نگاهی به نمایش «خرده خانوم» به کارگردانی کیومرث پوراحمد
تهران پس از قتل شاه قاجار
شاید از همان آغاز که هنر تئاتر با مشخصات غربی آن توسط شاهزادگان قاجار به ایران راه پیدا کرد،اندیشه اجرای تئاتر ایرانی نیز به وجود آمد.این اندیشه با به وجود آمدن تماشاخانههای لالهزار آن روزگار قوت گرفت و گاه به صورت آثار فاخر «جامعه باربد» و گاهی دیگر به صورت آثار نمایشی نازل دهه پنجاه خورشیدی لالهزار ارائه شد.
طی سالهای اخیر نیز گپوگفتهای بسیاری پیرامون اجرای تئاتر ایرانی تحت عنوان «تئاترملی» صورت گرفته که البته در حد شعار و حرف و حدیثهای بیسرانجام باقی مانده و گاهی توسط هنرمندان صاحب اندیشه شاهد اجرای برخی آثار از این دست هستیم.
اخیرا در تماشاخانه شماره یک ایرانشهر نمایش با عنوان «خردهخانوم»، نوشته اصغر عبداللهی، به عنوان نخستین کار تئاتر کیومرث پوراحمد که در عرصه سینما صاحبنام و صاحب سبک است روی صحنه رفت.
این اثر نمایشی به عنوان نخستین تجربه پوراحمد مورد توجه قرار گرفت و حس کنجکاوی بسیاری را برانگیخت تا دلیل حضور این کارگردان موفق سینما را در عرصه تئاتر جویا شوند. گو اینکه در سالهای اخیر شاهد چنین اتفاقاتی بودیم که آخرین آنها اجرای نمایش «درس» به کارگردانی داریوش مهرجویی بود.
در وهله نخست جای خرسندی است که شرایط آشتی اهالی سینما با تئاتر کشورمان فراهم آمد و شاید برای ایشان منجر به تسریع امکان درک متقابل باشد اما در مورد نمایش «خردهخانوم» میتوان چنین اظهار نظر کرد
تهران پس از قتل شاه قاجار
شاید از همان آغاز که هنر تئاتر با مشخصات غربی آن توسط شاهزادگان قاجار به ایران راه پیدا کرد،اندیشه اجرای تئاتر ایرانی نیز به وجود آمد.این اندیشه با به وجود آمدن تماشاخانههای لالهزار آن روزگار قوت گرفت و گاه به صورت آثار فاخر «جامعه باربد» و گاهی دیگر به صورت آثار نمایشی نازل دهه پنجاه خورشیدی لالهزار ارائه شد.
طی سالهای اخیر نیز گپوگفتهای بسیاری پیرامون اجرای تئاتر ایرانی تحت عنوان «تئاترملی» صورت گرفته که البته در حد شعار و حرف و حدیثهای بیسرانجام باقی مانده و گاهی توسط هنرمندان صاحب اندیشه شاهد اجرای برخی آثار از این دست هستیم.
اخیرا در تماشاخانه شماره یک ایرانشهر نمایش با عنوان «خردهخانوم»، نوشته اصغر عبداللهی، به عنوان نخستین کار تئاتر کیومرث پوراحمد که در عرصه سینما صاحبنام و صاحب سبک است روی صحنه رفت.
این اثر نمایشی به عنوان نخستین تجربه پوراحمد مورد توجه قرار گرفت و حس کنجکاوی بسیاری را برانگیخت تا دلیل حضور این کارگردان موفق سینما را در عرصه تئاتر جویا شوند. گو اینکه در سالهای اخیر شاهد چنین اتفاقاتی بودیم که آخرین آنها اجرای نمایش «درس» به کارگردانی داریوش مهرجویی بود.
در وهله نخست جای خرسندی است که شرایط آشتی اهالی سینما با تئاتر کشورمان فراهم آمد و شاید برای ایشان منجر به تسریع امکان درک متقابل باشد اما در مورد نمایش «خردهخانوم» میتوان چنین اظهار نظر کرد که این نمایش اثری کاملا ایرانی است و سعی دارد برشی از جامعه روزگار ناصرالدینشاه و اتفاقات پس از قتل شاه قاجار را در مقابل چشمان تماشاگران به نمایش درآورد. شاید انتخاب نام «خردهخانوم» برای این نمایش توسط نویسنده اثر نیز نوعی اعتراض به نحوه زمامداری شاه قاجار باشد و نیز نوعی تحلیل صاحب اثر از زمان روایت داستان است.
