پشت صحنه مجموعه تلویزیونی ویژه ماه مبارک رمضان
راز «بگو که هستم؟» در اصفهان برملا میشود
مجموعه تلویزیونی «بگو که هستم» به کارگردانی اکبر منصورفلاح و تهیهکنندگی رسول هنرمند در ۳۰ قسمت ۳۵ دقیقهای در صدا و سیمای مرکز اصفهان در حال تولید است. اگر به یاد داشته باشید سال گذشته سریال «در مسیر زایندهرود» در اصفهان ساخته شد که همراه با حاشیههای متعددی همراه بود، اما با این وجود تصمیم گرفته شد که امسال نیز سریال ویژه ماه مبارک رمضان در اصفهان، تولید شود.
این سریال بیش از یک ماه پیشتولید داشته و تا پایان خرداد تصویربرداریاش به پایان خواهد رسید. پس از هماهنگی با رسول هنرمند به لوکیشن این سریال رفتم تا در گفتوگویی با عوامل تولید از روند تولید مجموعه تلویزیونی «بگو که هستم» گزارش تهیه کنم.
سریالی با ۷۰ درصد بازیگر بومی
رسول هنرمند خود اهل اصفهان است و میگوید: این سریال علاوه بر ایجاد موقعیتهای طنز اجتماعی که باعث شادی میشود در بر دارنده نکات مختلف دیگری نیز هست.
وی با بیان اینکه ۷۰ درصد از بازیگران این مجموعه بومی هستند، تصریح میکند: با توجه به تولید سریال «در مسیر زایندهرود» در سال گذشته و مشکلاتی که به وجود آمد، تصمیم گرفتیم بازیگران به گویش خودشان صحبت کنند. در سریال «بگو که هستم» انتخاب شخصیتها براساس لهجه صورت گرفته تا بازیگران تهرانی مجبور نباشند با لهجه اصفهانی صحبت کنند.
راز «بگو که هستم؟» در اصفهان برملا میشود
مجموعه تلویزیونی «بگو که هستم» به کارگردانی اکبر منصورفلاح و تهیهکنندگی رسول هنرمند در ۳۰ قسمت ۳۵ دقیقهای در صدا و سیمای مرکز اصفهان در حال تولید است. اگر به یاد داشته باشید سال گذشته سریال «در مسیر زایندهرود» در اصفهان ساخته شد که همراه با حاشیههای متعددی همراه بود، اما با این وجود تصمیم گرفته شد که امسال نیز سریال ویژه ماه مبارک رمضان در اصفهان، تولید شود.
این سریال بیش از یک ماه پیشتولید داشته و تا پایان خرداد تصویربرداریاش به پایان خواهد رسید. پس از هماهنگی با رسول هنرمند به لوکیشن این سریال رفتم تا در گفتوگویی با عوامل تولید از روند تولید مجموعه تلویزیونی «بگو که هستم» گزارش تهیه کنم.
سریالی با ۷۰ درصد بازیگر بومی
رسول هنرمند خود اهل اصفهان است و میگوید: این سریال علاوه بر ایجاد موقعیتهای طنز اجتماعی که باعث شادی میشود در بر دارنده نکات مختلف دیگری نیز هست.
وی با بیان اینکه ۷۰ درصد از بازیگران این مجموعه بومی هستند، تصریح میکند: با توجه به تولید سریال «در مسیر زایندهرود» در سال گذشته و مشکلاتی که به وجود آمد، تصمیم گرفتیم بازیگران به گویش خودشان صحبت کنند. در سریال «بگو که هستم» انتخاب شخصیتها براساس لهجه صورت گرفته تا بازیگران تهرانی مجبور نباشند با لهجه اصفهانی صحبت کنند.
وی از تدوین همزمان سریال خبر میدهد و خاطرنشان میکند: پس از گذراندن مراحل صداگذاری و موسیقی تا ۱۵ تیر، این مجموعه تحویل صدا و سیمای مرکز اصفهان خواهد شد.
وی درخصوص داستان این مجموعه می گوید: مراد بعد از چندین بار که خانه را ترک کرده، به خانهاش برمیگردد و متوجه میشود که همسر و فرزندانش خانه اجارهای را ترک کرده و به مکان نامعلومی رفتهاند و همسرش نامهای برای او گذاشته که اگر در زمان معین (ماه مبارک رمضان) رفتارش تغییر نکند و باید او را طلاق بدهد و دیگر فرزندانش را نخواهد دید. مراد تصادفی با ۳ دانشجو که در منزل شخصی زندگی میکنند، آشنا میشود و زندگیاش دچار تغییر و تحولاتی میشود.
استفاده از عوامل حرفهای
اکبر منصورفلاح کارگردان و نویسنده درخصوص ویژگیهای داستان و نحوه نگارش این مجموعه میگوید: من وقتی به قصهای که نوشتم فکر میکنم و اجتماع و مردم را میبینم احساس سنگینی میکنم، گاهی اوقات باورم نمیشود که میتوان بد بود. مگر میشود خوبیهایی را که خداوند متعال در وجود و ذات انسانها تنیده فراموش کرد؟ شاید شرایط آنها را به سمت بدی و سیاهی میکشد، اما تا وقتی که نور هست چرا سیاهی، تا وقتی دوست داشتن هست چرا نفرت. فیلمنامه «بگو که هستم» براساس همین موضوعات و شخصیتهای آن بر محور همین واقعیتها نوشته شده است.
وی میافزاید: با اینکه فیلمنامه «بگو که هستم» نوشته خودم است، اما سعی کردم در حیطه کارگردانی در حین ساخت پایبند نوشته نشوم و با حساسیت بیشتری کار کنم، نوع دکوپاژ و پیدا کردن ریتم مناسب یکی از موارد مهمی است که در بخش کارگردانی به آن پرداختیم. یکی از مهمترین نکتههای سریال این است که با وجود بودجه کمی که در اختیار داشتیم سعی کردیم باز هم از عوامل حرفهای استفاده کنیم.
منصور فلاح در ادامه میگوید: فیلمنامه بگو که هستم قصه خود را میگوید و سعی شده در چیدمان شخصیتها از بازیگرانی استفاده شود که مسلط به گویش اصفهانی بوده و حتی اگر هم در اصفهان زندگی نمیکنند، اصفهانی باشند و در مواردی که شخصیتها از شهر دیگری به اصفهان آمدهاند به زبان خودشان حرف بزنند و در انتخاب مکانهای فیلمبرداری سعی شده تا آنجا که امکان دارد از بخش سنتی و مدرن در کنار هم استفاده شود تا با همخونی خانوادهها و بافت شهری همخوانی داشته باشد.
وی درخصوص نحوه انتخاب بازیگران این مجموعه بیان میکند: بنا بر اقتضائات فیلمنامه و شخصیتهای آن بین بازیگران اصفهانی و تهرانی و بازیگران آماتور تلفیق ایجاد کردیم. با وجود شخصیتهای زیاد و دستمزد کم و سختی انتخاب، فکر میکنم تا به اینجا بازیگران در جای خود قرار گرفتهاند.
***
جهانبخش سلطانی از بازیگران سرشناس کشورمان محسوب میشود که در این سریال به ایفای نقش میپردازد. وی درخصوص نقش خود توضیح میدهد: مراد قلمزن آگاه، با پشتکار و باتجربه به خلق آثار هنری سنتی میپردازد. وی کمر همت را بسته است، اما رقابت نابرابر او را سرخورده میکند تا جایی که نسبت به عزیزترین افراد زندگی (خانوادهاش) بیتفاوت میشود. بود و نبود مراد برای خانواده تاثیری ندارد، حتی وجودش، نوعی باعث مشکلات عدیده نیز میشود، در این سو فرزندان و معصومه (همسر نمونه و مادر فداکار) جهت جلوگیری از فروپاشی بیشتر کانون گرم خانواده سعی در احیای گوهر وجودی و عشق از دست رفته مراد مینمایند.
وی درخصوص تاثیر نقشش در روند داستان میگوید: قصه با شخصیت مراد قلمزن آغاز میشود. پس از گذر از ماجراهایی پرفراز و نشیب به گرهافکنی با معصومه و فرزندانش میرسد و اوج قصه رقم میخورد.
سلطانی نحوه کارگردانی و همکاری با دیگر بازیگران را مثبت و تاثیرگذار ارزیابی میکند و آسیبشناسی رخدادهای اجتماعی پیرامون هنر و هنرمند و همکاری گروه و تعامل کارگردان با گروه جهت رشد و شکوفایی اثر را از مهمترین ویژگیهای این سریال عنوان میکند.
بازیگران حرفهای و غیرحرفهای در کنار هم
پوراندخت مهیمن نقش معصومه را در این مجموعه بر عهده دارد. معصومه زنی خودساخته است که با وجود زندگی خوبی که در کودکی داشته، اما به خاطر دل نسپردن به زندگی تجملی با مراد که مردی از جامعه متوسط است ازدواج میکند، به تجملات پشت کرده و با مراد زندگیاش را شروع میکند ولی در زندگی و در پی اتفاقاتی که در مسیر زندگیاش می افتد مجبور میشود تنهایی بار خانوادهاش را به دوش بکشد و در این راه شخصیت او بیش از پیش استوار و زحمتکش میشود.
وی درخصوص نقشش میگوید: قصه بر مبنای شخصیتهای متفاوت شکل گرفته است، بیشک معصومه از جایگاه ویژهای برخوردار است و نقشی خاص دارد که در قسمتهای مختلف بنا به استفاده از بازیگران حرفهای و غیرحرفهای شخصیت معصومه جان میگیرد.
مهیمن با اشاره به نحوه بازی خود در این مجموعه میگوید: چون در این کار بازیگران حرفهای و غیرحرفهای در کنار هم قرار گرفتهاند و با توجه به اینکه نوع بازی دوستانی که قبلا کار کردهاند با کسانی که بتازگی این مسیر را میپیمایند متفاوت است، من سعی کردهام بین بازی خود و دیگران تعادل را حفظ کنم.
تجربه کارآمد بازیگران تئاتر
محمد الهی غیر از بازیگری در این سریال بازیگردانی آن را هم به عهده دارد. از او میخواهم در این خصوص برایمان توضیح بدهد: من غیر از اینکه یکی از شخصیتهای اصلی این سریال را بازی میکنم، بازیگردان این سریال هم هستم، سریال و فیلم مثل یک پازل است که شخصیتهای دیگر یا نقشهای فرعی آن حکم بکراند آن پازل را تشکیل میدهند، کافی است یکی از آن قطعات پازل خوب چیده نشود تا تابلو کامل نشود مسوولیت بازیگردان این است که سعی کند تا بازیها یکدست و روان و یک شکل شود.
وی درخصوص نقش خود میگوید: مسعود برادر پریسا است که هر دو از شخصیتهای منفی و سیاه سریال هستند و به دلیل رشد در شرایط و عوامل محیطی بد، مسعود حاضر میشود از همخون و خواهر خود بگذرد.
از او سوال میکنم چقدر سعی کردید برای این نقش اطلاعات لازم را به دست بیاورید وی پاسخ میدهد: معمولا شخصیتهایی مثل مسعود و امثال او در جهان فراوانند؛ کسانی که نتوانستهاند بر نفس اماره خود چیره شوند و از منظر آنان همه چیز به شکل پول دیده میشود و ما بارها با اینگونه شخصیتها برخورد داشتهایم و با نوع زندگی آنها آشنا هستیم.
وی معتقد است: شخصیت منفی یا بد آفریده میشوند تا خوبیهای شخصیت مثبت دیده شود؛ رنگ سفید در کنار رنگ سیاه معنا پیدا میکند.
الهی نحوه کارگردانی و همکاری با دیگر بازیگران را بسیار خوب توصیف میکند و ادامه میدهد: این هفتمین تجربه و همکاری من با آقای منصور فلاح است.
وی مهمترین ویژگی این سریال را اینگونه عنوان میکند: باید از دروغ پرهیز کرد، اگر انسانها یاد بگیرند که این موضوع را سرلوحه کار خود قرار دهند دنیا گلستان خواهد شد.
دوست داشتن سبک کارگردان
مهدی باقربیگی را نسل سومیها بیشتر در ذهن دارند. بازی در قصههای مجید همیشه برای بسیاری از هموطنان به خاطره تبدیل شده است. باقربیگی در این مجموعه به ایفای نقش در شخصیت احسان میپردازد. احسان جوانی تحصیلکرده است که به هنر و فرهنگ بسیار علاقهمند است و به همین علت در رشته صنایع دستی درس خوانده و با وجود اینکه پدرش امکانات کاری خوبی دارد و پول دار هم هست، احسان ترجیح میدهد در رشته خود فعالیت کند و خود را گرفتار بازار و پول پدر نکند.
وی میگوید: برای این نقش لازم نبود زیاد سرگردان باشم. با کمی دقت در اطراف خود توانستم چنین شخصیتهایی را به عینه ببینم. به نظرم احسان یک مقدار به شخصیت خودم هم نزدیک است و راحت میتوانم با این نقش کنار بیایم و با آن ارتباط برقرار کنم. از هر کسی هم که میدانستم میتواند کمکم کند مشورت گرفتم و میگیرم که انشاالله بتوانم به نحو احسن کارم را انجام بدهم.
وی میافزاید: نحوه کارگردانی آقای فلاح را دوست داشتم چون ایشان نویسنده سریال هم هستند در ذهن خود کار را حاضر و آماده دارند و این میتواند کار را بهتر پیش ببرد. یکی از امتیازات آقای فلاح این است که دست بازیگر را بازمیگذارند تا اگر مطلب یا کار بهتری به ذهن بازیگر رسید بتواند آن را بیان کند که این کار باعث افزایش کیفیت کار میشود.
باقربیگی ادامه میدهد: من با سایر بازیگران خدا را شکر مشکلی ندارم و یک دوستی و صمیمیتی بین همه به وجود آمده که کار را راحتتر کرده است و همه سعی میکنند تا جایی که میشود به هم کمک کنند تا کار بهتر پیش برود. بازیگران پیشکسوت هم که برکت پروژه هستند و من شخصا همه سعیام را میکنم تا بتوانم از تجربیات آنها بیشترین بهره را ببرم.
باقربیگی در پایان صحبتهایش یادآور میشود: مهمترین ویژگی سریال به نظر من این است که زندگی واقعی مردم را نشان می دهد و شخصیتها (رویایی) نیستند. غم و شادی که در سریال قرار است نشان داده شود از جنس غم و شادی مردم است و چیز عجیب و غریبی نیست.
دستیار اول کارگردان و برنامهریز: پیام حنفی، بازیگردان: محمد الهی، مدیر تصویربرداری: ابوالفضل دودانگه، تصویربردار: مجید محسنی، صدابردار: مجتبی حبیبالهی، طراح صحنه و لباس: حسین منصور فلاح، طراح گریم: مهدی صادقی، تولید: محمد ربانی، مجتبی تائبی، رضا صالح پژوه.
بازیگران: جهانبخش سلطانی، پرستو گلستانی، مهدی امینیخواه، محمد الهی، پوراندخت مهیمن، کاظم افرندنیا، مهدی باقربیگی، محمدعلی میاندار، شیرین حمدی، نرگس صابری، مهدی شهداد، احسان جانمی، مینا فرامرزی.