نگاهی به نمایش «رویای هالیوود»
گسستهایی که نیاز به ترمیم دارند
نگاهی به نمایش ”رویای هالیوود” نوشته ”نیل سایمون” و کارگردانی ”نادر برهانی مرند”
نیل سایمون یکی از مطرحترین نمایشنامهنویسان امروز تئاتر در جهان است که بیشتر آثارش در ایران ترجمه و اجرا شده است. شاید دلیل عمده این رویکرد را بتوان در روح زمانهای جستوجو کرد که در نمایشنامههای سایمون موج میزند و او را به تمام جهان تعمیم میدهد.
البته در این میان نقش شهرام زرگر مترجم اکثر آثار سایمون را نیز نمیتوان از نظر دورداشت که با زبانی پالوده، نمایشنامههای وی را به فارسی بازگردانده و آن را به مخاطبان ایرانی معرفی کرده است.
اکثر متنهای این نویسنده بر پایه گروتسک بنا شدهاند. گروتسکی که وامدار زندگی مدرن آمریکایی است. سایمون در نمایشنامههایی از جنس رویای هالیوود و یا هتل پلازا ابتدا جامعه کنونی خود را به شدت مورد نقد قرار داده و در ادامه راه حل خود را نیز برای بهتر شدن اوضاع پیشنهاد میدهد. برای مثال در نمایش رویای هالیوود ابتدا زندگی پدر در جایگاه نویسندهای رو به شکست در هالیوود به شدت مورد انتقاد قرار میگیرد. او نه با حال ارتباط دارد و نه با گذشتهاش. تنها نقطه روشنی که برای خود در زندگی باقی گذاشته درخت لیمو و پرتقالی است که به یاد فرزندانش در حیات کاشته است. اما همین نویسنده با ورود دختر جوانش زندگی را از سر باز مییابد و میتواند دوباره نوشتن از سر گیرد.
گسستهایی که نیاز به ترمیم دارند
نگاهی به نمایش ”رویای هالیوود” نوشته ”نیل سایمون” و کارگردانی ”نادر برهانی مرند”
نیل سایمون یکی از مطرحترین نمایشنامهنویسان امروز تئاتر در جهان است که بیشتر آثارش در ایران ترجمه و اجرا شده است. شاید دلیل عمده این رویکرد را بتوان در روح زمانهای جستوجو کرد که در نمایشنامههای سایمون موج میزند و او را به تمام جهان تعمیم میدهد.
البته در این میان نقش شهرام زرگر مترجم اکثر آثار سایمون را نیز نمیتوان از نظر دورداشت که با زبانی پالوده، نمایشنامههای وی را به فارسی بازگردانده و آن را به مخاطبان ایرانی معرفی کرده است.
اکثر متنهای این نویسنده بر پایه گروتسک بنا شدهاند. گروتسکی که وامدار زندگی مدرن آمریکایی است. سایمون در نمایشنامههایی از جنس رویای هالیوود و یا هتل پلازا ابتدا جامعه کنونی خود را به شدت مورد نقد قرار داده و در ادامه راه حل خود را نیز برای بهتر شدن اوضاع پیشنهاد میدهد. برای مثال در نمایش رویای هالیوود ابتدا زندگی پدر در جایگاه نویسندهای رو به شکست در هالیوود به شدت مورد انتقاد قرار میگیرد. او نه با حال ارتباط دارد و نه با گذشتهاش. تنها نقطه روشنی که برای خود در زندگی باقی گذاشته درخت لیمو و پرتقالی است که به یاد فرزندانش در حیات کاشته است. اما همین نویسنده با ورود دختر جوانش زندگی را از سر باز مییابد و میتواند دوباره نوشتن از سر گیرد. البته تمهای دیگری نیز در نمایشنامههای این نمایشنامهنویس وجود دارند که او را از دیگر نویسندگان هم دورهاش همچون دیوید ممت، سم شپارد و… جدا کرده و به نویسنده و کارگردان دیگری همچون وودی آلن نزدیک میکند.
