رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

نیکی کریمی: گذشت آمنه همان ‌موضوع فیلم من است!

گفت‌وگو با نیکی کریمی، نویسنده، کارگردان و بازیگر فیلم «سوت پایان» 
این روزها که صحبت از آمنه می‌شود و گذشتی که کرده، فکر می‌کنم همه‌مان برای یک لحظه برمی‌گردیم و از خودمان می‌پرسیم که اگر ما هم بودیم می‌توانستیم چنین کاری بکنیم؟ به‌نظرم تا آدمی‌در چنین موقعیتی گیر نکند نمی‌تواند بفهمد که قادر به چنین گذشتی هست یا نه. گذشت خیلی بزرگی است و «سوت پایان» هم دقیقا از همین لحظه دوراهی حرف می‌زند.
نیکی کریمی ‌از بازیگران خوب سینمای ایران است. از سال ۶۹ با بازی در فیلم «عروس» تبدیل به ستاره زن سینمای ایران شد. با بازی در فیلم‌های مهرجویی، میلانی، حاتمی‌کیا و کیمیایی جایگاهش را به عنوان یکی از بهترین بازیگران زن سینمای ایران تثبیت کرد. کریمی ‌به جز بازیگری دست به تجربه‌های متفاوت دیگری هم زد: کتاب ترجمه کرد، فیلمبردار یکی از آثار کیارستمی ‌به نام «تعزیه» شد و فیلم ساخت. کارگردانی را با فیلم مستند «داشتن و نداشتن» آغاز کرد و بعد از آن هم فیلم‌های سینمایی «یک شب» با بازی هانیه توسلی و «چند روز بعد» را با بازی خودش ساخت که هیچ‌کدام به نمایش عمومی ‌درنیامدند. سال گذشته نیکی کریمی ‌فیلم «سوت پایان» را ساخت که در جشنواره فجر هم حضور یافت و این روزها هم اکران شده است. فیلمی ‌که کاملا نشان از پیشرفت کریمی ‌به عنوان یک کارگردان دارد. با کریمی ‌درباره فیلم «سوت پایان» گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.

گفت‌وگو با نیکی کریمی، نویسنده، کارگردان و بازیگر فیلم «سوت پایان» 
این روزها که صحبت از آمنه می‌شود و گذشتی که کرده، فکر می‌کنم همه‌مان برای یک لحظه برمی‌گردیم و از خودمان می‌پرسیم که اگر ما هم بودیم می‌توانستیم چنین کاری بکنیم؟ به‌نظرم تا آدمی‌در چنین موقعیتی گیر نکند نمی‌تواند بفهمد که قادر به چنین گذشتی هست یا نه. گذشت خیلی بزرگی است و «سوت پایان» هم دقیقا از همین لحظه دوراهی حرف می‌زند. 
نیکی کریمی
‌از بازیگران خوب سینمای ایران است. از سال ۶۹ با بازی در فیلم «عروس» تبدیل به ستاره زن سینمای ایران شد. با بازی در فیلم‌های مهرجویی، میلانی، حاتمی‌کیا و کیمیایی جایگاهش را به عنوان یکی از بهترین بازیگران زن سینمای ایران تثبیت کرد. کریمی ‌به جز بازیگری دست به تجربه‌های متفاوت دیگری هم زد: کتاب ترجمه کرد، فیلمبردار یکی از آثار کیارستمی ‌به نام «تعزیه» شد و فیلم ساخت. کارگردانی را با فیلم مستند «داشتن و نداشتن» آغاز کرد و بعد از آن هم فیلم‌های سینمایی «یک شب» با بازی هانیه توسلی و «چند روز بعد» را با بازی خودش ساخت که هیچ‌کدام به نمایش عمومی ‌درنیامدند. سال گذشته نیکی کریمی ‌فیلم «سوت پایان» را ساخت که در جشنواره فجر هم حضور یافت و این روزها هم اکران شده است. فیلمی ‌که کاملا نشان از پیشرفت کریمی ‌به عنوان یک کارگردان دارد. با کریمی ‌درباره فیلم «سوت پایان» گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.


 

این روزها خبر گذشت و بخشش آمنه بهرامی ‌تیتر اول همه رسانه‌ها شده. با توجه به اینکه «سوت پایان» هم درباره قصاص و درخواست بخشش است، همزمانی این اتفاق با اکران «سوت پایان» چه احساسی برایتان به دنبال داشت؟نسبت به موضوع آمنه و گذشتش چه احساسی دارید؟ چون این گذشت دقیقا همان چیزی بود که در «سوت پایان» به دنبالش بودید.

