گفتوگو با شهنام شهابی، بازیگر سریال «پنجره»
نقش پیمان در حد بازی من نبود
شبکه تهران در جهت سیاستهای رسانه ملی در ارتقای جایگاه علم و فناوری، تولید آثاری از این دست را در دستور کار خود قرار داده و طی سالهای گذشته در برنامهها و مجموعههای تلویزیونی و آموزشیاش موضوعات تربیتی و اخلاقی مربوط به نوجوانان و جوانان به صورت مستقیم مورد بحث قرار گرفته است.
قهرمان قصه این سریال پویا، جوان نخبه و المپیادی است که به دلیل مشکلاتی گرفتار بحرانی میشود که زندگی خانوادگیاش را دستخوش آشوب میکند.
از آنسو اما برادرش، پیمان که در دانشگاه قبول شده با پویا، پدر و مادرش برای ثبتنام به شهر موردنظر میروند که در یک تصادف، پیمان جان خود را از دست میدهد و تعلیق اصلی داستان رقم میخورد و…
شهنام شهابی متولد ۱۳۶۱ در تهران و فارغالتحصیل بازیگری و کارگردانی تئاتر است و با این که چند فیلم کوتاه را کارگردانی کرده، اما مخاطبانش او را به واسطه بازیهایش در تاوان، لبهتاریکی، بیتو تنهایم، از کنار هم میگذریم، پنج کیلومتر تا بهشت و… میشناسند. شهابی پیش از این و وقتی سالهای آغازین فعالیت خود را در عرصه بازیگری پشتسر میگذاشت، در فیلم سینمایی «بیتو تنهایم» به عنوان نقش اول، کنار صلحمیرزایی و بازیگرانی چون علی قربانزاده، علی طالبلو، زهرا سعیدی و مجید مشیری حضور داشته است. شهابی این روزها در سریال پنجره دیده شد. جزئیات نقش پیمان را از زبان او میشنویم.
چقدر به سبک کارگردانی صلحمیرزایی علاقه دارید؟
یکی از ویژگیهای کاری آقای صلحمیرزایی این است که روز اول یک ارتباط جمعی میان بچهها بهوجود میآورد.
از شرایط تولید سریال راضی بودید؟
در این کار به لحاظ تولیدی، شرایط بسیار بدی برایم پیش آمد و استرس زیادی به کل گروه وارد شد. اما باز هم آقای صلحمیرزایی توانست با وجود دغدغههای زیاد، مجموعه را کارگردانی کند.
از ابتدا همین نقش به شما پیشنهاد شد؟
برای بازی در این پروژه، نقشهای مختلفی به من پیشنهاد شد، اما به دلیل زمان کمی که در اختیار داشتم بازی در نقش پیمان را پذیرفتم. این نقش در حد بازیام نبود و فقط به خاطر آقای صلحمیرزایی در این کار بازی کردم. از طرفی قرار بود فیلمبرداری ما خیلی زودتر تمام و کار آماده پخش شود، ولی به دلیل شرایط نامساعد این اتفاق نیفتاد.
بزرگترین ضعف نقش پیمان را در چه میدانید؟
نقطهضعف بیشتر متوجه دیالوگهای کاراکتر پیمان بود. با تغییر پی در پی برخی عوامل پشتصحنه، تمرکز بنده به عنوان بازیگر نیز به هم خورد و خیلی نتوانستم برای قالببندی دیالوگها تمرکز کنم و به طور طبیعی دقت کمی روی متن و تصحیح دیالوگها داشتم.
ارتباط نزدیک و صمیمی ۲ برادر داستان از جمله ویژگیهای مثبت فیلمنامه پنجره است که خیلی زود با مرگ پیمان، جای خود را به سکانسهایی سرشار از غم و اندوه داد. برای ایجاد این تقابل نزدیک چقدر وقت گذاشتید و تلاش کردید؟
طبیعتا هر بازیگر برای رسیدن به شخصیت هر نقشی تلاش میکند و تکنیکهایی را به کار میبرد. من هم سعی کردم این نقش باورپذیر باشد.
آیا پس از مرگ پیمان باز هم به شکل رویا، خاطرات پیمان با خانوادهاش در سریال دیده میشود؟
فیلمنامه همزمان با تصویربرداری نوشته میشد و به دلیل ادامهدار بودن این نقش پس از مرگ و نیز خاطرات، خواب و کابوس و فلاشبکهایی که در قصه اتفاق میافتاد، خواهش کردم این نقش به مرور کمرنگتر شود و ضمن احترام و علاقه بسیاری که برای آقای صلحمیرزایی قائل هستم، باید بگویم این نقش در حد ایدهآلها و نگرش من نبود.
آیا شما از متن فیلمنامه خوشتان آمد که نقش را پذیرفتید یا با کارگردان سریال دوستی داشتید؟
بعضی وقتها آدمها خیلی از هم دورند، اما در حقیقت به هم نزدیکاند. بعضی وقتها به هم نزدیکاند اما از هم دورند.
هرگونه رودربایستیهای عاطفی و دوستی همیشه به نفع کار نمیشود.
شما که گزیدهکار بودید، چطور این شرایط را پذیرفتید؟ مساله مالی در میان بود؟
برای هر انسانی مساله مالی مهم است. اما خداوند را شاکرم که تا امروز به خاطر پول بازی نکردهام. آنچه موردنیاز معمول یک بازیگر است، دارم و مساله مالی همیشه برایم در درجه دوم بوده است. اساسا درگیر زیادهخواهی مالی هم نیستم. اعتبار و احترام برایم بسیار باارزشتر از مسائل مالی است. برای یک بازیگر خیلی سخت است که مدتها در خانه بنشیند تا کار دلخواه سراغش بیاید. همیشه کارها آنطور پیش نمیرود که تو میخواهی. همه جای جهان همینطور است.
راستش از وقتی بازیگری را در سینما و تلویزیون به شکل حرفهای آغاز کردم همیشه نگاه دیگری به ایفای نقشهایم داشتهام. همواره دنبال چیزی غیر از بازی کردن بوده و هستم. بازیگری در یک نقش و انجام وظیفه را دوست ندارم. دلم میخواهد تاثیرگذار باشم.
بازیگر آینه تمام و کمال جامعهاش است. سینما و تلویزیون خیلی زود و شفاف جایگاه بازیگر را برملا و دانش، سلیقه و شعور او را شناسایی میکند و حتی به تماشاگران نشان میدهد بازیگر چقدر اهل ظرافت و شعر و ادبیات است. برای همین در این چند سال سعی کردم هرگز نقش خشن و بیخاصیت و روزمرهای بازی نکنم.
برای انتخاب یک نقش چه معیارهایی دارید؟
متن و کارگردان برایم اهمیت زیادی دارند، چون اگر متن قوی باشد، کارگردان خوب هم میتواند آن را به یک اثر هنری واقعی تبدیل کند.
از ۸ سالگی تا الان در تعداد کمی فیلم و سریال بازی کردهاید. چرا تعداد کارهایتان اینقدر کم است؟
پس از سریال طنز «این زمینیها» ۴ سال بازی نکردم، با این که به من پیشنهادهای زیادی شد. برای فیلم «ابراهیم» در جشنواره چهاردهم فیلم فجر از بازی من تقدیر کردند و جشنواره جیفونی ایتالیا هم به من لوح تقدیر داد. آن زمان پیشنهادهایم زیاد شد، اما میترسیدم مثل بازیگرانی شوم که زود از رده خارج میشوند. خیلی ترس داشتم، چون تمام همسن و سالهای من وقتی به نوجوانی رسیدند، دیگر بازی نکردند، بنابراین خودم خواستم مسیرم را آهسته و پیوسته ادامه دهم.
بازی در کنار بازیگران حرفهای در یک سریال برایتان چقدر اهمیت دارد؟
فقط میتوانم بگویم از آنها درسهای زیادی آموختهام و بارها پیش آمده به من کمک کردهاند و معمولا هنگام کار خیلی راحت و بدون هیچ استرسی میتوانم روبهروی آنها بازی کنم.
شما در کارهایتان با نویسنده و کارگردان جر و بحث میکنید؟
جر و بحث با تبادل سلیقه و افکار فرق میکند. جر و بحث جز اتلاف وقت و مزاحمت نتیجه دیگری ندارد. همه هنرمندان در هر رشتهای که هستند از اصول و الگو یا راه و روش خاصی پیروی میکنند و میآموزند. معمولا با کارگردان و نویسنده، تبادل سلیقه و افکار میکنم.