نادر برهانی مرند که این روزها نمایش رویای هالیوود را روی صحنه دارد به دلیل تمرکز چند ساله اخیرش بر اجرای متون خارجی توانسته اثر را برای تماشاگر ایرانی در قالبی موجه و منزه اجرا کند.
نمایش با ورود دختر جوان نویسنده پیر آغاز میشود. او به سودای یافتن زندگی رویایی در هالیوود از نیویورک عازم لس آنجلس شده است. هالیوود از دیرباز نشانهای جانشین شونده از رویای آمریکایی بوده است. رویایی که بارها توسط خود هالیوود مورد بازنمایی قرار گرفته و بعدها توسط فیلمهای دیگری تخریب شده است. در اینجا نیز دختر به عشق بازیگر شدن قدم به کالیفرنیا و منزل پدر میگذارد. سایمون در این قسمت استفاده مناسبی از کهن الگوی روایتی سفر میکند. سایمون، طول سفر را از نمایش خود حذف کرده و تاکید را بر نتیجه این سفر استوار کرده است. دختر جوان میآید که شرایط را تغییر دهد. او هم در این سفر همچون قهرمانان کهن الگوی سفر به پاگشایی میرسد و ظاهر و باطن زندگی پدر را تحت تاثیر قرار میدهد و آن را عوض میکند. اگرچه دختر این تغییر را در سطح ظاهری با تغییر وسایل و اسباب منزل انجام میدهد اما در ادامه میبینیم که این تغییر ظاهری از منظر درونی نیز تاثیر فراوانی بر پدر گذارده است. البته در این میان خود دختر هم دگرگون میشود و در انتها از منظر رفتاری هم سکنات و گفتار دختر با لحظه ورورد بسیار متفاوت به نظر میرسد.
برهانی مرند در این نمایش از یک صحنه طولی با عمق میدان کم استفاده میکند. صحنه عمق میدان زیادی ندارد و بر یک خط طولی باریک قرار گرفته است. این خط طولی لبه باریکی را در زندگی نویسنده پیر ترسیم میکند. زندگی که از منظر دختر میتواند رویایی باشد، اما در عمل بسیار محدود و ساده لوحانه است. آدمها نیز بیشتر در همین سطح طولی حرکت میکنند و کمتر به عمق میروند. گویا در مداری گرفتار آمدهاند که راهی برای رهایی ندارند. با این وجود تکرارهایی در متن وجود دارد که تنگناهای آنان را بیشتر مورد تاکید قرار میدهد. آنان در برخی موارد به تکرارهایی روی میآورند که نشان از تکرار معناهای ثابت در زندگی آنها دارد. معناهایی که چون در ذهن حل نشده خود را در شکل تکرار نشان میدهد و زندگی آنها را نیز با لکنت مواجه میکند. لکنتی که به آنها اجازه نمیدهد زندگی را پیش ببرند و این نشانههای تصویری و گفتاری سترون بودن آدمها را بیش از پیش به رخ تماشاگر میکشد.
در ابتدای نمایشنامه جنس گفتار دختر با پدر و نامزد جدیدش کاملاً متفاوت است. زرگر توانسته به خوبی در قالب بازی با جملههای رسمی و شکستهای که توسط بازیگران نیز با لحنی درست ادا میشود تفاوت میان دختر را با فضای تازه بیان کند. بر نگارنده مشخص نیست این لحن به متن اصلی باز میگردد و یا مشخصه ترجمه است، اما به هرحال هرچقدر پیش میرویم، جنس گفتار دختر نیز بیشتر با دیگر شخصیتها همسو و همگن میشود.