دقیقا این گذشت همان چیزی است که به دنبالش بودیم ولی می‌دانید فیلم من اصلا درباره قصاص یا اعدام و مسائلی از این قبیل نیست. درباره یک مسئله انسانی است. ماجرای زن و مردی است که با یک موضوع برخورد می‌کنند و حالا برخوردهای متفاوتی در قبال آن موضوع دارند. آیا باید درباره مشکل آن دختر فیلم بسازند یا به او کمک کنند تا مادرش را نجات دهد؟ اما خب، در عین حال با خانواده‌ای هم در فیلم روبه‌رو هستیم که می‌توانند از حکم اعدام صرفنظر کنند ولی حالا اتفاقات مختلف دیگری در ادامه می‌افتد. لحظه خیلی عجیبی است. این روزها که صحبت از آمنه می‌شود و گذشتی که کرده، فکر می‌کنم همه‌مان برای یک لحظه برمی‌گردیم و از خودمان می‌پرسیم که اگر ما هم بودیم می‌توانستیم چنین کاری بکنیم؟ به‌نظرم تا آدمی‌در چنین موقعیتی گیر نکند نمی‌تواند بفهمد که قادر به چنین گذشتی هست یا نه. گذشت خیلی بزرگی است و «سوت پایان» هم دقیقا از همین لحظه دوراهی حرف می‌زند که آدم با آن مواجه می‌شود و حالا باید احساس مسئولیت کند که چه تصمیمی‌بگیرد یا این مسئله که اگر بعدا آن متهم اعدام شد آیا این خانواده آدم‌های بهتری هستند یا نه…«سوت پایان» به همه این‌ها می‌پردازد.


ولی در فیلم درباره این قضیه قضاوتی هم نمی‌کنید. یعنی با اینکه خانواده گذشت نمی‌کنند ولی تصویر بدی هم از آنها ارائه نمی‌شود. بخصوص که با نشان دادن یکی از اعضای خانواده که همدلی بیشتری نشان می‌دهد، تصویر آنها را تلطیف می‌کنید.
نه خانواده اولیای دم را قضاوت می‌کنید و نه دختری را که محکوم شده
دقیقا چون آنها اصلا آدم‌های بدی نیستند. آدم‌های خوبی هم هستند ولی حالا همه‌شان تحت تاثیر این اتفاقند و در موقعیتی قرار گرفته‌اند که خیلی دشوار است.


فیلمبرداری با دوربین روی دست به وجه رئالیستی فیلم‌تان خیلی کمک کرده و تورج اصلانی هم خیلی خوب از پس این کار دشوار برآمده. بخصوص در صحنه‌های حرکت ماشین در خیابان. چطور شد که به دوربین روی دست رسیدید و تورج اصلانی را برای این کار انتخاب کردید؟

تورج اصلانی از همکاران و دوستان خوب من است. من دو سال است که تیزرهای تلویزیونی هم می‌سازم، تیزرهایی مثل بانک کشاورزی و چای گلستان و غیره و همه این تیزرها را هم با تورج اصلانی کار کرده‌ام. بعد هم دیدیم که سلیقه یکسانی در سینما داریم. هر دو به سینمای مستند علاقه‌مندیم. بخصوص برای فیلمی‌مثل «سوت پایان» که قرار است واقعی باشد و این شخصیت‌ها را در جامعه دنبال کند و چون نمی‌خواستیم دکوپاژ کلاسیک سینما را داشته باشیم، بهترین سبک برای این کار دوربین روی دست بود. خوشبختانه تورج اصلانی در این مورد خیلی حرفه‌ای هست و ما از قبل در مورد همه چیز به توافق رسیده بودیم.


حتی صحنه‌های داخلی را هم دوربین روی دست گرفته بودید. با اینکه در این صحنه‌ها فیلم‌تان از آن حال روایتی مستندگونه خارج می‌شود.

ببینید دوربین درست مانند چشم من است که الان به شما نگاه می‌کنم. این نقطه pov من حتی وقتی ثابت هم ایستاده‌ام درست مانند دوربین روی دست یک حرکتی دارد. پس باید این را داشته باشیم ولی نه به شیوه خیلی اغراق‌آمیز و سرگیجه آور مثل سینمای دگما. سعی کردیم که معقول باشد.


