نگاهی به ۵ بازیگر کلیدی فیلم «زندگی با چشمان بسته»
شخصیتهای فیلم
ترانه علیدوستی «پرستو»
رسول صدرعاملی را میتوان پدر سینمایی ترانه علیدوستی دانست. او برای نخستین بار در فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» به واسطه صدرعاملی کشف شد و شاید به ثمر رسیدن استعدادش را مدیون این کارگردان باشد. پرستو در «زندگی با چشمان بسته» قبل از شروع مصائب فیلم و تیتراژ ابتدایی، یادآور معصومیت ترانه علیدوستی در «من ترانه ۱۵ سال دارم» است. معصومیتی که میمیک چهره در باورپذیر کردن آن نقش موثری دارد. دختری دبیرستانی که گاهی شیطنتهای دوران کودکی در او جلوه میکند و گاه هم نجابت دخترانه که ماحصل ورود به دوران جوانی است، نگاه او را معنادارتر از گذشته نشان میدهد. نکته قابل توجه در بازی علیدوستی به تصویر کشیدن پنهانکاریهای متولدین دهه ۶۰ است. نسلی که با وجود پایبندی به خانواده، راه تعامل را گم کرده اند و بیش از هر چیز، در برابر چشمان پرسشگران نسلهای قبل از خود، سکوت را ترجیح میدهند. تناقض رفتاری این نسل در دوران کودکی و نوجوانی در مقایسه با دوران جوانی در بازی بدون پیرایه علیدوستی بدون کوچک ترین خودنمایی، بروز میکند. او نخستین و تنها انتخاب صدرعاملی برای ایفای این نقش بوده و فیلمنامه بر اساس او نگارش شده است.
حامد بهداد «علی»
جوان سرکش و هنجارشکن «بوتیک» برای دومین بار همکاری با صدرعاملی را تجربه کرد.
شخصیتهای فیلم
ترانه علیدوستی «پرستو»
رسول صدرعاملی را میتوان پدر سینمایی ترانه علیدوستی دانست. او برای نخستین بار در فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» به واسطه صدرعاملی کشف شد و شاید به ثمر رسیدن استعدادش را مدیون این کارگردان باشد. پرستو در «زندگی با چشمان بسته» قبل از شروع مصائب فیلم و تیتراژ ابتدایی، یادآور معصومیت ترانه علیدوستی در «من ترانه ۱۵ سال دارم» است. معصومیتی که میمیک چهره در باورپذیر کردن آن نقش موثری دارد. دختری دبیرستانی که گاهی شیطنتهای دوران کودکی در او جلوه میکند و گاه هم نجابت دخترانه که ماحصل ورود به دوران جوانی است، نگاه او را معنادارتر از گذشته نشان میدهد. نکته قابل توجه در بازی علیدوستی به تصویر کشیدن پنهانکاریهای متولدین دهه ۶۰ است. نسلی که با وجود پایبندی به خانواده، راه تعامل را گم کرده اند و بیش از هر چیز، در برابر چشمان پرسشگران نسلهای قبل از خود، سکوت را ترجیح میدهند. تناقض رفتاری این نسل در دوران کودکی و نوجوانی در مقایسه با دوران جوانی در بازی بدون پیرایه علیدوستی بدون کوچک ترین خودنمایی، بروز میکند. او نخستین و تنها انتخاب صدرعاملی برای ایفای این نقش بوده و فیلمنامه بر اساس او نگارش شده است.