بازیگران نمایش نیز همچون کارگردان توانستهاند به روایت درستی از نقشها دست یابند. مریلا زارعی در ابتدا نقش دختری ناپخته را ایفا میکند که با همین جنس حرکات و رفتار بر پدر تاثیر میگذارد و در انتها که منزل پدر را ترک میکند، رفتار و نحوه گفتارش با ابتدای کار تفاوتهای بسیار کرده است. زارعی توانسته به خوبی روحی واحد را در نقش حفظ کند و با تکیه بر این روح واحد جزئیات دیگر را در شیوه حرکات و گفتار طراحی کند. گفتار برهنه و نوعی ادای کلمات از سوی زارعی در انتها جای خود را به صلابتی میدهد که بازیگر در طول کار آهسته آهسته آن را در بازیاش ایجاد میکند. اینجاست که سایمون با اتکا به تواناییهای بازیگر روایت چند بخش دشوار نمایش را به عهده بازیگران قرار میدهد. یکی از آنها زمانیست که دختر برای پدر میگوید که برای پاییدن ماشین ستارگان سینما به یک مهمانی رفته بوده است. ما در این بخش با اتفاقی رخ داده مواجهایم که در تصمیمگیریهای دختر نقشی اساسی دارد. سایمون اصل رخداد زیسته دختر را به ما نشان نمیدهد، اما سعی میکند که این اتفاق مهم را از منظر دیالوگهای دختر برای مخاطب بازگویی کند. در اینجا چند اصل مهم رخ مینماید. اول اینکه روایت از چه زاویه دیدی بازگو میشود. دوم اینکه لحن این روایت چگونه است و بعد نحوه چینش آن به چه صورت است. زاویه دید این روایت، زاویه دید دختر جوان است. زاویه دیدی شیفتهوار که بلافاصله در مقابل بیتفاوتی پدر قرار میگیرد و نویسنده دیالکتیکی آنی را میان دختر و پدر پیرامون موضع هالیوود بنا مینهد. این شیفتگی به لحن دختر نیز راه مییابد. یعنی شور و وجد او از دیدن ستارههای هالیوود اندکی اغراق را به گفتار او اضافه میکند که دوباره بیتفاوتی پدر این اغراق را نیز خنثی میکند. اما از همه مهمتر شیوه روایت است که از اوج آغاز شده و به افول میرسد. گویا کلیت تم نمایش در همین روایت دختر خلاصه میشود. یک شب رویایی با رابطهای که بازگو کردن آن هم نیمه تمام میماند، کاملاً به هدر میرود و دختر ناخودآگاه خود و اتفاقاتی را که در نبود پدر در شهر خودش بر او رفته را نیز به روایت میآمیزد و لحن شاد این داستان به سردی و غم میگراید و سایمون به همکاری کارگردان و بازیگر کلیت گروتسک مورد نظر خود را در همین اثنا تدارک میبیند. این اتفاق در موارد دیگری نیز رخ مینماید و رضا بابک و افسانه ماهیان نیز به نوبه خود در بازگویی این روایتها همین نکته را مد نظر قرار میدهند که برهانیمرند توانسته تمامی این روایتها را با هماهنگی کامل بر صحنه اجرا کند.
در انتهای نمایش دختر میتواند ارتباط پدر سترون شده را با گذشتهاش برقرار کرده و خود پرتقالهایی را به طرفه از این زمان به گذشتهاش بازگرداند. جالب اینجاست که دستگاه تلفنی که پدر با زن سابق و پسر جوانش سخن میگوید هیچ سیمی ندارد و گویا این ارتباط رابطهای متافیزیکی و نمادین است. پس دختر توانسته روح زندگی را به پدر باز گرداند. اینجاست که سایمون بنا را بر ساماندهی داستان مینهد. او گسستها را یادآوری میکند که نیاز به ترمیم دارند. رویای هالیوودی از منظر او در اثر همین گسستها رو به افول نهاده است. تک افتادگی آدمهایی که در روزمرگی سترون شدهاند و خلاقیت و تولید را فراموش کردهاند. نامزد جدید پدر در توصیف این نویسنده پیر به دخترش میگوید که پدرش نمیتواند یخچال را پر نگاه دارد. این میتواند نشانی از مصرف زدگی بدون تولید باشد. تولید تنها از طریق درخت پرتقالی رخ میدهد که یادآور پیوند با گذشتههاست. بعد از خروج دختر میبینیم که حتی پدر با نامزد تازهاش نیز ارتباط بهتری برقرار میکند.