در صورتی که در ساخت یک قطعه آزاد کافی است از حس خود بدون هیچ محدودیتی متابعت کنید.
معیارهای شما برای ساخت موسیقی یا تیتراژ یک سریال چیست؟ آیا هر پیشنهادی را میپذیرید؟
معمولا به عوامل اجرایی، ساختار و نوع سریال و خیلی از مواردی که جذابیت سریال را رقم میزند، توجه میکنم. در حقیقت پیشنهاد مالی خیلی برایم مهم نیست، چون هیچ وقت در تولید موسیقی عدد و رقم اولویت نداشته و ندارد.
چگونه با سریال نقطه سر خط همکاری کردید؟
آقایان مهام و ایرج محمدی از دوستان بسیار خوب من هستند و سابقه همکاری ما مربوط به سریال خانه به دوش است. آنها پیشنهاد همکاری دادند و من هم با کمال میل پذیرفتم، چون میدانستم همیشه کیفیت در ساختههای این عزیزان اهمیت دارد. از اینرو سریع مشغول به کار شدم. البته همیشه کمبود وقت، کار را سخت میکند، ولی خدا را شکر با وجود همه مشکلات بالاخره کار به انجام رسید.
پس از سریال گمگشته، بیشتر حوزه طنز کار کردهاید (متهم گریخت، خانه به دوش، چهارچرخ، نقطه سر خط و…). آیا دلیل خاصی دارد؟
علت خاصی ندارد. شکر خدا اولین تجربه همکاری من با دستاندرکاران و تهیهکنندگان سریال خانه به دوش تجربه خوب و لذتبخشی بود که همین مساله موجب ادامه همکاری ما شد.
فکر نمیکنید این مساله باعث شود همه شما را در این ژانر بشناسند و کمتر پیشنهاد کارهای جدی به شما بشود؟
بهنظرم فرقی نمیکند. مهم این است، موسیقی من جدی باشد و ترانه و موسیقی بتواند ضمن کمک به فضای سریال به تنهایی هم قابل توجه و بااهمیت باشد. شکر خدا همه ترانههایی که پیش از این کار کردهام چنین خصوصیتی داشته است.
بهنظر من طنز و غیرطنز در برنامهسازی فرقی ندارد؛ ملاک اصلی در رسانه، جلب نظر و توجه مخاطبان است، البته با در نظر گرفتن و اعمال موارد کیفی و هنری.
ساز تخصصی شما سنتور است ولی شما را به عنوان خواننده پاپ میشناسند. از طرفی بیشتر کارهای ساخته شده شما تلفیقی از موسیقی پاپ و ایرانی است.
بله، من ساز سنتور را بهعنوان ساز تخصصی و همیشگیام برگزیدهام. صدای سنتور یکی از لذتبخشترین صداهای روزگار و زندگی من است. از نوازندگیام در سریال نقطه سر خط استفاده کردهام و اگر دیده باشید در تیتراژ آغازین (که بهنظر من کار بسیار خوبی از آب درآمده و از همه عوامل و دستاندرکاران تقدیر و تشکر میکنم) تلفیق تصویر مورچهها با صدای سنتور و ضرباهنگ خاص موسیقی، موجب شده تیتراژ در هر دفعه پخش، قابل تعقیب و دیدن و شنیدن و انشاءالله لذت بردن باشد. خدا را شکر دانش موسیقی سنتی و ایرانی به من در موسیقی پاپ بسیار کمک کرده است. بدیهی است که خودم برای خواندن، موسیقی پاپ را میپسندم، البته زیر سایه موسیقی سنتی ایران.
شما در ساخت موسیقی پایانی از شعر اسحاق انور استفاده کردهاید؛ شاعری که برای نسل جوان کمتر شناخته شده است. درخصوص ایشان و کارهایشان بیشتر توضیح میدهید؟ دلیل خاصی برای استفاده از اشعار او در کارهایتان دارید؟
به نظر من وی یکی از با استعدادترینها در حوزه شعر، خوانندگی و ملودیسازی است. اشراف کامل ایشان بر ادبیات و موسیقی، کار را برای من راحتتر میکند. برای من مهم نیست شعر را چه کسی گفته، مهم این است که چه میگوید. در اولین کارهایی که با ایشان انجام دادیم پی بردم همکاری و استفاده از اشعار ایشان بسیار منطبق بر افکارم خواهد بود. چون همیشه سوژه شعر توسط خودم طرح میشود، ایشان به سرعت و باتبحر خاصی به آنچه موسیقی اقتضا میکند، دست یافته و کار را ارائه میدهند.
در پایان راز ماندگاری کارهایتان و اینکه مردم خیلی زود با آنها ارتباط برقرار میکنند را در چه میدانید؟
در وهله اول لطف خداست، البته آخرش هم محبت اوست چون اعتقاد دارم به دل نشاندن یک لحن، نوا، صدا و جمله فقط از او بر میآید. خدا را شکر میکنم در مسیری گام برداشتهام که در آنچه میخوانم و خواهم خواند تنها او مهم است و بس.
امیدوارم آثارم همواره لایق توجه و تامل، نگاه تیزبین و گوش شنوای مردم عزیزمان باشد. برای من مایه افتخار است که نفس به نفس با مردم زندگی میکنم و به آثار ناچیزم توجه دارند، بعضی اوقات و لحظاتشان را با گوش کردن آثارم سپری میکنند و بدون اغراق این مصداق خوشبختی در زندگی من است.
حمید حیدرپناه/جام حم