حامد بهداد «علی»
جوان سرکش و هنجارشکن «بوتیک» برای دومین بار همکاری با صدرعاملی را تجربه کرد. شاید کسی تصور نمیکرد حامد بهداد در فیلم «هر شب تنهایی» بتواند عهده دار نقش جوان آرامی باشد که در مقابل مشکل بزرگ زندگی اش، عاقلانه ترین راه را انتخاب کند. اما صدرعاملی خطر این کار را به جان خرید و بهداد را از قالبهای رایجی که در سینما به او پیشنهاد میشد دور کرد. «زندگی با چشمان بسته» شانس دیگری برای بهداد بود که ثابت کند تجربه قبلی با صدرعاملی یک اتفاق نبوده و او میتواند گاهی در دل مسائل و مشکلات، نقش هدایتگری را داشته باشد که میخواهد خانواده خود را از فروپاشی نجات دهد. علی، جوان سر به راه خانواده یی است که به دلیل موقعیت شغلی اش، در شهر دیگری زندگی میکند و به دور از تمام فشارهای تربیتی خانواده و محله و همچنین تعصبات موجود، از طریق نامه، سالها رابطه خوبی با خواهر خود، پرستو، دارد. اما درست زمانی از نزدیک با خانواده روبرو میشود که همه چیز به ورطه نابودی کشیده شده است. حامد بهداد پسر عزیز کرده یی است که برای حفظ خانواده خود، سعی میکند قضاوت عادلانه یی داشته باشد. عشق او به خواهر و نزدیکی باورها و اعتقاداتش به هم، باعث میشود دادگاه را بدون حضور متهم برپا نکند. علی در نهایت برای حفظ خانواده بر اثر یک اتفاق هزینه میشود.
پریوش نظریه «مادر»
پذیرفتن نقش مادری سنتی با اعتقادات محکم شاید برای پریوش نظریه تجربه جدیدی بود. او به دلیل زاویه دار بودن صورت و چهره آرام، بیشتر از اینکه بتواند یکی از ارکان خانواده سنتی به شمار بیاید، میتواند نماینده زنی برخاسته از طبقه متوسط جامعه باشد. اما صدرعاملی یکی از نقشهای کلیدی فیلمش را به او سپرد و او را به بازی با صورت بدون کمترین دیالوگ، تشویق کرد. مادری که علاقه به پسر را بروز میدهد اما امیدی به اصلاح دخترش ندارد و دیگر او را عضوی از خانواده نمیداند. او مدام نگاهش را از صورت دختر دریغ میکند و در برزخی گرفتار شده است که حتی مخالفتی با کشتن دختر و حفظ آبروی نیم بند خانواده ندارد. اما در سکانسی که اهالی محل دست به جمع کردن استشهاد محلی برای بیرون کردن پرستو از محله میبرند، احساسات مادرانه اش غلبه میکند و با کنایه به همه میگوید او هم حاضر است استشهاد را امضا کند. نظریه انتخاب تازه یی برای چنین نقشهایی است اما صدرعاملی میتوانست جایگزین بهتری برای او پیدا کند.
فرهاد آییش «پدر»
به یادماندنی ترین تصاویر از فرهاد آییش در سینما و تلویزیون، زمانی است که پیرمردی مهربان و ساده دل را به تصویر میکشد. شاید به همین دلیل کسی نمیتواند او را در قالب مردی مقاوم در قبال افکار و عقایدش، بپذیرد. صدرعاملی در «زندگی با چشمان بسته» نقش پدر خانواده را به آییش سپرد و شاید بدش هم نمیآمد طنز ذاتی آییش در نقش دخیل شود. پدری که دخترش را دوست دارد اما ترجیح میدهد لکه ننگی را که آبروی چندین و چندساله اش را در محل نشانه رفته، سر به نیست کند. به خاطر همین با تمام دودلی، برای او قبر میکند و دست به چاقو میبرد تا این لکه ننگ پاک کند. پدر رابطه بهتری با دختر دارد و بیشتر از مادر در متهم کردن دختر، تردید میکند. اما حضور بیشتر در محله و میان مردم او را آزار میدهد.
فرهاد قائمیان «مقدم»
یکی از بهترین انتخابهای صدرعاملی، قائمیان است. او پیش از این فیلم در «دعوت» ابراهیم حاتمیکیا توانسته بود نقش مردی را بازی کند که با وجود موقعیت خوب اجتماعی، از شرایط موجود خود ناراضی است و به همین خاطر پیله تنیده شده اش را میشکند. قائمیان در «زندگی با چشمان بسته» نیز نخستین مرد هنجارشکن محله است که قواعد موجود را زیر پا میگذارد و به زعم افراد محله گناهکار است اما به دلیل مرد بودن، هیچگاه مانند پرستو محاکمه نمیشود و کسی برای بیرون کردن او از محله، اقدام به جمع کردن استشهاد محلی نمیکند.