گفتوگو با امین زندگانی، بازیگر نقش مسلمبن عقیل در سریال مختارنامه
قهرمان تنها مقابل ابن زیاد
سریال «مختارنامه» پس از «معصومیت از دست رفته»، دومین همکاری امین زندگانی با داوود میرباقری محسوب میشود. البته او در چند سکانس سریال امام علی هم حضور داشت.
خودش میگوید: در آن سالها دانشجو بودم و خیلی اتفاقی به لوکیشن فیلمبرداری سریال امام علی(ع) رفتم. در چند سکانس به جای بازیگران اصلی شمشیر زدم؛ اما صورتم پوشیده بود و فقط چشمانم دیده میشد.ا ین بازیگر در مختارنامه نقش مسلمبن عقیل را ایفا میکند. زندگانی از بازیگران پرکار این روزهای سینما و تلویزیون است. از این بازیگر فیلم «ملک سلیمان» در سینماها در حال اکران است. او در سریال «قفسی برای پرواز» هم نقش اصلی را بازی میکند. با او درباره جزئیات ایفای نقشش در سریال مختارنامه صحبت کردیم.
یکی از بازتابهای نمایش بازی مسلم بن عقیل این بود که برخی فیزیک و جثه او را زیر سوال بردند. خیلیها توقع داشتند که با یک مرد قویهیکل و درشتاندام در قالب نقش مسلم مواجه شوند. حال آنکه مسلم سریال مختارنامه، قد و قامتی معمولی دارد. به نظر شما این توقع از کجا ناشی میشود؟
من نمیدانم چرا مخاطب همیشه دوست دارد شخصیتهای تاریخی عظیمالجثه باشند. شاید این مساله برمیگردد به اشکالاتی که ما در ارائه آدمهای تاریخ داشتهایم. بینندگان دوست دارند شخصیتها بزرگ و پرابهت باشند. اینها نتیجه آموزههای غلطی است که مخاطبان ما دریافت کردهاند. شما اگر به تعزیههای مسلم توجه کنید، میبینید که تعزیهگران هم بازیگر مسلم را بزرگ و درشت انتخاب نمیکنند.
قهرمان تنها مقابل ابن زیاد
سریال «مختارنامه» پس از «معصومیت از دست رفته»، دومین همکاری امین زندگانی با داوود میرباقری محسوب میشود. البته او در چند سکانس سریال امام علی هم حضور داشت.
خودش میگوید: در آن سالها دانشجو بودم و خیلی اتفاقی به لوکیشن فیلمبرداری سریال امام علی(ع) رفتم. در چند سکانس به جای بازیگران اصلی شمشیر زدم؛ اما صورتم پوشیده بود و فقط چشمانم دیده میشد.ا ین بازیگر در مختارنامه نقش مسلمبن عقیل را ایفا میکند. زندگانی از بازیگران پرکار این روزهای سینما و تلویزیون است. از این بازیگر فیلم «ملک سلیمان» در سینماها در حال اکران است. او در سریال «قفسی برای پرواز» هم نقش اصلی را بازی میکند. با او درباره جزئیات ایفای نقشش در سریال مختارنامه صحبت کردیم.
یکی از بازتابهای نمایش بازی مسلم بن عقیل این بود که برخی فیزیک و جثه او را زیر سوال بردند. خیلیها توقع داشتند که با یک مرد قویهیکل و درشتاندام در قالب نقش مسلم مواجه شوند. حال آنکه مسلم سریال مختارنامه، قد و قامتی معمولی دارد. به نظر شما این توقع از کجا ناشی میشود؟
من نمیدانم چرا مخاطب همیشه دوست دارد شخصیتهای تاریخی عظیمالجثه باشند. شاید این مساله برمیگردد به اشکالاتی که ما در ارائه آدمهای تاریخ داشتهایم. بینندگان دوست دارند شخصیتها بزرگ و پرابهت باشند. اینها نتیجه آموزههای غلطی است که مخاطبان ما دریافت کردهاند. شما اگر به تعزیههای مسلم توجه کنید، میبینید که تعزیهگران هم بازیگر مسلم را بزرگ و درشت انتخاب نمیکنند. به هر حال این اختلاف سلیقهها طبیعی است و باید وجود داشته باشد. نظر کارگردان و انتخاب نقشش و بازی بازیگر ممکن است با نظر بینندگان خیلی اختلاف داشته باشد. ما نمیتوانیم به تعداد مخاطبان جلب رضایت کنیم. در تمام دنیا وقتی فیلم و سریال یک شخصیت تاریخی ساخته میشود، طرفداران و مخالفان زیادی اظهارنظر میکنند.