فکر نمی‌کنید که این رفت‌وآمد فیلم بین فرم روایت داستانی و مستند به یکدستی فیلم لطمه زده باشد؟

نه خب قصد ما تلفیق سینمای داستانی و مستند بود. حقیقت این است که ما فیلم مستند که نساختیم. حتی عابر پیاده‌ای که از گوشه خیابان رد می‌شود را خودمان آنجا قرار دادیم و بازی کرده است. به هر حال من دارم یک قصه را تعریف می‌کنم. زن و مردی هستند که پولشان را گذاشته‌اند و یک خانه خریده‌اند، مرد تله فیلم می‌سازد. پس همه این‌ها قصه دارد. ما داریم قصه‌ای را در بستر مستند روایت می‌کنیم. ما همه سعی خودمان را کردیم که در طراحی صحنه و گریم و فیلمبرداری و خلاصه همه ابعاد فیلم، همه چیز واقعی بنظر برسد. فیلمبرداری ما مرداد پارسال بود. یادم است که به خانم خسروی، طراح گریم‌مان گفتم که هوا گرم است و همه کسانی که بیرون کار می‌کنند به نوعی عرق کرده و آشفته‌اند. در مورد خانواده مقتول سعی شده کسانی به عنوان بازیگر انتخاب شوند که خیلی شناخته شده نباشند تا باورپذیر به‌نظر برسند. ما همه این‌ها را به کار گرفتیم تا فیلم‌مان مستندگونه روایت شود ولی خب چون قصه هم داریم در صحنه‌هایی مانند سکانس‌های دو نفره من و آقای حسینی دکوپاژ کمی‌حالت کلاسیک به خودش می‌گیرد.


در صحبت‌هایتان تاکید دارید که این فیلم داستان یک زن و مرد است اما در فیلم شما خیلی روی ماجرای دختری که مادرش محکوم شده تاکید می‌کنید. یعنی مخاطب‌تان ممکن است محوریت فیلم را گم کند.

من این‌طوری فکر نمی‌کنم. این دختر ممکن است مادرش به هر دلیلی زندان باشد. چیزی که برای من مهم بود تصمیم‌گیری‌های متفاوت این زوج در قبال اتفاقی بود که با آن مواجه شده‌اند. یعنی درواقع رویارویی این دونفر است با اتفاقی که افتاده. مثلا مرد می‌گوید که مستندش را بساز اما زن می‌گوید که من الان حتی نمی‌توانم دوربینم را دستم بگیرم، فقط باید کمک کنم که اتفاقی برای این دختر نیفتد و واقعا همه انرژی خودش را هم در این راه می‌گذارد. با دختر دادگاه می‌رود، حتی خانه عموی مقتول می‌رود و بعد هم با مادرش مصاحبه می‌کند. درحقیقت چیزی که برایم اهمیت داشت این بود که اگر ما گاهی در این جامعه از خودمان بگذریم، می‌توانیم انرژی بگذاریم و به آدم دیگری کمک کنیم. برای من در این فیلم، این موضوع اصلی است. به هرحال من مجبور بودم که قصه آن دختر را هم نشان بدهم که تماشاگر بداند سحر انرژی‌اش را صرف چه ماجرایی کرده است و بتواند با او ارتباط برقرار کند. قصه آن دختر هم جزئی از ماجراست اما مقصود اصلی من نگاه‌های متفاوت به یک موقعیت یکسان بود و اینکه اصلا ما چقدر این مسئولیت را داریم که به دیگران کمک کنیم یا اصلا نداریم؟!


درباره حضور سیروان هم در فیلم توضیح می‌دهید؟ در فیلمی‌که ریتم کندی دارد، یکدفعه سیروان با آهنگ تندی که اجرا می‌کند ضرباهنگ فیلم را عوض می‌کند و اینکه اصلا در فیلمی‌که قرار است به رابطه یک زوج و در کنارش ماجرای تلخ آن دختر بپردازد، چرا باید از چهره شناخته شده‌ای چون سیروان استفاده می‌شد؟