در آغاز نمایش، ارادت قلبی پوراحمد نسبت به زندهیاد علی حاتمی، کارگردان بیتکرار سینمای ایران، با پخش بخشی از سریال «سلطان صاحبقران» مشهود میشود که میتوان آن را نشانه اخلاقمندی پوراحمد دانست. در نگاه نخست میتوان دریافت که نمایشنامه این اثر برای اجرا در زمانی طولانی نوشته شده است و همین امر باعث شده که کارگردان برای جذب تماشاگران و برطرف کردن پیامدهای اجرای اثری نمایشی که طی سه ساعت اجرا میشود،از زمان آن بکاهد. شاید به همین دلیل است که صحنه پایانی نمایش که مربوط به اتفاقات منزل «سرتیپ» میشود نسبت به سایر صحنههای نمایش بسیار طولانیتر است.
کیومرث پوراحمد برای اجرای این نمایش از حضور بازیگر قدرتمند و صاحبنامی چون گلاب آدینه بهره گرفته که در نقش «ددهخانوم» حضور دارد. آدینه یکی از نقاط قوت این نمایش محسوب میشود که با استفاده از کولهبار تجربه و محبوبیت فراوان خود موجب جذب تماشاگران به این اثر میشود.
برخلاف تصور صاحبنظران، پوراحمد برای نقش «خردهخانوم» از بازیگر سرشناس و باسابقهای استفاده نکرده و سارا توکلی که از بازیگران جوان تئاتر است در نقش «خردهخانوم» حضور پیدا کرده و با شلیته و تنبان قجری و بازی دستنخورده خود و راهنماییهای پوراحمد و آدینه به عنوان اساتید کارکشته عرصه خویش،نقش «خردهخانوم» را ارائه میکند.
پوراحمد با استفاده از فریدون محرابی، بازیگر باسابقه تئاتر، رادیو و تلویزیون در نقش «میرزا عبدالله» گامی هوشمندانه برداشته و با استفاده از بازی حسابشده این بازیگر که نتیجه تجربه سالیان اوست، امکان ارتباط هرچه بهتر بین تماشاگران و اثر را فراهم کرده است.
امیررضا وزیری نیز از بازیگران باسابقهای است که در این نمایش در نقش «سرتیپ» حضور دارد و الحق والانصاف باید گفت که شاید کسی همچون او از پس نقش «سرتیپ» برنمیآمد.
در صحنه آغازین نمایش شهرام نجاتی و فرزین محدث در نقش مطربان دربار قاجار حضور دارند که در کنار یکدیگر به بهترین نحو ممکن نقش خویش را ارئه میکنند اما با توجه به اینکه شهرام نجاتی آهنگساز،تنظیمکننده و نوازنده موسیقی است، جا داشت که از این هنر او نیز استفاده شود. فرزین محدث در این نمایش علاوه بر اجرای نقش «مطرب»، در نقش «ملیجک» نیز بازی میکند که دو نقش متفاوت است و صرفا در مباحث اخلاقی شبیه به یکدیگر میشوند ولی نکته اینجاست که فارغ از اجرای خوب محدث،پوراحمد میتوانست برای این دو نقش از دو بازیگر متفاوت استفاده کند ولی چنین اتفاقی نیفتاده است.
در بخش پایانی نمایش، ژاکلین آواره که از بازیگران پرکار تئاتر است در دو نقش پیک که به صورت مردپوش ظاهر میشود و زن درباری ایفای نقش میکند که در دو نوع اجرای متفاوت ارائه میشود.
از صحنه نخست نمایش تا پایان آن در گوشه صحنه، دینا محمدی تحت عنوان صحنهگردان حضور دارد که در نگاه نخست این برداشت به وجود میآید که نقش شاهد داستان نمایش را بازی میکند و در حقیقت روایتگر نمایش است ولی ذهنیت تماشاگر زمانی به هم میریزد که علاوه بر حضور او در بخشهایی از اجرا، دیالوگی برای او در نظر گرفته نشده است.
در بخش طراحی لباس نمایش بدون اغراق باید گفت که گلناز گلشن سعی خود را به کار گرفته تا بر مبنای نوع پوشش زمان قاجار طراحی را اجرا کند که البته این ویژگی در پوشش بازیگران زن نمایش بیش از بازیگران مرد به چشم میخورد.
در بخش موسیقی که توسط یاسر بیات و آریا حسنزاده اجرا میشود، حال و هوای موسیقی دوران قاجاریه مشهود است اما قطعه موسیقی که مونا شهباززاده با استفاده از ویولنسل مینوازد، فارغ از نواختن آن، برای این نمایش مناسب نیست و میتوانست ملودی مناسبتری انتخاب شود.
طراحی صحنه نمایش را نیز میتوان مناسب داستان و حال و هوای نمایش دانست که البته در اجراهای نخستین با استفاده از لوستری که طراحی قدیمی داشت، زیبایی آن دوچندان بود اما در بخش نورپردازی نمایش میتوان توقع داشت که در اجرای نور یکدست در برخی صحنهها تجدید نظر شود. گو اینکه همه میدانیم بضاعت نورپردازی تئاتر ایران اندک است و شاید چنانچه ما نیز امکانات روز تئاتر دنیا را در اختیار داشتیم، شاهد اتفاقات چشمگیرتری بودیم.