راجع به فیلم ملک سلیمان هم خیلیها معتقد بودند حضرت سلیمان باید خیلی قدبلند و درشتهیکل باشد. من نمیدانم چرا چنین توقعی داشتند و براساس کدام مستندات این حرف را میزدند. راجع به مسلم هم نمیدانم که چرا او باید قویهیکل باشد. سوال بعدی من این است که درشت به نسبت چه کسی؟ ما باید مقیاسی داشته باشیم. آیا مسلم باید به نسبت ابنزیاد درشت باشد؟ در این صورت من از فرهاد اصلانی، بازیگر نقش ابنزیاد درشتتر هستم.
فیزیک و چهره به انتخاب کارگردان برمیگردد. در این رابطه باید با کارگردان مصاحبه کنید و از او بپرسید که بازیگرش را براساس چه معیارهایی انتخاب کرده است. برای من مساله مهم حفظ شأن و تقدس و خصوصیات ایدئولوژیک کار است. بقیهاش به مساله انتخاب بازیگر برمیگردد. در بخش اول قضیه، خیلی تلاش کردم که تقدس و حس قلبی مردم نسبت به مسلم از بین نرود. ذهنیت پاک مخاطب نباید بههم بخورد. این بخش برای من خیلی اضطرابآور بود. روز اول هم به آقای میرباقری گفتم من از نقش مسلم خیلی میترسم. میترسم که خداینکرده تصویر ذهنی مخاطب را خدشهدار کنم.
من خیلی به تصویر ظاهری نقش توجهی نمیکنم. ممکن است نظر مخاطب این باشد که مسلم باید درشتتر باشد یا نباشد. این سلیقهای است. هرکسی میتواند نظر مثبت یا منفی بدهد؛ اما مساله اصلی ارتباط مخاطب با نقش است که من امیدوارم در این بخش موفق ظاهر شده باشم.
فکر میکنید با بازیتان تا چه اندازه توانستید رضایت کارگردان مختارنامه را جلب کنید؟
خوشبختانه آقای میرباقری از کارگردانهایی هستند که براحتی راضی نمیشوند. وقتی پلانی را تایید میکنند، مطمئنا از آن پلان راضی بودهاند. اینطور هم نیست که خسته بشود و بگوید در همین حد کافی است. بگذریم و برویم. او تا زمانی که به بازی مطلوبش نرسد، رضایت نمیدهد. بازی بنده در سریال مختارنامه ۲ سال پیش به پایان رسیده بود. بعد از ۲ سال با بنده تماس گرفتند و گفتند زمان صحنه جنگ حضرت مسلم کوتاه است. من دوباره به محل پروژه رفتم و نماهای جنگ آخر مسلم را بازی کردم. این نماها به صحنه اشاره شده اضافه شد؛ یعنی حتی وقتی بازی من تمام شده بود، آقای میرباقری خواستند که زمان نماهای بازی من بیشتر شود. من ۲ هفته پیش برای تغییر لحن دیالوگی به استودیو رفتم. چند جمله از دیالوگها دوبله شد. آقای میرباقری تشخیص داده بود که برای یکی از دیالوگها جمله دیگری استفاده بشود.
بنابراین آقای میرباقری باید جواب این سوال را بدهند که از بازی من راضی هستند یا نه.
بازی در نقش مسلمبن عقیل چطور به شما پیشنهاد شد؟
اولین همکاری رسمی من با داوود میرباقری در سریال «معصومیت از دست رفته» بود. قرار بود در مختارنامه، من نقش یکی از فرماندهان مختار را بازی کنم و زمان زیادی در پروژه حضور داشته باشم؛ ولی از دفتر با من تماس گرفتند و گفتند میخواهیم نقشت را عوض کنیم و مسلم را به تو بدهیم.
من دلم میخواست بیشتر در خدمتشان باشم؛ اما خوشحالم که سعادت داشتم نقش مسلم را بازی کنم. در مختارنامه انتخاب نقشها کاملا آگاهانه انجام شد. ابتدا از ایفای نقش مسلم بن عقیل میترسیدم؛ اما با حمایت و توضیحات جامع میرباقری، این ترس کاهش پیدا کرد و در عوض آگاهی و قوت قلب جایش را گرفت. یادم میآید اولین پلانی که فیلمبرداری سریال مختارنامه با آن شروع شد، صحنه حضور من و مختار بود. این صحنه در صحرای آران و بیدگل کاشان کلید خورد. برای من افتخار بزرگی است که سریالی با این عظمت با حضور من افتتاح شده است.
یادتان میآید در اولین مواجهه، نقش را چطور برای شما تعریف کردند و روی چه مولفههایی بیشتر تاکید داشتند؟
در اولین جلسه حدود ۳ ساعت با هم صحبت کردیم. در طول کار هم خیلی من را راهنمایی میکردند. به هر حال حضرت مسلم از اعضای آلهاشم و پیشاهنگ واقعه کربلاست. او اولین شهید این واقعه است. او باید طیفی از روحیات این کاروان را با خودش همراه داشته باشد؛ مظلومیت، دلاوری و پاکی و تقدس را باید داشته باشد. باید اجماع همه اینها را در لحن و نگاه مسلم ببینیم. محور صحبتهای من و آقای میرباقری در جلسه اول، همین نکته بود.
پس از آن خودتان هم تحقیقاتی درباره مسلم و واقعه عاشورا داشتید یا به فیلمنامه اکتفا کردید؟
من مطمئنا در چارچوب فیلمنامه بازی کردهام. خیلی از دوستان میگویند ما رفتهایم، تحقیق کردهایم و مثلا ۲۰ تا کتاب خواندهایم. به فرض که شما ۲۰ تا کتاب هم خواندهاید، آخر سر باید کدام مسلم بن عقیل را بازی کنید؟ باید مسلم میرباقری را بازی کنید. شما باید آن چیزی را که کارگردان نوشته بازی کنید.
مثلا در سریال شما، خبری از طفلان مسلم نیست؛ در حالی که خیلیها انتظار داشتند آنها را ببینند.
بله، به دلیل اینکه در روایات اصیل و واقعی چنین چیزی وجود نداشته. بیشتر حاصل تخیل مداحان بوده است. من در مورد درامهای تاریخی به این موضوع اعتقاد ندارم که خود بازیگر باید برود تحقیقاتی انجام بدهد.
برای یک کار تاریخی خوب مثل ملک سلیمان یا مختارنامه، کارهای تحقیقاتی پیش از نگارش متن آغاز شده است.
من احساس میکنم که تفاوت بارز بازی مسلم بن عقیل با دیگر بازیگران، نگاههای اوست. مسلم نگاه نافذی دارد، کمحرف است، بیشتر به یک نقطه خیره میشود و سعی میکند حسش را با نگاهش منتقل کند. نگاههایتان را چطور کنترل میکردید؟
من به صحنهای اشاره میکنم که حضرت مسلم میخواهد از کاسه آب بخورد و خون دهانش مانع میشود. در آن صحنه آقای میرباقری گفت وقتی به بالا نگاه میکنی باید واقعه ظهر عاشورا را ببینی.من از گروه خواستم نیم ساعت به من وقت بدهند تا با خودم خلوت کنم. خیلی تلاش کردم که تصویر مناسبی در ذهنم پیدا کنم تا تاثیر نگاه را داشته باشد؛ تصویری که در آن لحظه به دادم رسید، نقاشی استاد فرشچیان از واقعه ظهر عاشورا بود. در آن لحظه، من فقط یک نقاشی جلوی نگاهم بود و هیچ چیزی را نمیدیدم. در صحنههای مختلف همین اتفاق میافتاد. در صحنه مسجد واقعا آن موجودات پشت سر من نبودند؛ ولی آقای میرباقری به من گفتند احساس کن در جهنم باز شده و داری به داخل جهنم نگاه میکنی. بازی کردن این صحنهها به تخیل و تمرکز بازیگر برمیگردد.
اگر موافقید درباره سکانس وسوسه مسلم صحبت کنیم. سایت مختارنامه از مخاطبانش پرسیده بود اگر جای مسلم بودید، چه میکردید؟ جالب است که برخی گفته بودند ما ابنزیاد را میکشتیم. تحلیل خود شما از آن سکانس چیست؟
کسانی که در منبر حضرت علی(ع) بزرگ شدهاند، درس جوانمردی را از ایشان بخوبی فراگرفتهاند. آن صحنه، خصوصیات آل هاشم را بخوبی معرفی میکرد و میگفت آنها به چه ارزشهایی پایبند هستند. مهمانکشی رسم مسلمانی نیست، مهمانکشی رسم انسانیت نیست. حضرت مسلم پرورش یافته دامان علی(ع) است.
فکر میکنید اگر مسلم، ابنزیاد را میکشت، چه اتفاقی میافتاد؟
طبیعتا اگر این کار را میکرد، مسیر تاریخ عوض میشد و ما هم سریال مختارنامه را نمیساختیم. (میخندد)
خودتان کدام سکانس از بازیتان را در مختارنامه بیشتر دوست دارید؟
من مناظره مسلم و ابنزیاد و دیالوگهایش را خیلی دوست دارم. در آن سکانس، بین دو نفر بحثهای ایدئولوژیک شکل میگیرد.
برای صحنه جنگ آخر که مسلم چند نفر را با شمشیر از پا درمیآورد، چقدر تمرین کردید؟
۳ روز تمرین کردیم و یک روز ضبط کردیم. برای شمشیربازی پیش آقای اردلان دوره آموزشی دیدم.
در این سریال، شخصیت مسلم سوارکاری و بازی با اسب نداشت. من در هیچ صحنهای بدل نداشتم بجز صحنهای که مسلم از بالای برج به پایین پرت میشود. آنجا هم تهیهکننده اجازه نمیداد خودم بازی کنم.
برخی بازیگران مختارنامه میگفتند که در دیالوگهایشان یک واو هم جابهجا نمیشد. درباره نحوه مواجهه بازیگران با دیالوگهای سریال توضیح بدهید.
من سابقه دومم بود که با میرباقری داشتم و این موضوع را میدانستم. نیازی نبود که دیالوگها عوض بشود. یک وقت است که دیالوگها هیچ ربطی به خط داستانی ندارند. در چند سال اخیر این اتفاق برای من زیاد افتاده است. متنی به ما داده میشود که هیچ ربطی به قبل و بعدش ندارد. یک وقتهایی متن را ۶۰ نفر قلم زدهاند. در نهایت خود بازیگر باید به متن انسجام بدهد؛ اما وقتی متنی با تحقیق و وسواس نوشته شده، بازیگر میتواند با خاطر جمع آن را اجرا کند. انتخاب درست کلمات و ارتباطشان با داستانی که روایت میشود، خیلی مهم است. یکی از دلایل موفقیت کارهای میرباقری وجود هماهنگی بین کارگردان، متن و بازیگر است.
کارگردان میداند چه بازیگری را میخواهد و همان بازیگر را میآورد. بازیگر میداند متن چه میگوید و همان را میگوید. این طوری کارگردان و بازیگر به یک هماهنگی میرسند.
اگر کارگردانی با دید تخصصی به بحث بازی نگاه کند، با انتخابش ۷۰ درصد راه را رفته است. ۳۰ درصد مابقی بستگی به متن و خود بازیگر دارد. در این سریال انتخابهای میرباقری درست بود.
آن وقت در کارهایی که این هماهنگی بین بازیگر و کارگردان وجود نداشته باشد، چه اتفاقاتی میافتد؟
در این جور کارها، شما بخشی از توانتان صرف این میشود که به کارگردان بگویید حرف شما اشتباه است. متاسفانه کارگردانهای ما مقدار زیادی دارند از بازیگرها جا میمانند، چون یک بازیگر در طول سال حداقل ۲۰ فیلمنامه میخواند؛ ولی یک کارگردان وقتی میخواهد یک فیلمنامه را کار کند، یک سال درگیر همان یک فیلمنامه است. همین باعث میشود کارگردان از خیلی موضوعات اجتماعی روز دور باشد. اینها باعث میشود مشکلاتمان پیچیده شود. متاسفانه منیتها بالا رفته. کارگردان و بازیگر و نویسنده با هیچ دستگاه و وسیلهای سر و کار ندارند.فیلمبردار و صدابردار با دستگاه سروکار دارند. هیچکس نمیتواند بگوید چون من صرفا در این کار حضور دارم، متخصص این کار هستم. آنها باید طرز کار کردن با دستگاهشان را بدانند.
اما من بازیگر اگر یک پلان بازی کنم، خودم را بازیگر حرفهای میدانم. انتخاب نقش خیلی در اختیار بازیگر نیست. این بخش یک مقدار به نحوه عملکرد کارگردان و تهیهکننده برمیگردد.در بیشتر آثار نمایشی، شرایط جانبی تعیینکننده است. شرایط دستمزد بازیگر و مدت زمان بیکاریاش و…هیچ وقت پیش نمیآید کسی بگوید که من اسفند ماه فیلمی دارم و چون بازی شما را دیدهام، از الان برای چند ماه دیگر آماده باشید.معمولا ۱۰ روز مانده به کار با تو تماس میگیرند و نقش را پیشنهاد میدهند. بنابراین بازیگر فرصت فکر و تحقیق کردن ندارد. متاسفانه ما برخی وقتها همه تقصیرها را به گردن بازیگر میاندازیم. بازیگران ما خیلی حق انتخاب ندارند و این مایه تاسف است .معمولا همه چیز را به گردن مخاطب میاندازند؛ ولی واقعیت این است که ما کارمان را بلد نیستیم. در خیلی از بخشهای سینما دچار عدم تخصص شدهایم. طیف گستردهای در این حرفه دارند کار میکنند که متخصصان این حرفه نیستند. باید این واقعیت را بپذیریم که تمام مسوولیت ضعف هنرهای نمایشی بهعهده خود ماست.
بازیگر نیاز به فرصت زیادی دارد که یک نقش را دربیاورد؛ اما پیشنهادهایش را قبول میکند تا فقط در یک کار حضور داشته باشد.
در کارنامه بازیگری شما، ۳ کار تاریخی معصومیت از دست رفته، مختارنامه و ملک سلیمان دیده میشود. خودتان نسبت به سریالهای تاریخی چه حسی دارید؟ به نظر شما ارائه نقشهای تاریخی چه تفاوتی با بازی کردن نقشهای معمولی دارد؟
بازی در نقشهای تاریخی سختی و شیرینیهای خودش را دارد. نوع لحن و بازی بازیگر میتواند او را محدود به متن بکند؛ یعنی بازیگر در چنبره دیالوگها گرفتار میشود. نوشتن متن تاریخی ممکن میتواند برای نویسنده مشکلات زیادی ایجاد کند. برای بازیگر هم تبدیل کردن این متن به تصویر، سختتر از کارهای روزمره و رئال است. باورپذیر کردن نقش برای بیننده خیلی مهم است. اگر شخصیت تاریخی که بازی میکنی، تخیلی نباشد و مستند باشد باورپذیر کردن آن باز هم سختتر خواهد شد. در صورتی که شخصیت مذهبی باشد، باید مراقب باشی که به تقدس مذهبی شخصیت لطمه وارد نشود و این نکته کار بازیگری را سختتر میکند.بخش شیرین کار بازی در کارهای تاریخی، بهرهگیری از فانتزی و تخیل ذهنی بازیگر است. بازیگر همیشه به دنبال این است که وارد یک بازی سخت و نفسگیر شود.برخی شخصیتهای تاریخی در سریالها حضور دارند که مردم کمتر آنها را میشناسند. برخی وقتها مخاطب از شخصیت تاریخی تصویر ذهنی دارد. این تصویر با مطالعات درست یا ناقص یا شنیدن اطلاعات شفاهی به دست آمده است.برداشتهایی که از شخصیتهای تاریخی میشود، منسجم و یکدست نیست. هرکس به مستندات خودش رجوع میکند و این مساله، کار بازیگر را سخت میکند و ریسکپذیریاش را بالا میبرد؛ یعنی ایفای نقش آدمهای معروف تاریخ به نسبت آدمهای گمنام برای بازیگر سختتر است.