ما در فیلم‌مان کلا از چهره‌ها زیاد استفاده کرده‌ایم مثل آتیلا پسیانی یا خیلی از چهره‌های دیگری که جای خودشان کار کرده‌اند ولی در مورد سیروان، همان‌طورکه گفتم من تیزر می‌سازم و دلم می‌خواست قضیه ساخت کلیپ قابل باور باشد و یکی از همین کلیپ‌هایی باشد که ما این روزها می‌بینیم. از طرف دیگر اسم آهنگ سیروان بود: «زندگی همین امروزه» یعنی ما همین امروز می‌توانیم تصمیم بگیریم که یک کار درست انجام دهیم. همان‌طور که سحر در فرودگاه به سامان می‌گوید: «اون الان به کمک ما احتیاج دارد» ما می‌توانیم کار را به فردا بیندازیم یا همان لحظه تصمیم درست را بگیریم و خب سیروان خواننده‌ای است که بین جوان‌ها خیلی طرفدار دارد. صحنه‌ای وجود دارد که من می‌خواهم خانه را بفروشم، جلوی کادر می‌آیم و دوستم به من می‌گوید: «تو و شوهرت همه سعی ‌تونو کردین که این خونه رو بخرین» بعد کلوزآپی داریم که من مرددم و بعد تصویر فلو می‌شود و آهنگ سیروان می‌آید. این صحنه را ما همان اولین روز فیلمبرداری گرفتیم. درحقیقت این برای من مثل ویدئوکلیپ‌هایی بود که در تلویزیون می‌بینیم و یکدفعه شوک به ما می‌دهد. آره،‌ریتم فیلم را عوض می‌کند ولی به ما نشان می‌دهد که سامان چه کارهایی را انجام می‌دهد که او هم البته حق دارد چون می‌خواهد پول دربیاورد و زندگی‌اش را بچرخاند.


بازیگران فیلم‌تان بازی‌های خوبی دارند. بخصوص بازی هستی مهدوی‌فر که نقش مهمی را بازی کرده و خیلی خوب از پس اجرای آن برآمده. فکر می‌کردم نابازیگر است ولی قبل از فیلم شما در سریال «جراحت» بازی کرده بود. چطور این چهره ناشناخته را انتخاب کردید؟

ما برای این نقش از آدم‌های زیادی تست گرفتیم. هستی یکی از آخرین نفراتی بود که برای تست آمد. زمان فیلمبرداری ما تازه سریالش داشت از تلویزیون پخش می‌شد. وقتی از هستی تست گرفتم، دیدم که چشمانش و صورتش چقدر غم خاصی دارد و کلا هم جزو استعدادهایی است که به‌نظرم می‌شود رویش حساب کرد. یکی از کارهایی که کردم این بود که پیش از فیلمبرداری جلسات دیالوگ و روخوانی با هستی و دوستش غزاله رشیدی که او هم بازیگر خیلی خوبی است، گذاشتم. با طراح لباس صحبت کردم و از مدت‌ها قبل لباس‌هایی را که قرار بود سر صحنه بپوشند را بهشان دادیم. حتی صحبت کردیم که وقتی می‌آیند دفتر با همان لباس‌ها بیایند. درحقیقت به هستی گفتم که هر چیزی که الان از روحیه شخصی‌ات داری، باید فاکتور بگیری. باید وقتی سر صحنه می‌آیی فکر کنی که این دختر خیلی مشکل دارد و اگر یک لحظه بخواهی این را بازی کنی، هیچ‌کس باور نمی‌کند. باید خودت باشی و دیالوگ‌ها را طوری بگویی که کاملا طبیعی باشد. خیلی بازیگر فوق‌العاده‌ای است و خب ما هم برداشت‌های زیادی می‌گرفتیم که به جایی برسیم که اصلا بازی‌اش دیده نشود و بتواند کاملا خودش باشد.


راستش من نسبت به شخصیت‌پردازی کاراکتری که شهاب حسینی نقشش را بازی می‌کند، انتقاد داشتم. به‌نظرم هرچند ناخودآگاه ولی قضاوتش می‌کنید و می‌خواهید برای مخاطب حس منفی نسبت به وی ایجاد کنید. مثلا زن در استرس انجام یک حرکت اجتماعی مهم است و می‌خواهد به کسی کمک کند ولی سامان دائم روی مبل لم داده و فوتبال می‌بیند و به فکر پول خانه‌اش است. درحالی که منطقا مرد حق دارد ولی تصویری که شما از او ارائه می‌دهید، این را نشان نمی‌دهد. به هر حال آدم‌ها ابتدا مسئولیت فردی نسبت به زندگی خودشان دارند و بعد مسئولیت اجتماعی.

