پذیرایی از میهمان
روزی مردی به حضور رسول اکرم (ص) شرفیاب شد و عنوان کرد: خسته ام. حضرت بی درنگ به شخصی ماموریت دادند که از خانه شان برای او غذایی بیاورد. همسر پیامبر با تاسف اظهار داشت: در خانه جز آب چیزی نیست.
حضرت رو به یاران کردند و پرسیدند: آیا کسی این میهمان را می پذیرد؟ مردی از انصار ضیافت او را بر عهده گرفت. وقتی به خانه رسید، دید که در منزلش بیش از خوراک فرزندانش نیست. از همسرش تقاضا کرد به هر ترتیبی که می داند به اندازه میهمان غذایی تهیه کند. هنگام صرف شام چراغ را خاموش کرد تا میهمان در تاریکی پندارد که میزبان هم مشغول صرف شام است.