آره و من هم نمی‌خواستم بگویم که مثلا سحر آدم خیلی منطقی این ماجراست. اتفاقا دارد غیرمنطقی حرف می‌زند ولی استدلالش هم این است که خب ما می‌توانیم دوباره کار کنیم و پول دربیاوریم. حرف‌های سامان و شوکه شدنش نسبت به حرکت سحر هم منطقی است ولی به هر حال من می‌خواستم تفاوت این دو تا آدم را نشان دهم. مردی که دارد تله فیلم کار می‌کند و چیزی برایش مهم نیست.


آخر چرا مهم نیست؟ اتفاقا به‌نظر می‌رسد زندگی خانوادگی و همسرش خیلی هم برایش مهم باشند.

اصلا نمی‌گویم که آدم بدی است. اصلا. اتفاقا تنها چیزی که در فیلمنامه برایم مهم بود که آدم بدی تصویر نشود. حتی از همسرش سوال می‌کند که چته یا چرا آنقدر خودت‌رو درگیر این قضیه کردی؟

نه اینکه آدم بدی باشد ولی در تقابل با همسرش او را در موقعیتی قرار دادید که انگار بی‌خیال است.


خب آره چون همسرش را نمی‌فهمد. چون اصلا این دو نفر در فضای متفاوتی هستند. خب فکر کن کسی مانند سحر آدمی است که خیلی پایش روی زمین نیست و در عوالم دیگری به‌سر می‌برد. مادیات برایش مهم نیست. یعنی دو تا آدم متفاوتند نه به این مفهوم که یکی خوب باشد و یکی بد.


ولی باز هم آنقدر برای مرد مسئولیت اجتماعی قائل شده‌اید و این مسئولیت را مهم و سنگین نشان داده‌اید که تماشاگر فراموش می‌کند این مرد همسری است که اتفاقا مسئولیت فردی‌اش را خیلی بهتر انجام می‌دهد.

آره خب سامان خیلی آدم نرمالی است. صبح بلند می‌شود و به کارهایش می‌رسد ولی بیشتر به فکر خودش و زندگی‌اش است و نه به فکر دیگران. به بقیه اهمیتی نمی‌دهد. حتی به همسرش هم تا حدی اهمیت می‌دهد وگرنه می‌توانست به جای اینکه با دوستانش بنشیند، وقتی می‌بیند سحر فکرش درگیر است، کنار او بماند و حرف بزند ولی سعی می‌کند که ناراحتی‌اش را نبیند. این روزها خیلی این مسئله را می‌بینیم. خیلی از خانم‌ها پیش من آمدند و گفتند حالا آمار طلاق که بالاست‌ هیچ، ولی چقدر طلاق‌های عاطفی زیاد شده است. یعنی آدم‌هایی که با هم زندگی می‌کنند ولی به‌خاطر تفاوت‌های دیدگاه‌شان از هم فاصله می‌گیرند. اصلا نمی‌خواهم وارد این قضایا بشوم و برایم مهم نیست. بعد تو فکر می‌کنی که خب من هم سیاسی نیستم ولی چطور می‌شود که برای تو مسائل آنقدر بی‌اهمیت باشد. به‌هرحال من اصلا نمی‌خواستم هیچ‌کدام از این دونفر آدم‌های خیلی درست و کاملی باشند. خود من وقتی فیلم را می‌بینم به سحر خیلی حق نمی‌دهم ولی سحر چنین آدمی است دیگر. فکر می‌کند که حتما باید یک کاری انجام بدهد.


و سوال آخر اینکه از اکران فیلم در ماه رمضان راضی هستید؟ نظرتان درباره طرح اکران ویژه اذان تا اذان در ماه رمضان چیست؟

به هرحال اکران ماه رمضان معمولا اکران جالبی نیست و ما می‌توانستیم اکران فیلم را پاییز و زمستان بیندازیم ولی من خودم حس کردم که این فصل به‌خاطر تابستان اکران بهتری می‌تواند باشد. طرحی هم که خودم ارائه دادم و این چندروزه در سینما آزادی بلیت فروختم خیلی با استقبال روبه‌رو شد. باور کنید ساعت یک و نیم آنقدر سینما آزادی شلوغ بود که واقعا متعجب شدم که همه بیدارند و آمده‌اند سینما فیلم ببینند. طرح اکران ویژه واقعا فوق‌العاده است.

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد